بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : شنبه 27 آبان 1396      11:0

پشت صحنه حمایت‌گرایی

اقتصاد ایرانی: همزمان با کاهش سرعت رشد تجارت جهانی، تقلیل آزادسازی تجاری و به تبع آن موج جدید حمایت گرایی، سازمان تجارت جهانی (WTO) در مصاحبه با «پل کروگمن»، برنده نوبل اقتصاد سال ۲۰۰۸، این روند را تحلیل کرده است. کروگمن معتقد است که نظام تجاری بسیار قوی و ترس از اثرات سیاست های حمایت گرایی دور از واقعیت است. وی با بیان اینکه دولت آمریکا شعار حمایت گرایی می دهد، اما در عمل به اتخاذ سیاست های واقعی می پردازد، گفت: دولت ترامپ به تدریج متوجه می شود که منافع بسیاری از مردم آمریکا وابسته به ائتلاف های بین المللی است.

به گزارش دنیای اقتصاد، نهادهای بزرگ بین المللی معتقدند نقش تجارت در اقتصاد جهان در برهه حساسی قرار گرفته، اما روی کارآمدن دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهوری آمریکا و آغاز عصر جدیدی از حمایت گرایی، می تواند تهدیدی برای تجارت جهانی باشد.

به همین دلیل این نهادها در سلسله گزارش های مختلف، نسبت به تبعات سیاست های حمایت گرایانه که می تواند دشمنی برای رونق تجارت جهانی باشد، هشدار می دهند. همزمان با کاهش سرعت رشد تجارت جهانی، چه به صورت نسبی در مقایسه با درآمد جهانی و چه در مقایسه با نرخ های رشد سال های گذشته تجارت جهانی، تقلیل آزادسازی تجاری و به تبع آن موج نوین حمایت گرایی در جهان، سازمان تجارت جهانی (WTO) در مصاحبه ای با «پل کروگمن»، برنده نوبل اقتصاد سال ۲۰۰۸، این روند را تحلیل کرده است. در این مصاحبه که از سوی، امین مالکی، عضو هیات علمی موسسه مطالعات و پژوهش های بازرگانی ترجمه شده، کروگمن معتقد است که نظام تجاری بسیار قوی است و ترس از اثرات سیاست های حمایت گرایی مقداری دور از واقعیت است. وی اما به سازمان تجارت جهانی پیشنهاد می کند که کشورها را از اتخاذ بدترین سیاست ها محافظت کند، اما مانع اجرای بهترین سیاست ها نیز نشود. کروگمن ۲۸ فوریه (۱۰ اسفند) ۱۹۵۳ در جزیره لانگ آیلند نیویورک به دنیا آمد. او تحصیلات خود را در دانشگاه ییل گذراند. در سال ۱۹۷۷ موفق به اخذ درجه دکترا از انستیتوی فنی ماساچوست شد. او پیش از آنکه عضو هیات علمی دانشگاه پرینستون شود، در دانشگاه های ییل، انستیتوی فنی ماساچوست، استنفورد و لندن مشغول به تدریس بوده است. علاوه بر این، در طول سال های ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۳ به مدت یک سال به عنوان عضو انجمن مشاوران اقتصادی کاخ سفید در زمان ریگان مشغول به کار بود. پس از روی کار آمدن بیل کلینتون در سال ۱۹۹۲ انتظار می رفت که سمتی مدیریتی به وی واگذار شود، اما به دلایل متفاوتی کنار گذاشته شد اگرچه این امر موجب آن شد تا به صورت فراگیرتری به نشر مقالاتش در مجلات فورچون، اکونومیست، فارن پالیسی و هاروارد بیزینس ریویو بپردازد.

طی سال های اخیر شاهد کاهش رشد تجارت هستیم و روند چهار یا پنج سال گذشته نشان دهنده کاهش سرعت به ویژه در ارتباط با روند رو به بهبود توسعه اقتصادی است. شما چگونه این وضعیت را تفسیر می کنید؟

به نظرم این پدیده بسیار خوش خیم است. هر چند در مورد آن نمی توان با اطمینان گفت، اما این پدیده را قطعا نمی توان انعکاس موج حمایت گرایی اخیر دانست. قانونی نیست که بگوید همواره تجارت باید رشد سریع تری نسبت به تولید ناخالص داخلی داشته باشد؛ نرخ رشد تجارت بستگی به نرخ رشد تکنولوژی در حمل و نقل در مقایسه با رشد تکنولوژی در سایر بخش ها دارد. نرخ های رشد تجارتی که پیش از این به آن عادت کرده بودیم، در نتیجه ترکیبی از آزادسازی تجاری طی چند دهه و بعد از ۱۹۹۰ در نتیجه انفجار تجارت ناشی از کانتینریزاسیون و بهبود ارتباطات بود. در کل امروز با اقتصادهای آزادتر و بهره برداری به مراتب بهتر از تکنولوژی های ارتباطی مواجهیم و من از بابت اینکه رشد تجارت سریعتر یا کمی آهسته تر از تولید ناخالص داخلی باشد نگرانی ندارم.

شاهدیم که برخی عناصر افکار عمومی می گویند ما در برابر تجارت بسیار بد عمل کرده ایم. در واقع بسیاری از اشتغال های از دست رفته صنعتی را به تجارت ارتباط می دهند. اما در چند دهه گذشته شما نگاه دیگری به این موضوع داشته اید که در آن تجارت نقش کمی در سرکوب دستمزدها و از دست رفتن شغل ها دارد.

درخصوص اثر تجارت بر از دست رفتن اشتغال صنعتی، بگذارید سوال را برعکس کنیم. چه اتفاقی می افتاد اگر آمریکا به کلی کسری تجارت خود را می بست؟ آیا صنایع آمریکایی قوی تر می شدند؟ در این صورت بخش صنعت با ۱۰ تا ۱۵ درصد ظرفیت بیشتر نسبت به الان کار می کرد، اما با نگاهی به مختصات کسری تراز تجاری می بینید که محتوای بخش صنعت آن به مراتب کمتر از بخش خدمات است. بنابراین در صورت بستن کسری تراز تجاری، بخش صنعت دگرگونی چندانی نمی پذیرد و ما کماکان مطابق با نرخ کاهنده بلندمدت سهم بخش صنعت در اقتصاد حرکت خواهیم کرد و قطعا دیگر به دهه ۶۰ باز نخواهیم گشت. بر این اساس است که کاهش سهم بخش صنعت از این منظر کاملا قابل پیش بینی و مطابق نقشه و برنامه بوده است. اما اثر تجارت بر دستمزد تا حدودی مبهم تر از اثر تجارت بر اشتغال است. در اینجا عوامل بیشتری در شکل دهی دستمزدها اثرگذارند و بنابراین تخمین اثر تجارت بر دستمزد مقداری سخت تر همراه با مفروضات بیشتر و مدل سازی متفاوت تر است. تا این حد شاید درست باشد که تجارت منجر به نابرابری بیشتر شده و کاهش دستمزد کارگران با تحصیلات پایین را به همراه دارد، چراکه اقتصادهای پیشرفته تمایل دارند کمتر محصولات کاراندوز و بیشتر محصولات مهارت اندوز وارد کنند و بنابراین درحال حاضر در مقایسه با دهه ۱۹۹۰ یعنی زمانی که این مباحث برای نخستین بار در جهان داغ شد ، حجم واردات محصولات صنعتی از کشورهای درحال توسعه نسبت به حجم تولید ناخالص داخلی، به سه برابر رسیده است. اما اگر می خواهید عوامل افزایش نابرابری و شکاف و عقب ماندگی دستمزدها را بدانید، تجارت همه داستان را نمی گوید و فقط شاید ۱۵ تا ۲۰ درصد اختلالات در این زمینه را بتوان با تجارت توضیح داد. چنانچه تمامی عوامل را در این داستان مدنظر قرار دهید، آنگاه خواهید دید که تجارت نقش منفی و تنها هیولای این داستان نیست!

اتخاذ سیاست های حمایت گرایانه از سوی سیاست گذاران جدید آمریکا امری خطرناک است؟

به نظر من نظام تجاری بسیار قوی تر از آن است و ترس ما از اثرات حمایت گرایی مقداری دور از واقعیت است. یادمان باشد در سال ۲۰۰۸ زمانی که اقتصاد دچار بحران شد، انتظار می رفت تا بیش از ۳۰ موج جدید حمایت گرایی با شیوه های مختلف در اقتصاد به وقوع بپیوندد، اما این اتفاق نیفتاد. درحال حاضر دولت آمریکا شعار حمایت گرایی را می دهد و در عمل جالب است شعارهای صریح در این مورد در کمپین های انتخاباتی، جای خود را به اتخاذ سیاست های واقعی و سختگیرانه داده و دیگر صرفا از حمایت گرایی صحبت نمی شود. به نظرم دولت ترامپ به تدریج متوجه می شود که منافع بسیاری از مردم آمریکا وابسته به اتحاد و ائتلاف های بین المللی است. آنها به شیوه های مختلف تاکنون گفته اند که اجازه بدهید نفتا را خراب کنیم اما صاحبان بخش صنعت و کشاورزی سرمایه گذاری های سنگین خود در کشورهای آمریکای شمالی را خاطرنشان کرده و تقاضای تداوم حیات نفتا را داشته اند. قطعا نمی توان پیش بینی کرد که در انتها چه اتفاقی خواهد افتاد اما شدت آنچه حادث می شود، قطعا کمتر از آن چیزی خواهد بود که در یک نگاه خالص حمایت گرایانه انتظار آن را داشته اید.

اثر تکنولوژی و نوآوری یا آنچه شما شیوه های نوین تولید می خوانید بر اشتغال چگونه خواهد بود؟

مهم ترین نکته ای که درخصوص کاهش بلندمدت اشتغال بخش صنعت می توان گفت، رشد سریع تر بهره وری در این بخش نسبت به رشد بهره وری در دیگر بخش ها است. نه همیشه و نه در همه بخش ها، اما به طور کلی این امر مشهود است. صنعت مانند کشاورزی است. ما خوردن را متوقف نمی کنیم اما همیشه هم کشاورز نداریم؛ چراکه کشاورزی به شدت مولد شده و دیگر نیازی به کشاورز نیست. این مسیر را در برخی حوزه های صنعت نیز پیش خواهیم رفت، قطعا هنوز به مصرف برخی کالاها ادامه خواهیم داد اما قادر خواهیم بود که این کالاها را با کارگران کمتری تولید کنیم. همین امر باعث شده است تا صنایعی که از تکنولوژی پایین تری برخوردار بوده اند، امروز در لیست بالاترین پرداختی ها قرار بگیرند. مثلا برخی خدمات پرستاری که نیاز به رابطه چشم در چشم و از نزدیک دارد. اگرچه برای افرادی که شغل های آنها با خطری مواجه نیست و در آستانه بازنشستگی هستند، راحت است که در این مورد از جنبه فلسفی قضیه نیز صحبت کنند، اما باید در ذهن داشته باشید که این یک فرآیند طبیعی است که اگر شما در انجام کاری پیشرفت واقعی داشته اید، شما به کارگران کمتری باید در انجام آن نیاز داشته باشید و حداقل تا الان که همواره برای کارگران در دیگر امور نیاز وجود داشته است، اشتغال لازم ایجاد شده و نگرانی از بابت بیکاری دائمی نبوده است.

برای کارگرانی که کار خود را از دست می دهند چه باید کرد؟ سیاست های حمایت گرایانه مشکلات فراوانی با خود به همراه می آورند، ولی از طرفی دولت ها با مساله (بیکاری و کاهش دستمزد) چگونه باید برخورد کنند که به نگرانی افکار عمومی منجر نشود؟

اتخاذ دو دسته سیاست در اینجا ضروری است. دسته اول سیاست های معمول چترهای حمایتی هستند. اهمیت بسزایی دارد که از دست رفتن کار مساوی از دست رفتن سلامت، مزایای بازنشستگی، تغذیه مناسب کودکان و همه اینها نباشد. اگر به کشورهایی که نگاه مناسبی به تجارت داشته اند نگاه کنیم، مشاهده می کنیم که در این کشورها سیاست های حمایتی قوی شکل یافته و بنابراین اگر شما شغل خود را در نتیجه تجارت یا هر امر دیگری از دست بدهید، بحران عظیمی در رفاه پایه ای شما ایجاد نمی شود. سیاست دیگر، اطمینان از این مساله است که با انتقال نیروی کار به بخش های دیگر، کارهای جدید نیز کارهای خوبی باشند. مشاهده می کنید که در آمریکا شرایطی داریم که کار خوب را کار صنعتی با اتحادیه قوی و دستمزدهای خوب می دانند و کارهای بخش خدمات را کارهای ضعیف ارزیابی می کنند. این تفکر دیگر چندان دوام نخواهد داشت. به عنوان مثال به دانمارک نگاه کنید که اولا نسبت به اقتصاد جهانی مانند آمریکا به شدت باز عمل کرده، اما دوسوم نیروی کارش تحت اتحادیه عمل می کنند. بنابراین در یک بزنگاه حساس، آمریکا سیاست هایی را اتخاذ می کند که منجر به تضعیف اتحادیه ها می شود، اما دانمارک سیاستی را اتخاذ می کند که به کارگران اجازه ادامه اقدامات خود را می دهد. حداقل در اصطلاح همکارانی که اخیرا با آنها در «استون سنتر» شهر دانشگاهی نیویورک همکاری می کنم، معتقدیم که با سیاست های بازتوزیعی و پیش توزیعی می توان اطمینان حاصل کرد که دستمزدها در سطح وسیعی از بخش های اقتصاد متناسب باشند، بنابراین شما می توانید از دسترسی کارگران به اولیات لازم اطمینان حاصل کنید، حتی اگر دستمزد آنها خوب نباشد.

سازمان تجارت جهانی و عامل نظام تجاری به طور کل در این تحلیل جایی دارند؟ آیا می توان آنها را نیز به گونه ای وارد تحلیل این پویایی ها کرد؟

به نظر من اهداف مبنایی سازمان تجارت جهانی، به گونه ای نظام تدبیر در تجارت بین کشورها را ساماندهی کرده اند که در عمل نتیجه مضحک به نظر می رسد، آنها درحال حاضر به جای اینکه میان منافع ملی کشورها رقابت ایجاد کنند، به تدریج دارند گروه های ذی نفع درون هر کشور را در مقابل این رقابت محافظت می کنند. هر چند که نظام تدبیر تجارت بین الملل در مقایسه با ساختارهای مشابه در حوزه انرژی یا فرهنگ به مراتب سالم تر است. مساله دیگر این است که اگر کشوری در قبال اثرات سیاست های تجاری، سعی در حمایت از کارگران دارد و تلاش دارد تا تغییر شرایط را برای آنها آسان تر کند، باید قواعد بین المللی را برای این دسته سیاست ها هماهنگ تر کنیم و آن را در دالان تفاسیر پیچیده و زمانبر نبریم. سازمان تجارت جهانی باید کشورها را از اتخاذ بدترین سیاست ها محافظت کند، اما مانع اجرای بهترین سیاست ها نیز نشود. سیاست های محیط زیستی حتی اهمیت دوچندانی از این بابت دارند. هر چند هنوز آمادگی های سیاسی لازم برای این موضوع به وجود نیامده، اما سیاست های تجاری را نباید در مقابل سیاست های محیط زیستی لازم قرار داد.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir