بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : شنبه 23 آبان 1388      16:6

پایان عصر وحشت

يکسال از هزاره جديد نگذشته بود که به نظر مى رسيد مشخص شده که چه امرى تعيين کننده رون آن خواهد شد. بعد از 11 سپتامبر، همه مى ديدند که عصر وحشت آغاز گشته است. روساى جمهور و سناتورها در اين رابطه بحث مى کردند،

يکسال از هزاره جديد نگذشته بود که به نظر مى رسيد مشخص شده که چه امرى تعيين کننده رون آن خواهد شد. بعد از 11 سپتامبر، همه مى ديدند که عصر وحشت آغاز گشته است. روساى جمهور و سناتورها در اين رابطه بحث مى کردند، رسانه ها هر گردش و چرخش موضوع را نمايش مى دادند، از بمب گذارى در بالى تا اردوگاه وحشت آفرينان در پاکستان، همه درگير بودند. اما هنوز، اين دهه به پايان نرسيده که براى من روشن شده که داستان اصلى بسيار متفاوت، کمتر بحران ساز، و کمتر هم مورد علاقه رسانه ها است؛ اما؛ تاثير آن در درازمدت بسيار تعيين کننده خواهد بود. موضوع اصلى ظهور چين است.

اجازه بدهيد اول به دلايل مخالفتم با عصر وحشت به عنوان نظريه تعيين کننده بپردازم. چند سالى از اين دهه نگذشته بود که عصر وحشت شروع به افول گذاشت. وقتى قدرت و توجه دول جهان بر وحشت آفرينان متمرکز شد، فعاليت دسته هاى وحشت آفرين به مشکل روبرو گرديد. نيروهاى ويژه در سراسر جهان به دنبال آنها افتادند، منابع مالى آنها شناسائى شد، همه طرفداران آنها در هنگام اخذ رواديد با مشکل روبرو شدند. ماموريت اصلى القاعده جهاد عليه ايالات متحده بود، و روش هائى را به کار مى برد که شامل حملات سنگين بر نمادهاى قدرت امريکا محسوب مى شد. کشتى هاى جنگى، سفارتخانه هاى امريکا و ديگر نمادها مورد حمله قرار مى گرفتند. اما ادامه اين مسير براى آنها بسيار مشکل شد. دسته ها و افراد مشابه القاعده که همه اقليت هاى اندکى بودند مبارزه را ادامه دادند و بيش از اين بخواهند تحت امر القاعده باشند، از آن الهام مى گرفتند. اما اين دسته هاى منطقه اى صرفا امکان حمله به اهداف کوچک تر در کشورهاى خود را يافتند و اغلب اوقات اين اهداف اماکنى محافظت نشده بودند که نياز به محافظت هم ندارند. از جمله اين اماکن مى توان به چايخانه ها، ايستگاه هاى راه آهن، و ايستگاه هاى شهرى اشاره کرد. مشکل اين حملات اين است که صرفا منجر به قتل افراد محلى مى شد، و همين هم مسلمانان را عليه القاعده بسيج کرد.

اين گونه بود که ضعف اصلى القاعده نمايان شد و مشخص گرديد که پيام اين مجموعه براى توده هاى مسلمان هيچ جاذبه اى ندارد. القاعده اميدوار است تا با اقداماتى سنگين و خشونت بار جهان را خيره کند چون نمى تواند از طريق پيام سياسى يا حمايت هاى مردمى برخوردار باشد. همين نارسائى پيام و جاذبه عامل محدود کننده خطر القاعده بوده است. نبايد فراموش کرد که غيرمسلمانان علاقه اى به زندگى تحت حکومت خليفه مسلمانان ندارند. امروزه حتى مسلمانان هم چنين علاقه اى ندارند که بخواهند تحت لواى القاعده زندگى خود را ادامه دهند. چگونه ممکن است نهضتى بدون جاذبه براى توده هاى مردم چنان وانمود کند که آينده منطقه را شکل مى دهد يا غرب را مجبور به بازنگرى در نحوه زندگى خود نمايد؟ البته، وحشت آفرينى يک مشکل است. فناورى هاى نوين مخابراتى و خشونت امکان آن را به وجود مى آورد تا دسته اى اندک بتواند براى کل جهان مشکلات فراوانى ايجاد کند. بايد با آنها مبارزه کرد و جوامع هم مقاومت خود را بالا برده اند تا در صورت بروز حمله بعدى خيلى سريع واکنش نشان دهند. اما اين وحشت آفرينى را به امرى خاص براى دوره اى که در آن هستيم و نه وجه غالب و حاکم آينده بشر تبديل مى کند.

روند اصلى اين دهه ظهور چين از کشورى جهان سومى به دومين کشور مهم جهان است. در دهه 1990، چين پشت ابرها قرار گرفته بود. در آن دوران چين هنوز بيشتر جهان سومى بود و ميانگين درآمد سرانه اين کشور کمتر از روزى يک دلار بود. بخش عمده اصلاحات اين کشور تنها ده سال سابقه داشت، پيشرفت واقعى روى داده بود اما هنوز بسيار آرام به جلو مى رفت و فشار سنگين وقايع ميدان تيان-آن-من هم رهبران چين را مجبور ساخت تا تمام سياست هاى اصلاحى خود را متوقف سازند چون دنيا بهبود روابط خود با چين را متوقف ساخت. چين منجمد شده بود.

چنان که زاخارى کارابل در کتاب جديد خود، اَبَر جوشش، اشاره مى کند، وقتى دنگ شيائوپينگ چند ماه بعد از برخوردهاى ميدان تيان-آن-من در کشور سفر مى کرد، اين يخ آب شد. او اعلام کرد که اصلاحات اقتصادى ادامه خواهند يافت. چين به امروزى شدن مُقيد شده و غرب، تجارت، و فناورى را نيز پذيرفت. سياست بازى کنار گذاشته شده بود، اما توسعه اقتصادى کشور هنوز ادامه مى يافت. دنگ، در يکى از گفته هاى نغز خود گفت که، به دليل ترس از خفه شدن نمى شود غذا نخورد.

بقيه قضيه را بايد در تاريخ خواند. چين طى يک دهه سالانه ده درصد رشد کرد. اين به معنى آن بود که توليد ناخالص داخلى اين کشور به 8/4 تريليون دلار رسيد. بدين ترتيب اين کشور دومين اقتصاد بزرگ جهان شد. حجم دستاوردهاى چين، که مى توان سه دهه تداوم آن را مشاهده کرد، با هر معيار که اندازه گرفته شود، عظيم خواهد بود. اين کشور با سرعتى سه برابر غرب صنعتى شده است. آنچه در اروپا يک قرن طول کشيد، در چين طى يک نسل روى داد. براى مديريت اين تحول عظيم، آنچه قابل توجه است عدم بروز خشونت هاى عمده است. روشن است که در چين نظامى خودکامه وجود دارد، اما نبايد فراموش کرد که در بسيارى از کشورهاى غربى هم طى دوره صنعتى شدن، نظام هاى خودکامه اى سر کار بودند و خشونت زيادى هم بروز کرد. ديگر کشورهاى آسياى شرقى هم اين مسير را طى کرده اند، اما هيچکدام آن تحولات حجم و ابعاد تحولى جهانى را نداشته اند.

چين، نه فقط از بحران مالى سالم خارج شد، بلکه طى اين دوره شکوفا شد. اقتصاد چين امسال 5/8 درصد رشد خواهد کرد، صادرات دوباره به سطح اوائل سال 2008 رسيده، ذخائر ارزى به بالاترين سطح خود يعنى 3/2 تريليون دلار بالغ مى شود، و بسته محرک اقتصادى پکن منجر به ساخت و ساز عمده زيربنائى در اين کشور گرديده است. بخش عمده اين مسائل ناشى از سياست هاى بسيار موثر دولت است. پيش از توقف اقتصاد جهانى، پکن مازاد بودجه داشت و نرخ بهره را افزوده بود تا رشد اقتصادى مهار کرده و کاهش دهد. بانک هاى اين کشور شاداب بود. وقتى که بحران ظاهر شد، دولت چين مى توانست سياست هاى مکتبى مندرج در کتاب هاى درسى اقتصاد را براى تحريک رشد به کار بگيرد. امکان کاهش نرخ بهره، افزايش هزينه هاى دولت، انبساط اعتبارى، و تشويق مصرف کنندگان به مصرف بيشتر براى چين ممکن بود. چين که در سال هاى پرپول نظم مالى را رعايت کرده بود، مى توانست طى سال هاى بى پولى و يا کم پولى هزينه هاى خود را افزايش دهد. بدون ترديد پيروز ميدان بحران اقتصاد جهانى، چين است.

تاثير خالص قضيه اين است که اکنون شاهد ظهور قدرتى نوين و عظيم هستيم که توان بالقوه رشد بالائى در کليه ابعاد را نيز دارا است. البته، هيچ چيز را نبايد ناديده انگاشت. طبقه متوسط اين کشور ناآرام است، اقليت ها تحت فشار قرار دارند، مشکلات مرزى وجود دارد، و چالش بالا رفتن از نردبان اقتصادى هم هست که همه بايد در چارچوب نظام تک حزبى حل شود. شايد اين مسائل منجر به افول اين کشور گردند. به نظر من اين خيلى بعيد است، اما اگر هم چنين شود، باز هم افول چين داستان اصلى و محورى دهه آتى ما است.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir