بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : شنبه 20 مهر 1392      9:40
یکی از مسولان عالی رتبه بانکی کشور خبر داد

نهضت ملی برای جمع آوری دلار از خانه های مردم

بانک ها منابع ندارند. وقتی 30 درصد منابع بانکی قفل می شود، قدرت وام دهی کاهش پیدا می کند

بهراد مهرجو : راهروی اصلی ساختمان با فرشی دستباف بزرگی پوشیده شده است. به فاصله کمتر از 4 متر فرش کوچکتری پهن شده است. لبه پله ها با نوارهای طلایی رنگ فلزی به نرده های چوبی و فلزی راه پله متصل شده تا ترکیب لوستر طلایی طبقه مدیریت و نمای راه پله قدیمی همگن شود. اتاق مدیرعامل بانک ملی ایران در طبقه دوم ساختمان مرکزی دیوار به دیوار ساختمان قدیمی بانک قرار گرفته است. مجسه دو شیرسنگی مقابل ساختمان بانک از معمار آلمانی به یادگار مانده است. مدیرعامل در اولین اتاق کنار راهرو می نشیند. گل های مصنوعی دریف در کنار هم قرار گرفته اند. به سمت مستقیم تا انتهای راهرو پیش می روند و مسیرشان تا اتاق عبدالناصر همتی پیش می آید. او روی مبل های راحتی می نشیند. مقابلش انواع خوراکی های بدون قند قرار گرفته است. کت و شلوارش را مرتب می کند و آماده انجام گفت و گویی با مجله آسمان در مورد وضعیت نظام بانکی کشور می شود. او در اتاقی نشسته که پیش از این با حضور خاوری مدیرعامل فراری بانک ملی شاهد حواشی بسیاری بود. این روزها اما خبری از حاشیه های گذشته نیست. همتی خود نیز علاقه ای به گفت و گو در مورد گذشته ندارد. او می گوید:« ما آمده ایم که در دولت تدبیر و امید به همه مردم و سپرده گذاران امید بدهیم.»

 

براساس آخرین آماری که منتشر شده است، حداقل 75 هزار میلیارد تومانی بدهی معوق بانکی وجود دارد. این عدد به معنای بحران بزرگ مالی در بانک های کشور است. آخرین گزارش های رسمی هم نشان می دهد ریسک پرداخت وام هم به 17 درصد رسیده است. همین دو مولفه نشان می دهد وضعیت بانک ها چندان امید بخش نیست. شما شرایط را چطور ارزیابی می کنید؟

من انتظار داشتم شروع صحبتم در بانک ملی در دولت تدبیر و امید، با امید آغاز شود. حرف ما باید این باشد که به کدام سمت برویم که سیستم بانکی کشور در خدمت اقتصاد ملی قرار گیرد. اساسا بانک ملی هم برای همین هدف تاسیس شده است. البته این اعداد هم درست است. متاسفانه سیاست های غلطی اتخاذ شد که این سیاست ها در نهایت منجر به افزایش معوقات بانکی شد. البته این تنها به بانک های دولتی مربوط نیست و بانک های خصوصی هم به همین اندازه یا بیشتر گرفتار بدهکاران معوق و مشکوک الوصول شده اند. واقعیت این است که طی دوره های گذشته سیاست های در کشور اتخاذ شد و به تبع آن فشارهای زیادی به سیستم بانکی برای پرداخت وام اعمال شد. شاخص این فشارها هم ماجرای وام های زودبازده بود. همان موقع هم من عرض کردم که این سیاست اشتباه است.

شما در بیمه بودید؟

بله. من رئیس کل بیمه مرکزی بودم. وزیروقت کار همان زمان در جلسه ای اعلام کردند دولت قصد دارد پرداخت این وام ها را شروع کند. بنده همان جا مخالفت خودم را اعلام کردم. اعتقاد داشتم این کار نتایج خوبی ندارد. به صراحت در همان جلسه گفتم این ها وام های زودبازده نیست، بلکه وام های بی بازده است.

چرا شما در جلسه بودید؟

تاکید داشتند که صنعت بیمه باید این وام ها را تضمین کند. من هم تاکید کردم صنعت بیمه به هیچ عنوان این کار را انجام نمی دهد. البته یک پیشنهاد هم دادم مبنی براینکه بانک ها حداقل 20 درصد وام ها را تضمین کنند و بقیه را بیمه ها تضمین می کنند. مدیران بانک ها گفتند اگر قرار باشد 20 درصد وام ها را تضمین کنیم باید مطالعه و اعتبارسنجی انجام دهیم. اگر هم قرار باشد این فرآیند طی شود 80 درصد هم خودمان برعهده می گیریم.

قصد شما از این حرف چه بود؟

تمام حرف من این بود که باید پرداخت این وام ها اعتبار سنجی می شد. اساسا معنای نداشت که بیمه این وام ها را تضمین کند. در کشور تشکیلات وسیعی برای بررسی این کارها وجود دارد. از همان موقع مشخص بود پایه های پرداخت این وام ها سست گذاشته شده است. از سوی دیگر سیاست های دیگری هم بود که ادامه پیدا کرد و در نتیجه به این نقطه رسیدیم.

شما به عنوان مقام اجرایی نمی توانستید مخالفت جدی تری انجام دهید؟

ما هیچ کدام از این وام ها را بیمه نکردیم. به جدیت ایستادم که این اتفاق رخ ندهد. شاید یکی از دلایلی که منجر به خروج من از بیمه مرکزی شد هم همین موضوع بود. البته چند مورد دیگر اختلافی هم وجود داشت ولی این جریان هم بسیار اثرگذار بود. به هرحال نکته این است که پایه ها سست گذاشته شد. نهادهای مختلفی در همان دوران دوست داشتند به بانک ها فشار وارد کنند و وام بگیرند. استانی شدن موضوع، فشار نمایندگان مجلس برای پرداخت وام، فشار استاندارها و همگی اینها در نهایت کار را به اینجا کشاند. همان موقع گفته بودند برای پرداخت وام استاندار باید پشت سفته را امضا کند.

برای چه نوع وام هایی؟

پس از سفرهای استانی، پرداخت وام های مختلف به تصویب می رسید. بعد گفتند برای پرداخت این وام ها اگر استاندار پشت سفته را امضا کند، کفایت می کند. یعنی این رفتار نشان می داد، دید چقدر به نظام بانکی اشتباه بود. از سوی دیگر شوک تحریم ها هم در همین دوران رخ داد. در نهایت اقتصاد به سرازیری افتاد. در این شرایط وقتی تولیدکننده در بحران مالی قرار دارد، چگونه می خواهد وام های خودش را تصفیه کند. اتفاق دیگری هم در همین دوران رخ داد. نرخ تورم به دلیل پمپاژ نقدینگی بالا می رفت.

شما به عنوان مدیربانک یا حتی اقتصاددان چرا به این سیاست اعتراض نکردید؟

اتفاقا همین کار را هم انجام دادم ولی به من تذکر دادند که چرا شما می گوید، به دلیل تزریق نقدینگی، تورم بالا می رود. این حرف ها را مصداق تضعیف دولت می دانستند. حتی به من گفتند اینها که می گویند بین نقدینگی و تورم رابطه وجود دارد، نمی فهمند. به هرجهت این ماجرا هم کمک کرد تا اوضاع بحرانی تر شود. حالا کسانی هم آمده بودند با رانت و فشار وام های کلان 12 و 14 درصدی گرفته بودند. وقتی نرخ تورم به 30 درصد رسید، چرا اینها باید وام هایشان را پس بدهند؟ می بینید بهم ریختگی مالی تا کجا پیش آمده است.

اساسا با فشار و زور چقدر می توان از نظام بانکی کشور وام دریافت کرد؟

بالاخره در آن زمان مقاومتی وجود نداشت و خیلی ها وام به این شکل می گرفتند.

تصور می کنم عدد مشخصی وجود داشته باشد به این معنا که یک نفر یا شرکت تا یک اعتبار مشخص وام دریافت می کند. درست است؟

بله. سقف را بانک ها مشخص می کردند. بعدها بانک مرکزی برای اشخاص حقیقی یک سقف مشخصی تعیین کرد. سپس اعلام شد شرکت ها تنها تا 10 برابر سرمایه شان می توانند وام دریافت کنند. البته تمامی این کارها زمانی انجام شد که عملا کار از کار گذشته بود. یعنی فقط می گفتند بانک می تواند به اندازه 20 درصد سرمایه پایه ای که دارد به هرنفر وام پرداخت کند. یعنی بانکی که 1000 میلیارد تومان سرمایه پایه دارد، به اندازه 200 میلیارد تومان به یک نفر می تواند وام بدهد. بعدها بانک مرکزی در بسته های که ارائه داده بود اعلام کرد سقف باید وجود داشته باشد. اما توجه کنید کسانی که وام را با نرخ 12 درصد گرفته اند و می دانند نرخ تورم بیشتر از 40 درصد است چرا باید وام هایشان را پس بدهند؟ اگر 10 درصد هم جریمه به اینها تعلق بگیرد، به عدد 22 درصد می رسند. بنابراین بازهم 18 درصد از نرخ تورم جلوتر هستند. همین جریان موجب شد تا کسانی که وام گرفته بودند از پرداخت آن خودداری کنند.

البته آقای دکتر این موضوع وام های کلان بانکی همیشه در نظام بانکی کشور مطرح بوده است. حتی قبل از انقلاب هم این قاعده وجود داشته است.

بله. همیشه این موضوع مطرح بوده است. در آینده هم خواهد بود. توجه کنید کار بانک، وام دادن است. مهم این است که با اعتبارسنجی و سلامت این کارها انجام شود. طی سال های گذشته با سرعت بسیار بالایی بانک هایی در کشور تاسیس شده اند. در بخش اعتباری و نظارتی همین بانک ها 10 نفر هم نیروی متخصص وجود ندارد. حالا این بانک ها وقتی در حوزه های مختلف وام پرداخت می کنند چگونه می خواهند نظارت و اعتبارسنجی داشته باشند؟ بعدها هم اصلا متوجه نمی شوند این وام کجا رفته و و در کدام حوزه ها خرج شده است. یکی از وزرای اقتصادی دولت آقای احمدی نژاد به من گفتند تمام این وام هایی که به اسم پروژه های تولیدی گرفته شده بود در نهایت به خرید ملک رسیده بود.یعنی برخی از کسانی که وام تولید گرفته بودند پول بانک را بردند و ملک خریدند. حتی وام هایی که از بانک های خصوصی می گرفتند هم به همین جا می رسید. برخی بانک های خصوصی ناگهان نرخ سپرده های خود را بالا برد و در نهایت مردم هجوم بردند و بانک مثلا 10 هزار میلیارد تومان منابع جمع کرد. بانک هم منابع را نمی تواند نگهداری کند و باید خرج کند، بنابراین هرکسی جلوآمد به او وام دادند و در نهایت کار به اینجا رسید. وقتی اقتصاد از هم پاشیده شد، این اتفاقات در آن رخ می دهد. اقتصاد ما طی سال های گذشته اقتصاد پاشیده بود. یکی از ویژگی های این اقتصاد هم این است که شما نمی دانید باید کار را از کجا جمع کنید. در واقع هرکسی برای خودش کار می کند. در همین شرایط ناگهان متوجه شدند که پول هایی که بانک به عنوان وام پرداخت کرده است، به بانک باز نمی گردد.

اقای همتی در گذشته نظام بانکی و کارشناسان بانکی یک تعصب حرفه ای در مورد رفتارشان داشتند. یعنی یک کارشناس اجازه نمی داد به کسی وام پرداخت شود که مشخص بود قصد دارد در جایی به غیر از هدف اصلی هزینه کند. شما توجه کنید در حال حاضر شهرک های صنعتی کشور پر از سوله هایی است که به قصد راه اندازی واحدهای تولیدی ساخته شده اند ولی پس از اسکلت بندی نیمه کاره رهایشان کرده اند. همه می دانند این سوله ها تنها برای دریافت وام بوده است. حالا کارشناس بانک چطور متوجه این موضوع نشده است؟

بله. اگر بانک ها مقاومت می کردند مدیرانشان تغییر پیدا می کردند. بنده در بیمه مرکزی همین شرایط را پیدا کردم. به من گفتند به یک نهادی باید کمک مالی انجام دهید. بنده به این موضوع مخالفت کردم و به شدت در مقابل آن مقاومت کردم. این مقاومت آنقدر ادامه پیدا کرد که در نهایت بنده را برکنار کردند. قصد ندارم این موضوع را باز کنم.

این کار غیرقانونی بود؟

بله. دقیقا خلاف مقررات بود. قصد ندارم بگویم هدف آنها سوء باشد. حتی ممکن است که آنها هدفی خیر داشته باشند ولی حرف من این بود که کارها باید در چارچوب مقررات و قانون انجام شود. بدون قانون که نمی شود کار کرد. بحث دیگری هم وجود دارد. وقتی شرایط به این سمت می رود، مدیران بانک ها دو راه پیش رویشان قرار می گیرد. آنها یا باید کارشان را رها می کردند و می رفتند یا اینکه با تمام سختی ها به کارشان ادامه می دادند. دید که خیلی ها هم مجبور شدند کارشان را رها کنند. بالاخره این هم بخشی از قبول مسولیت است.

حالا به نظر می رسد کلاف کار شما پیچیده تر شده است. تولیدکنندگان میگویند پول نداریم، وام ها را بازگردانیم. از سوی دیگر شما به عنوان نظام بانکی باید این مطالبات معوق را پس بگیرید. با این شرایط چه می کنید؟

هم آنها راست می گویند و هم ما درست می گویم. به همین دلیل است که مدام نقدینگی کشور زیاد می شود.

به 500 هزار میلیارد تومان رسیده ایم.

بله. اگر در کشور ما از همین امروزدولت تصمیم بگیرد، نقدینگی را رشد ندهد عملا کاری نمی تواند بکند. اگر نقدینگی رشد نکند اولین اثر آن در بانک ها دیده می شود. یکی از دلایل اینکه بانک ها بخصوص بانک های خصوصی کارشان را راحت انجام می دهند به دلیل همین رشد نقدینگی است. اگر به طور مثال نقدینگی سالیانه 20 درصد رشد پیدا نکند، تازه آغاز بحران این بانک ها است. در حال حاضر بانک ها کلاه به کلاه می کنند. یعنی 20 درصد معوق دارند و سالی 20 درصد هم نقدینگی زیاد می شود. بنابراین سرعت رشد منابع آنها همچنان همان است.

یعنی بانک ها مشکلی ندارند؟

به دلیل اینکه نقدینگی بالا رفته شاید در این یک حوزه خاص مشکلی نداشته باشند. البته توجه کنید در واقع ما در حال ریختن آب هستیم. مثال خیلی عینی برای شما می زنم. مانند این است که کسی آب گوشتی درست کرده باشد، این غذا به 20 نفر نمی رسد، آشپز هر 20 دقیقه یک ملاقه آب داخل غذا می ریزد. بنابراین غذا وجود دارد ولی خوب کیفیت پایینی پیدا می کند.

این حرف ها را از موضع مدیر بانک می گوید یا اقتصاددان؟ برای شما که بد نیست همین شرایط ادامه پیدا کند.

بنده به عنوان یک اقتصاددان می گویم. شما پرسید بانک ها مشکل پیدا می کنند و من با این مثال به شما گفتم مشکلی پیش نمی آید. البته من امیدوارم شتاب رشد نقدینگی کنترل شود. در حال حاضر با شتاب پیش می رود.

البته در بهار شتاب رشد نقدینگی خیلی کند شده بود. درست است؟

خیر. بانک مرکزی یک کاری کرد که منجر به این اتفاق شد. بانک مرکزی از کسانی که قصد واردات داشتند، پیش از موعد واردات پول گرفت. یعنی پول پیش دریافت کرد. بانک مرکزی گفت برای گشایش ال سی باید پیش پرداخت بدهند. یعنی واردکنندگان اول باید پولهایشان را می دادند. از محل همین پول ها به مردم عیدانه دادند. بنابراین نقدینگی اضافه نشد ولی مدتی بعد شرایط تغییر کرد.

یعنی مقطع کوتاه ملاک نبود؟

خیر. به این جهت که در این دوره کوتاه با پیش دریافت هایی که گرفته بودند شرایط به سمتی رفت که رشد نقدینگی قدری کم شود. البته نکته من چیز دیگری است. به هرحال معوقات بانکی شکل گرفته است و باید به شکلی حل شود. میاینگین 25 تا 30 درصد معوقات بانکی باید به سرعت برطرف شود. دو راه بیشتر پیش روی ما نیست. ببنید تولیدکنندهای که می گویند توان بازپرداخت وام ها را ندارند هم درست می گویند. اقتصاد کشور به معنای واقعی خوابیده است و تولیدکننده زیان می دهد. در این شرایط فقط واردکنندگان، پخش کنندگان و واسطه ها مشکلی ندارند. تولیدکنندگان مشکلاتی مانند تامین اجتماعی، مالیات، ارز مواد اولیه و حتی موضوعات کارگری را پیش رویشان دارند.

شما از تولید هم دفاع می کنید ولی واقعا همه وام ها مگر برای تولید بوده است؟

خیر. همه وام های ما برای تولید نبوده است.

می دانید چقدر در کجا صرف شده است؟

خیر. غیرقابل تشخیص است.

البته یکسری گزارش های بانکی منتشر می شود که مثلا اعلام می کنند 30 درصد برای مسکن وام داده اند.

بله. اما این گزارش ها نشان نمی دهد که عملا وام ها کجا صرف شده است. توجه کنید یک بخشی از وام های بانکی به سمت برج سازی و ساختمان سازی رفته بود. همان موقع یک امیدی ایجاد شده بود که با رونق صنعت ساختمان سازی این عده بیایند و وام هایشان را بازپرداخت کنند ولی با توجه به رکودی که ایجاد شد، این امید هم از بین رفت. البته تصور می کنم نتایج مذاکرات با غرب روی تمام این شرایط اثر می گذارد.

نتیجه مذاکرات روی تولید اثر می گذارد به مسکن که ربطی ندارد.

نتیجه مذاکرات اگر مثبت باشد منجر به رونق تولید می شود. در نهایت این رونق روی مسکن هم اثر می گذارد. حداقل از این بخش تعیین تکلیف می شود. اعتقاد دارم مسکن از رکود خارج می شود. طی ماه های گذشته همه انتظار داشتند با رکود و قدری کاهش قیمت مردم به سمت خرید خانه بروند که چنین اتفاقی رخ نداد. به هرجهت به نظرم اگر در این دو بخش مشکلات قدری حل شود بحران های نظام بانکی هم حل می شود. البته این را هم باید بدانید عمده معوقات بانکی دانه درشت ها هستند. یعنی شما هرجا معوقات بانکی را بررسی می کنید متوجه می شوید که 50 تا 60 درصد آن مربوط به دانه درشت هاست. یعنی مردم عادی که مثلا 10 میلیون تومان وام گرفته اند، معوقات اساسی ندارند. به این گروه وقتی فشار کمی وارد می شود خودشان وام هایشان را تصفیه می کنند یا اساسا به عدم بازپرداخت نمی رسند. عمده مشکل نظام بانکی کشور به دانه درشت ها مربوط است.

شما می توانید تصور کنید این دانه درشت ها وام ها را کجا برده اند؟ مثلا در بازار مسکن ؟ خارج از کشور؟

همان اندازه که من می توانم تصور کنم، شما هم می توانید تصور کنید. اطلاعات ما هم در این مورد چندان دقیق نیست. اما تصور می کنم در بازار ملک سرمایه گذاری های کلانی شده است. در برخی کارخانه های بزرگ هم این گروه سرمایه گذاری های زیادی کرده اند ولی در نهایت به نتیجه نرسیده اند و کارشان متوقف شده است. در واقع به مرحله برداشت و سوددهی نرسیده است. تصور می کنم ان شاالله اگر شرایط خارجی به سمت مثبتی پیش برود، ناگهان گشایش مهمی رخ می دهد. اگر یخ این رکود اقتصادی آب شود، سیستم بانکی هم وضع بهتری پیدا می کند.

اقای دکتر همین دانه درشت ها در مقابل بازپرداخت وام ها مقاوت دارند. اینها که به سادگی وام های بانکی را پرداخت نمی کنند. به نظر شما توانی برای بازپس گرفتن منابع از این افراد وجود دارد؟

خوشبختانه دولت این اراده را دارد. اگر مجلس و قوه قضاییه کمک کنند حتما این اتفاق رخ می دهد. از سوی دیگر مدیران جدیدی بانکی که به تازگی منصوب شده اند اراده این را دارند که این منابع را به شبکه بانکی و مالی کشور بازگردانند. از طرف دیگر قوه قضاییه هم باید کمک موثری داشته باشد. واقعا این موضوع باید در اولویت باشد. این جریان از خیلی مشکلات اجتماعی کشور حیاتی تر است. اگر این مشکل حل شود، بخشی از مشکلات اجتماعی برطرف می شود.

ربط اجتماعی آن چیست؟

ببنید وقتی مشکل معوقات بانکی حل شود، این منابع که قفل شده می تواند در جاهای دیگرهزینه شود. شما توجه کنید یک نفر می خواهد ازدواج کند ولی ما منابع کافی برای پرداخت وام به آنها را نداریم.

پرداخت وام ازدواج متوقف تقریبا متوقف شده است.

بانک ها منابع ندارند. وقتی 30 درصد منابع بانکی قفل می شود، قدرت وام دهی کاهش پیدا می کند. حالا من از زاویه دیگری می گویم. نرخ بیکاری کشور بالای 15 درصد است.

البته عدد موثر بین 15 تا 29 سال که 25 درصد است.

بله. یک فاجع بزرگی در کشور رخ داده و در حال گسترش است. بانک ها پمپاژ دهند پول به طرح های اجرایی و توسعه ای کشور هستند. وقتی این ها توان پرداخت وام را از دست می دهند، عملا کارهای توسعه ای متوقف می شود و در نهایت بیکاری هم بیشتر خواهد شد. به همین جهت می گویم که قوه قضاییه باید کمک کند تا این مشکل حل شود. اگر واقعا کسی پول دارد و وام هایش را بازپرداخت نمی کند باید بیاید و اقساطش را بدهد. نمایندگان محترم مجلس هم باید واقعا کمک کنند. یعنی همانقدر که نمایندگان محترم مجلس احساس می کنند برای کارآفرینان حوزه انتخابیشان کمک می کنند تا وام بگیرند به همان اندازه هم باید کمک کنند تا این افراد بیایند و وام هایشان را پس بدهند. یعنی این شرایط یکطرفه نباشد. البته تا جایی که من در سیستم بانکی بودم این روند یکطرفه بود. نمایندگان مطرح مجلس می گویند به این فرد وام بدهید چراکه او قصد دارد به کشورکمک کند. البته درست هم می گویند. مدتی بعد هم می گویند کمک کنید که این فرد نمی تواند وامش را بازپرداخت کند. ما این دو کار را قبول داریم و اصلا می گویم این از کارهای نمایندگان محترم مجلس است که به کارآفرینی در حوزه های انتخابیه شان کمک کنند ولی ما می گویم یک مسولیت سومی هم وجود دارد که نمایندگان به بانک ها کمک کنند تا این وام هایی که پرداخت شده را بازپس بگیرند. یعنی یکبار هم در کنار ما باشند. ما هم دوست داریم به کسان دیگری وام بدهیم. مثلا اگر با معرفی نمایندگان مجلس دو نفر وام گرفته اند، و قصد کارآفرینی هم داشته اند ولی حالا نمی توانند بازپرداخت کنند. حالا دو نفر دیگر را معرفی کرده اند، ما میگویم اول کمک کنید دو وام اول بازپرداخت بشود و بعد کسان دیگری را معرفی کنید. بانک ها دوست دارند وام پرداخت کنند.

در سیستم بانکی جهانی پذیرفته شده است که یک مقام حاکمیتی توصیه کند و به کسی وام بدهند؟ شما به عنوان نظام بانکی نباید مستقل تصمیم گیری کنید؟

قاعده این است که ما باید مستقل تصمیم گیری کنیم ولی نمی توانم بگویم از این اتفاق ها در کشور رخ نداده است. البته در جهان هم این پیگیری ها برای پرداخت وام وجود دارد. البته در کشورهای جهان سوم مانند کشور ما این وضعیت بیشتر است.

علت چیست؟

به خاطر اینکه نهادهای مالی در کشور ما درست شکل نگرفته اند. توجه کنید در کشورهای توسعه یافته وقتی قصد سرمایه گذاری دارند، نهادهای مالی مانند بورس شکل گرفته است. هیچ جای دینا به این اندازه بانک محور نیست. مردم و تولیدکنندگان ما هم عادت کرده اند که بگویند می خواهند یک طرحی را اجرا کنند و بانک ها باید کمکشان کنند. طرف قصد دارد پروژه پتروشیمی را راه اندازی کند، اما حاضر نیست 20 درصد از سرمایه را خودش بیاورد.

در نظام سرمایه گذاری جهانی مگر یک بخشی از سرمایه اولیه را بانک تامین نمی کند؟

خیر.

برای خرید مسکن که 75 درصد را بانک نمی دهد؟

آن وام برای خرید است. اگر کسی قصد دارد شرکتی تاسیس کند باید خودش سرمایه اولیه را داشته باشد. اگر قرار باشد بانک ها منابع مورد نیاز را تامین کنند که دیگرهمه می توانند سرمایه گذار و صاحب شرکت شوند. اول باید یک شرکتی تاسیس شود، کاری انجام دهد و به نتیجه برسد بعد از بانک هم کمک بگیرد. حتی در جهان هم شما دید که این کار نتیجه نداد. به طور مثال بحران مسکن و بانکی در امریکا همینطور پیش آمد. تولیدکننده مسکن از بانک ها وام گرفت برای ساخت ولی بعد که خانه ها مشتری نداشت بحران مسکن رخ داد. یعنی وقتی خانه ها را اجاره ندادند، بحران ایجاد شد. اما توجه کنید مشکلات ما خاص جهان سوم است. بازارهای مالی ما تکامل پیدا نکرده است. وقتی بازارها تکامل پیدا نکرده باشد همه نگاه می کنند تا ببیند بانک چقدر پول دارد. وقتی روزانه پمپاژ نقدینگی انجام می دهیم، این شرایط ایجاد می شود. حالا توجه کنید هر روز می گویند نرخ سود پایین است ولی علی رغم این حرف همچنان نرخ سود جذابیت های خودش را دارد. هرکسی هم می خواهد سرمایه گذاری کند از بانک وام می گیرد. همین ها به دلیل اینکه خودشان نمی خواهند سرمایه بیاورند به لابی متوسل می شوند. از طریق لابی تلاش میکنند حداکثر وام را بگیرند. تازه در ابتدای پروژه می گویند 80 درصد را بانک بدهد و 20 درصد را خودشان می آورند. وقتی کار قدری جلو می رود تازه می گویند پول نداریم و در نهایت می بینید که 98 درصد را بانک داده و 2 درصد را خودشان آورده اند. در نهایت بانک با یک پروژه نیمه کاره می ماند. امیدواریم با سیستمی که دولت و بانک مرکزی برقرار می کنند این مشکل حل شود.

البته مشکلات شما بیشتر است. در تمام کشور بحران لابی وجود دارد. یعنی مثلا استاندار در یک استان خاصی برای یک نفر نامه می نویسد که باید به او وام بدهید. بانک استان هم ناچار است به حرف استاندار تمکین کند. درواقع آنچه رخ داده فساد اداری عمیق است. البته شاید سازمان یافته نباشد ولی وجود دارد.

من این نظر را قبول دارم. این اتفاق در کشور رخ داده است. ما تلاش می کنیم این وضعیت را اصلاح کنیم. اصلا برای این آمده ایم که همین روندها را اصلاح کنیم.

یک زمانی هم قرار بود در نظام بانکی لیست هایی از همین دانه درشت ها تهیه شود. این کار به نتیجه رسید؟

قطعا دنبال این هستیم که این لیست ها را تهیه کنیم. بنده منصوب دولت هستم و باید کاری انجام بدهم که بدهکارها پولهایشان را بدهند. این حقوق بانک است. بنده در بازار 21 درصد به سپرده های مردم سود می دهم. بانک که نمی تواند از یک طرف هزینه کند ولی از سوی  دیگر فایده نداشته باشد. وظیفه من این است که بنگاه را اداره کنم. مهمترین مسولیت بنده به عنوان رئیس بانک این است که دخل و خرج بانک را درست کنم. حل این مشکل هم در گرو این است که بحران بازپرداخت وام ها حل شود.

یک نکته هم وجود دارد هم شما به دانه درشت ها اشاره می کنید و هم آقای احمدی نژاد قصد داشت آنها را افشا کند. چطور است که دو دولت با دو گرایش مختلف فکری این حرف را می زنند؟ اینها به کجا وابسته هستند؟

من اصلا در مورد دانه درشت ها نظرم فرق می کند. بعضی ها فکر می کنند مسولیت بانک این است که پول جمع کند و به صورت خرد پخش کند. مسولیت بانک جمع آوری پس اندازهای ریز برای سرمایه گذاری های بزرگ است. وقتی شما وام می دهید به دانه درشت ها می دهید. یعنی به کسانی می دهید که کار اساسی برای کشور انجام دهند. ببینید کسی که برای کشور در حال کار است و پروژه های بزرگ ملی و توسعه ای انجام می دهد را با نام «دانه درشت» نباید مذموم کنیم. همه فکر می کنند دانه دشت یعنی کسی که بد است. اسم اینها سرمایه گذار بزرگ است. این ادبیات باید اصلاح شود. تصور می کنیم اگر 50 نفر هستند که وام های کلان گرفته اند و محکم ایستاده اند که وام ها را تصفیه نمی کنند، به اینها باید گفت دانه درشت نه کسانی که سرمایه گذاری می کنند.

بگویم بدهکار بزرگ؟

بله. اما چرا ما فکر می کنیم. بدهکار بزرگ بد است. بدهکار بزرگ بد نیست. من براین باور نیستم که بدهکار بزرگ بد است. روی دیگر سکه بدهکار بزرگ، سرمایه گذار بزرگ است. گاهی  این سرمایه گذار بزرگ قصد دارد کار مهمی برای کشور انجام دهد و به بحران مالی و اقتصادی خورده است. بنابراین پس از حل بحران بدهی های خودش را پرداخت می کند. این اشکالی ندارد ولی کس دیگری بدهکار بزرگ است و قصد دارد با رانت بازی، بدهی خودش را پرداخت نکند. این افراد برای نظام بانکی مشکل ایجاد می کنند.

این 75 هزار میلیارد تومان بدهی بانکی شامل چه کسانی هستند؟

ببنید در این خوب و بد قاطی شده است ولی اعتقاد دارم اکثریت خوب هستند. قصد ما این است که با خود این بدهکاران بزرگ  بنشینیم مذاکره کنیم و این مشکل را حل کنیم. بالاخره اقتصاد نیاز به سرمایه گذار دارد.

رویکرد شما افشاگری علیه اینها نیست؟

خیر. به هیچ عنوان رویکرد ما افشاگری و سرو صدا نیست. ما همه این بدهکاران بزرگ را دعوت می کنیم. اگر ثابت شود که قصد دارند بدهی هایشان را پرداخت کنند حتما به آنها کمک می کنیم. اگر اینها بخواهند به اقتصاد کشورکمک کنند ما هم به آنها کمک می کنیم ولی اگر کسانی باشند که بخواهند سواستفاده کنند و منابع بانکی را پس ندهند، ما هم اینجا نشسته ایم که حقوق مردم را مطالبه کنیم و مطمئن باشید که منابع را پس می گیریم.

وقتی یک نفر برای تولید وام می گیرد و ساختمان می سازد به صورت پایه ای خلاف کرده است. البته ساختمان سازی هم صنعت است ولی کسی که این کار را انجام می دهد در واقع اصول اولیه را نادیده گرفته است. حالا در این فضا گفت و گو با این بدهکاران بزرگ به نتیجه می رسد؟

خیر. اگر اینطور بخواهیم بدبین باشیم کار پیش نمی رود. من مانند شما بدبین نیستم. باید قدری خوش بین شد و در عمل ببینیم چه می توان کرد. در مذاکرات هم می بینید که همه می گویند باید برد- برد باشد. باخت- باخت و یا برد- باخت معنا ندارد. بنابراین باید با تعامل بنشینیم و با این گروه گفت و گو کنیم. مطمئن باشید با همه این افراد گفت و گو خواهیم کرد. همه آنها را لیست می کنیم. از کسانی که وام های کلان گرفته اند تا افراد پایین تر. تیم های حرفه ای و قوی را مامور این گفت و گوها می کنیم. تمام تلاش ما در این جهت خواهد بود که تلاش کنیم این بحران ها حل شود.

دولت هم بیش از 50 هزار میلیارد تومان به سیستم بانکی کشور بدهی دارد. یعنی یکی از مهمترین بدهکاران بانکی دولت است. با دولت چه می کنید؟

دولت یازدهم این بدهی را از دولت دهم به ارث برده است. بنابراین دولت شرایط خاص خودش را دارد. توجه کنید دولت به خوبی نمی تواند نفت بفروشد، در پرداخت یارانه ها مشکل دارد، موضوعات خاص بین المللی را پیش روی خودش دارد و همه اینها موجب شده تا مشکل مالی داشته باشد. بنابراین ما باید به دولت کمک کنیم.

بدهی دولت 50 هزار میلیارد تومان است و بدهی وام گیرندگان 75 هزار میلیارد تومان. یعنی 25 هزار میلیارد تومان تفاوت دارند. در این شرایط به دولت فشار بیشتری وارد می کنید یا به وام گیرندگان عادی؟

ببنید درست که من در بانک ملی منصوب دولت هستم ولی سرمایه دولت در بانک ملی 10 هزار میلیارد تومان است. منابع بانک ملی 90 هزار میلیارد تومان است. پس 80 هزار میلیارد تومان از منابع برای مردم است. بنابراین یکی از اصول بنده حمایت از حقوق سپرده گذاران است. در نتیجه برای بازپس گیری منابع بانک برای ما فرقی ندارد که دولت طرف ما باشد یا کسان دیگر. همه اینها برای ما مشتری هستند. نباید تصور شود که بانک دولتی قصد دارد تمام توان خودش را به دولت بدهد. بانک دولتی منظورش این نیست که پول مردم را بگیرد و به دولت بدهد. سهامدار این بانک ها دولت است ولی اینها حفظ شده اند تا در مواقع ضروری به پروژه های مهم بزرگی که برای بخش خصوصی جذابیت ندارد، وارد شوند. مفهوم این حرف آن نیست که حقوق سپرده گذاران را تامین نکنیم. بنده به عنوان مدیرعامل و رئیس هیات مدیره بانک مسولیت دارم که توانگری بانک را حفظ کنم.

شما هم منصوب دولت هستید و هم بانکدار هستید. طی سال های گذشته موج راه اندازی بانک های خصوصی در کشور رخ داده است. از طرف دیگر نرخ سود به شیوه دستوری تعیین می شود. در این شرایط چه معنای دارد که سرمایه گذاران بانک خصوصی تاسیس کنند؟

الان که دولت نرخ خاصی برای سپرده ها تعیین نکرده است.

در تمام بانک ها نرخ سپرده بلند مدت 21 درصد است.

این نرخ را بانک ها توافق کردند.

یعنی یک بانک می تواند 27 درصد بدهد؟

بله.

پس عدد نرخی که شورای پول و اعتبار تعیین می کند چیست؟

در سال 91 در مورد نرخ نظری ندادند. تعیین نرخ سود را به بانک ها واگذار کردند. در نهایت بانک ها اعلام کردند برای نرخ سپرده کوتاه مدت عدد 7 درصد و بلند مدت 21 درصد قرار داده می شود. البته هیچ وقت هم این نرخ رعایت نشد. البته اشکالی ندارد به این دلیل که توافق حرفه ای انجام شده است. این را هم بگویم که ما هیچ زمان یاد نگرفتیم که توافق حرفه ای را رعایت کنیم. همان کسانی که این توافق را امضاء کردند، در نهایت آن را رعایت نکردند. بنابراین کارهای حرفه ای و انجمنی را به معنای واقعی بلد نیستیم. حالا اگر کسی نرخ بالا به سپرده ها بدهد، دیگران نمی توانند به او اعتراض کنند.

این عدد نشانه چیست؟

به نظرم اگر بانکی بالای 25 درصد به سپرده ها پرداخت کند، به معنای ورشکستگی است. می دانم نرخ 25 درصد در نهایت برای بانک 30 درصد تمام می شود. در این شرایط نرخ تسهیلات باید بیشتر از این باشد. اگر این کار را نخواهند انجام دهند هم باید سرمایه گذاری بکنند. این مورد را هم بانک مرکزی محدود کرده است. ممکن است در این شرایط خلاف صورت گیرد. اما اگر این سرمایه گذاری ها بازدهی نداشته باشد، بانک ها با بحران جدی مواجه می شوند.

به این صورت جذابیت بانک داری کم می شود یا زیاد؟

اتفاقا بانکداری خیلی خوب است. اما سهامداران باید اطمینان داشته باشند چه کسی را به عنوان مدیر انتخاب می کنند. در حال حاضر برخی از بانک ها تنها به این دلیل که قصد جمع آوری منابع دارند مدام می گویند نرخ سود باید بالاتر برود. اما از این دوستان سوال می کنیم که آیا واقعا محاسبه کرده اند که اثرات رشد مثلا 5 درصدی نرخ سود چه می تواند باشد؟ فکر می کنم در حال حاضر برخی از بانک ها دچار مشکل شده اند و به دلیل اینکه اضافه برداشت نکنند، نرخ سود را بالا می برند. به همین جهت می گویم وقتی دید بانکی نرخ سود را بالا می برد، یک معنایش این است که مشکل دارد.

جذابیت تاسیس بانک در ایران چه بود که در یک دوره زمانی همه دنبال تاسیس بانک افتادند؟ تقریبا تمام نهادها اقدام به تاسیس بانک کردند. این شوق از کجا آمده بود؟

علت اصلی این اشتیاق رشد نقدینگی بود. وقتی نقدینگی سالی 30 تا 40 درصد رشد می کند و برعملکرد بانکی هم نظارت جدی وجود ندارد، همه این راه را پیش روی خودشان می بینند که با پول مردم کار کنند.

یعنی چه کاری؟

هرکاری. طرف به طور مثال 10 تومان پول داشت و با خود می گفت اگر با همین 10 تومان بانک تاسیس کنم، 1000 تومان هم جذب می کنم و با این پول کار می کنم. همان موقع خیلی از این بانک ها خودشان از بانک دیگری پول گرفته بودند و این پول را به عنوان سرمایه تاسیس بانک جدید استفاده کردند. در نهایت پول مردم را با نرخ 25 درصد می گرفتند بعد اقدام به واردات کالا می کردند که در یک دوره زمانی خاص بین 40 تا 80 درصد سود داشت.

اگر بانک واردات انجام دهد، خلاف قانون نیست؟

دقیقا خلاف است. اما نظارت سیستم بانکی به اندازه ای که لازم بود گسترش پیدا نکرده است. در نهایت بانک اصلا خبر نداشت به چه کسی وام داده است؟ در نهایت نفع بردند. به هرجهت وقتی به این حجم نقدینگی زیاد می شود و از سوی دیگر مجوز هم داده می شود، این اتفاقات رخ می دهد.

برای چه این قدر مجوز می دادند؟

این را باید از خودشان بپرسید.

موسسات مالی اعتباری هم همین قاعده را دارند؟

بله اینها هم با همین قواعد زیاد شدند. این موسسات که ضوابط بانک ها را هم ندارند و راحت تر هستند. خبر دارم که برخی از این موسسات در پروژه های با بازدهی بالا سرمایه گذاری کرده اند. حالا اینها نرخ سود بالاتری هم می دهند و کسی هم نمی تواند با آنها ایرادی وارد کند.

این موسسات رقیب نظام بانکی هستند؟

بله. بالاخره بازار را خراب می کنند. البته رقیب بانک ملی نیستند. مردم به بانک ملی به دلیل سابقه بالایی که دارد، اطمینان دارند. یعنی این بانک به رشد خودش ادامه می دهد ولی خیلی از بانک های خصوصی دچار مشکل می شوند. شاید به نفع مردم باشد ولی باید نظام مند باشند. بانک مرکزی باید مطمئن باشد که این موسسات می توانند سپرده های مردم را پس بدهند. اگر این اطمینان واقعا وجود داشته باشد، فعالیت های آنها هم اشکالی ندارد.

در کشورهای توسعه یافته هم این الگو وجود دارد؟

بله. در خیلی از کشورها این نهادهای مالی وجود دارد. البته به شدت ضابطه مند هستند.

مانند ایران نهادی هم هستند. مثلا در ایران یک موسسه برای بسیج است، یکی برای ارتش است و...

من خیلی علاقه ای ندارم وارد این بحث شوم.

 اقای دکتر شما در نظام بانکی با موضوعات دیگری هم مواجه هستید. مثلا بازارهای مالی مانند دلار و طلا و.. فعالیت این بازارها روی کار شما اثر می گذارد. اساسا در مورد دلار این حرف هایی که به تازگی زده شده را چطور ارزیابی می کنید؟

بنده در این مورد مسولیتی ندارم.

بالاخره نرخ دلار برکار شما اثر مسقتیم دارد.

بله. اما توجه داشته باشید موضوع نرخ دلار در کشور قدری پیچیده است. شرایطی پیش آمده که نرخ دلار به این اندازه رسیده است. محدودیت های تحریمی یکی از دلایل اصلی است. ما می دانیم که دولت و نظام پول کافی در اختیار دارد. آنچه مشکل ایجاد کرده است، موضوع نقل و انتقال این پول هاست. شاید مقصود مسولان بانک مرکزی هم همین باشد که نوسان نرخ کمتر شود. در این شرایط فعال اقتصادی می تواند تصمیماتی بگیرد که کمتر زیان ببینند. من اعتقاد دارم که بانک مرکزی مسولیت اصلی اش حفظ ارزش پول ملی است. اینکه قیمت در بازار چقدر می شود، مولفه های دیگری دارد که در همان بازار تعیین می شود. چهار ماه قبل قیمت دلار به 3600 تومان رسید ولی واقعا آن نرخ درست بود؟ در حال حاضر هم که در آستانه 3000 تومان است نمی دانیم چقدر درست است.

تمایل شما این است که نرخ پایین بیاید؟ بالاخر می گویند 22 میلیارد دلار در اختیار مردم و شرکت هاست. اگر نرخ پایین بیاید حداقل یک بخشی از این سرمایه به سمت بانک ها هدایت می شود. در نهایت دریافت سپرده شما هم افزایش پیدا می کند.

تمایل شخصی بنده این است که پول ملی تقویت شود. اما پول ملی باید درست تقویت شود. در حکومت قبلی قیمت دلار را سال ها روی عدد 7 تومان نگاه داشته بودند. استراتژی آن دوران جایگزینی واردات بود. بالاخره در چارچوب یک استراتژی باید تصمیم گیری شود. اما متاسفانه هنوز استراتژی توسعه کشور هنوز مشخص نیست. دولت هم به تازگی کار خودش را آغاز کرده است و هنوز فرصت برای تدوین این استراتژی ایجاد نشده است. در صورت تعیین استراتژی می توان در مورد نرخ ارز صحبت کرد.

شما به مالکان 22 میلیارد دلار می توانید توصیه کنید تا سرمایه هایشان را به بانک ها بیاورند؟

قطعا همین کار را می کنیم. به نفع آنها خواهد بود.

واقعا به نفع آنهاست؟ چطور؟

اگر همین سرمایه ها را به بانک ملی بیاورند، ما تضمین می کنیم.نرخ های رایج در بازار هم حدود 5 درصد است. البته طول دوره سپرده گذاری هم مهم است. اگر این اعتماد را به مردم بدهیم که دلارهایشان را به بانک ها بیاورند، انقلابی در اقتصاد کشور رخ می دهد. بنده به عنوان مدیرعامل بانک این اعتماد را به مردم می دهم که پول هایشان را به بانک بیاورند، تضمین هم می دهیم. البته یک اتفاقی در یکی از بانک ها رخ داد و رفتاری خلاف وعده اولیه انجام شد در نهایت مردم بدبین شدند. اگر ما این اعتماد را جلب کنیم به طور حتم انتقال این حجم پول به بانک ها بسیار مهم و اثرگذار خواهد بود. البته این عدد 22 میلیارد را نمی دانم چقدر دست است.

آقای دانش جعفری گفته بودند 22 میلیارد و اقای بهمنی هم عدد 18 میلیارد دلار را اعلام کرده بودند.

به هرجهت من نمی دانم این عدد را چطور محاسبه کرده اند. اصلا با عدد کاری ندارم. اگر ما این اطمینان را در مردم ایجاد کنیم و این پول وارد سیستم بانکی شود قطعا کمک می کند تا نرخ ها تعدیل شود. من اعتقاد دارم که بازار نرخ را تعیین می کند. باید اجازه بدهیم که بازار کار خودش را بکند. بانک مرکزی هم باید مدیریتی انجام دهد که نوسان ها شدید نباشد که تولیدکننده زیان ببیند. ما امروز سیگنال می دهیم که دلار قرار نیست خیلی رشد قیمت داشته باشد. بنابراین اگر دلار همچنان در خانه ها باقی بماند، صاحبان آنها زیان می کنند. با انتقال این دلارها به بانک حداقل 5 درصد سود می گیرند. حتی می توانند بفروشند و ریال در بانک ها سپرده گذاری کنند و 20 درصد سود بگیرند. تصور می کنم بانک ها باید از این نهضت حمایت کنند که مردم سرمایه هایشان را به بانک ها بیاورند. بخصوص دلار.

شما توصیه می کنید مردم پول هایشان را به بانک بیاورند ولی واقعا بانک در قیاس با مسکن، بورس، ارز و طلا سوده تر است؟ واقعا می توان به مردم توصیه کرد پول هایشان را به بانک ها بیاورند؟

توجه کنید سرمایه گذاری در بانک ها به هیچ عنوان ریسک به همراه ندارد. نرخ سپرده بانکی هم ریسکی ندارد. بنابراین دو مزیت وجود دارد. اول اینکه ریسک ندارد و دوم اینکه بابت سود سپرده ها مالیات نمی دهند.

اما سرعت رشد را هم در نظر بگیرد. مسکن سال قبل چقدر رشد کرد و نرخ سود بانکی چقدر بود

درصد قابل توجهی از پول هایی که در بانک ها وجود دارد، سپرده های کوتاه مدت است. یعنی بانک ها به پارکینگ پول مردم تبدیل شده اند. خیلی از کسانی که پول هایشان را در بانک ها می گذارند، در برخی بانک های خاص نرخ سپرده 20 درصد می گیرند. اینها مدام پول هایشان را از بانک خارج می کنند و بازهم به بانک ها وارد می کنند. بنابراین نرخ بیش از 40 درصد می گیرند. من اعتقاد دارم به دلیل اینکه ریسک بانک بسیار پایین است، بازار مناسبی برای سرمایه گذاری است. از ابتدای سال قیمت مسکن چقدر کم شده است؟

اعلام شده 10 درصد کم شده است. البته سال قبل 152 درصد رشد داشت.

خیر. سال قبل دوره شوک قیمتی در بازار مسکن بود. نباید ان دوره را در محاسبات وارد کنید. بورس هم 60 درصد بازدهی داشته است. اما همین بورس 60 درصد بازدهی را برای سهام های خاصی داده است. از سوی دیگر کسانی که صاحب سهام بودند از ابتدای سال تاکنون چند بار مرده اند و زنده شده اند. هر لحظه که خبری منتشر شد این سهامداران دچار استرس شده اند. مثلا وقتی می گویند به سوریه حمله می شود، سهامدار دچار وحشت می شود. حالا شما هزینه این اتفاقات را چقدر می دانید؟

شما به کم ریسک بودن به عنوان مزیت خودتان اشاره می کنید ولی بازدهی بالایی هم ندارید.

خیر. با همه این خبرها تا صبح قلب سهامدار یا سرمایه گذار می ایستد ولی وقتی پولش را در بانک می گذارد با خیال راحت به زندگیش می رسد.

چرا نرخ سود را بالاتر نمی آورید که قابل رقابت باشید؟

هیچ بانکی نمی تواند نرخ سود را بالاتر ببرد چراکه از سوی دیگر نمی تواند به وام گیرندگان بخصوص تولیدکنندگان وام با بهره بالاتر بدهد. به نظر شما تولیدکنندگان در حال حاضر توان پرداخت بهره بالاتر را دارند؟

خیر. تولیدهم نمی تواند بیشتر بهره بدهد.

بنابراین وقتی بانک نتواند دخل و خرجش را دست کند چطور باید به کارش ادامه بدهد.

پس تولیدکننده نرخ بالاتر نمی تواند بدهد، شما هم نرخ بیشتر به سپرده گذار نمی دهید. در نهایت وقتی بازاری مانند مسکن سود بیشتری دارد، ممکن است سرمایه ها به آن سمت برود.

بنابراین به حرف اول برمی گردیم. اول باید همه کمک کنیم تا تورم انتظاری کاهش پیدا کند. تورم انتظاری با چند روش کاهش پیدا می کند. یک مذاکرات به نتیجه برسد و مردم احساس کنند گشایشی در حال رخ دادن است. دو اینکه ثبات در سیاست های دولت را همه احساس کنند. سه هم اینکه تمام قوا کمک کنند تا اقتصاد شکوفا شود. اگر این اتفاقات رخ دهد، تورم انتظاری کاهش پیدا می کند. معنای دقیق اش این است که مردم احساس کنند اقتصاد رونق پیدا می کند و سال آینده یا دو سال آینده وضعیت بهتر می شود. وقتی این اتفاق رخ دهد، کسی به دنبال سرمایه گذاری های دیگر نمی رود چراکه می داند در بلند مدت زیان می بیند. بنابراین اعتقاد دارم اگر تورم انتظاری در کشور کاهش پیدا کند، بخشی از مشکلات حل می شود. همچنین اعتقاد دارم افزایش نرخ سود بدترین کاری است که می توانیم انجام دهیم به این جهت که وقتی نرخ سود را بالاتر می بریم در واقع تورم انتظاری را بیشتر کرده ایم. این کار به سپرده گذار نشان می دهد وقتی بانک با نرخ 30 درصد پول را می گیرد با نرخ 40 درصد می فروشد. معنای آن هم این است که تورم انتظاری بالاتر می رود. بنابراین کسی که نرخ سود می گیرد زیان نمی دهد چراکه پولش در پارکینگ سود می دهد. توصیه من به مردم و مسولان این است که همه باید کمک کنیم تورم انتظاری را کاهش دهیم.

 

 

 

 


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

کلمات کلیدی : وام ها - نرخ سود
نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir