بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : يکشنبه 28 مهر 1392      10:47

قیمت‌ها در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه چه قدر فرق دارند؟

ویژه نامه جست و جوی اعتماد نوشت: ثبیت قیمت‌ها یکی از علایم تمایز بین کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته است. هیچگاه در یک کشور توسعه یافته حجم بالای افزایش قیمت‌ها دیده نمی‌شود.

رویدادی که دیگر در ایران برای مردم تبدیل به یک عادت شده است. از این رو با دکتر جعفر عبادی، عضو هیات علمی و استاد اقتصاد دانشگاه تهران درباره نحوه تعیین قیمت ها در کشورهای توسعه یافته و مقایسه آن با کشورهای درحال توسعه مثل ایران و همچنین راهکارهای تثبیت واقعی قیمت ها به عنوان راهی برای نیل به توسعه گفت وگو کردیم و در انتهای مصاحبه نیز گریزی زدیم به کابینه اقتصادی دولت روحانی و توانش برای حل مشکلات اقتصادی کشور. دکتر جعفر عبادی مدرک دکترای خود را در رشته اقتصاد از دانشگاه کالیفرنیا اخذ کرد. او سردبیر مجله تحقیقات اقتصادی دانشگاه تهران و معاون اقتصادی سازمان برنامه بودجه نیز بوده است و مقالات و آثار زیادی نیز در مجلات خارجی درباره ویژگی های بازار نوشته است.

نحوه تعیین قیمت ها براساس چه پارامترهایی است. آیا واقعا به قول آدام اسمیت دست های پنهانی در بازار وجود دارند که تاثیرگذار هستند؟

از دیدگاه من تنها عوامل موثر در عرضه و تقاضا هستند که در افزایش یا کاهش قیمت ها در بازار دخیل اند. بعضی اوقات می بینیم که تعیین قیمت در بازار را با بحث هزینه ساخت یک کالا یکی می گیرند که این امر اشتباه است. چون قیمت اجناس در بازار بر مبنای عرضه و تقاضا شکل می گیرد. یعنی براساس جمع هزینه ساخت کالا و میزان تمایلی است که مصرف کننده نسبت به خرید آن کالا از خود نشان می دهد و حاضر است کالای مذکور را با چه قیمتی بخرد. حال ممکن است هزینه ساخت یک کالا چندان هم زیاد نباشد اما مصرف کننده تمایل دارد برای آن کالا هزینه خوبی بپردازد. خب قیمت آن کالا در بازار بالا می رود. به همین خاطر تعیین قیمت در حقیقت به خاطر عرضه و تقاضاست و در همه جای دنیا هم این گونه است.

اما در این دو سال اخیر در ایران افزایش قیمت ها هر ماه اتفاق می افتاد درحالی که در گذشته سالی یکی، دو بار بود. دلیلش باز در میزان عرضه و تقاضاست یا به عوامل دیگری وابسته است؟

بحثی که بنده اشاره کردم یک بحث عام و کلی در علم اقتصاد است اما این سوال شما مربوط می شود به چارچوب کشورهایی مثل ایران. در ایران وقتی حجم گردش پول توسط دولت زیاد می شود و نقدینگی بالا می رود در واقع دولت دارد کمک می کند به بالا رفتن تقاضای موثر خرید. یعنی تقاضای موثر برای خرید کالا زیاد می شود و در این صورت قیمت کالا هم به دلیل افزایش تقاضا بالا می رود. دلیل دیگر افزایش متناوب قیمت ها در ایران به بحث فاکتور نهایی برمی گردد. بازار اگر رقابتی نباشد و انحصاری باشد کمک می کند به این امر که قیمت ها با درصد سود بالایی تعیین شوند. اما در کل در ایران قیمت ها تحت تاثیر پول در جامعه و بالارفتن حجم نقدینگی است که این وضعی که شما در سوال تان به آن اشاره کردید را پیش آورده است. در عین حال از فاکتورهای روانی نباید غافل شد. مسائل روانی باعث افزایش تقاضای موثر می شوند. مثلا در بازار ارز وقتی قیمت ها بالا می رود و احتمال افزایش بیشتر قیمت ها نیز به وجود می آید، طبیعی است که متقاضیان هم به این بازار هجوم می آورند، چون می ترسند که اگر دست روی دست بگذارند درآینده قیمت ها بالاتر رود. همین افزایش تقاضا برای خرید ارز باعث افزایش مجدد قیمت می شود و دوباره افزایش مجدد قیمت باعث افزایش بیشتر تقاضا می شود که این خود باعث افزایش چندین باره قیمت می شود. اما با تمام اینها به نظر من افزایش حجم نقدینگی بیشترین اثر را در افزایش قیمت ها دارد.

چه راهکاری برای تثبیت قیمت ها وجود دارد؟ چون افزایش قیمت ها تبدیل به ترس روزمره مردم شده است؟

عمده ترین راهکار در میان مدت و بلندمدت این است که حجم پول در گردش بدون دلیل افزایش پیدا نکند و نقدینگی جامعه بی خودی افزایش نیابد چون افزایش عرضه و کاهش تقاضا به دلیل عدم افزایش بی دلیل نقدینگی در میان مدت و بلندمدت به بازار کمک می کند که قیمت ها را پایین تر بیاورد یا ثابت نگه دارد. اما در کوتاه مدت شاید همین کنترل قیمت ها با وضع مقررات و قوانینی از طریق مراجع قانونی موثر باشد اما این راهی نیست که بتواند در بلندمدت جواب بدهد. چون قیمت گذاری و کنترل قیمت ها توسط مراجع دولتی و تعزیرات نمی توانند در بلندمدت جوابگو باشند و قیمت ها را کنترل کنند. پس عمده ترین راه حل برای کنترل قیمت ها این است که بدون دلیل نقدینگی به جامعه تزریق نشود و در عین حال سعی شود تنگناهای تولید برطرف شود تا عرضه افزایش یابد. چون از طرفی عرضه را با تقویت بخش تولید افزایش می دهیم و از طرف دیگر تقاضا را با عدم تزریق نقدینگی کاهش می دهیم و در این صورت قیمت ها را پایین می آوریم.

بازار و مخصوصا صاحبان صنایع معتقدند که با افزایش نرخ ارز و حامل های انرژی ناگزیر از افزایش قیمت کالاهایشان هستند اما دولت با این افزایش مخالفت می کرد. آیا دولت قادر به انجام چنین کاری بود؟ اصلا دولت می تواند جلوی افزایش قیمت ها را بگیرد درحالی که تولید کننده می گوید هزینه ساخت تولیداتش افزایش یافته است؟ چون ما در دولت قبلی شاهد اختلاف بین دولت و تولیدکنندگان بر سر قیمت گذاری بودیم.

پایین آوردن قیمت ها در بازار در هر کشوری به صورت مصنوعی امکان پذیر نیست. اگر بخواهیم قیمت ها را پایین بیاوریم باید عوامل موثر در عرضه و تقاضا را مورد حمله قرار دهیم. یعنی باید ابتدا عوامل موثر در گرانی را شناسایی کنیم. تجربه در همه جای دنیا نشان داده که کنترل قیمت ها از طریق وضع قانون و به صورت مصنوعی باعث به وجود آمدن بازار سیاه می شود که بازار سیاه نیز اوضاع را بیشتر به هم می ریزد و افزایش مجدد قیمت ها را در پی دارد. بنابراین اگر بخواهیم قیمت ها را کاهش دهیم همان طور که گفتم باید عوامل موثر در عرضه و تقاضا را تحت تاثیر قرار دهیم. تجربه دولت ها در ایران در قبل و بعد از انقلاب نشان داده که هرگاه قیمت ها به طور مصنوعی و از طریق قوانین کنترل شدند تنها در کوتاه مدت موثر بودند و در بلندمدت اثرات سوئی داشتند. در عین حال باید به این نکته هم توجه کرد که وقتی قیمت حامل های انرژی افزایش پیدا می کند، طبیعی است که روی افزایش قیمت کالاها هم اثر بگذارد. منتها دولت باید این نکته را هم دقت کند و بداند که نمی تواند به طور مصنوعی جلوی افزایش طبیعی قیمت ها را بگیرد. زمانی دولت ها موفق می شوند که به طور مصنوعی بازار را دستکاری نکنند و اختلال قیمتی به وجود نیاورند.

مورد نقص وابستگی قیمت ها به عرضه و تقاضا در بازار خودرو دیده شد. به عبارتی در بازار خودرو با وجود کاهش تقاضا، قیمت ها افزایش یافت. یعنی با آنکه مردم به دلیل گران شدن زیاد خودرو دیگر توان خرید نداشتند باز قیمت خودرو تغییری نکرد و کاهش نیافت. دلیلش چه بود؟

این موضوع در بعضی از بازارها پیش می آید. اینکه پراید 8 میلیونی به یکباره 20 میلیون می شود و تقاضا برای خریدش کاهش می یابد اما قیمت پایین نمی آید به ساختار انحصاری قدرت اقتصادی برمی گردد. یعنی فروشندگان می دانند که خریداران مجبورند در همین شرایط موجود ماشین بخرند. بنابراین با کاهش قیمت موافقت نمی کنند چون رقیبی در این عرصه ندارند و محصولات موجود در بازار تنها متعلق به خودشان است و مردم هم باید از بین همین محصولات انحصاری موجود انتخاب کنند. در عین حال فروش خودرو با همان قیمت بالا در حالت کاهش تقاضا باز هم بیشتر از کل فروش شان در گذشته و در دوران افزایش تقاضاست. یعنی سودشان در خودروی گران با مشتری کم، بیشتر است تا خودروی ارزان با مشتری زیاد. البته صرف نظر از مسائل تئوریک و میزان سودی که ممکن است تولیدکنندگان خودرو ببرند باید بالا رفتن هزینه های تولید را نیز مدنظر داشت. وقتی قیمت ارز و حامل های انرژی بالا می رود روی تولید هم تاثیر می گذارد. نکته دیگر در مالیات هایی است که برای تولیدکنندگان مخصوصا تولید خودرو وضع می شود. هرچند که میزان تورم و قیمت ماشین ها را باید کنار هم بگذاریم و بعد بررسی کنیم که این قیمت ها بیشتر به خاطر انحصار در بازار خودرو است که افزایش یافته یا به خاطر افزایش هزینه های تولید.

آیا در کشورهای دیگر وقتی کالایی افزایش قیمت پیدا می کند مردم برای خریدش هجوم می برند یا آن را تحریم می کنند و به ازای یک سنت گران شدن جنسی شدیدا واکنش نشان می دهند؟

این رفتار که با افزایش قیمت ها، تقاضا هم افزایش می یابد، فکر نکنم مختص ایران باشد. گرانی یکباره کالا، انتظارات روانی به وجود می آورد. مردم می گویند حتما این کالا باز هم در روزهای بعدی گران تر می شود پس هجوم می برند تا آن کالا را بخرند. همین رفتار باعث افزایش دوباره قیمت ها می شود و این دور تسلسل چند مدتی ادامه پیدا می کند. اما این رفتار به نحوه گران شدن قیمت ها نیز برمی گردد. در کشورهای توسعه یافته مانند ایران نیست که قیمت ها مدام و 20 درصدی و 30 درصدی و گاه 100 درصدی افزایش می یابد. ظاهرا این گرانی مدام برای اعتراض به شیوه کشورهای توسعه یافته فرصتی نمی گذارد چون مردم برای گرانی بیشتر می ترسند و به جای اعتراض به خرید روی می آورند تا مبادا از قافله عقب بمانند و بیشتر ضرر کنند. همچنین در ایران ما برخلاف کشورهای توسعه یافته از درآمد خدادادی نفت استفاده می کنیم و به فکر آینده هم نیستیم. در حالی که اکثر کشورهای توسعه یافته از این نعمت محروم هستند. بنابراین خیال مردمان ما راحت است که بالاخره این پول نفت هست که خورده شود در حالی که کشورهای توسعه یافته به واسطه مالیاتی که از مردم می گیرند باید پاسخگوی افزایش قیمت ها هم باشند. دلیل دیگر تفاوت این دو رفتار در خود رفتار اعتراضی نهفته است و اینکه در کشورهای پیشرفته اعتراض راحت تر بیان می شود. همچنین در ایران عوامل فرهنگی تاثیر بیشتری روی مردم می گذارد تا عوامل اقتصادی. یعنی مردم ایران به مسائل و ناهنجاری های فرهنگی بیشتر حساس هستند تا مسائل اقتصادی. اما بالاخره مردم نقطه حساسی هم به عنوان آستانه تحمل وضع بحرانی دارند که اگر دقیقا برآورد نشود موجب بروز اعتراض می شود. به هرحال هر خانواده یی یک حدی از تحمل را دارد که اگر فشارهای اقتصادی از این حد تحمل افزون شود اعتراض شکلی جدی به خود می گیرد.

حال که گریزی زدیم به کشورهای توسعه یافته لطفا بگویید که نحوه قیمت گذاری در این کشورها به چه شکل است؟ آیا دولت ها دخالتی در امر قیمت گذاری دارند؟

در کشورهای توسعه یافته عمدتا این بازار است که قیمت ها را تعیین می کند. منتها بازاری که دولت ها بر آن نظارت دارند. نظارتی که به شکل دخالت نیست بلکه به گونه یی است که بسترهای اقتصادی را طوری طراحی کند که قیمت ها نه مصنوعی و خیلی بالا باشند و نه خیلی پایین. چون قیمت های خیلی پایین هم تولیدکنندگان را از بازار خارج می کند. باید توجه کرد که آن چیزی که یک اقتصاد را موفق می کند کم کردن دخالت دولت در بازار است. منتها سیاستگذاری و سیاست های حاکمیتی باید توسط دولت به نحو موثری انجام شود تا قیمت ها مناسب و واقعی شوند. همچنین در کشورهای صنعتی و پیشرفته نظام تامین اجتماعی رل بسیار مهمی را بازی می کند. یعنی اگر دولت ها در کشورهای توسعه یافته به بازار اجازه می دهند که خودش را مستقل و متعادل نگه دارد و قیمت ها شاید برای گروهی از مردم هم بالا باشد در عین حال با تقویت نظام تامین اجتماعی به کمک مردم آسیب پذیر می آید. پس داشتن نظام تامین اجتماعی موثر کمک بسیار بزرگی است به عملکرد درست اقتصاد و داشتن یک بازار موثر و کارآمد.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir