بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : يکشنبه 10 شهريور 1392      10:51

احمدی نژاد یک حادثه بود

محمدعلی سبحانی سفیر سابق ایران در لبنان، محمود احمدی نژاد را یک حادثه گذرا در عرصه سیاسی و اجتماعی کشور خواند و بر لزوم بازنگری بر سیاست خارجی کشور در دولت یازدهم تاکید کرد.

محمدعلی سبحانی سفیر سابق ایران در لبنان، محمود احمدی نژاد را یک حادثه گذرا در عرصه سیاسی  و اجتماعی کشور خواند و بر لزوم بازنگری بر سیاست خارجی کشور در دولت یازدهم تاکید کرد. وی همچنین وزارت خارجه را نهاد قانونی رسیدگی کننده به پرونده هسته ای عنوان کرد.

وی با تشریح جزئیات سیاست خارجی در دولت های نهم و دهم و همچنین رویکرد دولت روحانی، آینده برنامه هسته ای تهران در سایه گفت وگوها با قدرت های غربی و همچنین امکان مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا پرداخت که در ادامه مشروح این مصاحبه را می خوانیم.

تغییر لحن و زبان  دیپلماسی کشور در همین روزهای نخستین دولت یازدهم از سوی آقای روحانی و محمد جواد ظریف وزیر خارجه رو چطور ارزیابی می کنید و فکر می کنید تا چه میزان نیاز امروز کشور در شرایط تحریمی و فشار بین الملل است؟

از مهمترین و با اولویت ترین اقداماتی که باید از سوی دولت یازدهم در پیش گرفته شود، تغییر لحن و ادبیات گفت وگو با جهان است تا این موضوع به دنیا ثابت شود که احمدی نژاد در ادبیات ایران تنها یک حادثه بود؛ ادبیات ایران، ادبیاتی باوقار است و آنچه که احمدی نژاد طی سال های گذشته در مجامع و سخنرانی های مختلف مطرح کرد را دنیا نپسندید و در شان ملت ایران نیز نبود و تنها یک حادثه گذرا بود. نماد ملت ایران ادب، احترام متقابل و استقامت در حقوق است که با زبان و لحن مناسب و منطقی باید بیان شود ولی همانطور که در سوال شما به آن اشاره شده است در شرایط کنونی یک ضرورت به شمار می رود. این طبیعی است که ما وقتی در شرایط سخت قرار داریم باید بیشتر مراقب باشیم البته باید توجه نیز داشت که اگر در بهترین شرایط نیز قرار داشته باشیم و هیچ کدام از مشکلات کنونی هم وجود نداشته باشد باز هم باید به این موضوع توجه داشت. کدام فرهنگ؟ کدام ادبیات؟ کدام تاریخ؟ کدام مذهب؟ به انسان اجازه میدهد که دیگران مسخره شود و از ادبیات فاخر و ارزنده استفاده نکند؛ دین ما اسلام، مذهب ما تشییع، بزرگان و ادیبان ما حافظ، سعدی و همه بزرگان دینی و ادبی ما به ما آموزش می دهند که در هرشرایطی از ادبیات فاخر استفاده کنیم، به ویژه در سیاست خارجی که ویترین کشو به نمایش گذاشته می شود باید از فاخرترین ادبیات موجود در کشورمان استفاده کنیم.


به عقیده کارشناسان و تحلیل گران تفاوت ها در حوزه سیاست خارجی جدید از همین پیام تبریک ها و دعوت نامه ها و موضع گیری های دولت ها نسبت به ایران از بعد از انتخابات مشهود است، رویکرد دولت های نهم و دهم را در حوزه سیاست خارجی به ویژه آنکه محمود احمدی نژاد چندین بار به سازمان ملل نیز سفر و در مجامع مختلف به سخنرانی کردند و دیگر سفرهای خارجی ایشان نیز به کشورهای آمریکای لاتین محدود شد را  چگونه دیدید؟ می پذیرید که دولت پیشین چندان مدبرانه و منطقی در عرصه بین الملل موضع گیری نمی کرد؟

درباره سفرهای خارجی در دولت های نهم و دهم، باید گفت که این سفرها هیچ گاه هدف نبودند و  تنها وسیله بوده است؛ برای آنکه اهدافی که در سیاست خارجی تعیین شده است از جمله مذاکره، گفت وگو، مقاله نویسی، اعزام سفیر و هیئت ها به هیچ وجه در این سفرها لحاظ نمی شدند؛ در سیاست خارجی احمدی نژاد در بسیاری از موارد می توان درک کرد و فهمید که بسیاری از سفرهای که انجام گرفت صرفا هدف نبوده است و این یکی از اشکالات سیاست خارجی ایشان بوده است که نتیجه ای مثبت برای کشور و مردم به همراه نداشته است.

سفرهای چندین باره احمدی نژاد به سازمان ملل نیز امری غیرعادی بود ولی اگر در این سفرها ایشان توانسته بودند اهدافی را ، پیام مثبتی را از کشور ایران، اهدفا ملت و کشور ایران بیان کنند و پیشرفتی داشتند، اعتراضی نبود اما سفرهای ایشان به یک عادت تبدیل شده بود. گویی لزومی ندارد نتیجه ای داشته باشد فقط چند هواپیما و تعداد افراد از همراهان بدون دستور کار از پیش تعیین شده به این سفرها می رفتند و شروع می کردند به حمله کردن به جهان و گفتن مسائل مواضع غیر واقعی مثل مدیریت جهان و موضوع هلوکاست و یا اینکه بیان می کردند که قطعنامه های تحریمی کاغذ پاره ای بیش نیستند و دور از ادبیاتی که لایق مردم ایران باشد استفاده می کردند که این سفرها را به موضوعاتی بی اهمیت در عرصه سیاست خارجی برای کشور و مردم تبدیل کرده بود؛ در خصوص رویکرد دولت های نهم و دهم در عرصه سیاست خارجی نیز نیازمند بحث جدی است که به گفتوگوی طولانی تری است مورد نیاز است ولی باید تاکید کرد که در دولت جدید رویکردهای غلط باید تجدید نظر شود.

در درون آمریکا دو رویکرد به دولت جدید ایران وجود دارد، برخی بر زبان نرمش و برخی به سمت تحریم های بیشتر حرکت می کنند؟ چقدر این کشور را در مواضعش صادق می دانید و می توان امید به حل مناقشات چندین ساله ایران و آمریکا داشت?

بحث اول اول در این باره این است که هر سه موضوع تحریم، گفت وگوی با جهان و مذاکره مستقیم با آمریکا، مسائلی هستند که در عین حالی که بهم پیوسته است 3 موضوع جداگانه نیز است و بدون شک به هم مربوط هستند؛ به این معنا که اگر شما بتوانید در یک گفت وگوی دو جانبه آمریکا و یک گفت وگوی چندجانبه با جهان و در یک فرایند حقوقی موضوع هسته ای را به شکل مثبت پیگیری کنیم می توانیم به حل موضوع هسته ای به نحوی که اولن حقوق ایران درش تعیین و تبیین شود و دوم اینکه دنیا بپذیرد ایران در چارچوب حقوق بین المللی فعالیت هسته ای انجام دهد؛ در این صورت احقاق این مسائل ما می توانیم به حل موضوع هسته ای امیدوار و به نتیجه مثبت دست پیداکنیم. نکته بعدی این است که نباید فورا به طرف های گفت وگو اعتماد کرد و همانطور که ایران باید با یک ادبیات و زبان دنیا فهم مسائل خود را بیان کند، دنیا هم باید گام های متناسب بردارد و اعتماد طرف ایرانی را جلب کند. باید در این مسیر یک فرایند تعریف شود به گونه ای که هم غرب اعتماد ما را جلب کند و هم ما اعتماد طرف مقابل را؛ راه های زیادی نیز وجود دارد که در ضمن گفت وگوها، راستی آزمایی های نیز دو طرف انجام میدهند که می توان فهمید مسائلی که دو طرف قول آن را داده اند چقدر به حقیقت نزدیک است. معتقدم در جهان این مذاکرات با این درجه اهمیت دیگر زیر میز انجام نمی گیرد و افکار عمومی دو طرف و دو ملت آگاه و در جریان هستند و همزمان دولت ها افکار عمومی نیز وارد این مذاکرات می شوند؛ یعنی اینکه دیپلماسی عمومی به معنای واقعی شکل می گیرد ولی وقت دولت ها پشت درهای بسته در حال مذاکره هستند مردم نیز در حال پیگیری هستند و به دنبال پاسخ. در این زمان شفافیت و راستی آزمایی ها نشان گر آن است.

در بحث پرونده هسته ای برخلاف تصوراتی که غرب نسبت به روحانی داشت، رییس جمهور اعلام کرد از حقوق حقه ایران عقب نشینی نمی کند، ارزیابی شما از آینده پرونده هسته ای در دولتی که رییس آن زمانی مسئولیت این پرونده را برعهده داشته چیست؟

ممکن است در داخل برخی بخواهند از فضای به وجود آمده در کشور سوء استفاده کنند و فضا سازی کنن به عمل آورند تا بتوانند روی دولت جدید ایران فشار وارد کنند تا به مسائل داخلی و حقوق مردم توجه نکند و از آن عبور کند، اینها مسائلی نیست که نتیجه ای داشته باشه؛ همه به خوبی می دانند که آقای روحانی و سیاستمداران اطرافیان وی بر این باورند که در شرایط کنونی نقش وزارت خارجه در سیاست خارجی به مرور افزایش پیدا می کند. باید گفت که آنها با کارشناسان قدر ملی طرف هستند که این ترفندها را درک میکنند، امروز مسلما همه باید متوجه باشند که با توجه به شرایط می بایست نسبت به قضایا و پیگیرهی پرونده هسته ای و خاصه حقوق مردم صحبت کنند؛ در زمانی که موضوع تعلیق غنی سازی مطرح بود و آن هم کشور داوطلبانه و نه زیر فشار و تهدید وارد این مسئله شد تا بتواند یک حقی را که دولت آمریکا به دنبال آن بود که از ایران بگیرند را تثبیت کند؛ البته گامی در جهت اعلام حسن نیز باشد و باید در نظر داشت که این تصمیم از سوی نظام و نه شخص خاتمی و نه روحانی و با هدف خالی کردن دست تندروها و دوری از جنگ و خونریزی و از سوی نظام اتخاذ شد. امروز اما نمی شود از شرایط گذشته صحبت کرد.

با تماس تلفنی زودهنگام اشتون با ظریف در نخستین روز حضور در وزارت خارجه و در حالی که سعید جلیلی همچنان در سمت مذاکره کننده ارشد جمهوری اسلامی قرار دارد شائبه هایی در خصوص انتقال پرونده برنامه هسته ای ایران و مذاکرات با گروه 1+5 به وزارت خارجه مطرح شد، انتقال این پرونده از شورای عالی امنیت ملی به وزارت خارجه که با کنار رفتن بعد امنیتی آن به دست ظریف سپرده خواهد شد را چگونه میبینید؟

اینکه خانم اشتون با آقای ظریف تماس بگیرند و همزمان رفت و آمدهای مهمی از طرف غرب به ایران صورت بگیرد پالس های مثبتی هستند که در مسیر ایجاد فرصتی برای هر دو طرف ایجاد شده است. طرفین در گذشته از ازدست رفتن فرصت ها ناامید شده بودند و اکنون امیدواری برای مردم و دولت در خصوص برقراری گفت وگوها به وجود آمده است؛ البته باید توجه داشت که اکنون هر دو طرف به گفت و گو رو آورده اند و تا زمانی که گفت وگو جا داشته باشه و به نیروهای سیاستمدار و فرصت گرا میدان داده شود این شرایط برقرار است اما زمانی که گفت وگو موفقیتش زیر سوال برود با ناامیدی و به نوعی ورود و دخالت افراطگرایان به صحنه که خطرناک خواهد بود مواجه می شویم.

انتقال پرونده هسته ای از شورای عالی امنیت به وزارت خارجه اقدام خوبی است

درباره انتقال پرونده هسته ای از شورای عالی امنیت ملی به وزارت خارجه هم موافق هستیم و بسیار کار خوب و مثبت و البته به این معنا نیست که این پرونده های ملی به جای دیگر مربوط نمیشود بلکه همه مراکز و نهادها در ارتباط با این پرونده در کشور مسئولیت قانونی دارند و اینطور نیست که تنها مروبط به وزارت خارجه باشه بلکه وظیفه وزارت خارجه دیپلماسی است و با توجه به سوابق و تجربیات نیروهای وزارت خارجه، این نهاد به سطحی رسیده است که با مفاهیم آشنا هستند و زبان دیپلماسی را بهتر متوجه هستند و وظیفه قانونی نیز رسیدگی به این پرونده است.

 


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

کلمات کلیدی : مثبت
نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir