بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : سه شنبه 2 شهريور 1395      10:54

دعوت‌نامه سیاسی برای سرمایه‌گذاری خارجی

اقتصاد ایرانی: علی لاریجانی هم به جبهه کسانی پیوست که می خواهند دیپلماسی در خدمت اقتصاد باشد. پیش از این فعالان اقتصادی بارها از جدایی بین سیاست و اقتصاد ایرانی گلایه داشتند و از اینکه منافع اقتصادی مورد توجه سیاسیون نیست دلگیر بودند؛ از این رو سال هاست خواستار کمک سیاست و دیپلماسی به اقتصاد هستند. در سه سال اخیر رئیس جمهوری بارها بحث یارانه دادن سیاست به اقتصاد را مطرح کرده بود و حالا رئیس مجلس شورای اسلامی با این استدلال که محور دیپلماسی باید اقتصاد و توسعه باشد، پیشنهادی را برای جذب سرمایه های خارجی با کمک دیپلمات های کشورمان مطرح کرد.

به گزارش شرق، به گفته لاریجانی قرار نیست عده ای دیپلمات در کشورهای دیگر داشته باشیم که فقط به گفت وگو بپردازند بلکه گفت وگوها باید به جذب سرمایه گذار منجر شود. می توانیم فرمولی درست کنیم که برمبنای آن بگوییم دیپلمات ها چنانچه بتوانند در هر کشوری فلان تعداد سرمایه گذار را جذب کنند، ما فلان میزان به وزارت خارجه کمک می کنیم. این برای دیپلمات ها انگیزه ایجاد می کند. به گزارش ایسنا، لاریجانی در سخنانی در نشست کمیسیون تلفیق رسیدگی به برنامه ششم توسعه کشور، افزود: کشورهایی موفق شدند که دیپلماسی اقتصادی داشتند، اما دیپلماسی ما امروز در خدمت اقتصاد نیست و باید فرمول آن را با کمک وزارت خارجه پیدا و تدوین کنیم. گرچه فعالان اقتصادی نفس خدمت سیاست به اقتصاد را تأیید می کنند و آن را نوعی عاقلانه اندیشیدن در حوزه سیاست می دانند، اما اظهار می کنند تا بستر حضور و فعالیت سرمایه گذار در داخل مهیا نشود، سرمایه به ایران نمی آید چراکه برای سرمایه گذار جدای از اینکه به سود و امنیت سرمایه خود اهمیت می دهد، زمان نیز اهمیت بالایی دارد. آنها معتقدند جذب سرمایه گذار خارجی بدون بسترسازی در داخل، مانند دعوت کردن میهمان به سفره خالی است. مسئله دیگری که کارشناسان مطرح می کنند این است که به جای سپردن مسئولیت جذب سرمایه و سرمایه گذار خارجی به سفرا، حضور رایزن های اقتصادی کارا و متخصص را تقویت کنند و به آنها اختیار و ابتکارعمل بدهند؛ مسئله ای که در دستگاه دیپلماسی تا حدی مغفول واقع شده و در حد گماردن افرادی بدون توجه به شایستگی و تخصص آنها و احتمالا با پارتی اکتفا شده است.

اول سرمایه راکد داخلی را به میدان بیاوریم

احمد کیمیایی اسدی، عضو کمیسیون سرمایه گذاری اتاق ایران

اساس این حرف که باید دیپلماسی را در خدمت اقتصاد بگیریم درست است، به ویژه برای ایران که کشوری در حال توسعه است و نیازمند سرمایه گذاری خارجی، آن هم در شرایطی که وابسته به نفت هستیم و بازار آن خراب شده است. براساس اهداف سند چشم انداز ١٤٠٤ ایران باید کشور اول منطقه باشد و بر این اساس نیازمند سالانه ٣٠ تا ٥٠ میلیارد دلار جذب سرمایه گذاری خارجی هستیم اما اگر بخواهیم اولویت ها را در جذب سرمایه گذاری بسنجیم، ابتدا باید برای سرمایه راکد داخلی فکری کنیم. ما به سرمایه گذاری خارجی نیاز داریم اما فعلا سرمایه های داخلی هم راکد و در فضای تردید هستند. اگر فضای مناسبی برای داخلی ها مهیا کنیم و آنها را به میدان آوریم، احتمالا در جذب سرمایه خارجی موفق تر خواهیم بود و این امکان هست که خارجی ها هم با دیدن این مسائل ترغیب شوند و پا پیش بگذارند. دیپلماسی باید در خدمت اقتصاد قرار بگیرد اما نه اینکه سفرا این مسئولیت را بپذیرند؛ سفیر یک عنصر سیاسی است و جدای از اینکه احتمالا از اقتصاد به اندازه یک فعال یا کارشناس اقتصادی شناخت ندارد، مشغله او به عنوان سفیر نیز به قدری است که نمی تواند وقت زیادی صرف مسائل اقتصادی کند. علاوه بر این از سفیر تعریف سیاسی می شود و شاید این شائبه هم ایجاد شود که ورود به مسائل اقتصادی، خللی در وظایف دیپلماسی او وارد کند. باید رایزن های اقتصادی به دستگاه دیپلماسی اضافه شوند و از این مسیر، دیپلماسی به اقتصاد کمک کند؛ البته نیاز است رایزن های اقتصادی، از قدرت و ابتکار عمل بیشتری هم برخوردار شوند و از اقتصاد ایران و اقتصاد کشوری که به آن سفر می کنند، اطلاعات کاملی داشته باشند تا در مذاکرات بتوانند مزیت ها و فرصت ها را بشناسند و به جذب سرمایه گذار خارجی بپردازند. گویا حضور رایزن های اقتصادی در دستگاه دیپلماسی در دوره تحریم متوقف شده بود که حالا رایزن هایی به برخی از کشورها فرستاده شده اند اما هنوز بازخوردی از آنها به فعالان اقتصادی نرسیده است چراکه سرمایه گذاری خارجی با تحقیق و ارزیابی کارشناسی وارد میدان می شود در حالی که عملا در اقتصاد ایران نتوانسته ایم بستر مناسب مهیا کنیم. اگر بخواهیم به تجربه های موفق جذب سرمایه خارجی در دیگر کشورها توجه کنیم، یکی از مدل های موفق را کشور چین پیاده کرده است. دولتمردان این کشور در زمانی که رشد اقتصادی شروع شد، به این فکر افتادند که برای رفع نیاز به جذب سرمایه خارجی ابتدا سرمایه چینی های خارج از کشور را با مشوق های لازم جذب کنند. با تدابیری که اندیشیدند، کم کم سرمایه های چینی خارج از این کشور به چین برگشت و دیگران وقتی فضای مناسب و صرفه اقتصادی سرمایه گذاری در این فضا را دیدند، عملا بهترین تبلیغ برای جذب بقیه سرمایه های چینی خارج از کشور و حتی سرمایه خارجی انجام شد. به هرحال سرمایه گذار برای کسب سود و با اطمینان از حفظ سرمایه، وارد کشورهای دیگر می شود و پیش از ورود این مسائل را می سنجد؛ شرایطی که کشور ما دارد و مسائلی که در منطقه اتفاق می افتد، جذب سرمایه خارجی را سخت کرده است. اگر می خواهیم سرمایه خارجی به ایران بیاید، باید فضای کسب وکار و شاخص هایی مانند سلامت و شفافیت اقتصادی بهبود پیدا کنند. ما در فضای کسب وکار رتبه ١١٨ جهان را داریم و در بحث سلامت اقتصادی رتبه ما از این هم نامناسب تر است و این محیط توان جذب سرمایه خارجی را ندارد.

دعوت میهمان به سفره خالی

سهراب شرفی، نایب رئیس سابق کمیسیون سرمایه گذاری اتاق ایران

سنگ بزرگ پیش پای جذب سرمایه گذاری خارجی، موانع قانونی و بوروکراسی پرپیچ وخم اجرائی کشور است. باید توجه داشت که معمولا سرمایه گذارانی که اثرگذار و توانا هستند، کم حوصله اند و زمان برایشان مهم است؛ درحالی که مدیریت زمان در ایران اصلا موردتوجه نیست. زیرساخت های اقتصاد ایران، به خصوص در حوزه قوانین و مقررات اصلا برای پذیرش سرمایه گذار خارجی مناسب نیستند؛ باید قبل از دعوت میهمان، مقدمات پذیرایی را آماده کرد. سرمایه گذاری حاصل یک ایده در ذهن سرمایه گذار است که البته تاریخ انقضا دارد و این احتمال وجود دارد که با طولانی شدن پروسه شروع فعالیت، منصرف شود. مشکل ما در ایران این است که کارگزاران دولتی هیچ گونه مهارت آموزی برای جذب سرمایه گذاری نداشته اند و علاقه ای هم به این کار ندارند چراکه مدیران از دولت حقوق می گیرند و درآمد دولت هم از نفت است.باید یک سیستم تشویق و تنبیه محترمانه بر فضای مدیریتی کشور حاکم باشد که مدیر لایق و کاردانی که در بهبود فضای کسب وکار، کاهش بوروکراسی اداری و رفع موانع تولید موفق عمل می کند، تشویق شود و مدیری که فقط بخش نامه و قانون و مقررات پیچیده را در نظر دارد و هیچ گونه ریسک پذیری ای برای رفع موانع و مشکلات ندارد، تنبیه شود. مدیر باید سرمایه جذب کند و به آن سود برساند. اگر قرار باشد مدیر ریسک پذیر نباشد و ابتکار عمل به خرج ندهد، هر کسی می تواند بر جای او بنشیند و بخش نامه ها را ملاک عمل قرار دهد.اگر بخواهیم با توسل به دستگاه دیپلماسی از خارج سرمایه جذب کنیم، باید ابتدا بسترها را آماده کنیم؛ اگر بخواهیم هواپیمایی فرود بیاید، اول باید باند فرود و برج مراقب و امنیت پرواز ایجاد کنیم؛ این در حالی است که در کشور، هیچ چیزی مهیا نیست. این همه هیأت تجاری که در پساتحریم به ایران آمدند، همه با تحلیل آمدند اما حقیقت این است که سرمایه گذار، سرمایه را جایی به کار می گیرد که از بابت منافع و امنیت سرمایه، خیالش آسوده باشد.امنیت فقط اطمینان از مصادره نشدن دارایی نیست؛ امنیت یعنی اینکه بوروکراسی اداری در فعالیت اقتصادی حداقل باشد؛ وزارت اقتصاد به عنوان متولی جذب سرمایه خارجی بتواند دیگر وزارتخانه ها و دستگاه ها را نیز در راستای تسهیل سرمایه گذاری و دادن مجوز همراه کند تا قبل از پشیمانی و خستگی سرمایه گذار، کار تمام شود؛ نه اینکه مدام بخواهیم کار را پیچیده تر کنیم و عوارض بیشتری برای دولت بگیریم. تا زمانی که نگاه اقتصادی ما بر پایه تمامیت خواهی استوار باشد، نمی توانیم سرمایه خارجی جذب کنیم. اول باید ساختار داخل را تغییر دهیم و بعد از سرمایه گذار دعوت کنیم.اینکه دیپلماسی در خدمت اقتصاد و جذب سرمایه خارجی قرار گیرد، حرفی است که سال ها پیش زده شده و کسی به آن گوش نداده است؛ باید رایزن های اقتصادی توانا، کارا و دارای دانش بازاریابی بین المللی در سفارت های ایران باشند؛ در حالی که یکی از مشکلات اساسی ما این است که آن تعداد رایزنی هم که داریم بدون شایسته سالاری و با پارتی به عنوان رایزن انتخاب شده اند و هیچ تخصصی ندارند.در بازاریابی می گویند هرگز کالا را به سمت مشتری هُل ندهید بلکه کاری کنید که مشتری به سمت کالا بیاید؛ با همین رویه، وظیفه رایزن یا سفیر هم این نیست که سرمایه گذار را برای ورود به ایران تشویق کند؛ وظیفه او این است که ساختار روان و آسان کشور را به اطلاع آنها برساند و با ایجاد اشتیاق آنها را برای ورود به ایران ترغیب کند.آمریکا به عنوان غول اقتصادی دنیا به هر کسی که ٥٠٠ هزار دلار یعنی حدود یک میلیارد و ٧٥٠ میلیون تومان در آمریکا سرمایه گذاری کند، ملیت آمریکایی می دهد. یا مثلا کشورهای توسعه یافته به کسانی که یک شغل ایجاد کنند، امتیازاتی می دهند؛ حالا ببینیم ما برای کسی که یک میلیارد و ٧٥٠ میلیون تومان در ایران سرمایه گذاری کند یا برای کارآفرین ها چه می کنیم؟وقتی بسترهای داخلی مهیا نیست، فایده ای ندارد اولویت را به دیپلماسی اقتصادی بدهیم یا در بیرون از کشور مشوق هایی برای جذب سرمایه بگذاریم. در دولت های نهم و دهم حتی جایزه گذاشتند تا سرمایه خارجی جذب شود، غافل از اینکه بازخورد این جایزه در دنیا بسیار بد بود و نتیجه ای نداشت. چراکه گرچه از منظر اقتصادی می توانست توجیه داشته باشد اما معنای دیگرش این بود که در داخل ایران به قدری مشکل وجود دارد که برای آمدن سرمایه گذاری که این مشکلات را نادیده بگیرد، جایزه هم می دهیم. الگوی دیپلماسی اقتصادی به معنای دعوت میهمان به سفره خالی نیست؛ باید به سمت پالایش قوانین برویم. ما برای اعطای مجوز فعالیت اقتصادی به نزدیک دو هزار استعلام نیاز داریم که اخیرا قرار شده بررسی برای کاهش ٥٠٠ مورد آن در دستور کار قرار بگیرد. در حالی که کشورهای پیشگام در جذب سرمایه خارجی، از کشورهای حوزه خلیج فارس گرفته تا کشورهای آسیایی، کانادا و... ١٠ درصد مقررات ما را دارند و هر سال هم برای پالایش آنها تلاش می کنند.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir