اقتصاد ایرانی: لایحه اصلاح قانون مالیاتهای مستقیم، با تاخیری حدود یک سال و نیم از زمان اعلام آن، به مجلس شورای اسلامی سپرده شده است و اکنون در کمیسیون اقتصادی مجلس در حال بررسی است. اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران نیز از هنگام ارایه این لایحه، کارگروهی را با هدف بررسی کاستیهای قانون مالیاتهای مستقیم تشکیل داد. در این میزگرد، سه تن از اعضای این کارگروه حضور دارند که در امور مالی و حسابداری متخصص هستند و طی سالها تجربیات کاری خود، با محاسبه مالیاتها و ممیزان مالیاتی روبهرو بودهاند. در این میزگرد محمود نجفی سُهی نماینده اتاق بازرگانی سمنان، محمدرضا جعفریان نماینده جامعه انجمنهای اسلامی اصناف و بازار و سید علیرضا سجادی مشاور انجمن صنایع ایران، شرکت داشتند.
* چنان که می دانید، لایحه اصلاح قانون مالیاتها به مجلس رفته و در حال بررسی است. بزرگترین مشکلی که این لایحه را با نقص در کارکرد خودش مواجه میکند، چیست؟
سجادی: مشکل بزرگ این لایحه این است که در بیشتر موارد، اختیارات را به ماموران تشخیص یا وصولکنندگان مالیات داده در حالی که سازمان امور مالیاتی، موظف است که قانون را اجرا کند. ما باید بدانیم که مالیات دو طرف دارد؛ یعنی مالیاتدهنده و مالیاتگیرنده. اصولا مالیات گرفتنی نیست. در جامعه مدنی امروزی، مالیات، پرداختنی به وسیله شهروندان است. البته کسی نمیگوید که مالیات پرداخت نشود و همه بر این اصل معترف هستند که باید مالیات پرداخت شود اما چگونگی پرداخت آن، محل بحث است. متنوعترین کاری که افراد با آن سر و کار دارند، مالیات است. یعنی از تولد تا مرگ، افراد با مالیات طرف هستند.
جعفریان: من با قسمتهایی از این لایحه مخالفم و با قسمتهایی هم موافقم. از جمله موارد مورد مخالفت من، گنجاندن این لایحه در میان لوایح مشمول اصل 85 در قانون اساسی بود که خوشبختانه در مجلس هم با این عنوان پذیرفته نشد. این لایحه در بعضی از موارد فراتر از قانون و حتی فراتر از شرع عمل کرده است. به طور مثال این لایحه در برخی موارد میگوید که مالیات بر تمام وجوهات مقدم است. اما با توجه به این که بسیاری از مردم متدین هستند، آیا بر شرع که در آن مردم وجوه شرعی خود را به مرجع تقلیدشان تقدیم میکنند هم مقدم است؟ من فکر میکنم که باید کاری کنیم که فرهنگ مالیات در کشور تا حدی بالا برود که هر کسی که بدهی مالیاتی دارد، خودش داوطلبانه مالیاتش را پرداخت کند.
دومین مشکل این لایحه این است که میگوید سرمایه بالای یک مقدار معین، باید در سال درصد معینی مالیات بدهد. من با این روش مخالفم؛ اگر ما باید از سرمایه مالیات بگیریم، چگونه باید مالیات بگیریم؟ مشکل سوم این است که آیا ما بسترسازی لازم را برای اجرای لایحه اصلاح مالیاتها انجام دادهایم یا این که نه، چون پایان دولت است، میخواهیم این لایحه را به هر طریقی که هست به مجلس ببریم و برای جبران کاهش فروش نفت، آن را تصویب کنیم. من با این روش مخالفم، چون کار کارشناسی کلی بر روی این لایحه انجام نگرفته است. مشکل دیگر این لایحه این است که قرار است برای همه مردم بگیر و ببند راه بیندازیم. وقتی هنوز بسترسازیهای لازم انجام نشده و توسعه فرهنگ مالیاتی اتفاق نیفتاده و مردم را با وظایف قانونیشان آشنا نکردهایم، این کار بی معنی است. مورد دیگر این است که در این لایحه، تمام سرمایهگذاریها با ضرر مواجه خواهد شد و با همین لایحه، فرار سرمایه تشدید خواهد شد. ما باید سرمایه را جذب کنیم نه این که فرار سرمایه را تشویق کنیم. به نظر میرسد، برخی از موارد این لایحه، از قانون مالیاتی سبز آلمان الگو گرفته شده است. مساله این است که وقتی قانون سبز آلمان را وارد مالیات میکنیم، بسترهای لازم آن را هم باید فراهم کنیم. محیط زیست قوانین خاص خود را دارد و در مواردی، تا تعطیلی کارخانهها هم پیش میرود؟ پس چرا باید در قانون مالیاتها هم این همه سختگیری درباره محیط زیست وجود داشته باشد؟ برای این لایحه، کارشناسان بخش دولتی و خصوصی باید در کنار هم بنشینند و به هم کمک کنند تا لایحه موثر و مفیدی نوشته و به مجلس فرستاده شود. متاسفانه دولتیها تصور میکنند که بخشخصوصی در مقابل دولت است اما ما در کنار دولتیم و میخواهیم به آنها کمک کنیم. اما اگر بخواهند با توجه به لایحههای متعدد، بخشخصوصی را حذف کنند، طبیعی است که بخشخصوصی هم اعتراض خواهد کرد و نمیخواهد که فرصت سرمایهگذاریها را در کشور از دست بدهد. ایراد دیگر، این است که اشتغالزایی در کشور فراهم نمیکند و به نظر میرسد که در راستای اشتغالزایی در کشور نوشته نشده است.
نجفی: لایحه اصلاح مالیاتها اقتصاد را به هم میریزد و نویسندگان به هدفی که از آن میخواهند نمیرسند. اتاق بازرگانی با گرفتن مالیات و اداره مملکت با مالیات صد درصد موافق است. از سوی دیگر، زیرساختهای لازم برای این قانون آماده نیست. سازمان امور مالیاتی موظف شده که طرح جامع مالیاتی را آماده کند و رییس این سازمان هم در مجلس اعلام کرد که تا آخر سال، این طرح باید اجرا شود. پس اگر این طرح آماده اجرا است، باید لایحه اصلاح مالیاتها را کنار بگذاریم تا آن طرح اول اجرا شود تا زیرساختهای لازم فراهم شود. یکی از موارد طرح جامع مالیاتی، آمادهسازی بانکهای اطلاعاتی و درآوردن درآمد و هزینههای هر فرد است. نکته دیگر این است که اگر این قانون بخواهد اصلاح شود، کل آن باید اصلاح شود نه بخشهایی از آن. برای اصلاح قوانین هم باید به ماده 76 قانون برنامه پنجم توجه کنیم چون در آن گفته شده است که اتاق بازرگانی ایران و اتاق تعاون باید آییننامهها و دستورالعملهای لازم را پیشبینی کنند و آن را به دولت پیشنهاد بدهند. در سه قانونی که اخیرا در مجلس مورد بحث است، از جمله لایحه اصلاح مالیاتها، هیچگونه نظری از اتاق بازرگانی و اتاق تعاون خواسته نشده است. تنها در یک مقطعی، از اتاق بازرگانی سئوالی پرسیده شده و اتاق نظرش را اعلام کرده اما در مجلس مورد دیگر مطرح شده است.
* این طور میتوان استنباط کرد که هر سه میگویید این لایحه نمیتواند اجرا شود؟
سجادی: من کمی از نظر اجرایی به این لایحه نگاه میکنم. ما باید شرایطی را در قانون مالیاتها درست کنیم که مودی کمترین رفت و آمد را به سازمان امور مالیاتی داشته باشد و سازمان هم کمترین درگیری را با مودیان داشته باشد. مودی مالیات که نمیتواند تمام وقت خودش را بگذارد که مدام به سازمان امور مالیاتی بیاید. ما هر چه بتوانیم شرایط اجرایی را سادهتر بکنیم و به نحوی قانون را بنویسیم که اراده اشخاص در آن به حد اقل ممکن برسد، آن وقت به اهداف خودمان رسیدهایم. اما در لایحه پیشنهادی مالیاتها، این نکته لحاظ نشده است.
جعفریان: من هم به یکی دیگر از مشکلات اجرایی این لایحه اشاره میکنم و آن این است که سازمان امور مالیاتی میگوید ما دیگر نمیخواهیم برای مالیاتها تشخیص علیالراس را داشته باشیم و به جای مودی میخواهیم اظهارنامه بنویسیم. اما اظهارنامه چیزی است که مودی اظهار میکند، نه سازمان امور مالیاتی. این سازمان چگونه میخواهد به جای مردم اظهارنامه آنها را پر کند؟
نجفی: در صورتی که اگر تشخیص علیالراس وجود داشته باشد و در آن مشکلی به وجود بیاید، میتوان به آن اعتراض کرد.
جعفریان: بله. اگر تشخیص علیالراس از قانون حذف شود، ممیز مالیاتی بر مبنای دیدگاه خودش اظهارنامهای تنظیم میکند و همان، مبنای مالیات فرد قرار میگیرد. این کار بدتر از تشخیص علیالراس است و نه تنها مشکلات آن را حل نمیکند بلکه، مشکلات بسیار بیشتری هم به وجود میآورد. به این ترتیب، همه ریش و قیچی را به ممیز مالیاتی دادهایم.
* شما میگویید که این قانون قابل اجرا نیست. اما فرض کنیم که دولت اصرار میکند که این قانون را میخواهم اجرا کنم و لایحه را به مجلس میدهد و مجلس هم آن را تصویب میکند. شما بر چه مبنایی میگویید که این قانون قابل اجرا نیست؟
سجادی: امروز به این نتیجه میرسم که اظهارنامه مالیاتی را ندهم یا این که بر اثر حوادث غیرمترقبه، اظهارنامه به اداره مالیاتی نرسد. خوب، این جا چه اتفاقی میافتد؟ سازمان امور مالیاتی به جای من اظهارنامه مینویسد و میگوید بیا پایش را امضا کن. یعنی یک نوع حالت قیمومیت برای من پیدا میکند و این از چارچوبی که قانون اساسی برای دولت تعیین کرده، خارج است. ما بحثی داشتیم به نام تشخیص علیالراس و نیز شرایط رد دفاتر یک شرکت. در قانون فعلی، وقتی دفتر یک شرکت رد میشود، سه نفر باید بیایند و بنشینند و درباره مالیات شرکت نظر بدهند و ما نظرمان این بوده که از این سه نفر، فقط یک نفرشان از سازمان امور مالیاتی باشد. همه این موارد، در این لایحه حذف شده است و مشکلات بسیاری به وجود میآورد. مورد دیگر، درباره درآمد اتباع خارجی است و درآمدی که در ایران و از ایران تحصیل میکردند. ما در این باره قانون داریم اما لایحه قانون را برداشته و میگوید که به جایش آییننامه میگذاریم. خوب، چرا؟ اگر این قانون نقص دارد، چیزی به آن اضافه کنید نه این که کل آن را حذف کنید و باز آییننامهای به جایش بگذارید. بنابراین باید بگویم که این وصله و پینه کردن قانون، مشکلی را حل نمیکند. ما باید بنشینیم و قانونی بنویسیم بر اساس اعتماد به مودی و اعتمادی که به نهادها وجود دارد. اگر سازمان حسابرسی یا جامعه حسابداران امروز میآید و درآمد برای یک مشمول مالیاتی تعیین میکند، این رقم را از آن نهاد بپذیریم. بعد برویم به دنبال این که آیا این نهاد راست گفته یا این که دروغ گفته است. در قانون راهکارهای آن را مشخص است و اگر بر اساس مستندات و نه حرفهایی که دیگران میزنند، مشخص شد که قسمتی از درآمد کتمان شده، فرد را مجازات کنند. نه این که بگویند اگر اظهارنامه ماده 129 را ندادی، علاوه بر این که باید جریمه بدهی، از تمامی حقوق اجتماعی محروم هستی و کارت بازرگانی نمیتوانی بگیری و غیره.
جعفریان: بله، این اصلا صحیح نیست که اگر فردی یک تخلف مالیاتی کرد، از تمامی فعالیتهای اقتصادی محروم بشود. هر جرمی باید با مجازات آن تناسب داشته باشد.
نجفی: اگر من مالیات را نتوانم به هر دلیل بپردازم، دیگر کارت بازرگانی به من نمیدهند، اجازه ثبت شرکت به من نمیدهند و مرا از حقوق اقتصادی محروم میکنند و اصلا اجازه فعالیتی که من بتوانم بکنم تا بدهی خودم را بتوانم بدهم، ندارم.
جعفریان: یکی دیگر از مشکلات لایحه این است که وقت ارایه اظهارنامهها را تغییر دادهاند. تیر ماه ملکه ذهن ملت ایران و مودیان مالیاتی شده و همه میدانند که در برج چهارم باید اظهارنامه را تحویل بدهند. الان در این لایحه پیشنهاد شده که اظهارنامهها در تیر ماه ارایه شود اما معافیتهای سرمایهای را ماه اردیبهشت تحویل بدهید. خوب، چرا ما میخواهیم که این تاریخ را که همه به آن عادت کردهاند، تغییر بدهیم؟ تغییر این تاریخ خیلی سخت است. چند بار باید آزمون و خطا انجام بدهیم؟ در بخش مشاغل این تاریخ به اردیبهشت تغییر کرد و دیدیم که بسیاری از مردم اظهارنامههای خودشان را نیاوردند و دوباره آن تاریخ به تیر ماه بازگشت.
نجفی: مالیات درصدی از درآمد است که باید پرداخت شود اما درآمد افراد قابل شناسایی نیست. چک در کشور ما پشتنویسی میشود و در بازار بارها دست به دست میچرخد تا برسد به بانک. پس فروش کسانی که چک را دست به دست رد کردهاند، اصلا مشخص و ثبت نمیشود. بنابراین ابتدا باید درآمدهای واقعی افراد مشخص شود تا این قانون بخواهد اجرا شود. میگویند ما از طریق سیستم بانکی افراد، متوجه میشویم که هر کس چقدر درآمد دارد. اما از سیستم بانکی کسانی که یک چک را که چند دست چرخیده، گرفتهاند و به دیگران میدهند، چطور میتوانید درآمدشان را تعیین کنید؟ سیستم بانکی فقط درآمد کسی که آخر سر، چک را از بانک وصول میکند، نشان میدهد. پس این جا باید قانون چک اصلاح شود. از سوی دیگر، مالیات بر ارزش افزوده درست اجرا نشده است. بنابراین حلقه آخر زنجیرهای که باید فاکتور صادر کند، فاکتور صادر نمیکند. پس هزینهها هم قابل شناسایی نیست. حالا، با درآمد و هزینهای که قابل شناسایی نیست، چطور میتوان مالیات افراد را تعیین کرد؟ بنابراین بسیاری از مسایل ابتدا باید حل شود تا بعد، بتوان گفت که قانون مالیات باید اصلا شود. ممکن است که در این میان، فقط قانون چک هم نباشد که باید اصلاح شود و قوانین دیگری، همزمان با آن نیاز به اصلاح داشته باشند.
جعفریان: شما به مالیات بر ارزش افزوده اشاره کردید. به نظر من، مالیات بر ارزش افزوده، یک نوع مالیات بر مصرف است و گره زدن آن با مالیاتهای مستقیم در این لایحه درست نیست.
نجفی: بزرگترین مشکل مالیات در ایران، فرار مالیاتی است. این لایحه، جلوی فرار مالیاتی را نمیگیرد و حتی آن را بیشتر هم میکند. ما شواهدی در قوانین دیگر هم داریم. مثلا برای جلوگیری از افزایش چکهای برگشتی، مقررات تحویل دسته چک خیلی سخت شد اما نتیجه برعکس داشت و تعداد چکهای برگشتی زیاد شد. یا مثلا بانکها برای کاهش مطالبات معوق، قانون دادن تسهیلات را خیلی سخت کردند اما مطالبات معوق افزایش پیدا کرد. مالیات هم همین طور است؛ تا وقتی که زیرساختهای لازم برای در دریافتن از درآمد و هزینههای مردم کامل نباشد، هر گونه بگیر و ببندی مانند آن چه در این لایحه آمده، نتیجه عکس دارد.
ماهنامه اتاق: این لایحه مالیات بر ارث را نیز تغییر داده است.
سجادی: در قانون مجرای فعلی، دادگاه ارثیه هر فرد را تعیین میکند و به اداره دارایی هم اعلام میکند. دارایی مالیات ارث را میگیرد و ارثیه به نام ورثه سند زده میشود. اما در لایحه پیشنهادی آمده است که الان مالیات را پرداخت نکنید و هر وقت که خواستید ماترک را بفروشید و آن را تقسیم کنید، بیایید و مالیاتش را بدهید. با این کار، تعداد مراجعه مردم به سازمان زیاد میشود چون برای هر ارثیه، باید به دارایی مراجعه کند. مهمتر این است که حقوق اشخاص ثالث در این جا نادیده گرفته شده؛ در قانون فعلی، اول دیون متعلق به فوتشده را باید بدهید و سپس انحصار ورثه کنید. اما با پیشنهادی که در لایحه شده، معلوم نیست کسانی که از فوتشده طلبکار هستند، به کدام یک از ورثه باید مراجعه کنند و سرگردان میمانند. به این صورت یک دعوا شروع میشود که تا مدتها به نتیجهای هم نمیرسد.
جعفریان: البته من با این نظر مخالفم چون ورثه میتوانند به تدریج ارثیه را بفروشند و مالیات آن را بدهند به جای این که مالیات کل ارثیه را به صورت یک جا، پرداخت کنند.
ماهنامه اتاق: دولت گفته که میخواهد مالیات را جایگزین بخشی از کاهش درآمد نفت کند. آیا به نظر شما این کار محقق میشود؟
نجفی: ما موافق این هستیم. دولت میتواند مالیات بر ارزش افزوده را کامل اجرا کند و معافیتهای نهادهایی با درآمدهای آن چنانی را لغو کند.
سجادی: مالیات را میشود جایگزین کرد اما شرطهایی دارد. نفت دارایی است و اگر آن را فروختیم و خرج هزینههای جاری کردیم، تا چند وقت بعد تمام میشود. اگر میخواهیم مملکت پیشرفت کند، درآمد نفت باید به سرمایه و راهی برای تامین سرمایه تبدیل بشود. دولت باید نفت را تبدیل به سرمایه برای بخش تولید کند و بعد تولیدکنندگان از درآمدشان مالیات بپردازند و با این مالیات هزینههای جاری کشور تامین شود. اما اگر بیاییم همه را کسانی که باید مالیات بدهند را رها کنیم و فقط بر کسانی تمرکز کنیم که شناسنامه دارند. در این صورت مشکل پیش میآید.
نجفی: شما در بازار با جاهایی برخورد میکنید که یکی دو متر بیشتر جا ندارد و یک زیرپلهای تبدیل به مغازه شده است. چند جوان جلوی آن ایستادهاند. اما اصلا معلوم نیست که این مغازه چقدر درآمد دارد؟ بسیاری از اینها هم مالیات نمیدهند.
جعفریان: در شمال شهر هم بسیاری از کسانی که دفترهای آن چنانی و درآمدهای میلیاردی دارند، مالیات نمیدهند و به راحتی فرار مالیاتی میکنند. بارها هم با مسئولان امور مالیاتی در این باره بحث شده است. آنها میگویند شما اینها را مشخص کنید تا ما برویم سراغشان. خوب، ما پلیس نیستیم که خلافکاران را بگیریم. همه ما با دادن مالیات موافقیم اما در چگونگی مالیات گرفتن و مالیات دادن بحث داریم. ما میگوییم که برای جبران درآمدها دولت، نباید همه فشارها به کسانی بیاید که شناسنامه دارند و هر سال هم مالیات خودشان را پرداختهاند. آنهایی باید مالیات بدهند که از انواع معافیتهای مالیاتی برخوردارند. به نظر من، تمامی معافیتهای مالیاتی باید حذف شوند. یک نهاد که در بخش اقتصادی هم فعالیت گستردهای دارند، حتما باید مالیاتش را بپردازد. اگر هزینهای هم دارد، دولت باید هزینههایش را پرداخت کند اما مالیاتش را هم بپردازند. ما باید تعرفهها را پایین بیاوریم، همه مردم و دستگاهها را مشمول مالیات بکنیم و از این مالیات برای هزینههای کشور استفاده کنیم. فقط در این صورت است که میتوانیم بگوییم مالیات جایگزین نفت میشود. اما حالا گفته میشود که ما نفت نفروشیم و هزینههایمان را از مالیات تامین کنیم. اگر این طور باشد که کشورهای دیگر هم نباید نفت میفروختند. نفت و گاز یکی از نعمتهای خداوندی در کشور ماست اما باید صرف هزینههای زیربنایی و تولیدی شود و همه مردم هم مالیات کار تولیدیای را که انجام میدهند، بدهند.
نجفی: مسئله دیگر هم این است که بسیاری از کارفرماها تمایل دارند کارشان را به نهادی بسپارند که از مالیات معاف هستند چون کارشان ارزانتر تمام میشود. اگر همین کار را به بخش خصوصی بسپارند، کار گرانتر تمام میشود. از سوی دیگر، اگر با معافیتهای مالیاتی با پیگیری نکردن اخذ مالیات از افراد و نهادهای بخصوصی، نوعی تبعیض در پرداخت مالیات به وجود بیاید، دلسردی از دادن مالیات به موقع و فرار مالیاتی پیش میآید.
جعفریان: بله، یکی از مشکلاتی که مردم با آن روبهرو هستند، تبعیض مالیاتی است. تبعیض مالیاتی افراد را واقعا دلسرد میکند.
نجفی: به نظر من، اگر دولت میخواهد به یک فرد یا نهاد کمک کند، نباید او را از مالیت معاف کند بلکه باید در جای دیگری به او کمک کند و پول بیشتری به او بدهد اما مالیاتش را از او بگیرد تا بین مردم از نظر پرداخت مالیات فرقی وجود نداشته باشد.