آمارهای دروغ همه را گمراه کرده است

آذرجزایری:از نحوه مدیریت وزارت کشاورزی دلش خیلی پراست. از آمارهایی می گوید که وارونه جلوه داده شده و برهمان اساس هم تصمیم های کلان کشور گرفته شده است. عیسی کلانتری، رئیس خانه کشاورز و وزیر کشاورزی دولت هاشمی یک روز تابستان مهمان کافه خبر بود . وی در گفت وگویی یکساعته با خبرانلاین که مشروح آن را می خوانید می گوید، برخورد دولت دهم در جهت تحویل دولت به رئیس جمهور بعدی در تمام دوره های ریاست جمهوری پس از انقلاب بی سابقه بوده است. عیسی کلانتری معتقد است "باید به جرات بگویم در طول تغییر دولت ها تاکنون این چنین اتفاقی نیفتاده بود. در زمان تحویل دولت هشتم به دولت نهم بنده مشاور آقای خاتمی بودم. به خاطردارم ایشان به وزارت کشاورزی دستور دادند که قوی تر از سالهای قبل به فکر تدارک نیازهای دولت بعدی باشند اما امسال چنین چیزی اتفاق نیفتاده است. شما وقتی تدارک نمی بینید انتظار دارید آقای روحانی چه کند؟"
مشروح این گفتگو بدین شرح است:

آقای کلانتری وضعیت فعلی وزارت کشاورزی را چگونه می بینید؟

در حال حاضر وزارت کشاورزی به شدت با خلاء کارشناسی روبه رو شده است. خیلی از آنهایی که تجربه و دانش داشتند را طی 8 سال گذشته بیرون کرده اند  و این یک بحران جدی در بخش کشاورزی است. حتی می بینیم که ساختمان وزارت کشاورزی را می گیرند و هیچ کس صداش در نمی آید. تولید محصولات کشاورزی براساس برنامه انجام نمی شود باز هم صدای کسی در نمی آید. خوراک دام نداریم. بحران کم آبی بیداد می کند بازهم کسی نمی پرسد چرا؟  کاربه جایی رسیده است که 55 درصد نیاز غذایی کشور وارد می شود ولی باز کسی سوال نمی کند چرا؟

وضعیت ما در بخش امنیت غذایی چطور است؟

امنیت غذایی ما تهدید شده است. طبق آمار گمرک در سال گذشته به ازای هر نفر بیش از  1300 کیلو کالری انرژی در هر شبانه روز مواد غذایی وارد کشور کرده ایم. این رقم به این معنی است که بیش از 50 درصد نیاز موادغذایی کشور از خارج وارد شده است.  این آمارها تنها یک معنی دارد  که دیگر در کشور روی امنیت غذایی با تولیدات داخلی نمی شود حساب کرد.

به نظرشما ارائه آمارهای غلط در خصوص میزان تولید محصولات غذایی تا چه اندازه در ایجاد شرایط موجود تاثیرگذاربوده است؟

متاسفانه مسوولان کشاورزی طی سالهای گذشته با ارائه آمارهای نادرست مردم را گمراه کرده اند. مسوولان می گویند 14 میلیون و300 هزارتن گندم تولید کرده ایم. آمار گمرکات می گوید سال گذشته 6700 میلیون تن  نیز  وارد کرده ایم. دراین صورت سال گذشته 21 میلیون تن گندم در کشور وجود داشته است. براساس اظهارات  آقای احمدی نژاد، وزیربازرگانی و رئیس سازمان غله مصرف گندم کشور با توجه اجرای هدفمندی یارانه ها به 8 میلیون تن در سال گذشته رسیده است. درصورت آنکه حرف آقای خلیلیان را مبنا قراردهیم 14.3 میلیون تن تولید کرده ایم و 6.7 میلیون تن وارد کرده ایم اگر یک میلیون تن هم برمبنای اظهارات مسوولان قاچاق شده باشد باید بپرسیم 12 میلیون تن دیگر چه شده است؟ اگر بازهم فرض بگیریم که 2 میلیون تن این رقم هم خوراک مرغ وغیره شده باید بپرسیم پس 9 میلیون تن دیگر چه شده است؟ وقتی می پرسیم این رقم چه شده می گویند کشاورزان نفروختند و تولید خود را نگه داشته اند دراینصورت باید بپرسیم واقعا کشاورزان 9 میلیون تن گندم  را کجا نگهداری کرده اند؟ متاسفانه این سالها با آمارهای دروغ مسوولان ارشد نظام را گمراه کرده اند. روشن است فصل کشت از اواسط شهریورماه  آغاز می شود . من به طور قطع می گویم برای کشت غلات زمستانی یک کیلو کود  پتاس و فسفر در حال حاضردر کشور نیست. مسوولان کشاورزی تنها 105 هزار تن فسفر وارد کردند. که از این میزان امسال 60 هزار تن را مصرف کردند 40 هزار تن دیگر را این دوماه  مصرف میکنند قطعا پاییز دولت جدید برای تهیه پتاس و فسفر دچار بحران خواهد شد. به هرحال برای تولید در پاییز از امروز باید به فکر ایجاد زیرساخت ها بود. تا کنون باید 770 هزار تن کود زمستانه وارد کشور می شد اما دولت دهم وارد نکرده است. بنابراین در زمستان با بحران شدید کمبود کود مواجه خواهیم شد. ما هرماه 800 هزار تن خوراک دام و طیور را وارد می کنیم که مسوولان دولت دهم تنها تا پایان مرداد خوراک وارد کرده اند و واردات پس از آن حتی ثبت سفارش نشده اند .

باید به جرات بگویم در طول تغییر دولت ها تا کنون این چنین اتفاقی نیفتاده بود. درزمان تحویل دولت هشتم به دولت نهم بنده مشاور آقای خاتمی بودم. به خاطردارم ایشان به وزارت کشاورزی دستور دادند که قوی تر از سالهای قبل به فکر تدارک نیازهای دولت بعدی باشند اما امسال چنین چیزی اتفاق نیفتاده است.

 شما وقتی تدارک نمی بینید انتظار دارید آقای روحانی چه کند؟ برای کشت استمرار سیب زمینی از الان باید بذر آماده شده باشد و به سردخانه می رفت تا سرما داده شود تا بذر آماده جوانه زنی در کشت پاییز شود اتفاقی که امسال در جنوب نیفتاده است بنابراین قطعا از الان قابل پیش بینی خواهد بود با توجه به کاهش سطح زیر کشت بیش از 50 هزار هکتاری کشت بهاره سیب زمینی در پاییز آینده بسیار گران خواهد شد. متاسفانه بخش کشاورزی در دوران احمدی نژاد علی رغم درآمدهای ارزی در این دولت بیشترین لطمه را دیده است.

تسهیلات مالی که به  بخش کشاورزی طی این سالها داده شده تاثیری در پیشبرد اهداف این بخش داشته است؟

تسهیلات مالی که بی هدف داده می شود فایده ای ندارد. وقتی تسهیلات بدون برنامه داده می شوند هیچ اتفاقی در تولید نمی افتد. اگر این تسهیلات دربخش آب و خاک خرج می شد بیلان منفی آبهای زیرزمینی باید کم می شد.درصورتیکه بیلان منفی برداشت از آبهای زیرزمینی در شروع برنامه چهارم 5.4 میلیارد مترمکعب بود که باید به 4 میلیارد مترمکعب در پایان برنامه می رسید به جای آن به 8.5 میلیارد متر مکعب در سال رسید و الان هم به  11 میلیارد متر مکعب در سال رسیده است. در بخش افزایش تولید هم اتفاقی نیفتاده است. وضعیت زندگی کشاورزان بهبود پیدا نکرده اصلا نمی دانیم واقعا این تسهیلات داده شده است؟ به هرحال این تسهیلات  باید اثرات خودشان را در تولید نشان می دادند. در شرایطی که  70 میلیون تن تولیدات کشاورزی را 118 میلیون تن اعلام می کنند نمی شود انتظار داشت از آمارها سر در آورد و بدانیم تسهیلات داده شده و اگر ارائه شده چه تاثیری بر بخش کشاورزی گذاشته است.

به نظر شما تبعات اجرای قانون هدفمندی یارانه ها در بخش کشاورزی چه بوده است؟ و اگر دولت بعدی بیاید بهترین کاری که در این بخش می تواند انجام دهد چیست؟

اجرای هدفمندی یارانه ها به کاهش تولید کمک کرده است. بررسی های اولیه نشان می دهد بیش از چند 100 هزار هکتار زیر کشت داریم که با کمبود نیروی کار برای فعالیت در آنها مواجه هستیم. یک دلیل این مساله بازگشت افغانی ها به کشورشان بوده و دلیل دیگر این مساله این است که عده ای از کارگران که خوش نشین بوده اند الان به دلیل گرفتن یارانه های نقدی و عدم نیاز به کار کردن دیگر در مزارع کار نمی کنند. در حال حاضر مکانیزاسیون کشاورزی با مشکل مواجه شده است.سرمایه گذاری ها محدود شده و برگشت سرمایه ها خیلی سخت اتفاق می افتد. ماشین آلات کشاورزی بسیار کم شده است چراکه مشکل تامین قطعات وجود دارد علیرغم بیکاری پنهان در بخش هنگام نیاز کمبود کارگر کشاورزی وجود دارد.

به نظرشما چرا قیمت تمام شده محصولات کشاورزی بالا رفته است؟

متاسفانه یکی از دلایل افزایش  قیمت های تمام شده ما وابستگی به کارگر است که روز به روز در حال افزایش است. در حال حاضر سهم کشاورزی در تولید ناخالص داخلی کمتر از 10 درصد است  در حالیکه سهم اشتغال در بخش کشاورزی بالای 22 درصد است که این امر قیمت تمام شده را بالا می برد. متاسفانه بیکاری پنهان دربخش کشاورزی خیلی بالاست و باید هزینه آن را مصرف کننده ها بپردازند. به نظربنده خودکفایی در بخش مواد غذایی مفهومی ندارد مثلا وقتی می گویند در تولید گوشت خودکفا شده ایم این افتخار نیست عده ای قدرت خریدشان کاهش یافته و دیگر نمی توانند گوشت تهیه کنند برای همین مصرف کاهش یافته در نتیجه ما خودکفا می شویم.

آقای دکتر با توجه به اینکه  محصولات پس از برداشت از زمین به دست مصرف کننده نهایی برسد با افزایش قیمت بسیار بالایی مواجه می شود به نظر شما برای کاهش این فاصله باید چه کرد؟

ما دو بخش فساد پذیر و فساد ناپذیر در بخش محصولات کشاورزی داریم. هزینه توزیع کالاهایی که ماندگاری بیشتری دارند مثل حبوبات و برنج چندان زیاد نیست.اینگونه محصولات اغلب با 30 تا 40 درصد افزایش قیمت به دست مصرف کننده نهایی می رسد.

اما در مورد محصولات فسادپذیر که مصرف آب بالایی هم دارند افزایش قیمت ها گاهی به هزار درصد هم می رسد.مثلا پارسال پیاز حدود 30 تا 40 تومان در هر کیلو از کشاورزان جنوب کشور خریداری شد اما تا به دست مصرف کننده نهایی برسد به کیلویی 600 تومان رسید. برای حل این مشکل باید شبکه های رقیب مانند تعاونی ها وارد توزیع محصولات کشاورزی شوند. باید میدان دار تهرانی رقیب داشته باشد. انحصار توزیع محصولات کشاورزی فسادپذیر در دستان 200 تا 300 نفر میدان دار است که درعین رقابت باهم هماهنگ هستند. البته اینکارنیاز به سرمایه گذاری هنگفتی دارد هرچند که سود بالایی هم دارد. دراین شرایط بانک ها می تواند وارد این بازار بشوند و سرمایه گذاری کنند که دراینصورت سود خوبی هم خواهند کرد.