بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : يکشنبه 23 تير 1392      11:18
دلار سرانجام چند قیمت می خورد؟

گره کور بازار ارز

مجیدرضا داوری/ مدیرعامل سابق بانک تجارت

 نوسان نرخ ارز در مقطع زمانی انتخابات ریاست جمهوری،نشان داد که بخش قابل ملاحظه ای ازعلل افزایش نرخ ارز در کشور ما ناشی از اثرات روانی است.در مقطعی وقتی  از تحریم ها سخن به میان می آمد،طبیعی بود که این موضوع بر بازار تاثیر خواهد گذاشت.پس از اعلام نتایج ریاست جمهوری براساس مواضعی که آقای دکتر روحانی در جریان رقابت های انتخاباتی داشت،بازار به جمع بندی مثبتی از این انتخاب رسید.در نتیجه این انتخاب، نقش خود را بر بازار ارز برجای گذاشت.از همین روکاملا قابل پیش بینی است که وقتی تحریم ها برداشته شود، نرخ ارزنیز کاهش یابد.چون این پدیده تاحدود زیادی ناشی از آثار روانی است.در گذشته نیز شاهد چنین اتفاق هایی در اقتصاد بوده ایم.

بعد از قعطنامه 598  ،ناگهان دلار سقوط کرد اما بعد از شش ماه مجددا قیمت ها به جایگاه قبلی خود بازگشت. نمی خواهم بگویم که این اتفاق مجددا می افتد،اما اگر بعد از این کاهش یکسری اتفاقات سیاسی  و اقتصادی تومان بیفتد که بتواند منجر به تقویت ریال شود، به  روند کاهشی نرخ ارز کمک شایانی خواهد کرد.اگرچه  درعمل تصمیم اقتصادی گرفته نشده ،اما انتشار خبرپیروزی آقای دکتر روحانی تاثیر روانی خود را گذاشته است.در چنین فضایی مهم این نیست که من چه می گویم، مهم این است که برداشت مردم از واقعه چیست. برداشت مردم از واقعه آنها را به این نتیجه رسانده که با اتفاقاتی که ممکن است درآینده رخ بدهد، نرخ ارز پایین خواهد آمد.در این میان گروهی که ارز را برای حفظ قدرت خرید خود خریداری کرده و نگهداری می کردند از ترس کاهش نرخ ارز،آن را عرضه می کنند.البته سفته بازها نیز در این بازار بی تاثیر نیستند.براساس اصل عرضه و تقاضا،وقتی عرضه زیاد می شود قیمت کاهش یابد.این یک حرکت تاندولی  در اقتصاد است.

یکی از علل افزایش قیمت ها  و تورم اثر روانی است.برداشتی که جامعه از مواضع سیاسی آقای دکتر روحانی نسبت به آینده داشت،سبب شد تا امیدواری پیش آید.اگر جامعه امیدوار بماند ارزش پول ملی نیز افزایش خواهد یافت.درحالی که عکس این حالت هم امکان پذیر است. یعنی تقاضای بیشتر بازار و افزایش قیمت ها در صورتی که نامیدی از وعده های داده شده،رخ دهد،قیمت ها را مجددا افزایش خواهد داد. در شرایط فعلی قیمت خرید و فروش ارز واقعی است و براساس عرضه و تقاضا تعیین شده است.ادامه این روند نیز بستگی به مذاکرات مربوط به پرونده هسته ای و گشایشی که در این مسیر ممکن است صورت بگیرد،دارد.همین که تحریم ها تشدید نشده ،این اهرم روانی کمک می کند که قیمت ها در روند فعلی بماند.البته در این میان نقش بانک مرکزی نیز می تواند بسیار موثر باشد.بانک مرکزی ورای از بحث های سیاسی می تواند نقش بسیارموثری در کاهش قیمت ها داشته باشد. نقش بانک مرکزی می تواند ماهوی باشد یعنی زمانی که قیمت بالا رفت، با عرضه بیشتر بازار را کنترل کند و در بالعکس. به بیان دیگر رفتار منطقی با قیمت ارز داشته باشد.

در کنار سیاست گذاری داخلی و تنظیم بازار، مذاکرات سیاست خارجی بسیار تاثیر گذار است.همین که گره های جدیدی اضافه نشود،قطعا قیمت دلار بالا نخواهد رفت.ابزاربانک مرکزی  نیز می تواند میزان ارزی باشد که به بازار عرضه می کند.اما باید توجه داشت که علاوه بر ارزی که بانک مرکزی می تواند به بازار عرضه کند،حجم دیگری از ارز نیز در بازار شناور است. تخمین زده می شود که بین 12 تا 14 میلیارد دلار پول در بازار ارز در گردش است(آمار تقریبی است)،حال سئوال اینجاست، آیا می توان با ارزی که بانک مرکزی عرضه می کند،این بازار را تکان داد؟ به اعتقاد بنده میزان ارزی که در اختیار بانک مرکزی است، در شرایط کنونی نمی تواند قدرت مانور زیادی را در این بازار در اختیار بانک مرکزی قرار دهد. زیرا میزان ارزی که بانک مرکزی برای عرضه در بازار دارد نسبت به ارزی که در بازار درحال گردش است،به مراتب کمتر است.ممکن است بگویید  حساب های بانک مرکزی غنی است، اما پولی که بانک مرکزی می تواند به بازار ارز عرضه می کند،محدود است و بانک مرکزی نمی تواند تمام ارز خود را به بازار بریزد. آنچه بازار چهارراه استانبول  را تحت تاثیر قرار می دهد اسکناس cash)) است.هرچند که بعضی از معاملات دلاری نیست،اما آنچه در کف بازار است اعداد  دیگری است که می تواند زمانی به صورت کاذب بالا برود یا اینکه کاهش یابد.

مسدله دیگر در بازار ارز مربوط به کاهش ارزش پول ملی است.کاهشی که اخیرا اتفاق افتاده فی نفسه بد نیست.در برخی موارد هم می تواند به نفع اقتصاد ملی باشد. زیرا می تواند ابزاری برای افزایش صادرات باشد.تا همین چند وقت پیش دلارهزار تومانی با کالای دو دلاری برابری می کرد. اما امروز این برابری به رقم به 6 هزار تومان رسیده است. اگرچه قیمت نهاده های تولیدی بالارفته اما همچنان می تواند به نفع اقتصاد داخلی بوده و سودآور باشد.دعوای بین چین و آمریکا سر همین قضیه است. آمریکایی ها همواره معترض هستند که چرا چین اجازه نمی دهد ارزش پولی ملی این کشور افزایش یابد،اگر این چین ارزش پول ملی خود را بالا ببرد، دیگر صادرات چین از آمریکا سود آور نخواهد بود و کالای چینی نمی توانند بازار آمریکا را تسخیر کند. اگر دلار ارزش خود را از دست بدهد،اقتصاد آمریکا رونق پیدا می کند.

 از همین رو می توان از این ابزار ،به نفع اقتصاد کلان کشور استفاده کرد. آثار منفی ناشی ازکاهش ارزش پول ملی ما،به این علت اتفاق افتاد که از کنترل بانک مرکزی خارج شد. اگر کاهش پول ملی از قبل کنترل شده بود، می توانست تاثیر مثبتی براقتصاد کشور بگذارد.دقیقا مثل بارش باران در یک منطقه کویری است. می توان آن را کنترل کنید و به افزایش تولیدات کشاورزی کمک کنید.اما اگر منترل نشود  تبدیل به سیل ویرانگر می شود.اگر کاهش ارزش پول ملی مدیریت می شد،می توانست برای اقتصاد بسیار مثبت باشد. سال گذشته برای تولیدکنندگانی که صادرات داشتند،سال رویایی بود.سود بسیار خوبی داشتند. علی رقم آنکه نهاده های تولید افزایش قیمت داشت،اما سود آنها از صادرات هزینه هایشان را جبران کرد. بنابراین ممکن است کاهش پول ملی در بلند مدت منجر به افزایش نرخ تورم شود،اما در جریان این کاهش دو اتفاق نیز خواهد افتاد؛کالای جدید با قیمت جدید وارد می شود و از آن سو ارز بیشتری از صادرات بدست آید. این یک سیکل است. در گذشته نیز این اتفاق در اقتصاد ما افتاده است در آینده هم تکرار خواهد شد.

به شرط آنکه از فرصت ها درست استفاده شود.برای دولت آقای دکتر روحانی آرزوی توفیق می کنم،اگرچه کار سختی پیش رو دارند.اما باید سعی شود توقعات جامعه بالا نرود. هرچه سطح توقعات بالا برود کار دشوارتر می شود.آنچه آقای دکتر روحانی تحت عنوان معیشت مردم از آن یاد می کند،دغدغه بسیار بزرگی است. اما حل معیشت مردم، ابتدا در گروگشایش  مسایل سیاست خارجی  است و دیگری مدیریت اقتصاد است.اگر این دو روند به سمت مثبت شدن حرکت کند،مسلما بسیاری از مشکلات اقتصاد کشور نیز حل خواهد شد. در کنار این کار سخت، انتخاب افرادی که جامعه نسبت به آنها دید مثبت داشته باشد،اگرچه ممکن است در مقطعی در روند کاهش و ثبات قیمت ها تاثیر داشته باشد،اما برای بازار تصمیمات کلان مهم است.مهم نیست که چه افرادی منصوب می شوند، مهم این است که چه تصمیماتی می گیرند.بازار بسیار تیز و هوشمند است.اگر در اقتصاد بتوانیم سودآوری را به سمت تولید سوق بدهیم، نه نیاز به تسهیلات تکلیفی داریم و نه یارانه.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir