بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : سه شنبه 21 خرداد 1392      16:46
مسولیت امروز اقتصاددانان و روشنفکران چیست؟

یاس را تنوریزه نکنید

محسن رنانی/ اقتصاددان

روشنفکران نباید یأس را تئوریزه کنند؛ اتفاقی که در سال های اخیر افتاده، این بوده که یأس تئوریزه شده است. اگر بیمار یک پزشک با 95 درصد احتمال مرگ روبه رو است، پزشک باید بر همان پنج درصد درمان تمرکز کند و روشنفکران باید به عنوان پزشکان اجتماعی، متوجه این مسئله باشند. 
ما باید در تئوری پردازی ها دقت کنیم ابزار تئوریک برای فروپاشی به جامعه ارائه ندهیم؛ جامعه خود مستعد درهم ریزی هست. من بعد از بحث تکنیکی اقتصاد ایران، این نقد را وارد کردم و گفتم نباید یأس را به جامعه تزریق کرد. جامعه مستعد در هم ریختگی است و ما نباید ابزار تئوریک به دست آن بدهیم. من بیشتر تلاش داشتم تا زنهارهایی به مسئولان کشور بدهم، زیرا ما در آستانه سیاهچاله قرار گرفته ایم و اگر امروز تصمیم نگیریم، زمان را از دست خواهیم داد. 
مقامات کشور لازم است بحران را بپذیرند؛ ابتدا باید بحران را تئوریزه کرد تا متوجه بحران شد و بعد باید به دنبال راه حل گشت. ابتدا باید پذیرفت که در بحران هستیم. به عنوان نمونه کتاب «اقتصاد سیاسی انرژی اتمی» که پنج سال پیش برای نظامات تدبیر کشور و مقامات ارشد فرستادم و امیدوار بودم واکنشی نشان داده شود، اما یک یادداشت سپاس هم دریافت نکردم؛ بنابراین، مجبور هستیم پیام های لازم را از طریق نخبگان و جامعه روشنفکری ارسال کنیم. 
مرحوم دکتر عظیمی به نیکی بحث «همگانی سازی» اقتصاد را شروع کرده بود. یک عالم اقتصاد در سه سطح می تواند برای خود ماموریت تعیین کند؛ ابتدا در سطح مرزهای دانش جهانی که می توان مقاله نوشت و به گسترش علم کمک کرد، ولی این سطح خیلی به توسعه کمک نمی کند. سطح دوم ماموریت اقتصاددان پیشبرد مرزهای دانش ملی است؛ در داخل کشور باید دانش اقتصاد را توسعه داد و از طریق نوشتن مقالات آی اس آی و تربیت دانشجویان متخصص کوشید که در حال حاضر این کار انجام شود. البته این حرکت خوبی است، اما باز هم به توسعه کمکی نمی کند. سطح سوم ماموریت اقتصاددان این است که بصیرت عمومی و بصیرت سیاست گذاران را بهبود دهد. سیاست گذاران ما مقام هستند و نخبه نیستند؛ فرقی نمی کند که تحصیلکرده باشند یا نباشند بلکه نگاه آن ها مهم است. 
در همه دولت های گذشته، سیاست گذاران بین فرصت شغلی و اشتغال، تمایزی قائل نمی شدند. فرصت شغلی یعنی وام دادن تا عده ای بروند سر کار، اما همزمان یک عده ای در جای دیگر بی کار می شوند پس اشتغال عمومی بالا نمی رود یا این که فکر می کنند پخش کردن پول اشتغال ایجاد می کند؛ این یک خطای تاریخی است. مردم و سیاستگذاران هم فکر می کنند با وام دادن اشتغال ایجاد می شود و این اشتباه است؛ پول نمی تواند اشتغال ایجاد کند. اشتغال محصول نظام سیاسی است، محصول دولت یا نظام بانکی نیست. اشتغال محصول سازگاری نظام سیاسی است. اگر چیدمان نظام سیاسی سازگار باشد اشتغال ایجاد می شود. 
من برای خودم این ماموریت را تعریف کردم که مفاهیم جدی، مهم و موثر را به زبان همه فهم طرح کنم تا به این طریق دانش اقتصاد را در سطح عمومی و کارشناسان غیراقتصادی به بحث بگذاریم و طریق مردم بتوانند به این مطالبه گر باشند و از این زبان بستگی، بی تکلمی و فروخفتگی به درآیند و فقط تماشاگر نباشند. 


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir