سرمایه گذاری محصول همکاری و امتزاج "صاحبان ایده" و "صاحبان سرمایه"، است. این دو رکن اساسى سرمايهگذارى و لازم و ملزوم یکدیگر هستند. "صاحبان سرمایه" در سه گروه عمده شامل سرمايهداران، دولتها، و نهادهاى مالى هستند. "صاحبان ایده" نیز در سه گروه عمده شامل دولت، کارفرمايان، و رانتجويان قابل طبقه بندی هستند.
تلفيق توانمندی صاحبان ايده و صاحبان سرمايه، منتج به یکی از سه نوع سرمايهگذارى عمرانى، توليدى و رانتى می شود. ایده ی یک طرح سرمایه گذاری، علاوه بر اینکه هدف و مقصود آن طرح را تعیین می کند، نوع سرمایه گذار و روش تامین سرمایه برای آن طرح را مشخص میکند.
هدف اصلی درطرحهاى عمرانى، خدمترسانى عمومی و توسعه و تقویت امکانات زيربنايى است و سرمايه ی آن عمدتا از درآمدهاى دولت و منابع حاصل از خلق پول تامین میگردد. در طرحهاى توليدى هدف اصلی کسب و کار بهتر و سودآورى است، صاحب ایده در آن کارآفرینان هستند و سرمايه ی آن نيز از سوى کارآفرين يا نهادهاى مالى تامين مىشود. هدف اصلی از اجرای طرحها رانتی، استفاده از فرصتهاى ویژه و کسب منافع بدون ایجاد ارزش افزوده است؛ منشاء سرمايه ی اين نوع طرحها، منابع و امتیازات ناشی از سياستهاى نامناسب دولتى است .
تصویب و اجرای هر سه نوع طرح سرمایه گذاری مشروط به توجيه پذير بودن اقتصادى طرح و داشتن حداقل نرخ بازده جذاب در تمام دوران عمر مفيد طرح است. در محاسبه ی بازده هر طرح، دو رکن اساسی وجود دارد؛ اول مشخصات ذاتی هر طرح و سودآور بودن محصول تولیدی آن، دوم سنجيده بودن و متانت سياستهاى اقتصادى دولت و ثبات اقتصادى و سياسي. کارآفرينان و صاحبان ايده آنقدر هوشمند هستند که به سرعت، ثبات يا عدم ثبات اقتصادى در کشور را لمس ودرک کنند و ان را در محاسبات خود وارد نمایند.
در شرايطی که از ثبات اقتصادى و سياستهاى سنجيده برخوردار باشد، کارآفرینان و صاحبان سرمایه برای محاسبه ی توجيه اقتصادى طرح، عوايد آتى طرح را در نظر مىگيرند. در شرایطی که سیاستها و ثبات اقتصادی یک کشور از شرایط عادی و معمولی برخوردار باشد، کارآفرینان و صاحبان سرمایه دارائی های ثابت حاصل از سرمایه گذاری را مبنای محاسبه ی بازده طرح قرار میدهند. در شرایط بی ثباتی اقتصادی و سیاستهای غیر متین و ناپایدار اقتصادی، کارآفرینان و صاحبان سرمایه نقدینگی قابل تحصیل را مبنای محاسبه بازده طرح قرار میدهند.
دو سوال اساسى میتواند شناخت مناسبی از شرایط حاکم بر اقتصاد یک کشور بدست دهد؛
اول: سهم هر يک از سه نوع سرمايهگذارى "عمرانى"، "توليدی"، و "رانتى" در رشد خالص سرمايهگذارى در کشور چقدر است؟
دوم: کارآفرینان و صاحبان سرمایه در محاسبه بازده سرمايهگذارى، چه اقلامی را مبنای محاسبه عواید طرح در نظر میگیرند؟
اگر نسبت "سرمايهگذارى توليدی" پايين باشد؛ و "عوايد آتى طرح"، ملاک محاسبه بازده طرحهاى سرمايهگذارى نباشد، میتوان نتیجه گرفت که سياستهاى اقتصادى از متانت و ثبات لازم برخوردار نیست و قدرت تامین آرامش در بازار را ندارد. در چنين شرايطى میتوان و باید بايد به دولت توصيه کرد که نسبت به مساله بىتفاوت نباشد و اصلاحات لازم را انجام بدهد. اين کار سختى است اما به سختی اش می ارزد؛ چون منافع عموم مردم و ملت در آن نهفته است.