بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : شنبه 26 مرداد 1392      13:29
احمد خرم از صرف هزینه های بی رویه در پروژه های عمرانی دولت و شهرداری می گوید

برای ساخت تونل توحید چقدر هزینه اضافی شد؟

جامعه جهانی دنبال حل مسئله است؛ ماهم اگر بخواهیم حل شود باید به فکر تعامل باشیم. دولت آقای روحانی به فکر تقابل نیست بلکه دنبال تعامل است

 خاطره وطن خواه: وزیر اسبق راه و ترابری در دولت اصلاحات اقتصاد نخوانده،اما با مسایل پولی و بانکی بسیار آشناست.می توان گفت اگر متخصص اقتصاد نیست،در اقتصاد پولی و مالی تجربه اش کم از اقتصاددانان نیست.رفته بودیم تا درباره عبور از بحران اقتصادی کنونی که اقتصاد ایران با آن دست وپنجه نرم می کند،گفت وگو کنیم.گفت و گو از سیاست های پولی آغاز شد و به آثار تحریم ها کشیده شد.مهندس خرم،با دقت هزینه های تحریم را که بر دوش اقتصاد ایران تحمیل شده،با ماشین حسابش،محاسبه می کرد.شاید از همین روست که می گویند مهندسان بیش از سایر رشته ها به اقتصاد علاقه مندند.او در این گفت وگو علاوه بر ارایه راهکار برای عبور از مشکلات سیتسم پولی،خواستار تعامل دولت آقای روحانی با جامعه جهانی برای عبوراز مشکلات اقتصادی موجود شد.اگرچه معتقد بود که به این آسانی نمی توان بار تحریم ها را کم کرد،اما به زعم او می توان از"استراتژی تخفیف" بهره جست.گفت وگو با وی در پی می آید:

                        

به باور بسیاری از کارشناسان اقتصادی دولت یازدهم در حوزه اقتصاد با بحران های بسیاری مواجه است. برای عبور از بحرانی که اقتصاد کشور با آن مواجه است،چه باید کرد ؟

اقتصاد کشور در 8 سال تقریبا شخم زده شد واز جایگاهها و فرآیندهای قانونی موجود بیرون آمد.سازمان مدیریت و برنامه ریزی  کشورکه بر برنامه ریزی،نظارت بر برنامه و بودجه تسلط داشت، اگرچه در برخی بخش ها مانع محسوب می شود، اما بخش مربوط به نظارت را خوب انجام می داد،منحل شد.در سالهای گذشته اقتصادی ایران در چند بخش دچار مشکل شد.نظام بانکی گرفتار نرخ های دستوری شد  و نرخ سود 12 درصدی زمانی اجرایی شد که نرخ بهره واقعی 18 درصد بود،این فاصله 6 درصدی در واقع باعث فلج شدن سیستم بانکی گردید. سیاستهای پولی دچار شوک شد.دربخش مسکن که امروز 42 هزار  میلیارد تومان تسهیلات نیاز دارد،این تسهیلات  تنها 5 درصد نرخ را تامین می کند.یعنی 20 درصد با نرخ واقعی مابه التفاوت دارد که جز تعهدات دولت محسوب می شود.اصلا دولت چنین توانی ندارد که این تعهد را پشتیبانی کند مابالتفاوت این پول سالی 20 درصد است که این رقم 10 هزار میلیارد تومان  است.دولت باید سوبسید را به مسکن مهر بپردازد.اگر عددهای مشابه دیگری باشد که فاجعه آمیز است. این اتفاق به علاوه فضای نوسانی است که در کشور درست شده است،از چالش های عمده است.

آقای مهندس،تورم هم که بدان اشاره کردید،چه مشکلاتی را پیش روی دولت قرار داده است؟

در دولت دوم آقای احمدی نژاد نرخ ها از کنترل درآمد و افزایش نرخ ها سرسام آور شد.رشد قیمت ها به سه رقمی هم رسید.من این سئوال را در بخش مسکن تشریح می کنم که مشخص شود تورم در این بخش چه تاثیراتی بر اقتصاد گذاشته است.بخش مسکن 18 آیتم اصلی دارد که 70 درصد هزینه های مسکن را پوشش می دهد .این 80 درصد از شهریور 89 تا شهریور 91 حدود185 درصد افزایش قیمت داشت که 106 درصد آن مربوط به سال 91 است.وقتی بخشی 106 درصد افزایش قیمت دارد و نرخ رسمی آن 31 درصد اعلام می شود،نشان از بحران دارد که اقتصاد کشور را در بر گرفته است.این افزایش قیمت ها در یک سال(سال 91) 86 درصد، سال قبل آن 60 درصد و امسال هم اگر قرار باشد فاز دوم هدفمندی اجرا شود،بیش از 150 درصد افزایش قیمت را رقم خواهد زد.بنابراین مهمترین فاکتوری که دولت آینده باید بدان بپردازد، مساله تورم است.در واقع نوسانی بودن تورم موضوع اصلی است .اگر قرار باشد رشد تورم ثابت باشد،این نشان می دهد که اقتصاد ثبات دارد.اما الان به گونه ای است که یک سال 15 درصد سال دیگر 25 درصد و امسال 31 درصد براساس گزارش های رسمی،تورم داریم.این نوسانی بودن ،بسیار کشنده  است.اگر نرخ ثبات داشته باشد،سرمایه گذار راحت تر می تواند سرمایه گذاری کند. اما در شرایط نوسان همه احتیاط می کنند.بنابراین در بخش سیاست پولی و مالی بهم ریختگی داریم.تورم نظام بازار پول و سرمایه را بهم زده است و از چارچوبی که بازار تعیین می کند خارج شده است.مثلا نرخ پول در دولت نهم به 50 تا 60 درصد رسید همان نرخی که در بیان عامیانه نزول گفته می شود.این نرخ قبلا حداکثر 30 درصد بود.دلیل این بهم پاشیدگی نظام پولی کشور.بودجه ریزی ، نظام درآمدی  و مالیات ها به تبع این اایش ها به هم ریخت.امروز می بینید که هزینه و بروکراسی سنگین لازم است که مالیاتی که گرفته می شود،محاسبه شود.مالیات بر ارزش افزوده در دولت اصلاحات تصویب شد واجرای آن به دولت آقای احمدی نژاد سپرده شد،قرار بود این قانون با توجه به شرایط تورمی اصلاح شود.اما بدون اینکه اصلاحات اعمال شود،اجرا شد.به طوری که مالیات بر ارزش افزوده امسال از 3 درصد ناکهان به 6 درصدافزایش یافت.قطعا در عرصه تولید،به دلیل رکود تومی که با آن مواجه هستیم، کالا و خدمات چنین سودی را نمی بینید،که توان پرداخت آن را داشته باشند.بنابراین طبیعی است که برخی تولیدات به ضرر می انجامد.در مسکن مهر از سال 90 به بعد هرکس به میدان آمد، ضرر کرده و می کند.درحالی که با سیاستهای ملی و اجرایی می توانستند این طرح را به بهترین شیوه اجرا کنند.اگر 10 تا 20 درصد از مسکنی که یک انبوه ساز می سازد در اختیار خودش بگذارید.لزومی ندارد وام را از 20 میلیون تومان بیشتر کنید تحت هیچ عنوان پیمانکار ضرر نکرده و متقاضی هم سود می برد.یعنی سود متوجه همه می شود.ازکیسه دولت هم داده نمی شود الان 40 هزار میلیارد تومان کسری واحدهای مسکن مهر است.این کسری را دولت نمی تواند از صندوق توسعه ملی بپردازد.مجبور است از بودجه عمرانی یا سلامت بردارد.هزار و 100 میلیارد تومان در سال 90 که خانم دستجردی عزل شد از بودجه نداشته سلامت به مسکن مهر اختصاص یافت.از همین رو خانم دستجردی اعتراض کرد و منجر به عزل او شد.یعنی سیاستهای پولی،مالی و اجرایی چنان به هم پیوسته است که نمی توان جدگانه به حل آنها پرداخت.از همین رو،به نظرمن اولین اقدام دولت باید تجدید نظر در نرخ تسهیلات بانکی باشد.

یعنی شما معتقدید که باید نرخ سود بانکی افزایش یابد؟

بله باید  نرخ سود به نرخ واقعی برسد. نکته دوم این است که حتما نقدینگی و نرخ آن تحت کنترل درآید. برای اینکه  این موضوع روشن شود باید به تاریخچه نرخ رشد نقدینگی رجوع شود. در دولت سازندگی و اصلاحات نرخ رشد نقدینگی بین 20 تا 30 درصد در سال افزایش داشت.هیچ وقت از 35 درصد بالاتر نرفته بود.این نرخ برای اقتصاد و جامعه قابل تحمل بود. اما وقتی از این نرخ بالاتر رفت دیگر برای جامعه قابل تحمل نیست.نقدینگی برای اینکه تاثیر تورمی نداشته باشد،باید در جامعه مابه ازا داشته باشد. یعنی کالا و خدمات مولد داشته باشیم که این این نقدینگی تبدیل به کالا و خدمات شده و تورم ایجاد نکند.اگرتولیدی نداشته باشیم باید منتظر تورم باشیم چون تبعات آن  منجر به دامن زدن تقاضا می شود.کالا محدود بماند و رشد تولید ثابت باشد و از آن سو نقدینگی متغیر باشد،افزایش نرخ رخ می دهد.فاصله ای ایجادمی شود که تقاضا را دامن زده و قطعا به تورم بیشتر منجر می شود.آقای احمدی نژاد نقدینگی را  از 67 هزار میلیارد تومان در سال 84  به 450 هزار میلیارد تومان تا آخر سال گذشته افزایش دادیعنی 7/6 برابر. این یعنی سالانه  84 درصد رشد نقدینگی اتفاق افتاده است.از رشد 20 تا 30 درصدی به 84 درصدی رسیدیم.این فاصله باید مابه ازا داشته باشد، که ندارد.عامل اصلی تورم نقدینگی است.این مشکل باید سریع حل شود.اگر با همین خطی که  آقای احمدی نژاد در اقتصاد در پیش گرفت،پیش برویم هزینه اش را باید مردم بپردازند.هزینه  را هم در قالب تورم می پردازند.امروز یک سبد کالایی را در بازار تهیه می کنید 20 قلم.افزایش نقدینگی این خبر را می دهد که این سبد کالا به 18 قلم خواهد شد.این کاهش سبد خرید تبعات دیگری هم دارد و به تدریج تبدیل به ناهنجاری های اقتصادی اجتماعی و ... می شود.یکی از راههای برون رفت ، کنترل نقدینگی است.در کنار این کار باید به جمع آوری نقدینگی  پرداخت.. نقدینگی 67 میلیارد تومان سال 83 در قالب تولید و خدمات کنترل شده بود،اما امروز 300 هزار میلیارد تومان نقدینگی در بازار سرگردان است. کالا و خدمات یک رشد بادکنکی کرده که ارزش واقعی ندارند.نکته سوم اینکه، نظام بانکی برمدار مکانیزم بازار بایدحرکت کند.نمی توان دستوری وادار به انجام کار کرد.نظام بانکی باید باز گذاشته شود.طرح بنگاههای زود بازده از اشتباهات دولت نهم بود.الان می دانید که این وام ها برنگشته است.اسما برای بیکاران بود.حداکثر 15 درصد به بیکاران داده شد، که نتوانستند برگردانند.این افراد که قبلا بیکار بود،امروز بیکار بدهکار شده اند.مشکلی که درست شدنی نیست.25 هزار میلیارد تومان سپرده های مردم دست عده ای قرار دارد که تبدیل به زمین ، خانه و ماشین شده و به سیستم بانکی برنگشته است.هرگز هم وارد مدار تولید نشده است.یکی از بحران های دیگر در سیستم بانکی معوقات است.امروز از ارقامی مثل 70 هزار میلیارد تومان سخن به میان می آید.من می گویم بالای 150 هزار میلیارد تومان معوقه داریم.این رقم مملکت را نابود می کند.این رقم قفل شده و چرخه اقتصادی،تولید و خدمات مولد را راهبری نمی کند.

چرا 150 هزار؟

فرض کنید، من وام 10 میلیاردی دارم که سود آن 25 درصد است.یعنی سالی 5/2 درصد. باید با این سود برگردانم.اگر وام یکساله باشد، سر سال باید تکلیف وام روشن شود. اگر روشن نشود جز معوقات میشودیعنی وامی که گرفتم علاوه بر سود،6 درصد هم جریمه دارد..اگر قبل از سر رسید یکساله، به بانک مراجعه شده و درخواست داده و یا سفته اضافه شود یا سندی را ارایه شود، آن 5/2 میلیارد سود به 10 میلیارد اضافه شده و سقف وام افزایش می یابد.وام 10 میلیاردی پارسال به 5/12 میلیارد امسال تبدیل می شود.جریمه هم مشمول آن نمی شود.این جز معوقات نیست.اکثریت این کار را می کنند.من خوشبینانه می گویم 80 میلیارد تومان هم به این شیوه در درست مردم است و به سیستم برنمی گردد.بنابراین باید در سیستم بانکی چند راهکار در نظر گرفته شود.یک خروج از نرخ سود دستوری. دوم، پرهیز ازپرداخت  هرگونه وامی مشابه طرح های زودبازده.همین طرح های زودبازده را اگر به واحدهای صنعتی که با 20 درصد ظرفیت کار می کنند،پرداخت می شد، ظرفیت آنها بالا می رفت. مواد اولیه می گرفتند. اشتغال افزایش می یافت و کالای بیشتری تولید می شد،ضمن آنکه 30 درصد کالای عرضه شده به جامعه برمی گشت.در نتیجه نقش تورمی آن نقدینگی هم کم می شد.سوم باید سوبسیدهای سود از طرف دولت پرداخت شود.بانک نمی تواند پول مردم را بر وام دولتی سوبسید کرده و از دولت طلبکار شود .این در حقیقت خوردن پول مردم توسط دولت است.در مسکن مهر باید دولت سالی 10 هزار میلیارد تومان پرداخت کند.دولت این منابع را از کجا بیاورد؟ناچار است از بودجه بردارد.از جاری که نمی تواند بردارد. باید از بودجه عمرانی بردارد .این برداشت از بودجه عمرانی هم سبب می شود که کارهای زیربنایی  تعطیل شود.بنابراین دولت باید بدهی اش را به سیستم بانکی بپردازد.پول گرفته و خرج جاری و عمرانی کرده است.این به جز یارانه است.اوراق مشارکتی که وزارتخانه ها می فروشند در حقیقت وام دادن سیستم بانکی از پول مردم به دولت است.آنها را  نیز دولت باید برگرداند.سرمایه بانکهاست و نباید در دست مردم قفل شود.

با این حساب  شما معتقدید که وضعیت بانک ها خیلی بحرانی است؟

وحشتناک است؛بانکها قطعا همه ورشکسته هستند.اما اعلام ورشکستگی نمی کنند،چون مملکت از هم می پاشد.یعنی با سیلی صورتشان را سرخ کرده اند.نکته دیگر عملکرد بانک مرکزی است.این بانک تحت سلطه دولت است و باید از این  سلطه دربیاید.بانک مرکزی باید نهاد آزادی باشد که تصمیمات اقتصادی آن متاثر از دولت نباشد.پنجمین کاری که باید دولت آقای روحانی انجام بدهد،این است که در سسیستم پولی کشور، فاینانس ها،بای بک و سرمایه گذاری خارجی تشویق شوند. بیش از 90 درصد این شیوه ها در این 8 سال قفل بوده است.

البته به دلیل شرایط تحریم ها بوده...

نه،چنین نیست.قبل از تحریم ها اتفاق افتاد.علتش این بود که دولت  آقای احمدی نژاد اعتقادی سرمایه گذاری خارجی و تولید تحت لیسانس را نداشت.دولت احمدی نژاد دولت اقتصاد دلالی بود..دیدگاه دولت نهم و دهم نسبت به اقتصاد،اقتصاد دلالی بود.اگر تولیدی هم در کشور می بینید، به دنبال تولید نبودند ،بلکه به دنبال غارت بودند.نساجی مازندران را حتما می شناسید. افراد وابسته به دولت نهم ،دو سرمایه گذار ترک را که کارشان ساخت در وپنجره بود،به این مجموعه آورند،به اسم سرمایه گذار.در صندوق توسعه ملی یک وام برای نساجی مازندان تصویب شد.البته قبلا این شرکت را با تبانی خریده بودند .آنها 320 میلیون دلار برای خرید ماشین آلات خارجی وام گرفتند، 130 میلیون دلار وام اولیه تصویب شده و 26 میلیون دلار دریافت کرده اند.در حالی که کل  ماشین آلات این مجموعه 30 میلیون دلار نیست. 320 میلیون دلار تصویب شده است.این باند مخوفی است.منافع خیلی ها درگیر این موضوع است.نساجی مازندران را به ثمن بخس از بانک ملی خریدند.به این ترتیب بود که سرمایه گذاری خارجی و فاینانس اهمیت خود را از دست داد.دولت آقای احمدی نژاد در آخرین روزهای تصدی اعلام کرد که سالی 3 میلیارد دلار جذب سرمایه گذاری خارجی صورت گرفته است.حال آنکه فاینانس در این 8 سال صفر بوده و جذب سرمایه گذاری هم در طول 8 سال به یک میلیارد هم نمی رسد.بنده هم هم در بخش خصوصی کارکردم و هم یک ربع قرن هم در بخش دولتی کار کرده ام.چرا یکی از این طرحهای جذب سرمایه گذاری خارجی را نشان نمی دهند؟ حتما جذب سالی 3 میلیارد دلار باید در مملکت صدا کند.احتمالا صدای این کار در دولت آقای روحانی درمی آید که پول در جای دیگری خرج شده است! اصلا پولی نیامده و آنچه در حساب بوده بیرون آمده و متاسفانه از کشور رفته است. یعنی از کیسه مملکت خارج شده است.آقای روحانی فکر می کنم اگر 4 سال تلاش شبانه روزی کند،4 سال دیگر شاید بتواند به نقطه صفر 84 برسد.

براساس مثال هایی که زدیدفبه نظر می رسد که این آشفتگی ها ریشه در مفاسد اقتصادی دارد؟

بله،چنین است.البته عامل تحریم هم هست که فرمول و هزینه مشخص قابل برآورده دارد. هزینه تحریم در سال 90 حدود 102 میلیارد دلار بوده که این رقم در سال 91 حدود 170 میلیارد تومان و در سال 92 به 200 میلیارد دلار خواهد رسید.اگر درآمد نفت را 40 میلیارد دلار در نظر بگیریم، 5 برابر درآمد نفت می شود.وضعیت اقتصادی  کشور امروز بحرانی است.ما پتانسیلی در کشورمان داریم  که می توانیم سالانه بین 40 تا 50 میلیارد دلار منابع خارجی جذب کنیم در عین حال مازاد فروش نفت در صندوق توسعه ملی  را می توان دو بخش کرد؛ یک بخش در داخل و بخش دیگری  را نیز می توان در خارج  سرمایه گذاری کرد.همان کاری که عربستان،کویت و کشورهای نفت خیز انجام دادند.قمیت نفت که بالا رفت پالایشگاهها و کارخانه های دنیا را خریدند.مثلا  اگر 400 میلیارد دلار خرید کردند،الان دارایی عربستان 1200 میلیارد دلار شده است.اما ما آن 400 میلیارد را تبدیل به کود کردیم.تبدیل به هزینه جاری شده و عملا به کود تبدیل شد. کشوری مثل عربستان، کویت و امارات در استفاده از درآمدهای کشورشان توانستند حرکت مناسبی کنند.

پیشنهاد مشخص شما برای مقابله با این فسادها چیست؟

باید دیدگاه اقتصاد تولیدی ترغیب شده وسیستم دلالی از اقتصاد ایران برود.گروهی هستند که در حاکمیت نفوذ دارندف آنها می خواهند جریان واردات و صادرات  دخالت مستقیم داشته باشند . به این فکر نیستند که تولید پا بگیرد و هدف تولید صادارت باشد. سیاست جایگیزین واردات از دیدگاه آنها نباید اجرا شود.صنعت ما باید صادراتی باشد. تنها اگر کالایی کم داریم، وارد کنیم. در سیاست صادراتی می توان بخشی از کمبود داخلی را با واردات تامین کرد.همین سیاستی که ترکیه و ژاپن داشته و امروز چین نیز دنبال می کند.این کشورها از کنار تولید سنگین برای صادرات، مسایل داخلی خود را حل می کنند. چگونه است که ما با داشتن منابع نفت وگاز و منابع مختلف پیشرفت نمی کنیم؟ دلیلش روشن است؛بی سیاستی ، بی تدبیری و ناکارآمدی در مدیریت داخل سبب شده که کشور فلج شود.در آخرین ماههای دولت دیدید که آقای احمدی نژاد مملکت را گل و بلبل تصویر کرد.انگار آقای روحانی سوار بر ریل سرازیری خواهد شد. مشکل دیگر این است که تولید ما از دانش تکنولوژی روز برخوردار نیست. تکنولوژی به روز شده ،نداریم. هنوز با ماشین آلات 40 سال پیش کار می کنیم .تبدیل کردن دانش روز به صنایع و مجهز کردن آنها به  تکنولوژی روز اساسی ترین مسئله ماست.هر چه پیش می رویم باید کیفیت هزینه کمتر و حجم تولید بالا برود. درواقع باید یک رابطه بین تکنولوژی کهنه و نو برقرار شود.برای مثال بیش از 40 سال است که دارو تولید می کنیم . حدود 270 واحد تولیدی دارو در کشور داریم.هیچ کدام از این صنایع دارویی تولیدات تحت لیسانس ندارند. یعنی محصولشان عملا غیر استاندارد است.در حالی که تولید تحت لیسانس باعث می شود دانش ،تکنولوژی و ماشین آلات جدید به تولید انبوه رسیده و محصول استاندارد شود.در غیر اینصورت برند نمی شود.مسئله مسکن هم امروز در حال تبدیل شده به یک بحران بزرگ  است. 2 میلیون 600 هزار واحد مسکنی قرارداد بسته شده،اما زیر 500 هزار واحد تحویل شده است.برای اتمام مابقی با همان قیمت های قبلی، 40 هزار میلیارد  تومان تسهیلات لازم است که دولت این پول را ندارد.این خود مسئله ایجاد می کند.سازنده ها دچار بحران شده اند 300  هزار تومان بر هر متر مربع قرارداد بسته اند، الان 450 هزار تومان برایشان تمام می شود. مابه التفاوت آن را چه کسی می پردازد؟هیچ راهکاری هم ارایه نشده است. دولت امروز با بحران عظیمی به نام مسکن مهر مواجه است. از یک سو از سوی متقاضیان و از سوی دیگر از طرف سازندگان. بانک هم اعلام کرده نمی تواند بیش از این  تسهیلات بدهد.از بانک مرکزی قرض گرفتن هم نتیجه اش مشخص است و اوضاع بحرانی می شود.مهمتر از همه مسایل اقتصادی که داریم مسئله ثبات در نرخ ارز، ثابت در ارزش پول ملی، کاهش رشد نقدینگی، جلوگیری از افزایش بی رویه نقدینگی و موضوع تسهیلات بانکی باید  ساماندهی شوند .یعنی دیگر چیزی باقی نمانده که ناشی از تاخت و تاز به اقتصاد کشور باشد.

مدافعان مسکن مهر هم می گویند،اینها سیاه نمایی است.

منطرح مثبتی نیست.اما مثل این می ماند که درختی را کاشه باشید ریشه زده شده و برگ ها هم بزک شده باشد،اما از میوه خبری نیست. در واقع میخواهم بگویم که هزینه هایی که دولت آقای احمدی نژاد و همچنین شهرداری تهران بر مردم تحمیل کردند،تصمیم گیری بر روی این هزینه ها غیرقابل بخشش است. تونل توحید کیلومتری 300 میلیارد تومان تمام شده است.کجای دنیا کیلومتری 300 میلیارد تومان تونل می زنند؟بعد هم سالی 20 میلیارد تومان هزینه جاری دارد.در عمق منهای 25 رفته اند تونل زده اند،آنگاه مجبور شده اند 66 دستگاه جت فن بگذارند تا هوای آلوده آنها را تخلیله کنند. برق مصرفی این تهویه ها در ماه 20 میلیارد تومان در سال می شود.بنابراین وقتی  می بینند هزینه برقش زیاد است آن را خاموش می کنند و مردم را دچار دردسر می شوند. مثال دیگر تونل  ترانشه باز که رو کار شده است. 10 کیلیومتر از راه آهن تهران- تبریز زیر زمین کار شده که به خطا برده اند.زیرا قطارهای ما دیزلی است و برقی نیست.اگر در دنیا چنین کردند،اول قطار را برقی کردند بعد زیرزمین تونل زدند.یک تونل 10 کیلومتر ترانشه باز  هم که باید حداکثر 5 میلیارد تومان در هر کیلومتر هزینه داشته باشد،ناکهان روز افتتاح گفتند 500 میلیارد تومان هزینه در برداشته است. مشخص است که در این پروژه ها دزدی می شود.اینقدر که سفارش می شود ، سیاه نمایی نشود ،اگر همین میزان هم سفارش می کردند که دزدها را بگیرند،الان وضع این نبود.اینهایی که به بیت المال خیانت می کنند باید محاکمه شوند،آنگاه مملکت درست می شود.یکی دیگر از مسایلی که آقای روحانی باید به آن بپردازد ساماندهی هزینه های جاری و عمرانی  بودجه است.هزینه های عمرانی به دلیل فسادی که در سیستم است، بسیار گران شده است.اگر خودم این را تست نکرده بودم باور نمی کردم.زمانی قرار بود یک پروژه دو میلیارد تومانی با یکی از شهرداری های مناطق بگیریم.زمان قرارداد 2 میلیارد تومان گفته بودند.زور قرار داد به ما گفتند چک اش کو؟ 2 میلیارد قرار داد باید 200 میلیون تومان چک قابل نقد برای همین امروز باشد.

این که اسمش رسما رشوه است؟

وقتی اعتراض کردیم،قرارداد را پاره و به سطل آشغال ریختند.یعنی فساد تا این حد گسترده و اپیدمی شده است که هیچ کار بالای یک میلیاردی را نمی توانید  پیدا کنید که فساد مالی نداشته باشد.

به جز چالش هایی که بدان اشاره کردید،اقتصاد ایران با مسئله تحریم ها هم روبروست.برای عبور از این مشکلات چه باید کرد؟

امیدوارم آقای روحانی بتواند مشکل تحریم ها را حل کند، اگر نتواند بحرانهای داخلی تشدید می شود. البته معتقدم اگر نظم و انضباط و گرایش به قانون باشد، بسیاری از مسایل حل می شود.اما تحریم اثر کشنده ای بر اقتصاد دارد.  تحریم هزینه هایی دارد که  اجتناب ناپذیر است و فشار زیادی  بر مردم وارد می کند. تحریم به اعتقاد من سالی 200 میلیارد هزینه دارد.یکی از آثار منفی تحریم ها در پارس جنوبی است.با فعال شدن پارس جنوبی در دولت اصلاحات  که 10 فاز آن بهره برداری شده و قرار بود 12 فاز دیگر به تدریج  ساخته شود، 19 فاز دیگر گرفتار تحریم ها شد.پیمانکاران خارجی رفتند. هر پیمانکارخارجی قرار بود هر فاز را با 900 میلیارد دلار تحویل بدهد، این 900 تبدیل به 5/3 میلیارد دلار توسط پیمانکار داخلی تبدیل شد یعنی ما به التفاوت آن حدود 5/2 میلیون دلار می شود.این رقم یعنی 42 میلیارد دلار در ساخت هزینه اضافه شده است.3/5 میلیارد دلار  در سال، بابت تغییر پیمانکار خارجی به داخلی زیان وارد شده است. هر فاز پارس جنوبی که هرسال  به تاخیر بیفتد، سالانه 5/2 میلیارد دلار برای کشور سود دارد.قرار بود تا آخرسال  92 همه فازها تمام شود، اما امروز عملا برای 17 فاز کاری نشده است.اگر 17 فاز 5/2 میلیارد تاخیر داشته باشد، ضرر می کنیم. تا سال 90 باید 12 فاز تکمیل می شد، که این رقم 30 میلیارد در سال می شود. گازی که از پارس جنوبی استحصال می شود، باید به میدانهای نفتی تزریق می شد تا تولید ما از 4 میلیون بشکه به 5 میلیون بشکه در روز افزایش می یافت. الان به 2 میلیون و 700 هزار بشکه رسیده ایم. یعنی 2 میلیون 300 هزار بشکه کمتر می فروشیم که این رقم 230 میلیون دلار در روز می شود .در واقع این ارقام 83 میلیارد دلار در سال زیان بابت کم فروشی است .ما به لحاظ مزیت های نسبی از ترکیه که کمتر نیستیم. ترکیه در سال 2008 حدود 32 میلیارد و 250 میلیون دلار فاینانس و سرمایه گذاری خارجی جذب کرده است.ما حداقل  می توانیم 30 میلیارد دلار جذب کنیم امااین رقم صفر است.مجموع زیان فرصت ها 145 میلیارد دلار می شود . از سویی بازار آمریکا را که از دست داده ایم .حداقل 30 درصد بابت خرید ها از سایر مسیر ها ضرر می کنیم که  این رقم هم سالی 60 میلیارد دلار می شود اگر این رقم را نیز به جمع زیان های قبلی اضافه کنیم 167 میلیارد دلار زیان است. امسال این رقم تشدید می شود و از مرز 200 میلیارد دلار بالا می رود.این قطعا ضرر است که باید به سرعت جلوی آن گرفته شود.مسئله دیگر LC است اگر می خواهید LC  باز کنید چون تحریم هستیم و امکان باز کردن مستقیم آن وجود ندارد، باید به شیوه Back to back متوسل شویم. این شیوه هم  10 درصد  افزایش قیمت دارد که سالی 60 میلیارد دلار می شود،یعنی حدود 6 میلیارد دلار هزینه اضافی. اینها ضررهای قطعی است و نفع نیست. اگر تعامل با دنیا تعامل داشته باشیم حتما قابل حل است .

شما چقدر خوشبین هستید؟

امیدوارم.

به نظر شما آیا شرایط داخلی و بین المللی امکان این همراهی را فراهم می کند؟

جامعه جهانی دنبال حل مسئله است؛ ماهم اگر بخواهیم حل شود باید به فکر تعامل باشیم. دولت آقای روحانی به فکر تقابل نیست بلکه دنبال تعامل است.درحالی که امدی نژاد دنبال تقابل بود. می گفت اگر یک تک به غربی ها بزنیم و یک خاکریز جلو برویم آنهاعقب می نشینند. اما امتحان و دیدیم که با یک خاکریز جلو رفتن آنها 5 خاکریز جلو آمدند.امیدوارم تعامل دولت آقای روحانی بر شدت تحریم ها نیفزاید.در 8 سال گذشته استراتژی تشدید تحریم بود. در 4 سال بعدی باید به سوی استراتژی تخفیف تحریم ها برویم.در داخل هم اگر انضباط برقرار شود و از تصمیمات غیز کارشناسی پرهیز شود،می توان به حل مشکلات امیدوار بود تا امید جامعه و کارشناسان به یاس تبدیل نشود.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir