بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : دوشنبه 9 اسفند 1395      12:23

دود رقابت‌های جناحی در چشم منافع ملی

اقتصاد ایرانی: «وزارت خارجه باید برنامه پذیرش مهاجرین را برای ۱۲۰ روز به حالت تعلیق درآورد. بعد از آن، اگر هر چهار سازمان وزارت خارجه، وزارت امنیت داخلی، سازمان اطلاعات و اداره تحقیقات فدرال اعلام کنند قانون جدید پذیرش پناهجویان، برای محافظت امریکا در مقابل خطر تروریسم موثر بوده است، در آن صورت برنامه جدید عملی خواهد شد». اینها بخشی از قوانین جنجالی جدیدی است که ترامپ در ۲۷ فوریه (۸ بهمن) امضا کرد و طی آن، شهروندان ۷ کشور شامل ایران، عراق، سوریه، لیبی، یمن، سودان و سومالی از ورود به امریکا منع شدند. 

در این زمینه برخی از نمایندگان تشکلی می گویند باید فضای کسب و کار ایران را برای جذب نیروهای انسانی جوان و تحصیل کرده آماده کرد؛ چراکه اجرای این قانون احتمال دارد بعد از این سه ماه نیز مجددا تمدید شود و مهاجران را با مشکلات زیادی مواجه کند. مهاجرانی که بخش عمده یی از آنها، نخبگانی هستند که به امید تحصیل در مقاطع بالاتر یا پیدا کردن شغل بهتر به امریکا می روند. تصویب این قانون اگرچه که در راستای ممنوعیت ورود مسلمانان به امریکا و اتهام زنی های تکراری امریکا به بسیاری کشور ها از جمله ایران انجام شده است و تبعات منفی فراوانی برای جامعه مهاجران خواهد داشت، اما باعث می شود بخش زیادی از نخبگان علمی و دانشگاهی هفت کشور از جمله ایران، طی این مدت به امریکا مهاجرت نکنند یا حتی در صورت بهبود قوانین در آینده، به مهاجرت به امریکا بدبین شوند. از سوی دیگر اگرچه جیمز روبرت، قاضی فدرال واشنگتن، فرمان اجرایی ترامپ مبنی بر ممنوعیت ورود اتباع هفت کشور به خاک امریکا را بطور موقت لغو کرده است، اما رییس جمهور امریکا، این حکم را مضحک دانسته و اعلام کرده آن را خنثی خواهد کرد. با نگاهی به مجموعه این کشمکش های سیاسی در امریکا، می توان پیش بینی کرد که مشکلات مهاجران و اما و اگرهای موجود بر سر راه مهاجرت به این کشور ادامه خواهد یافت.

خروج جوانان ایرانی به دلیل فراهم نبودن فضای کسب و کار

به گزارش تعادل، کارشناسان تشکلی می گویند گروه عمده یی از مهاجرانی که قانون ترامپ برای آنها دردسر ساز شده است، ایرانیانی هستند که قصد رفتن به امریکا را دارند. به دلیل مهاجرت هم وطنان از چندین مبدأ مختلف خارج از کشور، آمار دقیقی از مهاجرت سالانه آنان به امریکا وجود ندارد. برخی پژوهش های منتشر شده در سال های اخیر حکایت از خروج سالانه ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار نفر از ایران دارد که امریکا، مقصد عمده این مهاجران است که اغلب از نخبگان المپیادهای علمی و ترازهای برتر دانشگاه ها هستند. مطابق آمار سازمان ثبت احوال کشور، نزدیک به یک میلیون و ۴۰۰ هزار مهاجر ایرانی در امریکا زندگی می کنند که بیش از یک چهارم آنها دارای مدارک فوق لیسانس و دکترا هستند. البته آمارهای غیررسمی تعداد این مهاجران را بسیار بیشتر از این تخمین می زنند. این میزان بالا نشان دهنده روند دنباله دار مهاجرت طی سال های متمادی است که موجب شده امریکا، بعد از ایران، داری بیشترین میزان ایرانی باشد. (امارات متحده عربی با ۸۰۰ هزار ایرانی در رده دوم و کشورهای انگلستان و کانادا هرکدام با ۴۱۰ هزار، آلمان با ۲۰۰ هزار، فرانسه با ۱۵۵ هزار و سوئد با ۱۱۰ هزار ایرانی از لحاظ سکونت ایرانیان در کشورهای خارجی در رده های بعدی قرار دارند) مروری بر این آمارها به خوبی نشان می دهد متاسفانه کشور ما هرسال حجم بالایی از نیروی انسانی تحصیل کرده خود را از دست می دهد. در مورد چرایی این پدیده بارها نوشته ایم و خوانده ایم و شنیده ایم. اما امروز زمان آن فرا رسیده است که با توجه به تغییرات قانون مهاجرت در امریکا، چاره اندیشی تازه یی برای پدیده فرار مغزها صورت گیرد. برای مقابله با پدیده فرار مغزها، قبل از هرچیز باید به انگیزه های نخبگان از مهاجرت پی ببریم. بیشتر نخبگانی که ایران را به مقصد کشورهای توسعه یافته خصوصاً امریکا ترک می کنند، انگیزه های شغلی و تحصیلی دارند که برای جذب آنان به کشور می توان اقدامات موثری انجام داد. اقداماتی که طی سه ماه تعلیق در برنامه های پذیرش مهاجر امریکا، می تواند نخبگان ایرانی را به ماندن در وطن، ترغیب کند.

استارت آپ و مهاجرت معکوس

واقعیت این است که بررسی آمارهای میزان مهاجرت نخبگانی و محاسبه میزان خسارت های مادی و معنوی گسترده یی که پدیده فرار مغزها به جامعه ایران تحمیل می کند، بسیار نگران کننده است. تصویب قانون جدید علیه مهاجران در امریکا، شاید تلنگری باشد که توجه ها را به سمت پدیده مهاجرت نخبگان جلب کند. به گواهی آمارهای موجود، تسهیل شرایط راه اندازی کسب وکارهای نوپا یکی از اصلی ترین مواردی است که نخبگان دانشگاهی و علمی را به ماندن در ایران امیدوار می کند. نمونه های متعددی وجود دارد که نشان می دهد نخبگان با هدف راه اندازی کسب وکار تازه، به ایران بازگشته اند و استارت آپی موفق و بومی راه اندازی کرده اند.

بهبود اکوسیستم استارت آپی، انگیزه ای برای ماندن

از آنجا که استارت آپ ها یکی از انگیزه های اصلی نخبگان برای ماندن در کشور هستند، برای کاهش پدیده فرار مغزها، باید شرایط رشد استارت آپ ها را مهیا کرد. این رشد از طریق تقویت اکوسیستم استارت آپی میسر می شود. کارشناسان تشکلی می گویند: این زیست بوم شامل سه بخش: «استارت آپ ها»، «شتاب دهنده ها»، «سرمایه گذاران خطرپذیر» است که برای رشد کسب وکارهای نوپا، می توان با تسهیل شرایط، تعدیل قوانین دست وپاگیر و حمایت بیشتر از سوی مراجع قانونی، هر سه ضلع این مثلث را تقویت کرد. ایجاد شرایط مساعد برای رشد اکوسیستم استارت آپی کشور، گامی موثر در تشویق و انگیزه دادن به نخبگان برای ماندن است. از سوی دیگر این اقدام می تواند زمینه ساز رشد اقتصادی و پایدار کشور شده و شرایط اجتماعی و فرهنگی را نیز ارتقا دهد تا از این طریق مهاجرت نخبگان در آینده نیز سیر نزولی پیدا کند. با توجه به آنچه گفته شد، می توان با تدوین برنامه های مشخص و اقدامات عملی از سوی نهادهای قانونی و اجرایی، این فرصت 3ماهه را مغتنم شمرد و برای حل یکی از مزمن ترین مشکلات جامعه ایران، راهکاری تازه پیدا کرد. درواقع این فرصت سه ماهه می تواند تمرین اجرای این برنامه های تشویقی و حمایتی برای نخبگان در سال های بعد نیز باشد. یکی از این سیاست های موثر در این زمینه، بهبود فضای کسب وکارهای نوپا و استارت آپی برای نخبگان است که اگر جدی گرفته شود، می تواند به شکلی محسوس، روند خروج نخبگان را کاهش داده و باعث شود ایران در گزارش های صندوق بین المللی پول، رتبه اول مهاجرت نخبگان در دنیا را نداشته باشد؛ این موضوع ها در شرایطی عنوان می شود که امروز ما شاهد برخی سنگ اندازی ها از سوی برخی نمایندگان فعال در کسب وکارهای سنتی هستیم. باید گفت که شرکت های دانش بنیان درارائه بسیاری از خدمات مطلوب به جامعه درسال های اخیر نقش پررنگی داشته که از آن میان می توان به اشتغالزایی گسترده، جذب و حفظ نخبگان، تولید ثروت از دانش و فناوری و ظرفیت های موجود داخلی، توسعه صنعت و رشد صادرات غیرنفتی و توسعه خدمات، اشاره کرد. جوانان و نخبگان ایرانی با راه اندازی این کسب وکارها توانسته اند در شرکت های دانش بنیان، با ایده های خلاقانه و بومی سازی فناوری های روز دنیا، زمینه استقلال اقتصادی و فرهنگی کشور را فراهم آورده و با روش های علمی و گام های عملی، به تحقق آرمان هایی کمک کنند که پیش از این شاید کمی رویایی به نظر می رسید. اما در این میان برخی توسعه و توفیق جریان استارت آپی، شرکت های دانش بنیان و سایر ارائه های متصل به آنها را مرتبط به جناح های سیاسی خاص دانسته و با هدف رقابت (به خصوص با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری در سال جدید) این کسب وکارها و کارآفرینان پیشتاز را مورد هدف قرار می دهند. در چنین شرایطی طرح چند پرسش در اینجا ضروری به نظر می رسد:
۱- اگر کارآفرینان فعال ایرانی توانسته اند در عرصه های علمی، فناوری و اقتصادی چشم ها را به خود خیره کنند و با راه اندازی استارت آپ ها، شتاب دهنده ها و صندوق های سرمایه گذاری جسورانه هزاران شغل ایجاد کرده و مهم ترین قدم ها را در اقتصاد مقاومتی بردارند، چرا نباید از آنها به عنوان مبارزان خط مقدم جنگ اقتصادی و جنگ فرهنگی حمایت کنیم؟

۲- چرا به جای اعتماد و روحیه بخشی به همین کارآفرینان، آنها را متهم به راه اندازی استارت آپ ها، شتاب دهنده ها یا صندوق های سرمایه گذاری جسورانه نفوذی یا چندملیتی می کنیم؟ آیا نکوهیده نیست در حالی که در جنگ اقتصادی نیاز داریم خط مقدم جبهه اقتصادی را تقویت کنیم، مثل نیروهای نفوذی و ضدانقلاب ناله ناامیدی سر دهیم و مانع حضور خیل عظیم مردم در خط مقدم جبهه ها باشیم؟

۳- آیا بهتر نیست از این موضوع استقبال کنیم که شرکت های دانش بنیان و کسب وکارهای نوپا، مصداق نوعی «بسیج مردمی» در عرصه اقتصاد هستند که بی هیچ ادعایی به جهاد اقتصادی برخاسته اند؟ شکی نیست که هر فرد یا مجموعه یی که فعالان اکوسیستم شرکت های دانش بنیان و کسب وکارهای نوپای ایرانی را تضعیف یا ناامید کند، خواسته یا ناخواسته، آب در آسیاب دشمنان این نظام می ریزد و دانسته یا ندانسته به اقتصاد امروز و فردای ایران اسلامی، آسیب وارد می کند.

برخورد سیاسی مساوی با گل به خودی

باوجود مزایای فراوانی که شرکت های دانش بنیان و کسب وکارهای نوپا برای کشور داشته اند، متاسفانه به دلایل رقابت های بین جناحی مدتی است بزرگ ترین فعالان این عرصه و کارآفرینان استارت آپی کشور مورد هدف قرار گرفته اند، اما برای درک میزان اهمیت کسب وکارهای نوپا باید به خاطر بیاوریم که عمده این استارت آپ ها زمانی شروع به کار کردند که شدیدترین تحریم ها علیه کشورمان در حال اجرا بود. در واقع این کسب وکارها بیش از هر چیز، نمادی برای اقتصاد خودکفا، بومی ما هستند که امتحان خود را در روزهای دشوار تحریم های اقتصادی پس داده اند. از طرفی این نکته قابل چشم پوشی نیست که بیشتر فعالان این عرصه دغدغه های فراجناحی دارند و بدون توجه به دعواهای سیاسی بین جناحی همه امید و تلاش خود را برای اعتلای اقتصادی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران به کار می گیرند. بنابراین تضعیف یا تخریب این اکوسیستم، اشتباهی نابخشودنی است که عملا آسیب پذیری کشور در مقابل تحریم ها و حملات اقتصادی دشمن را بالاتر برده و یکی از ظرفیت های بالفعل شده اقتصاد مقاومتی را تضعیف می کند.
شکی نیست که همه ما باید نسبت به تهاجمات فرهنگی و مسائل امنیتی همواره باید حساس باشیم. همچنین خوشبختانه نهادهای پرقدرت، مقتدر و صلاحیت دار فرهنگی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران در زمینه رصد جریانات اقتصادی داخلی و خارجی، وظایف خود را به خوبی انجام می دهند. اما در چنین شرایطی تشویش اذهان عمومی به بهانه رقابت های بین جناحی نه تنها مفید نیست بلکه دشمنان مردم و نظام را شاد می کند. زمانی که روند توسعه اقتصادی دانش بنیان و فناورمحور و اشتغالزایی را در گرداب رقابت های جناحی غرق کنیم، فقط دشمن را شاد کرده ایم.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir