بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : شنبه 27 آبان 1396      12:58

پرده‌برداری از بحران تازه صندوق‌ها

اقتصاد ایرانی: وضعیت صندوق های بیمه ای قرمز است. این فصل مشترک صحبت های سخنرانان نشست مؤسسه مطالعات دین و اقتصاد در برنامه روز پنجشنبه این مؤسسه بود که با حضور جمعی از فعالان اقتصادی و صاحب نظران عرصه تأمین اجتماعی برگزار شد.

به گزارش شرق، محمدحسین شریف زادگان، وزیر سابق رفاه و تأمین اجتماعی، محمد ستاری فر، رئیس پیشین سازمان تأمین اجتماعی و معاون رئیس جمهوری در دوره اصلاحات و محسن ایزدخواه، پژوهشگر حوزه کار و تأمین اجتماعی و معاون پیشین سازمان تأمین اجتماعی، سخنرانان این نشست، در سخنان خود به بررسی وضعیت صندوق های بیمه ای و سیاست های رفاهی دولت های گوناگون پرداختند که سرشار از نکات قابل تأمل بود؛ آمارها و اطلاعاتی که هریک زنگ خطر بروز بحران صندوق ها را به صدا درمی آورد.

صندوق های بیمه ای در حال تبدیل شدن به بحران ملی هستند

محسن ایزدخواه، پژوهشگر حوزه کار و تأمین اجتماعی و معاون پیشین سازمان تأمین اجتماعی، در ابتدای این نشست با اشاره به وضعیت بحرانی صندوق های بیمه ای کشور گفت: باوجود اینکه در سال های اخیر از مشکلات صندوق ها در کنار مسائل مهم کشور مانند آب و اشتغال به عنوان چالش های بزرگ کشور نام برده می شود، اما عملا مشاهده می کنیم که این ابراز نگرانی ها هنوز در حد گفتاردرمانی بوده و وارد مرحله چاره جویی نشده اند. نظام تأمین اجتماعی ایران پایه هایی مانند قانون اساسی، سند چشم انداز ٢٠ساله، قانون ساختار نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی، مقاوله نامه های بین المللی که اصلی ترین آن مقاوله نامه ١٠٢ سازمان بین المللی کار است و قانون برنامه های توسعه مخصوصا قانون برنامه پنجم توسعه دارد که البته در موارد متعددی با بی اعتنایی قوه مجریه روبه رو شده اند. به شکلی که بعضی از دخالت هایی که در دهه اخیر در صندوق های بیمه ای انجام شده است عملا در ٥٠ سال گذشته بی سابقه بوده اند.
او اظهار کرد: یک نظام تأمین اجتماعی کارا دارای ویژگی های مشخصی است. جامعیت یکی از این ویژگی هاست یعنی حداقل هشت مورد از نیازهای جامعه تحت پوشش خود را تأمین کند. فراگیری داشته باشد یعنی طیف وسیعی از جامعه را تحت پوشش قرار دهد. ویژگی دیگر این است که حکمروایی خوب داشته باشد. ویژگی بعدی این است که پایداری منابع و مصارف داشته باشد که در تمامی مقاوله نامه های بین المللی بر آن تأکید شده است. اگر این پایداری وجود نداشته باشد در عمل آن نظام رفاهی به ضد خود تبدیل خواهد شد. برای مثال می بینیم که هزینه های طرح تحول سلامت در سازمان تأمین اجتماعی در سه سال گذشته دو برابر ٥٢ سال گذشته بوده است اما هم زمان وزیر بهداشت پیوسته گلایه می کند که هزینه های این طرح شش ماه تا یک سال است که پرداخت نشده است. چرا؟ چون پایداری منابع و هزینه ها در این طرح به خوبی دیده نشده است و غفلت های بزرگ کارشناسی صورت گرفته که نتیجه اش نارضایتی هم زمان جامعه پزشکی و صندوق های بیمه ای است.

صندوق تأمین اجتماعی با امنیت ملی گره خورده است

ایزدخواه اضافه کرد: ویژگی بعدی یک نظام تأمین اجتماعی کارا، کفایت است. یعنی حقوقی که به یک بازنشسته پرداخت می کنیم بتواند کفاف یک زندگی آبرومندانه را بدهد. زمانی که قانون ساختار جامع رفاه و تأمین اجتماعی تدوین می شد بحث بر سر این بود که این نظام باید در سه شاخه راهبردهای بیمه ای، راهبردهای حمایتی و راهبردهای امدادی فعالیت کند. ما در حال حاضر ٢٤ صندوق بیمه ای داریم که حمایت های پیری و بازنشستگی و ازکارافتادگی را برعهده دارند که می توانیم این صندوق ها را به دو دسته صندوق های عمومی شامل سازمان تأمین اجتماعی، تأمین اجتماعی نیروهای مسلح، صندوق بازنشستگی کشوری و تأمین اجتماعی روستاییان و عشایر و همچنین صندوق های اختصاصی که صندوق های کوچک تر و متعددی مانند صندوق بازنشستگی کارکنان صنعت نفت، صداوسیما، بانک ها، بیمه مرکزی، شهرداری و... هستند، تقسیم بندی کنیم. دراین بین اگر ما بتوانیم نگاهی به وضعیت تأمین اجتماعی و صندوق بازنشستگی کشوری داشته باشیم تصویر جامعی از بقیه صندوق ها نیز خواهیم داشت چراکه به تعبیر سیاسیون اگر این دو صندوق عطسه کنند بقیه صندوق ها ذات الریه می گیرند.  معاون پیشین سازمان تأمین اجتماعی عنوان کرد: صندوق تأمین اجتماعی در حال حاضر بیش از ١٣ میلیون بیمه شده اصلی دارد که ٧٣ درصد کل بیمه شدگان ٢٤ صندوق کشور را شامل می شوند. این صندوق بیش از سه میلیون مستمری بگیر دارد و نسبت بیمه شدگان شاغل به مستمری بگیر در این صندوق ٤,٢٥ است. پس می بینیم این صندوق بزرگ ترین و درعین حال مهم ترین صندوق بیمه ای کشور است که اگر با چالش های جدی روبه رو شود می تواند حتی مسائلی در سطح امنیت ملی نیز ایجاد کند. شما امروز می بینید که ٨٠ هزار بیمه شده صندوق بازنشستگی فولاد هر ماه برای دریافت حقوقشان چه تجمعاتی برگزار می کنند و چه مسائلی به وجود می آورند. حال تصور کنید اگر سه میلیون مستمری بگیر تأمین اجتماعی دچار وضعیت مشابهی شوند چه اتفاقی خواهد افتاد.

١/٢ میلیون مستمری بگیر در صندوق بازنشستگی

ایزدخواه متذکر شد: صندوق بزرگ دیگر کشور یعنی صندوق بازنشستگی کشوری نیز بیش از یک میلیون بیمه شده اصلی دارد و مستمری بگیرانش به بیش از یک میلیون و ٢٠٠ هزار نفر رسیده اند. یعنی تعداد مستمری بگیران این صندوق از تعداد بیمه شدگان شاغل آن بیشتر است. یکی از ویژگی های نظام تأمین اجتماعی کارا که به آن اشاره کردم شاخصه کفایت بود. در حال حاضر و طبق محاسبات انجام شده مزایای پرداختی از سوی تأمین اجتماعی و صندوق بازنشستگی به ترتیب تنها ٤٨ و ٥٢ درصد هزینه های لازم برای یک زندگی آبرومندانه است و به همین دلیل است که باوجود همه قوانین محدودکننده حداقل نیم میلیون نفر از بازنشستگان کشور دوباره به کار خود بازگشته اند زیرا نمی توانند با آن مستمری دریافتی به زندگی خود ادامه دهند. از طرف دیگر در حال حاضر چیزی حدود ٣٠ درصد جمعیت کشور تحت پوشش هیچ کدام از این صندوق ها نیستند و باوجود وضع قوانین سهل الوصول برای بیمه شدن هنوز نتوانسته اند خود را بیمه کنند.
او تأکید کرد: یک نکته بسیار مهم در بررسی وضعیت صندوق های بیمه ای نرخ پشتیبانی است. یعنی بررسی اینکه چه تعداد از افراد حق بیمه پرداخت کنند و چه تعدادی مستمری دریافت می کنند. تجربه های جهانی نشان داده است اگر این نسبت به شش برسد زنگ های خطر صندوق به صدا درمی آید و اگر نسبت به کمتر از پنج برسد عملا آن صندوق دیگر قادر نخواهد بود روی پای خودش بایستد یا باید از دولت کمک بگیرد یا شروع به فروش اموال خود کند. همان طور که گفتم در حال حاضر این نسبت در تأمین اجتماعی چهار و در صندوق بازنشستگی کشوری زیر یک است و این یعنی وضعیت هر دو صندوق وحشتناک است. این نسبت در صندوق های اختصاصی هم حاکم است اما در آنجا با تعاونی های بازنشستگی که ایجاد کرده اند یا رانت هایی که برای واسطه گری فراهم کرده اند و همچنین پنهان کردن ضرر و زیان های صندوق ها در هزینه های تمام شده خدماتشان هنوز سرپا مانده اند. مثلا مشاهده می کنید که بانک ها عملا نمی توانند نرخ سود را کاهش دهند؛ چون قیمت تمام شده پول در آنجا بسیار بالاست و بخش مهمی از آن صرف پرداخت هزینه های همین صندوق های بازنشستگی بانک ها می شود.

معرفت درباره نظام های رفاهی بین قوا وجود نداشت

این پژوهشگر یادآور شد: یکی دیگر از مشکلات مهم صندوق های بیمه ای همین بحث بازنشستگی های پیش از موعد است. چون معرفت لازم درباره نظام های رفاهی بین قوا وجود نداشته، تصور می کردند می توانند با وضع قوانین بازنشستگی پیش از موعد فرصت اشتغال نیروی جوان را فراهم کنند و متأسفانه تنها سیاسیون به دنبال این مسئله نبوده اند؛ بلکه خود کارفرمایان و کارگران نیز در این زمینه مقصر بوده اند. چون تشکل های قوی و واقعی کارفرمایی و کارگری نداشته ایم، منافع آنها نیز به درستی تعریف نشده بود و نمایندگان آنها صرفا به منافع کوتاه مدت توجه کردند که نتیجه اش به ضرر خود آنها شد. در سال ١٣٩٥ دریافتی یعنی حق بیمه ها تنها ٢١ درصد درآمدهای صندوق بازنشستگی کشور بوده اند. سود حاصل از سرمایه گذاری های این صندوق و فروش دارایی هایش هم با وجود هیاهوهای بسیار تنها هشت درصد از این منابع را تأمین کرده است و باقی آن بر دوش دولت است. در حال حاضر دولت بیش از ١٤٠ هزار میلیارد تومان به صندوق تأمین اجتماعی بدهکار است که روزبه روز هم در حال افزایش است. اگر بخواهم یک جمع بندی کلی داشته باشم، باید بگویم در حال حاضر ما با فقدان نظام رفاه و تأمین اجتماعی، فقدان هدفمندسازی واقعی و هوشمندسازی یارانه های اجتماعی، فقدان پایگاه اطلاعات جامع در حوزه های خدمات اجتماعی، فقدان شناسنامه یا پرونده خدمات اجتماعی، تصویب قوانین مغایر با اصول، قواعد و محاسبات بیمه ای، کارایی نداشتن نهاد ناظر و تنظیم کننده مقررات بیمه ای و پایین بودن ضریب نفوذ بیمه ای در کشور روبه رو هستیم. در این دولت در مدت چهار سال، شش بار مدیرعامل شستا عوض شده است و هر بار هم گفته اند نمی خواهیم شستا به حیاط خلوت کسی تبدیل شود. درحالی که باید هیئت امنایی شکل می گرفت که هیئت مدیره ای تعیین کند که مدیرعامل انتخاب کند. می بینیم که عملا صندلی مدیریت شستا به یکی از لرزان ترین صندلی های مدیریتی کشور تبدیل شده است. متأسفانه شرکای اجتماعی صندوق های بیمه ای هم تصویر درستی از وضعیت خود ندارند و گاهی بدون آنکه بدانند، به ضرر خود عمل می کنند.

هر روز به صندوق ها ضربه می زنند

ستاری فر، اقتصاددان و رئیس پیشین سازمان تأمین اجتماعی و معاون رئیس جمهور در دوره اصلاحات، در ادامه این نشست با اشاره به عدم درک درست از مفهوم تأمین اجتماعی در کشور گفت: برای بحث درباره تأمین اجتماعی لازم است ابتدا دو کلمه را تعریف کنیم، چراکه تجربه ای که در دوران کاری خود داشتم نشان داده همواره در درک این دو کلمه در دولت و مجلس مشکلات جدی وجود داشته است؛ اولین کلمه رفاه است که وقتی به کار می بریم یعنی درباره رویکردهای دولت در رفع موانع اجتماعی و اقتصادی حرف می زنیم. کلمه تأمین اجتماعی یک مسئله همگانی و حق عمومی است. در مقاطع مختلف به دلیل مشکلاتی که دولت ها دارند این مفهوم تا حدود زیادی دستخوش تحریف می شود . او اشاره کرد: به نظرم یکی از مشکلات ما عدم فهم درست رابطه تأمین اجتماعی و توسعه است. تأمین اجتماعی پیش نیاز توسعه اقتصادی است، اما متأسفانه هرگز این نگاه به تأمین اجتماعی صورت نگرفته است. نظام حکمروایی ما هنوز موضع خود در قبال تأمین اجتماعی و مفهوم رفاه را روشن نکرده است. بعد از انقلاب به جز شهید بهشتی هیچ کس را سراغ ندارم که برای بحث تأمین اجتماعی وقت و انرژی بگذارد و اصلا به آن علاقه مند باشد. ما هنوز نتوانسته ایم برخی از مسئولان را متوجه کنیم که فرق بین صندوق تأمین اجتماعی و سازمان تأمین اجتماعی را درک کنند و به همین دلیل است که هنوز هم متوجه نیستند برداشت از صندوق تأمین اجتماعی از سوی هرکسی جز ذی نفعان این صندوق نوعی دست بردن در بیت المال و حق الناس است.

تأمین اجتماعی قلک دولت شده است

ستاری فر توضیح داد: متأسفانه همواره به صندوق تأمین اجتماعی به شکل قلکی برای تأمین منابع نگاه شده است، به شکلی که هرجا دولتمردان کم آورده اند گفته اند بروید از تأمین اجتماعی بردارید. این رویکرد هم قبل از انقلاب وجود داشت و هم متأسفانه بعد از انقلاب ادامه پیدا کرد؛ برای مثال قبل از انقلاب برای هر هزار نفر، دو تخت بیمارستانی وجود داشت که در دوران جنگ تحمیلی به علت فشارهای وارده اقتصادی این میزان به زیر یک تخت رسید. در آن دوران تصمیم گرفته شد این مشکل حل شود و افزایش ٢٣ هزار عددی ظرفیت بیمارستان ها در دستور کار قرار گرفت. در مجلس نشستند و تصمیم گرفتند در این شهر و آن استان بیمارستان ساخته شود و نتیجه اش این شد که به تأمین اجتماعی تحمیل کردند در برخی شهرها که حتی بیمه شده به تعداد کافی نداشت بیمارستان بسازد؛ یعنی با پول کارگران در شهرهایی که آن کارگران زندگی نمی کردند بیمارستان ساختند. به قول معروف: خرج که از کیسه مهمان بود/ حاتم طایی شدن آسان بود! اصلا همین که صندوق های ما تا امروز زیر این همه فشار و دست درازی و تعهدات غیرکارشناسی ایجاد شده از بیرون همچنان وجود دارند، از اعجازهای مملکت ماست. رئیس پیشین سازمان تأمین اجتماعی خاطرنشان کرد: این صندوق ها در دنیا خط قرمز هستند، اما در کشور ما متأسفانه هر روز به این صندوق ها به شکل مستقیم و غیرمستقیم دست درازی می کنند؛ برای مثال در همان زمان تعدیل ساختاری هیچ کس نیامد به تأمین اجتماعی بگوید حواست باشد به زودی قرار است قیمت ها افزایش پیدا کند و شما که سرمایه تان ریالی است بروید این سرمایه را تبدیل کنید. نتیجه اش این شد که سرمایه صندوق ها که حاصل زحمت کارگران کشور بود، در بانک ها در مدت کوتاهی نصف ارزشش را از دست داد. این فقط یکی از مثال های ضربه های غیرمستقیم به تأمین اجتماعی کشور است. رسیدگی به مشکلات تأمین اجتماعی نیازمند وجود شرکای هوشمند است که اولین و مهم ترین آنها دولت است. تا وقتی دولت نگاهش را به صندوق ها عوض نکند هیچ مشکلی حل نخواهد شد.

سیاست رفاهی مشخصی وجود ندارد

محمدحسین شریف زادگان، نخستین وزیر رفاه و تأمین اجتماعی ایران و مدیرعامل پیشین سازمان تأمین اجتماعی، دیگر سخنران این نشست، نیز با اشاره به نبودِ سیاست رفاهی مشخص در ایران گفت: سیاست های رفاهی در ایران متأثر از دو رویکرد ناقص دولت رفاهی و دولت رانتی بوده است. همچنین سیاست های رفاهی ایران در نیم قرن گذشته همواره تحت تأثیر قیمت نفت به عنوان هدیه ای به مردم بوده است. همچنان که به یاد دارید زمانی رئیس جمهوری سابق کشور یارانه ها را با تعبیری -که توهین به مقدسات می دانم و به کار نمی برم- پول مقدس خطاب کرد. همچنین مشکل بزرگ سوم سیاست های رفاهی در ایران عدم تناسب آن با رشد اقتصادی و توانایی های اقتصاد کشور است. او اظهار کرد: از سال ١٣٥٢ که قیمت نفت چهاربرابر شد، هربار که قیمت نفت افزایش پیدا کرد هزینه های سیاست های رفاهی کشور را بالا بردیم. آخرین آنها هم تبدیل یارانه ها به یارانه نقدی و برابر بعد از افزایش قیمت نفت در سال ١٣٨٨ بود که به نظرم بدترین سیاست رفاهی تاریخ ایران محسوب می شود. به مرور هم مشاهده کرده ایم که دولت های ایران مداخله گرتر شده اند؛ به شکلی که می بینیم در بودجه های هر سال چقدر موارد ریز و گاهی به کلی غیرمرتبط با وظایف دولت دیده شده اند. به یاد دارم در زمان ریاست جمهوری مقام معظم رهبری، یکی از افراد در جلسه ای از ایشان خواست بودجه ای برای ساخت مسجد اختصاص دهد که ایشان پاسخ دادند: دولت که وظیفه اش ساختن مسجد نیست. درحالی که امروز می بینیم حتی برای ساختن زیرپله و فلان کار بی ربط هم دولت ردیف بودجه درنظر می گیرد. فرهنگ کار و تولید هم تحت تأثیر همین سیاست ها به شدت ضعیف شده است.

اعانه اجتماعی به اشتباه فراگیر شد

شریف زادگان ادامه داد: به یاد دارم که بسیاری از نخل کاران و لنج داران در جنوب بعد از نقدی شدن یارانه ها، کار خود را رها کردند و به همان یارانه بسنده کردند که حالا نه امکان بازگشت به آن کارها را دارند، نه یارانه نقدی کفاف زندگی شان را می دهد. حتی می بینیم که مردم به اشتباه تصور می کنند یارانه ها پول نفت است که بین آنها تقسیم می شود و متوجه نیستند که این نوعی اعانه اجتماعی برای طبقات فرودست است. در سال ١٣٥٧، ٤٠ درصد خانوارهای ایرانی زیر خط فقر بودند که در سال ١٣٧٥ به نزدیک ٢٠ درصد و در پایان دوره اصلاحات به ١٠ درصد رسیدند، اما می بینیم که در سال ١٣٩٢ بعد از هشت سال شعار حمایت از فرودستان، این میزان به بیش از ٣٠ درصد در مناطق شهری و بیش از ٤٠ درصد در مناطق روستایی می رسد؛ یعنی ما به رغم این همه هزینه برای سیاست های رفاهی که در حد برخی کشورهای اروپایی است، در عمل وضعیت بسیار بدی در سطح اقشار فرودست داریم و به نظر من علتش این است که ما هنوز سیاست رفاهی مشخصی در کشور نداریم. از آن بدتر اینکه یارانه ها در کشور ما به یک حق اجتماعی تبدیل شده است. وزیر سابق رفاه بیان کرد: در ادبیات اقتصادی همواره دراین باره هشدار داده می شود که هرگز نباید اجازه داد یارانه تبدیل به حق شود، زیرا اگر یارانه به حق تبدیل شود قطع آن بسیار سخت و پرهزینه خواهد بود. به همین دلیل است که مشاهده می کنیم ما سالانه ٤٣ هزار میلیارد تومان هزینه یارانه می کنیم، درحالی که سال گذشته فقط ١٦ هزارمیلیارد تومان صرف هزینه های عمرانی کشور کرده ایم. وزیر نفت یک بار به من گفت من نمی دانم وزیر نفت هستم یا خزانه داری، چراکه از نیمه ماه درحال دوندگی برای جورکردن پول یارانه هستم. چاره ای هم ندارند چون یارانه به مسئله ای حیثیتی تبدیل شده است. تصور کنید در چنین وضعیتی که دولت بابت تصمیمات اشتباه گذشته درحال پرداخت هزینه های غیرهدفمند و نجومی است، کشور ما به سمت سالمندی می رود که مطمئنا فشار اصلی اش روی صندوق های بیمه ای خواهد بود که چشم امیدشان به همین دولت است. نکته عجیب دیگر این است که از طرفی دولت ها به صندوق ها دست درازی می کنند و از طرف دیگر دولت بسیاری از هزینه هایی را که صرف امور رفاهی می کند، اعلام نمی کند؛ چون خودش هم خبر ندارد در حال انجام آن هزینه هاست! این نشان می دهد دولت به معنای حاکمیت، سیاست رفاهی مشخصی ندارد و حتی از آن بدتر اینکه قوانین موجود در این زمینه هم اجرایی نمی شود و به آن بی اعتنا هستند. به نظر می رسد درحال حاضر مسئله اساسی این است که اولا هزینه های سیاست های نداشته رفاهی در ایران بیشتر از توان اقتصادی کشور است و دوما این هزینه ها هدفمند اعمال نمی شوند، درنتیجه دست وپای کشور برای توسعه را نیز می بندند.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir