بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : يکشنبه 28 مهر 1392      13:6
باورهای اشتباه در مورد حمایت گرایی

وقتی اشتباه از کسی حمایت می کنید

جگدیش باگواتی،استاد دانشگاه کلمبیا، اعتقاد دارد که سیاست های حمایت گرایی در مجموع منافع چندانی برای اقتصاد یک کشور به همراه نخواهند داشت.

آرش پورابراهیمی:  جگدیش باگواتی که از او به عنوان یکی از شانس های کسب جایزه نوبل اقتصاد یاد می شود در یادداشتی از باورهای اشتباهی نوشته که در مورد سیاست های حمایت گرایی دولت ها وجود دارد:

سال قبل در نیویورک و در حضور صدها نفر مناظره ای میان موافقان شعار " کالای آمریکایی بخرید تا آمریکایی ها استخدام شوند" و مخالفان این ایده برگزار شد. گروه ما شامل سه نفر از مخالفان شعار فوق می‏شد که در مقابل سه نفر از حامیان آن قرار گرفته بودیم. ما انتظار داشتیم در رای گیری انتهای  مناظره با حدود 45 درصد در مقابل 55 درصد بازنده شویم اما در عوض پیروزی خیره کننده ای کسب کردیم. 80 درصد در مقابل 20 درصد. خیلی از رای دهندگان بعد از جلسه به ما گفتند که به این دلیل به راحتی پیروز شدیم که استدلال و منطق داشتیم در حالیکه طرف مقابل ادعا و پرخاش.

آشکارا بدبینی و ناامیدی که امروزه نسبت به تجارت آزاد ایجاد شده است بی پایه است. استدلال طرفداران حمایت گرایی، چه قدیمی‏ها و چه جدید هایشان، تنها یک سری باور اشتباه است که می‏توان آنها را به چالش کشید. برخی از این باورهای اشتباه را مرور می‏کنیم.

اشتباه اول: "هزینه ای که به خاطر بستن درها متحمل می‏شویم و مزایایی که از دست می‏دهیم قابل چشم پوشی اند." به این معنی که اگر چنین اتفاقی افتاد لازم نیست که نگران صدمه دیدن اقتصاد کشور باشیم. نگرشی که امروز خیلی از دموکرات ها در ایالات متحده آمریکا دارند.

جالب اینکه این باور اشتباه محصول متدولوژی نامناسب و ناشی از تحقیقات استاد برجسته من در دانشگاه کمبریج، هنری جانسون است و به طرز غیر قابل توضیحی از سال 1990 تئوری مورد علاقه شاگرد نوبلیست من در ام.آی.تی، پل کروگمن شده است. هرچند این ایده هنوز در واشینگتن و میان سیاستمداران طرفدار دارد اما دیگر مدت ها است که هیچ چهره علمی مطرحی جذب آن نشده است که این را مدیون تحقیقات قانع کننده رابرت فینسترا در سال 1992 و نتایج بررسی های پل رومر در سال 1994 هستیم. جامع ترین تحقیقات عملی و کاربردی در مورد سیاست های تجاری که تا امروز صورت پذیرفته است.

اشتباه دوم: "هرچند تجارت آزاد ممکن است باعث پیشرفت و کامیابی اقتصاد شود اما به ضرر طبقه کارگر خواهد بود." این ادعا نفوذ زیادی در اتحادیه های کارگری دارد. آنها معتقدند تجارت با کشورهای فقیر موجب بیکاری کارگران کشور ثروتمند می‏شود. آنها خواستار یکسان سازی شرایط رقابت هستند چرا که معتقدند در صورتی که کشورهای فقیر استانداردهای کاری را که در کشورهای ثروتمند لحاظ می‏شود مراعات کنند هزینه تولیدشان بالا خواهد رفت. اصطلاحی مانند "تجارت منصفانه" بیشتر ترفندی از طرف هواداران حمایت گرایی است تا واردات را کاهش دهند.

خیلی از اقتصاددانان عامل اصلی کساد و رکود بازار کارگران ساده در کشورهای ثروتمند را پیشرفت پیوسته و دایمی‏تکنولوژی و اتوماسیون می‏دانند، نه تجارت با کشورهای فقیر. همچنین نباید فراموش کرد که کارگران از مزایای قیمت پایین تر کالاهای وارداتی مانند لباس و لوازم الکترونیکی، بهره می‏برند.

اشتباه سوم: "لازمه تجارت آزاد اینست که دیگر کشورهای هم بازارهایشان را به روی ما باز کنند."  هربار که یک دولت جدید در آمریکا سر کار می‏آید چنین ادعایی را می‏شنویم اما حقیقت اینست که این ادعا واهی است و منطق قانع کننده ای ندارد. در دهه 1980 که آمریکا اقتصادی باز داشت و ژاپن اقتصادی بسته، خوروسازان آمریکایی از وضعیت موجود انتقاد می‏کردند اما وقتی ژاپن درهای اقتصادیش را به روی آمریکا باز کرد بازهم این آمریکا بود که 2.2 میلیون دستگاه خودرو را از ژاپن وارد کرد. امروز هم در مورد چین چنین ادعاهایی مطرح می‏شود.

اگر دیگر اقتصادها بسته باشند بازهم اقتصادهای باز از تجارت آزاد سود خواهند برد. برای زیر سوال بردن این ادعا معمولا اینگونه استدلال می‏شود که اگر اقتصاد ژاپن بسته باشد و اقتصاد آمریکا باز، آن زمان شرکت های ژاپنی می‏توانند دو بازار داشته باشند در حالیکه شرکت های آمریکایی فقط یک بازار دارند. اما مشکل کسانی  که فکر می‏کنند در اختیار داشتن دو بازار برای ژاپن خیلی سود آور خواهد بود و به ضرر آمریکا تمام خواهد شد این است که فکر می‏کنند شرکت های ژاپنی با وجود همه سیاست های حمایت گرانه ای  که در اقتصادشان اعمال کرده اند بازهم بهره وریشان در حد شرکت های آمریکایی است و خواهند توانست از این موقعیت (داشتن دو بازار) استفاده کنند.

اشتباه چهارم:" پل ساموئلسون تجارت آزاد را رد کرده بود و او بزرگترین اقتصاددان زمانه خودش بود." البته بخش دوم عبارت بالا صحیح است اما بخش نخست آن که توسط خیلی از طرفداران حمایت گرایی بیان می‏شود، درست نیست. حتی هیلاری کلینتون در تلاشش برای کسب ریاست جمهوری هم به اشتباه این مطلب را بیان کرد.

همه چیزی که ساموئلسون بیان کرد این بود تجارت آزاد در مقابل عوامل خارجی آسیب پذیر است. او هیچگاه نگفت که واکنش مناسب نسبت به این خطر، رها کردن تجارت آزاد است. فرض کنید ایالت فلوریدا در اثر یک عامل خارجی مانند طوفان ویران شود، اگر واکنش دولت ایالتی این باشد که مبادلات با دیگر ایالات را متوقف کند آنگاه اوضاع بدتر خواهد شد.

اشتباه پنجم: "انجام برخی کارها در یک کشور دیگر باعث نابودی کشور ثروتمند می‏شود." این بحث از سال 2004 آغاز شد زمانی که بیمارستان عمومی ماساچوست آزمایش های ایکس-ری را برای اعلام نتیجه به هند می‏فرستاد. اما از آن زمان هیچ رادیولوژیستی در آمریکا کار خود را از دست نداده است و درآمد آنها هم کاهش نیافته. در واقع واضح است که انجام برخی خدمات در یک کشور دیگر اقتصاد کشور ثروتمند را دچار سونامی نمی‏کند. معمولا شغل ها به دلایلی دیگر ناپدید می‏شوند. مثلا به خاطر بالا رفتن هزینه ها و هنگامی که هزینه هایشان کاهش یابد دوباره رونق می‏گیرند.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir