بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : يکشنبه 17 ارديبهشت 1396      10:54

ایجاد اشتغال نباید دستاویزی برای سیاستمداران باشد

این روزها سوالی که ذهن هر فرد دلسوزی را به خود مشغول می کند، این است که چگونه می توان برای حدود ۳.۵ میلیون بیکار شغل ایجاد کرد؟

اقتصاد ایرانی: در سال نود و پنج ۲۶.۴ میلیون ایرانیِ جویایِ کار شرایط لازم برای کار و فعالیت اقتصادی را دارا بودند. از این میان حدود ۱۲.۷ درصد آنها، یعنی ۳ میلیون و ۳۵۳ هزار نفر نتوانستند شغلی پیدا کنند، این افراد بیکار نامیده می شوند.

اگر فرض کنیم که در هر خانوار حداکثر یک بیکار وجود داشته باشد، با احتساب ۲۴ میلیون و ۱۶۹ هزار خانوار، می توان تخمین زد که به طور متوسط در هر ۷.۲ خانوارِ ایرانی یک فرد بیکار وجود دارد. هزینه های فردی و اجتماعی هنگفتی برای بیکاران برآورد شده است که اقتصاددانان بسیاری از این موارد را بررسی کرده اند.

بدون شک با دیدن این ارقام سوالی که ذهن هر فرد دلسوزی را به خود مشغول می کند این است که چگونه می توان برای حدود ۳.۵ میلیون بیکار شغل ایجاد کرد. به همین جهت سیاست مداران در زمان های مختلف و به خصوص در ایام انتخابات طرح های مختلفی برای ایجاد شغل ارائه می کنند. در این نوشته سعی می کنیم تا با توضیح ساده ی برخی از خصوصیاتِ بازارِ نیرویِ کار، درک بهتری از وعده ها و شعارهای سیاستمداران پیدا کنیم. علاوه بر این تلاش خواهیم کرد تا انتظار مطلوب از سیاست مداران در حوزه ی اشتغال را معرفی کنیم.

تقاضای کار: ایجاد "فرصت" اشتغال

به گزارش خبرآنلاین، اولین سوالی که باید به آن پاسخ دهیم این است که چه کسانی در اقتصاد شغل ایجاد می کنند؟ و خصوصیات این مشاغل چیست؟ افراد کارآفرین با احداث و یا توسعه ی بنگاه های تولیدی، از قبیل کشاورزی، صنعتی، خدماتی و یا دانش بنیان، فرصت های شغلی جدید ایجاد می کنند. هر چقدر موانع سرمایه گذاری و کسب و کار بیشتر باشد، کارآفرینان در این راه مشکلات بیشتری خواهند داشت و در نتیجه تعداد فرصت شغلی کمتری ایجاد می کنند.

باید تاکید کرد که این ها تنها "فرصت" شغلی هستند و تا زمانی که فرصت های شغلی خالی بمانند شغلی در اقتصاد به وجود نیامده است. در حقیقت این بنگاه ها تنها تقاضای جدیدی برای نیروی کار ایجاد کرده اند. خصوصیت شغل هایی که کارآفرینان تولید می کنند تابعی از ظرفیت های انسانی، نیاز صنعت مورد نظر و تکنولوژی مورد استفاده است.

عرضه ی کار: جمعیت فعال

برای این که یک نفر به افراد شاغل در اقتصاد اضافه شود باید یک فردی که جویای کار است با این فرصت کاری جدید جفت و جور شود. افرادی که به طور کلی شرایط لازم برای انجام کار را دارند به عنوان جمعیت فعال شناخته می شوند که در حقیقت عرضه کننده ی نیروی کار هستند. هر گاه یکی از این افراد با فرصت شغلی ایجاد شده به توافق رسید، می گوییم یک نفر به افراد شاغل در اقتصاد اضافه شده است.

بیکاری

حال سوالی که ممکن است به ذهن برسد این است که  اگر ما دقیقاً به تعداد بیکارها، یعنی ۳.۵ میلیون نفر، بتوانیم فرصت شغلی ایجاد کنیم، آیا می توانیم بیکاری را از بین ببریم؟ متاسفانه پاسخ این سوال قطعاً منفی است. به چند دلیل که در ادامه مطرح می شود. اول این که همان طور که اشاره شد صرف ایجاد فرصت شغلی به افزایش افراد شاغل منتج نمی شود، چون لزوماً خصوصیات این مشاغل با خصوصیات افراد فعال در اقتصاد جفت و جور نمی شوند.

مثلاً فرض کنید تعداد زیادی بیمارستان جدید احداث شود که فقط نیاز به پزشک، پرستار و مدیر بیمارستان داشته باشند. ولی در بین جمعیت فعال هیچ کسی دارای این تخصص نباشد و یا اگر کسی هست مشغول به کار باشد. در این صورت بین تخصص مورد تقاضا (یعنی پزشک، پرستار و مدیر) و تخصص مورد عرضه (احتمالاً مهندس، هنرمند، تاریخ شناس و ...) عدم هم پوشانی وجود دارد و علی رغم ایجاد فرصت شغلی هیچ شغلی ایجاد نمی شود. یا فرض کنید در یک شهری کارخانه ی جدیدی احداث شود، ولی هیچ فرد فعالی حاضر نباشد با دستمزد پیشنهادی به آن شهر کوچ کند. در این صورت باز هم علی رغم ایجاد فرصت شغلی، هیچ شغلی به اقتصاد اضافه نشده است.

نکته ی مهم دیگر که متاسفانه در تحلیل ها فراموش می شود این است که حتی اگر هیچ اصطکاکی وجود نداشته باشد، به این معنی که تمامی فرصت های شغلی که ایجاد می شوند متناسب با توانایی های موجود در جمعیت فعال باشد، باز هم بیکاری از بین نمی رود! علت آن به رفتار عرضه کنندگان نیروی کار مربوط است. امروز با وجود ۳.۵ میلیون بیکار، خیلی از افرادی که توانایی کار دارند ولی از یافتن کار مایوس شده اند، دیگر جویای کار نیستند. بخش بزرگی از جمعیت غیرفعال کشور این شرایط را دارند. به این معنی که اگر فردا وضع  اقتصادی بهتر شود ممکن است این افراد هم به دنبال کار بگردند.

به عنوان مثال نرخ مشارکت، که نشان دهنده کسری از جامعه که جویای کار و یا شاغل هستند، امروز ۳۹.۴ درصد است. پیش بینی می شود که با توجه به افزایش نرخ مشارکت زنان این نرخ تا ۴۵ درصد هم بتواند در کوتاه مدت افزایش یابد. بنابراین اگر شرایط کسب و کار خوب شود و نرخ مشارکت خیلی سریع می تواند به ۴۵ درصد برسد، حدود ۳ میلیون و ۱۶۸ هزار نفر دیگر که تا امروز دنبال کار نبودند به جمعیت فعال اضافه خواهد شد. کما این که در سال ۹۵ علی رغم افزایش خالص اشتغال، به علت افزایش جمعیت شاغل، بیکاری نیز نسبت به سال ۹۳ افزایش پیدا کرد. علاوه بر این نباید فراموش کرد که در اقتصادهای پیشرفته و یا درحال توسعه این نرخ حدود ۶۰ درصد است، به تعبیری اگر اقتصاد ایران به این سمت حرکت کند، بیش از ۱۴ میلیون نفر دیگر هم وجود دارند که بعید نیست روزی علاقه مند به جستجوی کار شوند!

نکته ی دیگری که باید اشاره کنیم پدیده ی مهمی در اقتصاد به نام تخریب مشاغل است. همان طور که در طول زمان شغل های جدید ایجاد می شوند، مشاغل زیادی هم در اقتصاد از بین می روند. فرض کنید یک کارآفرین با سرمایه گذاری بتواند تکنولوژی جدیدی در تولید آجر را به بهره برداری برساند که با مصرف انرژی کمتر و نیروی کار کمتر تولید بیشتر، با کیفیت بهتر و از همه مهمتر محصول ارزان تری داشته باشد. اگر این فرد ۱۰۰ فرصت شغلی جدید ایجاد کند، به طور همزمان ممکن است هزاران شغل فعلی را از بین ببرد. چرا که کارگاه های فعلی با مصرف سوخت بالاتر، محصول گران تر و با کیفیت کمتری تولید می کنند.

بنابراین ایجاد فرصت اشتغال جدید حتی اگر منتج به کار جدید هم شود، به طور خالص ممکن است تعداد افراد شاغل را افزایش ندهد و حتی در شرایطی می تواند کاهش دهد! متاسفانه (یا خوشبختانه؟) بسیاری از تکنولوژی های جدید این خصوصیت را دارند که سرمایه گذاری در آن ها منجر به از بین رفتن بسیاری از مشاغل کم بازده قبلی می شود. با همه ی این اوصاف امیدوارم قبول کنید که مسئله ی بیکاری بسیار عمیق تر از آن است که بتوان با یک جمع و تفریق ساده آن را حل نمود.

نقش دولت

با این توضیحات به نظر می رسد که نقش دولت، مجلس و قوه قضاییه در ایجاد اشتغال تقریباً هیچ فرض شده است. ولی این طور نیست. حاکمیت یکی از مهم ترین ارکان در ایجاد اشتغال است. چرا که هیچ کارآفرینی بدون حکم رانی یک دولت خوب نمی تواند از سرمایه گذاری و اشتغال زایی خود مطمئن باشد.

اگر کارآفرین در جامعه امنیت کافی را احساس نکند، اگر قوانین بین کارفرما و کارمند یک سویه باشند، و یا احیاناً قراداد بین کارفرما و کارگر لازم الاجرا نباشد، اگر سیاست های کلان کشور نوسانات شدید داشته باشند، اگر نرخ ارز دائماً در معرض جهش های ناگهانی باشد، اگر مرزهای کشور امنیت کافی نداشته باشند، اگر کارفرما سایه ی سنگین شرکت های نا کارآمد دولتی را بالای سر خود احساس کند، اگر کارآفرین دسترسی به منابع بانکی مورد نیاز نداشته باشد، و هزاران اما و اگر دیگر، آنگاه فرصت های شغلی جدید در اقتصاد ایجاد نمی شوند. بنابراین برای ایجاد تعداد بالای شغل قطعاً نیاز به دولت خوب داریم. به نظر می رسد سوال اساسی از دولت ها این نیست که چقدر کار می خواهند ایجاد کنند، احتمالاً هر چه وعده ی اشتغال بیشتر بدهند بیشتر خریدار دارد! مطالبه ی مهم این است که دولتِ آن ها چه نقشی در افزایش اشتغال خواهد داشت.

بنابراین سوالی که از دولتمردان آینده باید پرسید این است که دولتی که ادعای ایجاد شغل دارد، آیا مقصودش این است که می خواهد بنگاه داریِ دولت را گسترده تر کند و مردم را از اقتصاد بیشتر بیرون کند یا این که دنبال بهبود شرایط کسب و کار است تا کارآفرینان بیشتری به فکر ایجاد شغل و درآمد باشند؟ چه طرحی برای هماهنگی بیشتر با مجلس و قوه قضایه دارد تا ساختار نهادی کسب و کار بهینه تر و روان تر شود؟ باید پرسید که برای با ثبات کردن اقتصاد کلان چه برنامه ای دارد؟ برای نرخ ارز، نرخ بهره، و سیاست های بانکی چه اندیشه ای دارد؟ برای بیکاری هایی که ناشی از ایجاد مشاغل جدید است چه برنامه ای در سر دارد؟ این ها سوالاتی است که باید از کاندیداهای محترم پرسیده شود، نه این که چند شغل می خواهند ایجاد کنند.

نتیجه گیری

بیکاری یکی از مقولاتی است که با زندگی روزمره میلیون ها ایرانی ممزوج شده است. ولی نباید فراموش کنیم که بیکاری و اشتغال در حقیقت ثمره ی یک اقتصاد هستند. لذا نمی توان بدون اصلاح مولفه های حقیقی اقتصاد، و تنها با دستکاری قوانین و بخش نامه ها تصویر بهتری برای آن ایجاد کرد. در عین حال لازم است بدانیم که سال های متمادی اقتصاددانان در این زمینه تحقیقات فراوانی انجام داده اند. بیکاری مخصوص کشور ما نیست و در کشورهای بسیار و در زمان های متعدد مسئله اصلی کشورها بوده است.

اگرچه اقتصادِ امروزِ ایران تفاوت های هنگفتی با تجربیات برخی کشورهای دنیا دارد ولی مطالعه و استفاده از تجربیات اقتصاددانان برای امروز و فردای کشور بسیار ضروری است. نکته ی بسیار حیاتی این است که مسئله بیکاری و ایجاد اشتغال نباید به دستاویزی برای سیاستمداران تبدیل شود تا با اظهار نظرهای غیر کارشناسی و غیر علمی در جامعه امید واهی ایجاد کنند چرا که با توجه به ترکیب جوان و تحصیل کرده ی افراد بیکار، فریبِ اذهانِ عمومی میتواند به مشکلی برای امنیت ملی هم تبدیل شود.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir