بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : شنبه 19 آبان 1397      9:40

جنگ‌های آمریکا باعث افزایش نابرابری در داخل این کشور می‌شوند

اقتصاد ایرانی: برای درک سطح نابرابری اقتصادی در آمریکا می توانیم به لیست بلندی از آمارهای گیج کننده اشاره کنیم. در سال ۲۰۱۶ سهم ثروت ۰.۱ درصد بالای جامعه تقریباً برابر با سهم ثروت ۹۰ درصد پایین جامعه بود. به طور متوسط ثروت ۹۰ درصد پایین جامعه از سال ‍۱۹۸۶ ثابت باقی مانده است، در حالی که در همین مدت ثروت یک درصد بالای جامعه بیش از سه برابر شد.

ما می دانیم که چگونه به این نقطه رسیدیم. از اواخر دهه ۱۹۷۰ عواملی همچون جهانی سازی، کاهش عضویت در اتحادیه های کارگری و تغییرات تکنولوژیکی باعث تمرکز ثروت در دستان عده ای معدود شده اند. اما حضور آمریکا در سریالی از نبردهای مهم نظامی نیز در ایجاد این نابرابری تأثیرگذار بوده است که البته معمولاً کمتر مورد توجه قرار می گیرد.

در حال حاضر مداخله نظامی آمریکا در افغانستان در هفدهمین سال خود به سر می برد. مطابق با یکی از تخمین های گزارش شده، کمپین های نظامی آمریکا در دوره پس از حادثه یازده سپتامبر در عراق، افغانستان و کشورهای دیگر بیش از ۵.۶ تریلیون دلار هزینه به این کشور تحمیل کرده است.

اما نحوه پرداخت چنین هزینه های هنگفتی تأثیر قابل توجهی بر روی اقتصاد کشور و توزیع ثروت بین طبقه های مختلف جامعه اعمال خواهد کرد. آمریکا در قرن بیستم بودجه جنگ های خود را از طریق مالیات مستقیم و اوراق قرضه جنگی تأمین می کرد. بدین ترتیب هزینه های جنگی به طور متعادل متناسب با توان شهروندان در بین طبقه های مختلف جامعه تقسیم می شدند. اما در دهه های اخیر رهبران آمریکا ترجیح داده اند که هزینه های جنگ را با قرض گرفتن پول تأمین کنند. این روش از لحاظ سیاسی راحت است، اما بیشتر بار جنگ را بر دوش طبقه های کم درآمد تحمیل می کند و بدین ترتیب باعث بدتر شدن نابرابری اقتصادی می شود.

بیشتر دولت های قبلی آمریکا مالیات ها را در مدت جنگ افزایش می دادند. اما دولت جرج دبلیو بوش این روند را ادامه نداد. بوش مالیات های آمریکایی ها را در سال ۲۰۰۱ کاهش داده بود. اما دولت او در سال ۲۰۰۳ دوباره قانونی را تصویب کرد که به موجب آن درآمدهای دولتی در طول یک دهه به میزان ۳۲۰ میلیون دلار کاهش پیدا می کردند.

دولت بوش برای حمله به عراق و افغانستان و شروع کمپین ضد تروریسم در سطح دنیا باید نیروی نظامی خود را تقویت می کرد. دولت او برای تأمین هزینه های این پروژه به طور کامل به قرض گرفتن پول اتکا کرد. دولت های بعدی نیز همین کار را کردند.

از لحاظ سیاسی، تأمین مالی جنگ از طریق قرض گرفتن پول در مقایسه با افزایش مالیات راحت تر خواهد بود و به دولت اجازه می دهد تا به سرعت خود را برای نبرد آماده کند. علاوه بر این، زمانی که دولت با محدودیت های بودجه ای مواجه می شود ضرورتی برای اولویت قائل شدن بین مخارج نظامی و مخارج غیرنظامی نمی بیند. بدین ترتیب مقامات کشور راحت تر می توانند حمایت مردم را جلب کنند.

اگرچه این روش مزایای سیاسی کوتاه مدتی دارد، در درازمدت به افزایش نابرابری اقتصادی منجر خواهد شد. دولت از شهروندان یا مؤسسات پول قرض می گیرد و قول می دهد که پول آن ها را با بهره پس دهد. تنها طبقه ثروتمند می توانند به دولت وام بدهند. اما در نهایت طبقه های متوسط و پایین باید از طریق پرداخت مالیات به دولت کمک کنند تا بدهی های خود را بازپرداخت کند. بدین ترتیب ثروت عظیمی از طبقه های پایین تر به طبقه های بالا منتقل می شود.

اما افزایش مالیات ها نیز همیشه گزینه بهتری نخواهد بود. در واقع، تأمین هزینه های جنگ از طریق افزایش مالیات های غیرمستقیم همچون مالیات فروش، مالیات ارزش افزوده یا مالیات پنهان نیز باعث بدتر شدن نابرابری خواهد شد. این مالیات ها باعث افزایش قیمت می شوند که خود بیشتر طبقه های پایین و متوسط را تحت تأثیر قرار خواهد داد.

تاریخ نشان می دهد که روش های بهتری برای پرداخت هزینه های جنگ وجود دارد. دولت آمریکا در مدت جنگ های جهانی و جنگ کره به منظور توزیع متعادل هزینه های جنگ مالیات های سنگینی را بر روی طبقه های پردرآمد و شرکت ها وضع کرد. این مالیات های مستقیم بیشتر بار هزینه های جنگ را بر روی طبقه ثروتمند تحمیل می کردند.

دولت ایالات متحده همچنین این استراتژی مالیاتی خود را اوراق عرضه جنگی تکمیل کرد. دولت از شهروندان درخواست کرد برای پس انداز کردن سرمایه های خود اوراق عرضه خریداری کنند. استفاده از مالیات مستقیم و اوراق عرضه باعث کاهش نابرابری در مدت جنگ و سال های بعد از آن شد.

مطالعات اخیر نشان می دهند که حمایت شهروندان از مالیات های جنگی وابسته به آن است که چه کسی بخش عمده آن را تقبل می کند. برای مثال، وضع یک مالیات فروش اشتیاق مردم برای جنگ را کاهش می دهد. اما افزایش مالیات بر روی خانواده هایی که بالای ۴۰۰ هزار دلار در سال درآمد دارند هیچ تأثیر منفی بر روی حمایت آن ها از جنگ نداشت.

بنابراین، ضرورتی برای دولت وجود ندارد که هزینه های جنگی خود را از طریق قرض گرفتن تأمین کند. اما احتمال آنکه جمهوری خواهان از افزایش مالیات مستقیم حمایت کنند پایین خواهد بود. انتظار داریم که آمریکا در آینده نیز این روند مخرب را ادامه دهد که به افزایش نابرابری اقتصادی در کشور کمک خواهد کرد.

منبع: فارن افرز


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir