بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : سه شنبه 23 آبان 1391      11:7
غلامحسین حسن تاش از وضعیت صنعت نفت می گوید

پروژه های صنعت نفت از تورم آسیب می بینند

متاسفانه من موارد فراوانی را می‌توانم به شما آدرس بدهم که سرمایه‌گذاریها بلااستفاده مانده، یا حتی به دلیل ناهماهنگی در بخش‌های مختلف یک پروژه، سرمایه‌گذاری از بین رفته است

علی پاکزاد: بحث جذب سرمایه گذاری در بخش های مختلف و میزان اثر گذاری آنها از جمله مباحثی است که سالهاست مورد چالش بین کارشناسان و مدیران اجرایی بوده است و به طور حتم صنعت نفت هم با توجه به تعریفی که به عنوان بزرگترین فضای سرمایه پذیری اقتصاد ایران محسوب می شود از این فضا مستثنی نیست.

وزیر نفت به تازگی از جذب سی میلیارد دلار سرمایه به بخش های مختلف وبه خصوص بالا دستی صنعت نفت سخن گفته است، اما غلامحسین حسن تاش از اعضای انجمن اقتصاد انرژی و از روسای اسبق موسسه مطالعات انرژی معتقد است که عملکرد صنعت با میزان سرمایه گذاری اعلام شده انطباق ندارد. دیدگاه این کارشناس اقتصاد انرژی در مورد وضعیت سرمایه گذاری بالا دستی صنعت نفت را می توانید در گفتگویی که با اقتصاد ایرانی انجام داده است بخوانید:

 

- وزیر نفت اخیرا اظهار داشته که در سال گذشته سی میلیارد دلار در صنعت نفت سرمایه گذاری شده و این عدد در سال جاری به 40 میلیارد دلار خواهد رسید، نظر شما در این مورد چیست؟

من فکر می کنم یا جمع ارقام یادداشت تفاهم ها و قردادهای امضاء شده را می فرمایند و یا وضعیت برنامه ریزی در صنعت نفت بگونه ایست که این سرمایه گذاری ها در جاهائی شده است که اثر بخشی نداشته است.

- منظورتان چیست؟ چطور اثر بخشی نداشته است.

ببینید سرمایه گذاری باید منتج به نتایج مشخصی در تولید نفت و گاز و فرآورده یا درصد پیشرفت پروژه ها شود. سی میلیارد دلار رقم کمی نیست.

باید مشخص شود که کدام میادین نفتی یا گازی توسعه پیدا کرده اند و چقدر به ظرفیت تولید نفت و گاز یا ظرفیت تولید فرآورده های نفتی اضافه شده است. یا مثلا چقدر از گازهائی که سوزانده می شده جمع آوری شده است و یا پروژه های به اصطلاح صیانتی تزریق گاز چقدر به اجرا رسیده است و چقدر گاز به میادین نفتی تزریق می شود و یا حداقل مشخص شود که پروژه های بزرگ و مهم صنعت نفت روی چند درصد پیشرفت بوده و الان روی چند درصد است.

چیزی که بنده میدانم این است که در دوسال گذشته تزریق گاز از برنامه عقب است.البته ممکن است فازهای مختلف پیشرفت داشته باشند و هنوز به تولید نرسیده باشند، عیبی ندارد. این امکان هست که درصدهای پیشرفت را اعلام کرد.

تا جائی که بنده اطلاع دارم هنوز حجم عظیمی گاز غنی در خارک و سیری و مناطق نفت خیز جنوب می سوزد. پالایشگاه ستاره خلیج فارس که باید میعانات نفتی را پارس جنوبی را فرآوری کند، پیشرفت بسیار کندی دارد.

- واژه گازغنی را بکار بردید می توانید در این رابطه بیشتر توضیح بدهید؟

بله، ببینید گازغنی منظور گازهای همراه نفت هستند که در واحدهای بهره برداری نفت خام از نفت جدا شده اند و شامل اتان و متان و میعانات گازی هستند که متاسفانه سوزانده می شوند.

چون نیاز به تاسیساتی جداسازی دارند که میعانات را از متان و اتان جداکند. این میعانات بسیار ارزشمند هستند و بیش از پنجاه درصد آنها قابل تبدیل به بنزین است، بدلیل اینکه تاسیسات جداسازی موسوم به NGL در خیلی از مناطق ساخته نشده و یا با تاخیر روبرو است این گازغنی سوزانده می شود به جرات تمام میتوانم بگویم که روزانه صدها هزار دلار ارزش گاز و میعاناتی است که سوزانده می شود.

- ممکن است در مورد پالایشگاه ستاره خلیج فارس نیز توضیح بیشتری بدهید.

در هر فاز پارس جنوبی علاوه بر گازطبیعی که تولید می شود و به شبکه گاز کشور تزریق می شود، اگراشتباه نکنم روزانه  40هزار بشکه میعانات گازی تولید می شود، همانطور که اشاره کردم این میعانات بسیار ارزشمند هستند و در واقع هیدروکربن های در دامنه بنزین هستند بطوری که در بعضی متون قدیمی تر نفتی به اینها بنزین وحشی می گویند، ما الان این میعانات را بصورت خام صادر می کنیم در صورتیکه مقادیر قابل توجهی بنزین وارد می کنیم، پالایشگاه ستاره خلیج فارس در بندرعباس برای این طراحی شده که این میعانات را بگیرد و 55 تا 60 درصد آنرا تبدیل به بنزین کند و بقیه را تبدیل به فراورده های با ارزش افزوده بالا و این پالایشگاه بسیار از برنامه عقب است.

- ممکن است واقعا بقول شما سرمایه گذاری های با اثربخشی کم هم شده باشد.

بله، متاسفانه من موارد فراوانی را می توانم به شما آدرس بدهم که سرمایه گذاریها بلااستفاده مانده، یا حتی به دلیل ناهماهنگی در بخش های مختلف یک پروژه، سرمایه گذاری از بین رفته است.

مثلا شما ببینید حدود 150 کیلومتر خط لوله زیردریائی که قرار بوده گازهای همراه نفت میدان سلمان را منتقل کند چندسال پیش احداث شده و سالها از آن استفاده نشده است چرا چون گاز آماده نبوده و وقتی گاز را به خط لوله زده اند خط لوله در اثر فرسودگی و خوردگی در نقاط مختلف نشتی داده است که قابل استفاده نیست و معلوم هم نیست قابل تعمیر باشد و یا اگر باشد با چه هزینه ای؟ و پروژه به نتیجه نرسیده است و سرمایه گذاری انجام شده اما بی حاصل. یا بیش از صد کیلومتر خط لوله زیردریائی دیگری که برای انتقال گاز از جزیره سیری به جزیره قشم احداث شده که اولا منطق فنی- اقتصادی احداث آن روشن نیست و بعد از مدتها اگر قرار شود از آن استفاده شود معلوم نیست به سرنوشت همان خط لوله سلمان گرفتار نشود.

یا خط لوله دیگری که باز در زیر دریا از عسلویه به جزیره سیری کشیده شده است و بسیاری دیگر تاسیساتی که به دلیل نا هماهنگی بخش های مختلف طرح ها و پروژه ها بلااستفاده مانده است و بنظر من همه اینها منعکس کننده ضعف برنامه ریزی و مدیریت در صنعت نفت است.

- وزیر در همان مطلب و درجاهای دیگری گفته اند که تمام میادین مشترک تعیین تکلیف شده اند، با توجه به اینکه ما در اغلب قریب به اتفاق میادین مشترک از رقبا عقب هستیم در این مورد نظر شما چیست؟

البته باتوجه به همان نکته عقب بودن که گفتید که درست هست، بنده از هر توجهی به میادین مشترک استقبال و به سهم خود قدردانی می کنم اما باید توجه داشت که به عبارتی تکلیف میادین مشترک همیشه روشن بوده است از برنامه اول پنج ساله که بعد از پایان جنگ تحمیلی تدوین شد تاکنون همواره تاکید شده است که میادین مشترک در اولویت بهره برداری هستند.

اما باید دید منظور جناب وزیر چیست، اگر با بستن یک قرارداد HOA با یک شرکت خصوصی یا نیمه دولتی یا دولتی که هیچ تجربه ای و سابقه ای در بخش بالادستی صنعت نفت (بخش اکتشاف و استخراج) ندارد کار را تعیین تکلیف شده میدانند بنده هم عقیده نیستم.

- ممکن است در مورد قرارداد HOA توضیح بیشتری بدهید.

این نوع قرارداد یک نوع قرارداد مقدماتی است و در یکی دوسال اخیر در نفت متداول شده است و به این صورت است که با یک شرکت قرارداد بسته می شود که با سرمایه خود یک یا حداکثر دوچاه را در یک میدان نفتی حفر کند و چند کیلومتر هم خط لوله بکشد و نفت آن یکی دوچاه را بعنوان یک تولید اولیه به واحدهای بهره برداری شرکت نفت (یا شرکت های تابعه) تحویل دهد و در کنار این تولید با استفاده از اطلاعات حفاری، استخراج ، تولید و رفتار این چاه ها و نیز اطلاعات اکتشافی اولیه که از کارفرما( شرکت نفت) می گیرد طرح توسعه جامع میدان، موسوم به MDP را تهیه و تدوین کند و بعد از آن شرکت نفت تصمیم می گیرد که توسعه میدان را به همین شرکت بدهد و یا با او تصفیه حساب کند و اگر تصمیم گرفت که توسعه را به این شرکت بدهد یک قرارداد اصلی بصورت بیع متقابل برای توسعه میدان بسته می شود و هزینه های انجام شده در مرحله مقدماتی هم در آن محاسبه می شود.

- خوب این چه اشکالی دارد؟

این ذاتا اشکالی ندارد و اگر خوب مدیریت شود می تواند مسیر خوبی برای توسعه میادین باشد، اما اشکالی که هست این است که چون در این مرحله حجم سرمایه مورد نیاز کم است و از آن طرف هم تب و مسابقه قرارداد بستن در وزارت نفت وجود دارد، شرکت هائی که تجربه و صلاحیت کافی ندارند وارد می شوند و بنظر من بسیاری از اینها قادر به انجام این کار نخواهند بود و در آن صورت یک بار حقوقی هم به میدان نفتی تحمیل می شود که ممکن است تصمیم گیری های بعدی را مشکل کند.

بنابراین حرف من این است که صرف انعقاد چنین قرادادهائی نمیتواند به معنای تعیین تکلیف میادین مشترک باشد، میادین نفتی و گازی انفال و حق عموم مردم هستند و مخصوصا در مورد میادین مشترک حساسیت این حق بیشتر است چون در مورد میادین مستقل اگر کم کاری و تاخیر باشد برای نسل های آینده باقی می ماند ولی ذخیره میدان مشترک را طرف مقابل می برد، بنابراین حق مردم و نمایندگان مردم است که وزارت نفت برنامه و تعهد روشنی برای زمان و میزان استخراج از میادین مشترک بدهد تا صاحبان حق بتوانند پیشرفت آن را رصد کنند و در صورت لزوم موآخذه کنند.

- اخیرا شاهد هستیم که در بسیاری از موارد پروژه های صنعت نفت که حالا به هرحال با تاخیر و مشکلات ساخته شده اند، در مراحل پایانی توقف کرده و به بهره برداری نمی رسند. به نظر شما علت چیست؟

ببینید متاسفانه چه در صنعت نفت و چه در هرجای دیگر یک واقعیت در مورد پروژه های عمرانی وجود دارد و آن این است که وقتی پروژه به هر دلیل به تاخیر می خورد، خود آن تاخیر موجب تاخیرهای بعدی و بیشتر می شود.

به خصوص در شرایط تورمی یک تاخیر موجب بالارفتن قیمت ها می شود و بودجه پروژه مشکل پیدا می کند و یا مشکلی که هم اکنون پروژه هائی که اشاره کردید گرفتار آن هستند بوجود می آید. الان یک مشکل رایج در مورد پروژه های روبه پایان نفت این است که در مرحله نهائی و در آستانه بهره برداری یا مرحله ای که اصطلاحا به آن "کامیشنینگ" می گویند سازندگان تجهیزات وارداتی باید طبق قراداد بیایند و دستگاه و تجهیزات نصب شده را تست و راه اندازی کنند و تحویل دهند، اما چون پروژه و نصب تجهیزات آن با تاخیر زیادی همراه بوده اغلب دوره تعهد سازندگان که در قرارداد پیش بینی می شود تمام می شود و سازندگان حاضر به آمدن نمی شوند و یا پول اضافه ای را برای اینکار طلب می کنند و کسی هم جرات نمی کند که تصمیم بگیرد که برای چیزی که یک بار پولش جزو قرداد خرید حساب شده است دوباره پول بدهد.

این است که مرحله "کامیشنینگ" گیر می کند و طولانی می شود. خصوصا اینکه معمولا پروژ های صنعت نفت چند بخشی است و یا چند زیر پروژه دارد که باید همزمان پیش بروند. مثلا هر فاز پارس جنوبی یک سری چاه ها و سکوهای دریائی دارد و یک سری لوله گذاری دریائی برای انتقال گاز و میعانات گازی به خشکی دارد و یک پالایشگاه در خشکی، حالا اگر مثلا پالایشگاه خشکی به فرض حتی در زمان مقرر آماده باشد ولی بدلیل آماده نبودن سکو یا نرسیدن خط لوله دریائی گاز به پالایشگاه، نمی شود بخش پالایشگاه را به اصطلاح "کامیشن" کرد و وقتی گاز می آید که دوره تعهدات سپری شده است.

حتی گاهی بخش های مختلف یک طرح یا یک پروژه توسط مدیریت های مختلف صنعت نفت اجرا می شود و اغلب پروژه ها هم زمان بر هستند و بنابراین برنامه ریزی پروژه ها در صنعت نفت باید خیلی دقیق باشد و هماهنگی مدیریتی بالا باشد و تغییرات مدیریتی و ضعف مدیران موجب این اختلالات و تاخیرات و مشکلات تبعی آن می شود.

- با تشکر از شما، اگر نکته پایانی هم دارید بفرمایید.

بله، من میخواهم از همه این حرف ها یک نتیجه مهم را بگیرم که این شاخصِ میزان سرمایه گذاری ومیزان قرارداد سرمایه گذاری که آرام آرام به شاخص عملکرد مقامات نفت و رقابت و مقایسه عملکردشان با مدیران قبل از خودشان تبدیل شده، هم غلط است و هم یواش یواش دارد خطرناک می شود، چرا؟ چون همانگونه که توضیح دادم سرمایه گذاری به فرض تحقق آن ، به صورت غلط و ناهماهنگ و با بهره وری خیلی کم هم می تواند انجام گیرد و به حساب این شاخص گذاشته شود.

شاخص باید چیزهای دیگری باشد و چه بهتر که آن چیزها با سرمایه هرچه کمتر تحقق پیدا کند. شاخص باید میزان افزایش ظرفیت تولید نفت و گاز، میزان تغییر در تولید میادین مشترک، میزان کاهش در گازها و میعانات سوزانده، میزان افزایش در تزریق گاز به مخازن نفتی، میزان بهره وری از تاسیسات و تجهیزات موجود، میزان برگرداندن ارزش افزوده میعانات به کشور و امثال آن باشد و در اول و آخر دوره هر وزیر رکورد شود. بهره حال بنده انگیزه ای جز دلسوزی و قصدی جز صیانت از منافع ملی ندارم و امیدوارم با سعه صدر با عرایضم برخورد شود. من هم از شما متشکرم.

 


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir