بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : جمعه 3 آذر 1391      15:31
هشدار های اقتصادی صفایی فراهانی

اقتصاد ایران هر روز بی ثبات تر می شود

«محسن صفایی‌فراهانی» که از ابتدای انقلاب مدیریت بخش‌هایی از وزارتخانه‌های صنایع سنگین و اقتصاد را برعهده داشت این روزها در بخش خصوصی فعالیت دارد.
سیده آمنه موسوی: از جمله معدود مدیران باتجربه روزگار ماست که داعیه ای ندارد؛ بی هیچ تکلفی پای پرسش ها می نشیند اما تمام پاسخ هایش مستدل و برپایه آمار و اطلاعاتی است که از مجراهای مختلف داخلی و خارجی استخراج کرده است. «محسن صفایی فراهانی» که از ابتدای انقلاب مدیریت بخش هایی از وزارتخانه های صنایع سنگین و اقتصاد را برعهده داشت این روزها در بخش خصوصی فعالیت دارد. خواسته یا نا خواسته، او عطای حضور در بخش دولتی را به لقای آن بخشیده و در دفتر کارش تنها به اداره شرکت می پردازد. البته آن طور که خود می گوید هیچ گاه چشم داشتی هم به حضور در کابینه نداشته است و ترجیح می دهد علاقه خود به امور اقتصادی را با دنبال کردن اخبار این حوزه و گفت وگو با افرادی که روزگاری دستی بر آتش داشته اند دنبال کند. گفت وگوی ذیل ماحصل دیدگاه های این مدیر تکنوکرات از این روزهای اقتصاد ایران است.
***
*نخستین موضوعی که می خواهم به آن بپردازم در رابطه با بحث ممنوعیت های صادراتی و وارداتی است که این روزها در دستور کار دولت و مجموعه ذی ربط آن یعنی وزارت صنعت، معدن و تجارت قرار گرفته است. این دستورالعمل ها را چگونه ارزیابی می کنید؟ فکر می کنید این سیاست می تواند منجر به شکل گیری بازار سیاه شود؟
حتماً، همین طور است؛ این اتفاق دور از ذهن نیست. شرایط امروز جامعه ما بحث امروز و دیروز نیست. دولت می دانست که در طول سال های آینده شرایط داخلی اش، وضعیت تولید، وضعیت درآمدها و هزینه هایش به چه صورت در می آید. مناسبات بین المللی اش را باید براساس چه معیارهایی تنظیم کند و محدودیت هایی که در سیستم بین المللی اش برایش شکل می گیرد براساس چه گزینه هایی است. بنابراین علی القاعده باید به دنبال آن می رفت که در چارچوب سیاست های خارجی اش، روابط اقتصادی اش را هم تعریف کند. اما به این شکل عمل نکرد. در پاسخ به این سوال باید گفت یک مدیریت معقول به سوی دستورهای خلق الساعه حرکت نمی کند. دستورهای خلق الساعه همیشه مشکل زاست چرا که این دستورات زمانی صادر می شود که یک حادثه و یا آفت به یکباره رخ دهد. در کشور ما که این اتفاق رخ نداده است. اگر بهانه این افراد برای مشکلات اقتصادی کشور بحث تحریم هاست که این موضوع جدیدی نیست. نمی خواهم تمام سیاست ها و برنامه های این سی و اندی سال را مورد بررسی قرار دهم. اما در رابطه با تحولات پنج تا شش سال اخیر می خواهم بگویم که بحث تحریم ها همیشه وجود داشته است بنابراین مشکلات سوء مدیریتی را نباید تماماً به دلیل اعمال تحریم ها دانست. طبیعی است زمانی که شما به دنبال صدور دستورات خلق الساعه می روید و مشکلات این چنینی را به وجود می آورید عملاً بازار را دچار التهاب می کنید و زمانی که بازار دچار التهاب شد سیستم اقتصادی را به سمت آشفتگی هدایت کرده اید. در این شرایط عده ای به سمت احتکار کالاها حرکت می کنند، برخی به سمت کمبودهای تصنعی می روند و در کنار آن رانت به وجود می آ ورند. در حال حاضر ما همان مشکلاتی که درسال های اولیه انقلاب و جنگ تجربه می کردیم با گذشت 30 سال به صورت حادتر پشت سر می گذاریم. معتقدم این مشکلات ناشی از آن است که ما برنامه جامعه و کاملی را برای این شرایط اقتصادیمان پیش بینی نکرده بودیم. شرایط امروز جامعه ما نمونه بارز این مثال است که اگر فردی بخواهد بدون هیچ گونه آسیب و گزندی از آب عبور کند باید تدابیر لازم را اتخاذ کند. نه اینکه زمانی که به وسط آب رسید یادش بیفتد که قایق ندارد و یا از هیچ گونه امکانات حفاظتی برخوردار نیست. معلوم است در چنین شرایطی هر فرد و یا مجموعه ای دچار آشفتگی می شود.
*در رابطه با شکل گیری پدیده قاچاق چطور، می تواند موجب قوت گیری آن شود؟
ما شرایط اقتصادی ایران را به سمت و سویی هدایت می کنیم که روز به روز بسته تر می شود، قوانین بی ثبات تر می شوند و تجار را با مشکلات عدیده ای مواجه می کنیم. در این شرایط کسانی که فعال اقتصادی محسوب می شوند و چارچوب و منطقی برای فعالیت هایشان دارند، مجبورند خودشان را از این مهلکه بیرون بکشند تا دچار آسیب نشوند و در مقابل افراد فرصت طلبی که از اطلاعات رانتی بهره مند هستند تلاش می کنند تا با سود جستن از این فضای متشنج به آنچه می خواهند برسند. با مثالی این موضوع را برای شما توضیح می دهم. چند سال پیش که این بحران ها وجود نداشت، بدون دلیل واردات تلفن همراه به کشور ممنوع شد در این شرایط تجار بازار موبایل با مشکلات عدیده ای مواجه شدند اما همزمان افرادی که از رانت برخوردار بودند توانستند سود هنگفتی به دست آورند و به دنبال آن بود که موج قاچاق تلفن همراه رشد پیدا کرد و متاسفانه هنوز هم ادامه دارد. پس طبیعی است زمانی که ما به سمت ممنوعیت واردات و صادرات حرکت می کنیم و گسستگی در تصمیمات مان به وجود می آوریم عملاً به بازار این آدرس را می دهیم که شما می توانید از طرق دیگر، منابع درآمدی خود را تامین کنید. مثلاً امسال با وجود تولید 13 میلیون تن گندم در کشور میزان آنچه به دولت فروخته شد کمتر از 25 درصد است چرا که به دلیل عدم سیاستگذاری صحیح و قیمت گذاری مناسب کشاورز ترجیح می دهد تولیداتش را تنی 600 دلار به کشورهای دیگر بفروشد و به همین دلیل هم دولت مجبور است میزان نیاز داخلی اش را با همین قیمت و شاید به مراتب بیشتر از همسایگانش تامین کند و با همین سیاست هاست که به رشد پدیده قاچاق دامن می زنیم.
*با وجودی که گفته ایم به خودکفایی در تولید گندم رسیده ایم جالب است که هنوز آن را وارد می کنیم.
بله، همین طور است. همین گندمی که دولت وارد می کند با نرخ هر تن 600 دلار و یا بیشتر است اما زمانی که می خواهد آن را از کشاورز داخلی تهیه کند مبلغ ناچیزی را برای خرید پیشنهاد می کند. این موضوعات نشان دهنده بحث بحران، تحریم و استکبار نیست. بحث سوء مدیریت و سیاستگذاری های نادرست است. همین چند روز پیش یک طرح دو فوریتی در مجلس مطرح شد تا در اجرای بندهای 44 و 45 قانون بودجه سال 91 محدودیت هایی به وجود آید این در حالی است که بودجه سال جاری در اردیبهشت ماه همین امسال بسته شد یعنی کمتر از شش ماه پیش اما با این وجود دولت امکان پیش بینی اتفاقات آتی را نداشت تا براساس آن مجبور نباشد از اجرای لایحه بودجه اش جلوگیری کند. ما از مدیرانی که امکان پیش بینی اتفاقات شش ماه آینده را ندارند چه انتظاری داریم و چرا می خواهیم تصمیم گیری های درست و منطقی داشته باشند؟ در این شرایط است که کشور دچار نابسامانی های اقتصادی می شود. رانت، قاچاق و هر نوع عملیات زیرزمینی در بازار رخ می دهد. ما که نتوانسته ایم تدابیر و الزامات لازم را برای بودجه یک سال کشور بیندیشیم شرایط را برای حرکت متخلفان اقتصادی مهیا کرده ایم.
*برخی معتقدند اجرای فاز دوم هدفمند کردن یارانه ها نیز به نابسامانی اقتصادی کشور دامن می زند. شما هم عدم اجرای فاز دوم هدفمند کردن یارانه ها را مثبت ارزیابی می کنید؟
من قانون هدفمند کردن یارانه ها را الزامی می دانستم که از اهداف قانون برنامه چهارم توسعه بود و باید در طول برنامه چهارم عملیاتی می شد. اما به هرحال آقایان در سال 89 به این نتیجه رسیدند که طرح هدفمند کردن یارانه ها را اجرا کنند و فکر می کنم کسانی که به دنبال اجرای این طرح بودند باید در کنار اجرای این قانون الزامات آن را هم در قانون مورد توجه قرار می دادند و لایحه بودجه را متناسب با آن تصویب می کردند. ما پیش از اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها نگران مصرف بالای انر‍ژی در کشور بودیم اما آنچه اتفاق افتاد به مراتب بدتر از پیش از اجرای این قانون است. در این شرایط این سوال به اذهان متبادر می شود که هدفمند کردن یارانه ها تا چه اندازه در مصرف انرژی کشور صرفه جویی کرده است و آیا ما به سمت بهینه شدن سوخت حرکت کرده ایم. اگر این اتفاق نیفتاده باشد و اگر هیچ تغییری در اقتصاد ما رخ نداده باشد باید پرسید مراد ما از هدفمند کردن یارانه ها چه بوده است؟ تنها می خواستیم شکل پول دادن به مردم را تغییر دهیم؟ وزیر اقتصاد می گوید نزدیک 30 درصد از درآمدهای کشور صرف هدفمند کردن یارانه ها شده است. مگر ما نمی خواستیم با هدفمند کردن یارانه ها در هزینه هایمان صرفه جویی کنیم و به سمت بالندگی بخش تولید حرکت داشته باشیم؟ ما توانستیم به اهداف مان دست پیدا کنیم؟
*رئیس مجلس گفته بود دولت حق ندارد مابه التفاوت نرخ ارز را در قانون هدفمند کردن یارانه ها مصرف کند. یعنی جلوگیری کرده اند از اینکه دولت برای مابه التفاوت نرخ ارز برنامه ریزی کند، پس دولت کمبودهای بودجه ای خود را از چه محلی تامین می کند؟
قرار نبود ما با درآمدهای دیگر به هدفمند کردن یارانه ها بپردازیم. قرار بود از محل درآمدهای مازاد هدفمند کردن یارانه ها و اصلاح قیمت انرژی هم به تولید کمک کنیم و هم به مصرف کننده هایی که نیاز دارند. مراد از اجرای این قانون آن بود که آسیب پذیری طبقات پایین جامعه را کم کنیم و از طرفی بتوانیم مصرف انرژی را که به صورت سرسام آوری در حال رشد بود، کنترل کنیم. قرار نبود که عملاً سراغ روش های دیگر برویم و منابع دیگر کشور را خرج کنیم. آنچه مجلس از آن جلوگیری می کند اقدامی بسیار دیرهنگام است. البته مشکل اصلی در تصمیمات و مصوبات مجلس هفتم است. در اصل مجلس هفتم بود که قانون برنامه چهارم توسعه را زیر پا گذاشت و از آن عدول کرد. مجلس خود عامل بروز مشکلات فعلی کشور است. می گویند حرمت امامزاده را باید متولی آن نگه دارد. حال مجلسی که کارش قانونگذاری است وقتی خود قانون را زیر پا می گذارد و از آن عدول می کند دیگر مجریان قانون که جای خود دارند. من از اظهارات رئیس دیوان محاسبات کشور در شهریور ماه سال گذشته که در رابطه با عملکرد قانون بودجه 89 و بعد از عملیات تفریغ مباحثی را مطرح کرده بود نکاتی را ارائه می کنم. عدم واریز 1/12 هزار میلیارد تومان از فروش نفت به صندوق ذخیره ارزی، معاوضه غیرقانونی نفت معادل 4/5 هزار میلیارد تومان، برداشت غیرقانونی از درآمد نفت برای پرداخت یارانه ها سه هزار میلیارد تومان، عدم واریز 600 میلیارد تومان به صندوق توسعه ملی از محل فروش گاز، کاهش فروش نفت و عدم تخصیص 7/7 میلیارد دلار بودجه مصوب که مجموعه این تخلفات در یک سال گذشته بالغ بر 38 میلیارد دلار می شود. در کشوری که قرار است 70 تا 75 میلیارد دلار ذخیره داشته باشد، تخلف 38 میلیارد دلاری از سوی دولت به وقوع می پیوندد اما انگار هیچ اتفاقی رخ نداده است. شما نتیجه این سوء مدیریت را در اقتصاد می بینید که البته در سال 90 به مراتب بدتر بود. همین حالا هم در جراید می بینیم که دیوان محاسبات اعلام کرده است بیش از 60 درصد از بودجه سال 90 خارج از قانون مصرف شده است. این نابسامانی ها دیگر ربطی به تحریم و محدودیت های کشور ندارد. اینها همه ناشی از سوء مدیریت است.
*این اتلاف بودجه به کدام بخش هدایت شده است؟ شما اشاره کردید که 60 درصد از بودجه کشور خارج از قانون مصرف شده است.
بی انظباطی های دولت در این سال ها موضوع جدیدی نیست. این امور در طول تمام سنوات گذشته مطرح بوده است. اگر شما به هزینه های دولت از سال 85 به بعد نگاهی بیندازید متوجه می شوید که دولت بیش از آنچه اجازه هزینه داشته است، هزینه کرده است. یعنی با وجود آنکه قادر بوده بودجه جاری اش را سالی پنج درصد رشد دهد و از وابستگی به نفت سالیانه 10 درصد بکاهد این گونه عمل نکرده است و این بی انظباطی ها هرساله بیشتر شده است. مجلس چشم هایش را بسته است و در قانون بودجه بعدی هم دست دولت را بیش از گذشته باز گذاشته است و بی انظباطی های دولت همچنان ادامه پیدا کرده است. به همین دلیل هم بود که هزینه های جاری کشور رشد بیش از 150 درصدی داشته است. زمانی که شما یک نظام بودجه ریزی دارید و برنامه منظمی را دنبال می کنید باید بودجه و برنامه تان در قالب کار کارشناسی حرکت کند. چگونه می خواهند با یک سیستم کارشناسی چند روزه که در قالب سفرهای استانی طراحی شده است کشور را به سامان برسانند. بسیاری از این نابسامانی ها به دلیل حذف سازمان مدیریت و برنامه ریزی و کم توجهی به بدنه کارشناسی کشور به وجود آمده است. حالا که این سازمان را تعطیل کرده اند و تصمیمات را به صورت مقطعی و استانی اتخاذ می کنند مشکلات عدیده ای در کشور پدیدار شده است. مثال دیگری که می خواهم به آن اشاره کنم طرح بنگاه های زودبازده دولت است. طرحی که بالغ بر 26 هزار میلیارد تومان صرف آن شد اما گزارش های مراکز مختلف اقتصادی حاکی از آن است که تنها کمتر از 30 درصد این طرح ها به نتیجه رسیده است. این امر نشان دهنده آن است که پولی که به صورت بی حساب و کتاب در اختیار مجموعه ای قرار داده شد و بی حساب و کتاب تر از آن خرج شد هیچ ثمری در بر نداشت. علاوه بر این در سال گذشته 114 میلیارد تومان از فروش نفت عاید کشور شده بود اما چرا باید وضعیت نرخ ارز و ارزش پول ملی مان در یک دوره ای به این شکل درآید؟
نرخ غیر رسمی ارز در سه ماهه نخست سال 88، 992 تومان بود و در سه ماهه نخست سال 90،1060 تومان شد یعنی در فاصله دو سال، سالی سه درصد رشد داشت. اما در بهمن 90 قیمت دلار با یک تغییر ناگهانی به 2050 تومن رسید که افزایش 100 درصدی را تجربه کرد و ارزش پول ملی ما به میزان قابل توجهی کاهش یافت. زمانی که این مباحث را در کنار هم قرار می دهیم، می بینیم که مکانیسم های مدیریتی ما دچار اشکال است. در غیر این صورت دلیلی ندارد که در سال 89، 72 میلیارد دلار درآمد نفتی داشته باشیم اما در سال 90، با وجود 114 میلیارد دلار درآمد نتوانیم مشکلات کشور را مدیریت کنیم و از این درآمد در جهت حل و فصل مشکلات استفاده کنیم. حال شما تعمیم دهید این موضوع را به سیاست های اقتصادی کلان کشور.
*بنابراین شما معتقدید تحریم ها بی تاثیر بوده است؟
من نمی گویم که تحریم ها بی تاثیر بوده است. اما تحریم یک پدیده ناشناخته برای ایران نبود. زمانی هست که شما می خوابید و صبح می بینید که یک زلزله و سونامی وحشتناک آمده است و نوعی به هم ریختگی، کشور را دچار نابسامانی کرده است که قابل کنترل نیست اما زمانی که شما از پیش بدانید و هواشناسی به شما اعلام کرده باشد که دو هفته دیگر بارندگی شدید دارید باید برای مقابله با این بارندگی و سیلاب شدید برنامه ریزی کنید و اگر این کار را نکنید با مشکل مواجه می شوید.
*به خاطر می آورم در بحبوحه افزایش نرخ ارز بود که آقای احمدی نژاد اعلام کرد به دلیل کاهش رابطه با کشورهای دیگر بازار ارز ایران به وضعیت فعلی آن رسیده است؟
ممکن است درصد کوچکی از مشکلات کشور به دلیل اعمال تحریم ها باشد اما من مخصوصاً آمار سال های 88 و 90 را بیان کردم تا شما متوجه شود که این مشکلات دلایل دیگری دارد. آن زمان نه سیستم بانکی ما تحریم بود و نه نفت ایران. بانک مرکزی ایران در سه ماهه چهارم 90 مشمول تحریم شد پس ما پیش از اینکه بانک مرکزی مشمول تحریم شود سیستم ارزی مان تحریم نشده بود که مشکلات بازار ارز را ناشی از آن بدانیم... درست است که بانک تجارت و سپه مشمول تحریم شده بودند اما این بانک ها تجاری بودند و فعالیت هایشان تاثیرگذار نبودند. بانک های ما به طور جدی در اسفندماه 90 دچار تحریم شدند و نقل و انتقال پول مشکل شد. به چه دلیل در بهمن 90 قیمت ارز به یکباره افزایش یافت. تحریم ها یک دیوار و بهانه ای شد تا همه پشت آن قایم شوند. در صورتی که به نظر من تحریم ها اهمیت چندانی ندارد و باید دلیل مشکلات را در مدیریت کشور جست وجو کرد. در سه ماهه نخست سال 84 یعنی پیش از آغاز ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد تولید نفت ایران بالغ بر 1/4 میلیون بشکه در روز بوده است. همین تولید در سه ماهه چهارم 89 که هنوز وارد تحریم های خرید نفت نشده بودیم به 6/3 رسید. یعنی ما روزانه 500 هزار بشکه نفت کاهش تولید داشته ایم. در سه ماهه چهارم سال 90 هم تولید نفت کشور به 1/3 میلیون بشکه رسید که این امر نشان دهنده آن است که به رغم تمام شعارها و تغییراتی که در وزارت نفت به وجود آمد ما نتوانستیم در زمینه تولید کاری از پیش بریم. اگر شما به اهداف برنامه چهارم توسعه نگاه کنید می بینید که قرار بود در پایان این برنامه تولید نفت ایران به 1/5 میلیون بشکه در روز برسد که متاسفانه این هدف هم محقق نشد.
*می توانند بگویند به دلیل تحریم ها نفت بیشتری تولید نمی کنند؟
ظرفیت داریم و تولید نمی کنیم؟ نخیر نداریم. کشور ما ظرفیت تولید 7/3 میلیون بشکه در روز را ندارد. چرا نمی تواند تولید بیشتری داشته باشد؟ من دلیل آن را به شما می گویم، به جهت آنکه برنامه ریزی نکرده ایم و سیستم مدیریتی ضعیفی داریم. از تکنولوژی مناسب استفاده نکرده ایم. اگر شما برای تولید نفت تان کاری انجام ندهید سالیانه با 10 درصد افت تولید مواجه می شوید. در حال حاضر ذخایر نفت ایران 151 تریلیون بشکه است. این ذخایری است که در سال 89 شناسایی شده است و مربوط به امروز نیست. عراق در همان مقطع زمانی ذخایرش 114 تریلیون بشکه بود اما در سال 2011 به 143 تریلیون بشکه افزایش یافت. این موضوع بدان معناست که عراق شروع به اکتشافات جدیدی کرد اما ما طی این سال ها همان ذخایر گذشته مان را حفظ کردیم و درصدد افزایش اکتشافات مان برنیامدیم.
*ما در زمینه ذخایر نفتی و گازی مشترک هم مشکل داریم، ما برداشت نمی کنیم اما کشورهایی که با آنها ذخایر مشترک داریم برداشت می کنند.
براساس آمار بانک مرکزی قطر، این کشور در سال 2010 در میدان گازی پارس جنوبی 142 میلیون بشکه گاز فروخته است. یعنی بیش از تمام نفت ما در سال 2011. کل صادرات نفت ما 114 میلیون بشکه است. پس ما در موضوع برداشت از ذخایر گازی مشترک هم کم کاری کرده ایم. یا در مثال دیگری شما ببینید کشور عراق از میدان نفتی مشترک با ایران 130 هزار بشکه برداشت می کند. اگر به این آمارها توجه کنید در می یابید هیچ کدام شان حاکی از اثرگذاری صرف تحریم ها نیست. اصل موضوع به دلیل مشکلات مدیریتی است.
من نمی گویم تحریم بی اثر است اما اگر اثر تحریم ها را بخواهیم خنثی کنیم باید همان زمانی که برای سیاست مان برنامه ریزی می کنیم تدابیر اقتصادی هم در نظر گرفته شود. زمانی که کشوری با تحریم مواجه می شود نباید 62 میلیارد دلار کالا وارد کند که بخش عمده اش هم کالای مصرفی باشد.
*واقعاً نوسانات نرخ ارز ناشی از عدم ارتباط با برخی کشورها بود؟
در شرایط فعلی و به دلیل سوء مدیریت ها، بله.
*بنابراین پس از این هم باید شاهد افزایش نرخ ارز باشیم؟
اگر سیاستگذاری صحیحی نداشته باشیم.
*اگر روند قانونگذاری ها به همین شکل باشد؟
در این صورت باید شاهد افزایش نرخ ارز باشیم. یعنی اگر ما نتوانیم سیاستگذاری مناسبی داشته باشیم و به نحوی مقابله کنیم با شرایط موجود طبیعی است که به دلیل نبود سیستم برنامه ریزی منسجم و نداشتن یک استراتژی کافی مشکلات مان بیشتر می شود.
*دولت می گوید که بازار ارز را سامان داده است. علاوه براین اعلام کرده است که بودجه سال 92 را با ارز دو هزار تومانی بسته است. این مابه التفاوت هزار تومانی به کدام بخش هدایت می شود؟
بانک مرکزی می تواند مانور دهد که مشکل بازار ارز را رفع کرده است اما معلوم نیست با اتکا بر چه موضوعاتی آن را بیان می کند. برای برون رفت از این فضا نباید به سبد شانس دل خوش کنیم. با شانس نمی توان کشور را اداره کرد. تصمیمات خلق الساعه می گیریم. واردات و صادرات را ممنوع می کنیم و نرخ ارز را با نوسان همراه می سازیم. کشوری که مدعی است مبنای حرکت هایش بر اساس توسعه مولفه صادرات است بازارهای صادراتی خود را به راحتی از دست نمی دهد. ما در یک شب به یکباره اعلام می کنیم ممنوعیت صادراتی داریم. فکر آن را نمی کنیم صادر کننده ای که با رایزنی های فراوان بازار صادراتی کشورهای دیگر را کشف کرده است با تصمیمات خلق الساعه ما به چه وضعیتی دچار می شود. مطمئن باشید که این فرد دیگر اعتمادی به سیستم ندارد. فکر می کند با وجود قانونی بودن کارش با یک بخشنامه جلو صادرات گرفته می شود و هیچ اتفاقی هم نمی افتد یعنی وقتی خود دولت پیشقدم می شود برای زیر پا گذاشتن قانون از دیگران نمی توان انتظار دیگری داشت. عدم حمایت از تولید هم موضوع دیگری است که باید به آن اشاره کنیم. در سالی که به نام حمایت از تولید نامگذاری شده است تا چه اندازه از تولید حمایت شده است. چند روز پیش در یکی از جراید اقتصادی آماری منتشر شده بود در رابطه با تولید سواری در شش ماهه نخست سال که در حدود 40 درصد بوده است؛ مینی بوس 10 درصد، اتوبوس 30 درصد که گل سرسبد تولیدات کشور بود. در این روند تعدادی کارگر بیکار شده اند و کارخانه ها با مشکلات اقتصادی مواجه شده اند. کارخانه های خودروسازی تنها خودشان نیستند، سازنده های قطعات هم در کنارشان فعال هستند و می خواهند به آنها قطعه رسانی کنند. همه این تولیدکنندگان از کارخانه اصلی تاثیر می پذیرند و در این پروسه همه آنها مجبور شدند کارگرهایشان را بیکار کنند. من چند روز پیش از یک واحد تولیدی قطعات خودرو باز دید می کردم. مدیریت این واحد تولیدی می گفت هفت ماه است که هیچ تولیدی نداشته ام و تنها 10 درصد کارگرها باقی مانده اند. بنابراین فرآیندی که ما از آن صحبت می کنیم و می گوییم چگونه می شود قیمت ارز را کنترل کرد، شدنی است به شرط آنکه کمک کنیم صارد کننده صادراتش را داشته باشد، تولید کننده به تولید بپردازد و منابع ارزی مان را محدود به صادرات نفت نکنیم. باید از فرصت به دست آمده پس از تحریم نفت استفاده می شد و برای رشد دیگر کالاهای صادراتی مان برنامه ریزی می کردیم. اما می بینیم که این اتفاق نمی افتد و ما از صادرات دیگر کالاهایمان هم جلوگیری می کنیم. کشوری که درگیر این معضلات می شود بازارهای تولید و مصرف آن با معضلات عدیده ای مواجه می شود و علاوه بر نابسامانی ها با ناهنجاری هایی هم مواجه می شود. مشکلات کارگرها موجب شود که شرایط اقتصادی جامعه به سمت نامطلوبی پیش رود.
*این روند ادامه پیدا می کند؟
وقتی خود دولت نمی تواند پیش بینی شش ماه بعد را داشته باشد شما هم نمی توانید با وجود نبود آمار پیش بینی از روزهای آینده داشته باشید. بانک مرکزی مدت هاست که آمارها را منتشر نمی کند و هیچ کس نمی داند در اقتصاد ایران چه رخ می دهد تا با کار کارشناسی بتواند راه حلی ارائه دهد. وقتی آماری وجود ندارد نمی توان کاری کرد. مبنای تصمیم گیری های اقتصادی آمار است و با آمار است که شما می توانید پیش بینی کنید چگونه حرکت کنید. البته این آمارها برای دولت وجود دارد اما بخش های دیگر از آن محروم هستند. البته منظور من از دولت تنها دستگاه اجرایی کشور نیست بلکه سه قوه را هیات حاکمه کشور می دانم. اگر این سه مجموعه با همبستگی، با یکدیگر کار کنند آن زمان شما می گویید که نظام کشور یک نظام پرجاذبه و با حرکت های متناسب است. آماری که مجمع جهانی اقتصاد در اواخر سال 2011 منتشر کرده است، حاکی از آن است که ما چقدر از تولید حمایت کرده ایم. براساس این آمار در میان 144 کشور، در بخش دسترسی به خدمات مالی ایران در جایگاه 135 است، قیمت خدمات مالی 128، سهولت دسترسی به وام 141، سلامت بانک ها 104، بهره وری نیروی کار 119، بهره وری سرمایه 106، اشتیاق برای سرمایه گذاری خارجی 139، نوع تعرفه گذاری برای فعالیت های تجاری 139، حفاظت از سرمایه گذار 130، شفافیت در سیاستگذاری 127 و تورم 142.
این آمار فقط بخش تولید را شامل می شود اما ما در بخش های دیگر هم با همین مشکلات مواجه هستیم. این آمار نشان می دهد که از میان 144 کشور به طور متوسط ما در رده 130 به بعد هستیم. جزو کشورهای آخر دنیا که خود می تواند دلیلی برای مهاجرت مغزها، مهاجرت سرمایه و اتفاقاتی از این دست باشد. در این شرایط بستری به وجود می آید تا بخش خصوصی اعتماد نکند تا سرمایه اش را به کار بیندازد. این را هم بگویم که آمارهای مورد اشاره هم عموماً آمارهایی است که بانک مرکزی در اختیار موسسات بین المللی قرار داده است و یا از بولتن های داخلی استخراج شده است. مشکلات اقتصادی ما همه به تحریم ها مربوط نمی شود. ما در طول سال های 57 تا 67 که با جنگ تحمیلی مواجه بودیم کل درآمد نفتی مان 140 میلیارد دلار بود. از سال 84 تا سال 90 درآمد نفتی ایران بالغ بر 600 میلیارد دلار بود. یعنی ما در طول شش سال بالغ بر 600 میلیارد دلار درآمد نفتی داشتیم و در طول 10 ساله اول انقلاب که کشور دچار جنگی فرسایشی بود و مدیریت به مراتب ضعیف تر بود 140 میلیارد دلار فروش نفت داشتیم.
*با دیپلماسی اقتصادی می توانیم این مشکلات را تا حدودی حل و فصل کنیم؟
امروز در دنیا دیپلماسی اقتصادی یکی از موضوعات مورد توجه کشورهاست. به طور مثال تولید ناخالص ملی کشوری چون ترکیه سه برابر ایران است و صادراتی بیش از فروش نفت ما دارد. ما باید بپرسیم که ترکیه براساس کدام تعامل این گونه درآمدزایی کرده است. در مقابل ببینید، ما دومین ذخایر بزرگ گازی دنیا را داریم اما به دلیل سوء مدیریت نتوانسته ایم بازارهایمان را حفظ کنیم. در حال حاضر بزرگ ترین صادرکننده گاز دنیا روسیه است که 21 درصد گاز دنیا را دارد پس از آن ایران با 16 درصد و در نهایت هم قطر 12 درصد. می خواهم جمله ای از آقای فریدمن در نیویورک تایمز را نقل کنم که در مورد گاز روسیه گفته است. وی می گوید تاثیر گاز روسیه در اروپای غربی از موشک های اس اس 20 روس ها بیشتر است. چرا که 24 درصد نیاز نیروگاه های اروپا و 50 درصد نیاز منازل مسکونی اروپایی ها از گاز روسیه تامین می شود.
اما ما چه کار کردیم؟ اگر ما در تمام سال هایی که ذخایر گازی مان را داشتیم برنامه ریزی می کردیم و بخشی از آن را به انرژی الکتریکی مبدل می ساختیم می توانستیم برای کشورهای نیازمند برق مان وابستگی ایجاد کنیم. الان در میان کشورهای همسایه ما پاکستان، عراق، ترکیه، ارمنستان و گرجستان نیازمند گاز ایران هستند. اگر ما امروز برای تمامی این کشورها برق تولید کرده بودیم این کشورها امنیت شان به ما وابسته می شد. ضمن اینکه برای ما امنیت اقتصادی به وجود می آمد و می توانستیم با استفاده از دیپلماسی اقتصادی به راحتی وارد عمل شویم. اگر کشوری می خواهد مشکلات اقتصادی اش حل شود راه حلش این نیست که ما دائماً به کشورهای دیگر دهن کجی کنیم. یعنی اگر امروز ترکیه 10 هزار مگاوات از برق ایران استفاده می کرد، تمام شرق ترکیه متکی به برق ایران بود. ما از فرصت هایمان استفاده نکردیم. این فرصت سوزی در بخش داخلی هم به چشم می خورد. اگر ما امروز ادعا می کنیم 60 میلیون تن سیمان تولید کنیم تصمیمی بود که وزارت صنایع دولت اصلاحات گرفت و وام ارزان قیمت در اختیار تولید کنندگان قرار داد و ظرفیت تولید سیمان کشور را به یکباره از 28 میلیارد تن به 60 میلیارد تن رساند که امروز کشور هم از واردات سیمان بی نیاز شد و هم به صادرات رو آورد والا در این سال ها کاری از پیش برده نشده است. حالا اگر ما در زمینه توسعه پارس جنوبی هم خوب عمل کرده بودیم، نتایج قابل توجهی به دست می آوردیم. چرا در طول چهار سال گذشته هیچ اتفاقی در پارس جنوبی نیفتاده است اما قطری ها چهار تا پنج برابر ما از این میدان گازی برداشت کرده اند. ما به جای اینکه منابع درآمدی مان را صرف سرمایه گذاری می کردیم تا از تحریم فرار کنیم؛ پارس جنوبی را توسعه می دادیم تا مشکلات مان را مرتفع کنیم، کاری انجام ندادیم. ما روزانه 60 میلیون متر مکعب گاز از ترکمنستان وارد می کنیم تا مشکل زمستان مان حل شود این در حالی است که ایران خود دومین ذخایر بزرگ گازی دنیا را دارد و ترکمنستان چهارمین ذخایر گازی دنیا. من نمی گویم چرا ما از ترکمنستان گاز می خریم. کاش ما گاز بیشتری از ترکمنستان می خریدیم و آن را به اروپا صادر می کردیم.
*چشم انداز اقتصاد ایران را چطور می بینید؟
امیدوارم این تجربیات تلخ منجر به آن شود که به نظام برنامه ریزی و مدیریت مناسب باز گردیم. می خواهم به یاد بیاوریم که در روزگار نه چندان دور و در سال 1980 تولید ناخالص ملی ما 90 میلیارد دلار بود و تولید ناخالص ملی ترکیه 65 میلیون دلار. امروز با این همه درآمد نفتی از سال 1980 تا حالا بالغ بر 850 میلیارد دلار درآمد نفتی داشتیم. ترکیه بالغ بر هزار میلیارد دلار تولید ناخالص ملی دارد اما ما 440 میلیارد دلار. ترکیه ای که در سال 1980 عقب تر از ما بود یعنی ما 50 درصد بیش از ترکیه تولید ناخالص ملی داشتیم به هزار میلیارد دلار رسیده باشد اما ما 440 میلیارد دلار. در همان مقطع زمانی که تولید ناخالص ملی ما 90 میلیار دلار بود کره جنوبی نیز در حدود ترکیه و 63 میلیارد دلار. تولید ناخالص ملی کره جنوبی الان به بیش از 1800 رسیده است. یعنی کشورهایی که نه تولید نفت و گاز دارند به دلیل مدیریت و برنامه ریزی در شرایط اقتصادی دنیا به خوبی نتیجه گرفته اند و توانسته اند اقتصادشان را رشد دهند. اگر ما می خواهیم برون رفت داشته باشیم باید به سیستم های کارشناسی و نظام برنامه ریزی و آمار احترام بگذاریم. تا مادامی که این اتفاق نیفتد با هل دادن نمی توان یک ماشین پر مسافر را در سربالایی هدایت کرد، ما الان به این شرایط رسیده ایم. شرایط کشور است که موجب رانت خواری و یا رشد پدیده قاچاق شده است. ما مشکلات مان مدیریتی است چرا که علی القاعده با این درآمد ارزی باید از کشورهایی چون ترکیه و کره جلوتر بود. باید به مردم و صنعتگران اعتماد می کردیم و برای اقتصادمان برنامه ریزی داشتیم.
منبع: هفته نامه تجارت فردا

آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir