بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : چهارشنبه 17 آبان 1391      1:55
کشته شدن رئیس اطلاعات پلیس لبنان این کشور را به جنگ داخلی سوریه نزدیک تر می‏کند

لبه پرتگاه

مجله اکونومیست معتقد است انفجار اخیر در لبنان با عواقب انفجار سال 2005 بسیار متفاوت خواهد بود.

 

اقتصاد ایرانی: متاسفانه برای لبنانی ها، این صحنه ای آشنا است. خودرویی بمب گذاری شده در خیابانی مسکونی و آرام در پایتخت آن ها، بیروت، در نوزدهم اکتبر یک مقام عالی پلیس و هفت نفر دیگر را کشت و به مجموعه ای قتل های سیاسی که سابقه آن به جنگ داخلی بین سال های 1975 تا 1990 بر می‏گردد، افزوده شد. بیشتر کشته شدگان به خصوص در سال های اخیر یک نقطه مشترک داشتند: خشم نسبت به رژیمی که بر کشور همسایه یعنی سوریه حکومت می‏کند و همچنین نسبت به متحدان آن در داخل لبنان.

در حالی که رئیس جمهوری سوریه، بشار اسد، برای بقا در نبردی تلاش می‏کند که به طور فزاینده ای به درگیری های میان نظامیان یک نسل قبل لبنان شبیه می‏شود، بسیار از لبنانی ها نگرانند که این جریان خون در نهایت از مرزها عبور کند و وارد لبنان شود. دو قطبی شدیدی را نیز باید به این صحنه افزود. ائتلاف شکننده حاکم، که در آن حزب الله لبنان قوی تری بخش را در اختیار دارد، تلاش کرده که در مورد سوریه خنثی باقی بماند. اما این در حالی است که سنی ها با پول و اسلحه از شورشیان سوریه حمایت می‏کنند و شیعیان و به خصوص حزب الله نیز حمایت معنوی خود از رژیم اسد را بیان کرده اند.

انفجار بیروت بر وضعیت سیاست متزلزل در لبنان تاکید کرد و بر نگرانی ها بابت دور تازه ای از جنگ داخلی مانند خیزش های اخیر علیه تاثیر سوریه افزود. در آن مورد، در سال 2005، انفجاری به مراتب بزرگتر که آن هم توسط خودرو بمب گذاری شده انجام شد، سیاستمدار برجسته سنی، رفیق حریری و 22 نفر دیگر را کشت و باعث شکل گیری تظاهراتی عظیم شد که در نهایت احزاب حامی سوریه را از قدرت کنار زد و نیروهای سوریه را مجبور کرد پانزده هزار نیروی نظامی حافظ صلح که از سال 1970 در لبنان حاضر بودند را از این کشور خارج کند. اما اکنون به نظر می‏رسد که تکرار آن وضعیت انقلابی و گسترش شکاف مدنی در لبنان چندان محتمل نباشند.

این بار، جمعیت خشمگین در میدان شهدا در بیروت گرد آمدند تا برای مرگ وسام الحسن، کسی که میزان تاثیرگذاری او در لبنان به اندازه رئیس اف.بی.آی. (FBI) در آمریکا بود و مورد قبول سنی ها قرار داشت، سوگواری کنند. شورش هایی در مناطق سنی نشین رخ داد همراه با درگیری هایی فرقه ای که گفته می‏شود 10 کشته بر جای گذاشته اند. سیاستمداران ائتلاف ضد سوریه ای 14 مارس، که سه سال پیش قدرتی که در سال 2005 بدست آورده بودند را از دست دادند، خواستار استعفای دولت فعلی شدند. آن ها مذاکرات پارلمانی و غیر رسمی که با هدف حل اختلافات ملی شکل گرفته بود را نیز تحریم کرده اند.

اما لبنان نسبت به سال 2005 تغییرات بسیاری کرده است. رضایت اولیه نسبت به اعتراضات جای خود را به احساس انزجار نسبت به اقداماتی که کشور را رو به تباهی می‏برند، داد. جنبش 14 مارس، اکنون قدرت کمی در خیابان ها دارد. رهبر ضعیف آن، سعد حریری که پسر رفیق حریری است، برای امنیت خود در پاریس زندگی می‏کند. اسلامگراهای رادیکال و متعصبان مسیحی که در میان متحدان آن ها قرار دارند نیز با جریان اصلی لیبرال لبنان بیگانه اند. در حالی که پرچم ملی لبنان به نماد انقلاب در سال 2005 تبدیل شد، در تظاهرات اخیر پرچم جهادگرایان سنی و شورشیان سوری بیشتر به چشم می‏خورد.

در همین زمان، ارتش لبنان که همراه با بانک مرکزی این کشور یکی از معدود نهادهای ملی موثر لبنان هستند، قوی تر شده است. ارتش این کشور به سرعت برای مهار اعتراضات واکشن نشان داد و به خصوص در مناطقی که گروه های کوچک شیعه علوی در میان سنی ها احاطه شده اند حضوری پررنگ داشت. ارتش قاطعانه اعلام کرد که اجازه نخواهد داد قتل وسام الحسن برای قتل همه کشور مورد استفاده قرار گیرد.

بسیاری از لبنانی ها با رهبران 14 مارس که سوریه را به طور مستقیم و حزب الله را به طور غیرمستقیم به دست داشتن در انفجار لبنان متهم می‏کنند، هم نظر هستند. واحدهای پلیسی ژنرال حسن مدارکی را برای سازمان ملل گردآوری کردند که به نقش اعضای حزب الله در ترور رفیق حریری اشاره داشتند. یکی از افسران رده بالای او در این تحقیقات نیز در سال 2008 بوسیله خودروی بمبگذاری شده کشته شد. در ماه اوت، افراد ژنرال حسن یک سیاستمدار حامی سوریه در به خاطر وارد کردن مواد انفجاری از پایتخت سوریه، دمشق، به آپارتمانش در بیروت به دام انداختند. اقدامی که گفته شد برای هدف قراردادن رهبران مسیحی لبنان و ایجاد درگیری فرقه ای در این کشور انجام شده بود.

در میان سوری ها نیز وضعیت مشابهی حکمفرماست. خشونت های فزاینده روز به روز بیشتر ماهیت فرقه ای می‏یابند. دولت از نظر تجهیزات نظامی مزیت قابل توجهی نسبت به مخالفان دارد اما روحیه نیروهای ارتش تضعیف شده است. مخالفان نیز مناطقی را در اختیار دارند و خصوص تامین مایحتاج دولت در اطراف کشور را دچار اخلال کرده اند اما توان حملاتی گسترده را نیز ندارند. نیتجه نیز کشته شدن نزدیک به 200 نفر در هر روز است.

حافظ اسد، کسی که برای سه دهه بر سوریه حکمرانی کرد و سپس ریاست جمهوری در سال 2000 به پسرش بشار رسید، یکبار سوریه و لبنان را "یک مردم در دو کشور" نامید. سال ها پس از جدا شدن از امپراطوری عثمانی توسط فرانسه، دو همسایه، یکی با دیکتاتوری سوسیالیست خشن و دیگری با سرمایه داری نابسامان و دموکراسی نیم-بند، و هر دو معجونی از اختلافات فرقه ای قابل احتراق، سه سختی در یکدیگر تنیده شده است. هرچند ممکن است اکنون لبنانی ها خود را خوش شانس بدانند که تنها از خون ریزی های گاه به گاه رنج می‏برند در حالیکه در سوریه حمام خونی مداوم به راه افتاده است.

منبع: اکونومیست  


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

کلمات کلیدی : لبنان - انفجار لبنان
نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir