بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : يکشنبه 7 آبان 1391      11:51
جست و جو برای یافتن جمشید بسم الله در میان صرافی های تهران

سرگذشت غم انگیز جمشید

تنها کسی که از جمشید بسم الله اطلاعاتی دارد، معاون اول رئیس جمهور است

بهراد مهرجو

رئیس اتحادیه طلا، جواهر و صراف ایران در دفتر کارش نشسته و مدام قیمت سکه و دلار را از همکاران خود استعلام می کند. او معتبرترین منبع درج اخبار رسمی قیمت دلار و سکه به شمار می رود. با اطمینان و درحالی که گره ای به ابرو می اندازد می گوید:«جمشید بسم الله را نمی شناسم.» تمامی صرافان معتبر و غیرمعتبر بازار تهران مجوز فعالیت های خود را از اتحادیه صنف طلا و صراف می گیرند ولی در صنف کسی نامی از جمشید به گوشش نخورده است. یکی دیگر از اعضای هیات مدیره اتحادیه می گوید:« بنده طی 30 سالی که در این صنف مشغول فعالیت هستم نام جمشید بسم الله را نشنیده ام. خیلی افراد را طی این سال ها دیده ام و می شناسم که کار مبادله ارز می کنند و اتفاقا ادم های ثروتمندی هم هستند ولی جمشید بسم الله را نمی شناسم.» کمی دورتر از او بزرگترین صادرکننده ایران در اتاق بازرگانی، صنایع و معادن ایران به دیوارهای سالن کنفرانس اتاق ایران تکیه داده است. روی کاغذ برخی گفته های همکارانش را می نویسد وقصد دارد کمی زودتر جلسه هیات نمایندگان را ترک کند. در حالی که نقابل آسانسور به انتظار ایستاده می گوید:« بنده نمی دانم این جمشید بسم الله کیست؟ اصلا نمی دانم هست یا نیست. طی تمام این سال ها یعنی قبل و بعد از انقلاب نامی از اونشنیده ام.» تاجر دیگر در اتاق ایران طی سال های گذشته بیشترین مبادلات بین المللی را انجام داده است. مثل همیشه کروات زده و می گوید:« جمشید بسم الله را نمی شناسم. خیلی های دیگرهستند که مبادله دلار می کنند اما این یک نفر را نمی شناسم.» صرافی در ابتدای خیابان فردوسی، قیمت دلار را روی تابلوی مقابل صرافی ننوشته است و بی کار روی صندلی لم داده است. خرید و فروش دلار و یورو را متوقف کرده است و تنها به آشناها دلار می فروشد. او هم می گوید:« 15 سال است که در فردوسی کار می کنم. کسی را ندیده ام که روی چهارپایه بنشیند و قیمت دلار بدهد واسمش هم جمشید باشد. البته اینجا چند جمشید داریم ولی همگی آزاد هستند و حداکثر جزو تجار متوسط بازار باشند.» تنها سایت شاخص لاین گزارشی منتشر کرده که در آن جمشید را یکی از دلالان پاساژ افشار در خیابان منوچهری معرفی کرده است. به نوشته این سایت نام اصلی او جمشید است و در بین رفقا به خاطر تکه کلامی که آغاز هر معامله به کار می برد به «جمشید بسم الله» معروف شده، جمشید در این بازار تنها نیست، او و پنج برادرش داود، مجید، مسعود، داریوش و حمید در کار سکه و ارز هستند. به نظرمی رسد شهرت جمشید بسم الله پیش از اظهار نظرهای معاون اول رئیس جمهور تنها در همین پاساژ بوده است. برخی شایعات نشان می دهد جمشید بسم الله و برادرانش حتی با برخی بانک ها نیز رابطه داشته اند. سایت شاخص آن لاین می نویسد:«اما به هر شکل آنقدر درشت نبودند که در بازار شناس شوند هرچند در صرافی های پاساژ افشار نامشان نا آشنا هم نبود، حتی وقتی جمشید، داود، مجید و مسعود در جریان مهار بازار ارز دستگیر شدند، کسی چندان توجه نکرد، چون خیلی از دلالهای بازار چند روزی برای بازجویی رفتند و برگشتند.» شهرت اخیر جمشید چنان فراگیر نبوده تا او را به فعالان بازار ارز معرفی کند. با این وجود برخلاف بسیاری از صرافان بازار معاون اول رئیس جمهور جمشید بسم الله را به خوبی می شناسد. رحیمی می گوید:« قیمتهای ارزی بازار هم اکنون صوری است و فردی به نام "جمشید بسم الله" این قیمت را در بازار آزاد تعیین می کند و البته دولت در جستجوی این است که قیمت ارز را به حدی برساند که صادرکننده، صادرات بهتری داشته باشد.» او از صادرکنندگان ایران خواسته بود تا دلار را به دولت بفروشند و دست جمشید بسم الله را از معاملات کوتاه کنند:« این استدعای دولت از صادرکنندگان برای ارایه ارز خود به دولت از سر عجز نیست؛ بلکه این درخواست صورت می گیرد تا اگر صادرکننده ای راه را گم کرده است، به راه راست برگردد. این در حالی است که دولت تضمین می کند که در بازگشت پول صادرات به کشور اجازه ضرر به صادرکنندگان ندهد؛ البته برخی از صادرکنندگان این درخواست دولت را نپذیرفته اند که باید خطاب به آنها گفت که نوبت ما نیز می رسد، البته این سخن از باب تهدید نیست.» پس از پایان سخنرانی جنجالی، رحیمی جلسه صادرکنندگان را بی توجه به خواسته های تجار ترک می کند. محمد نهاوندیان رئیس اتاق ایران از او می خواهد قدری بیشتر در جلسه بماند وحرف های صادرکنندگان را به دولت انتقال دهد ولی رحیمی راه خودش را می رود. یکی از حاضران در جلسه سخنرانی رحیمی می گوید:« وقتی ایشان از جمشید بسم الله گفتند سالن غرق در سکوت بود. همه مبهوت نگاه می کردند که ایشان چه می گویند. بعد از آن شوک دوم زمانی بود که گفتند ارز را صادرکنندگان به دولت بفروشند و به جایش اجر معنوی بگیرند. اینکه تجار به دولت باید کمک کنند مسئله عجیبی نیست و همه هم قبول دارند که باید به دولت کمک کرد ولی آقای رحیمی حداقل در جلسه باقی نماندند تا انتقادهای تجار را بشنوند. این نکته بسیار عجیب بود. آقای نهاوندیان تلاش کردند تا ایشان را در جلسه نگاه دارند ولی خوب آقای رحیمی رفتند. سالن در سکوت محض بود. تجاری که حداقل سه دهه سابقه فعالیت دارند حتی نمی دانستند چه باید بگویند.» رحیمی یک روز بعد اعلام کرد جمشید بسم الله فردی که در خیابان فرودسی تهران روی چهار پایه می نشیند و دلار می فروشد، دستگیر شده است. او گفته بود:« جمشید بسم الله توسط نیروهای اطلاعاتی و امنیتی بازداشت شده است. همچنین روزهای گذشته 20 نفر  اخلالگران ارزی دستگیر شدند اما بنده اسامی آنها را ندارم و باید از وزیر اطلاعات سوال کرد.» پیش از این هم از بازدداشت اخلا گران ارزی اخبار منتشر شده بود. رئیس جمهور نیز چندی قبل خبر داده بود 22 نفر در بازار ارز اخلال ایجاد کرده اند. جمشید بسم الله متهم ردیف اول افزایش نرخ ارز حتی پس از دستگیری احتمالی هم همچنان برای فعالان بازار ایران ناشناس باقی مانده است. یکی از فعالان قدیمی صنفی کشور که علاقه ای به انتشار نامش ندارد می گوید:« وقتی شنیدم احساس کردم شاید کنایه و مزاحی بوده و ایشان قصد داشتند با گفتن نام جمشید بسم الله منظور دیگری را برسانند. تصور نمی کردم یک نفر روی چهار پایه دلار بفروشد وقیمت تعیین کند و بنده بعد از 40 سال فعالیت مستمر در بازار او را نشناسم. اما وقتی خبر دستگیری را شنیدم متوجه شدم که موضوع شوخی نبوده و واقعیت هم داشته است.» دو روز پس از افشای نام جمشید بسم الله، وزرای صنعت معدن و تجارت و رئیس کل بانک مرکزی میهمان اعضای کمیسیون اقتصادی مجلس بودند. آنها پیش از انتشار سوال رسمی از رئیس جمهور دو چهره اقتصادی دولت را به مجلس کشانده بودند تا در مورد شرایط اقتصادی کشور مورد پرسش قرار دهند. برخی نمایندگان مجلس نقل می کنند، اظهار نظرهایی ارائه شده در این جلسه بسیار تند بوده است. حتی رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس یک روز پیش از این دیدار در جلسه با نمایندگان صنوف تولیدی تهران شرایط اقتصادی کشور را «سخت تر از دوران جنگ» تفسیرکرده بود. ارسلان فتحی پور در یکی از انتقادی ترین اظهار نظرهای خود به صراحت اعلام کرده بود، بی تدبیری چرخ های اقتصادی کشور را از کار انداخته است. سایت اقتصادایرانی متن کامل گفته های او را منتشرکرده بود و حداقل به نوشته این سایت اصل سخنرانی تندتر از متن منتشر شده بوده است. در روز دیدار نمایندگان با چهره های اقتصادی دولت، یکی از نمایندگان سوالی را روی برگه سفیدی می نویسد و تحویل حسینی وزیر اقتصاد می دهد. نماینده ای که نامش در خبرها فاش نشد، نوشته بود:« ارتباط جمشید بسم الله با سیاست های بانک مرکزی چیست؟»  حسینی وزیر ورزشکار اقتصادی دولت، پس از مطالعه سوال تنها لبخندی می زند و برگه سوال را در جیب کتش می گذارد. سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس در گفت وگویی با خبرگزاری مهر در مورد حواشی جلسه می گوید:« وزیر اقتصاد بعد از مطالعه سوال این نماینده تنها به لبخند اکتفا کرد و سوال را در جیب خود قرار داد.از آنجا که برخی از سئوال کنندگان به نظر می آمد که از پاسخ ها قانع شده اند اما عده دیگری همچنان قانع نشده اند مقرر شد روز سه شنبه سئوال کنندگان از رئیس جمهور نشستی را برگزار کنند و نظر نهایی را کتبا به کمیسیون برنامه و بودجه یا هیئت رئیسه مجلس اعلام کنند.» مسعود پزشکیان نماینده  اصلاح طلب مجلس هم درمورد جمشید بسم الله می گوید:« اینکه مشکلات اقتصادی کشور را گردن تحریم ها و کشور های خارجی بیاندازیم یا اینکه بگوییم عامل این نا بسامانی یک فرد است نوعی فرافکنی است. اگر این آدم می تواند اقتصاد مملکت را با توجه به  درآمد های مختلف نفتی، گازی و سایر درآمدهای دیگر و اختیارات مختلفی که دولت دارد همه چیز را بر هم بزند پس ببینید که چه آدم خاصی باید باشددولت مقصر اصلی این نابسامانی های اقتصادی است و باید جوابگوی آن باشد.»  عباس عبدی یادداشت نویس اصلاح طلب نیز در روزنامه اعتماد به انتقاد از اظهار نظرهای معاون اول رئیس دولت پرداخت.  او به کنایه از دولت خواسته بود، جمشید بسم الله را به عنوان بالاترین مقام اقتصادی دولت منصوب کنند. به اعتقاد عبدی فردی که بتواند تمام بازار ارز ایران را هدایت کند لیاقت مدیریت اقتصادی هم دارد. عبدی می نویسد:« معاون اول دولت، طی سخنانی مدعی شد که فردی به نام جمشید بسم الله به تنهایی قیمت ارز را تعیین می کرده است. بنابراین پیشنهاد می شود که این فرد را به عنوان بالاترین مقام اقتصادی دولت تعیین کرد یا حداقل او را به عنوان مشاور عالی دولت در امور ارز منصوب کرد تا قیمت ارز را تعیین کند تا هیچ نیازی به این همه بگیر و ببند و نیز خسارت های متعدد اقتصادی وجود نداشته باشد. اگر واقعا گوینده در این ادعا صادق است، بفرمایید؛ بسم الله. من به عنوان یک شهروند راضی هستم به این فرد هر چقدر حقوق می خواهد پرداخت کنند، ماهی یک میلیون دلار، اگر کم است پنج میلیون دلار هم بدهند، کار او ارزش آن را دارد. گمان نمی کنم که دیگران هم مخالف این مبلغ از پرداخت باشند. نکته یی که آقای معاون توجه نکرده اند این است که سطح دولت و کارایی وزارت اقتصاد و بانک مرکزی و ده ها سازمان عریض و طویل دیگر و هزاران نیروی بازرسی و نظارت و... را در اداره امور کشور چنان توصیف کرده که گویی قدرت یک نفر گمنام به نام جمشید بسم الله در تعیین قیمت ارز، بیش از همه این دستگاه هاست. به علاوه اگر این فرد قیمت ارز را تعیین می کرد، در این صورت از او بخواهید که قیمت را کاهش دهد، الان که او دست شماست، نکند از طرف دولت علاقه یی به پایین آوردن قیمت ارز وجود ندارد؟ از سوی دیگر، حالا که او بازداشت است، چه کسی قیمت ارز را تعیین می کند؟» عبدی در پایان یادداشت خود لحنش را تندتر می کند و می نویسد:«مشکل قیمت ارز نه جمشید بسم الله است و نه استکبار جهانی و توطئه داخلی، این مشکل فقط ناشی از بی اطلاعی نسبت به قواعد و اصول علم اقتصاد و اجتماع است.» رسانه ملی که طی ماه های گذشته سیاست انتقادی تری نسبت به برنامه اقتصادی دولت پیدا کرده است هم در گزارشی به بررسی گفته های معاون اول رئیس جمهور پرداخته است:« چرا ایشان نگفتند که فضای رشد فردی به نام جمشید بسم الله را چه کسانی فراهم کرده اند و اگر جمشید بسم الله وجود دارد چرا مانع از فعالیت های اونشده اند.» جشید بسم الله همچنان خبر ساز باقی ماند. اما تنها یک نفر از اهالی پاستور او را می شناسد. حتی برخی معاونان وزارت خانه های اقتصادی هم با تردید و کنایه از او نام می برند. حداقل چندین معاون وزارت خانه های اقتصادی که در جلسه اتاق بازرگانی، صنایع و معادن ایران حضور داشتند، در مواجه با پرسش های در مورد جمشید بسم الله، خنده ای کنایه آمیز روی صورتشان می نشاندند و با مزاح از جمع پرسش کنندگان دور می شدند. صرافان استانبول و فرودسی هم جملگی با جمشید بسم الله احساس غریبگی می کنند. یک صراف در خیابان بهشتی تهران می گوید:« جمشید بسم الله را نمی شناسم. ما خودمان دلار نمی فروشیم. یعنی اصلا دلاری نداریم که بفروشیم.اما اینکه کسی به نام جمشید بسم الله هم وجود داشته باشد، شک برانگیز است. حداقل ما که سال ها در کار خرید و فروش ارز بودیم باید او را بشناسیم ولی اطلاعی از او ندارم.» همکار دیگر او در خیابان مطهری می گوید:« جمشید بسم الله را نمی شناسم و اصلا به نظرم وجود ندارد. من خیلی از صراف های بزرگ تهران را می شناسم. اسم هیچ کدام از آنها جمشید نیست. شاید این اسم مستعار باشد ولی کسی در بازار ارز با اسم مستعار کار نمی کند. اینجا اعتبار از هر چیز دیگری واجب تر است. اگر کسی اعتبار نداشته باشد کارهایش پیش نمی رود. بنابراین بعید است صرافی اسم مستعار داشته باشد و ما بی اطلاع باشیم.» یک دست فروش ارز در خیابان فردوسی که پس از طرح برخورد با اخلالگران ارزی در کوچه های اطراف فرودسی پنهان می شود می گوید:« ما که اندازه کارمان خیلی کم است، چهار پایه هم نداریم. جمشید بسم الله هم اینجا نیست. شاید جای دیگری باشد.» صرافی دیگری در همین خیابان می گوید:« اسم جمشید بسم الله را برای اولین بار در روزنامه ها دیدم. صرافی نمی تواند اینثدر معروف باشد ولی اینجا کسی با او آشنا نشده باشد.» صراف جوانی هم در مورد جمشید بسم الله به روزنامه اعتماد گفته بود:« نه. من فقط جمشید... را می شناسم. تا به حال اسم جمشید بسم الله به گوشم نخورده است.» جمشید بسم الله همچنان با وجود شهرت فراوان ناشناس باقی مانده است. معاون اول رئیس جمهور آخرین فردی به شمار می رود که جمشید بسم الله را به چشم دیده است. اطلاعات تکمیلی تنها در اختیار رحیمی است. جمشید بسم الله ساکن قبلی پاساژ افشار اکنون شاید در زندان اوین باشد، همان زندانی که رئیس جمهور برای بازدید از ان نامه های محرمانه و تند به رئیس قوه قضاییه می نویسید.

 


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir