بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : شنبه 5 تير 1395      12:3

سایه سنگین اقتصاد دولتی

اقتصاد ایرانی: این روزها فضای خبری و رسانه ای کشور به شدت تحت تاثیر بحث «فیش های حقوقی» است. این موضوع از زمانی داغ شد که دستمزدهای چند ده میلیونی برخی از مدیران دولتی در بانک و بیمه و سایر حوزه ها روی خروجی خبرگزاری ها رفت و خیلی از مخاطبان را شوکه کرد.

به گزارش دنیای اقتصاد، مجموعه مسائلی که در مورد این دستمزدهای کلان و مزایای عجیب مطرح شد، فشار کم سابقه ای را متوجه این گروه از مدیران کرد؛ چنان که ظاهرا کار به استعفای مدیرعامل بانک رفاه کارگران، البته با نقش آفرینی ویژه وزیر کار کشیده است. این داستان همچنان داغ است و هر روز مصادیق جدیدی در مورد دریافت های کلان معرفی می شود. در برخی موارد به نظر می رسد این قبیل جست وجوها و کنجکاوی ها، ماهیت صرف اقتصادی و اجتماعی شان را از دست داده اند و به یک درگیری تمام عیار سیاسی بین جناح های مختلف تبدیل شده اند. مسلما در حاشیه غائله فیش ها، می توان به نکات و مسائل زیادی اشاره کرد و داستان را از زوایای گوناگون دید، اما آنچه به شدت مایه تعجب به نظر می رسد، بی تفاوتی منتقدان نسبت به دیگر پرداخت های نجومی است که این روزها در کشور صورت می گیرد. در شرایطی که مدیران دولتی به خاطر دریافت های چندده میلیونی تحت فشار هستند و دولت هم موظف به پاسخگویی شده، ستارههای فوتبال ایران در کمال آرامش قراردادهای نجومی منعقد می کنند، بی آنکه حساسیت چندانی در موردشان وجود داشته باشد!

ارقام هنگفت، شروط ویژه

خیلی ها بر این باورند که فوتبال ایران از نظر درخشش فردی بازیکنان رو به قهقرا رفته و در سال های اخیر بازیکنان چندانی نداشته که بتوان از آنها به عنوان ستاره یا فوق ستاره یاد کرد. موضوع ساده است؛ داریم در مورد کسانی حرف می زنیم که می توانند یک تنه سرنوشت یک بازی یا یک تیم را مشخص کنند. در گذشته ای نه چندان دور، می شد از کسانی مثل علی کریمی، علی دایی، کریم باقری، خداداد عزیزی و احمدرضا عابدزاده به عنوان مصادیق این بحث سخن گفت، اما امروز خبری از این قبیل بازیکنان نیست و مهره های کلیدی فوتبال ایران به شکل عجیبی دچار «تنزل استاندارد» شده اند. همه اینها اما مانع از آن نمی شود که بازیکنان جدید نیز مشمول سیر صعودی دستمزدها شوند و با ارقام خیره کننده قرارداد ببندند. مثلا به مورد کاوه رضایی توجه کنید؛ او مهاجم نوک است و امسال درگیری مفصلی بین پرسپولیس و استقلال بر سر جذبش در گرفت. در نهایت هم این بازیکن در حالی آبی پوش شد که در مورد توافق مالی اش با استقلال از ارقام عجیب و غریب صحبت شده است. یک روزنامه ورزشی اخیرا مدعی شده ارزش قرارداد کاوه رضایی با استقلال، چیزی حدود یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان بوده است!

توجه داشته باشید که او به عنوان مهاجم هدف، سال گذشته تنها ۶ گل به ثمر رسانده و در کل دوران فوتبالش هم بیشتر از ۲۵ گل نزده است! اینکه چرا رقابت دو باشگاه دولتی برای به خدمت گرفتن چنین بازیکنی باید دستمزد او را به این سطح افزایش بدهد، حقیقتا مایه تعجب است. جالب تر اینکه گفته می شود او ۶۰۰ میلیون از قراردادش را قبل از امضای کاغذها دریافت کرده است؛ یعنی شبیه همان شرطی که وحید امیری برای پرسپولیس گذاشته بود. در غائله فیش های حقوقی، اسم مدیرانی به چشم می خورد که مثلا ماهی ۵۰ میلیون تومان دستمزد می گیرند. به این ترتیب «ظاهرا» کاوه رضایی قبل از اولین جلسه تمرینش با استقلال، مجموع دستمزد یک سال آنها را گرفته تا حاضر به امضای قرارداد شود! در اینکه همه جای دنیا فوتبالیست ها گران تر از مردم عادی و حتی بسیاری از صاحبان مشاغل ممتاز هستند تردیدی وجود ندارد، اما در این میان دو نکته مهم قابل تامل است؛ نخست آنکه این قاعده شامل همه فوتبالیست ها نمی شود و تنها ستارگان موثر را در بر می گیرد، در حالی که امروز در لیگ برتر ایران رفته رفته رقم «یک میلیارد تومان» به کف دستمزد بازیکنان تبدیل شده و آنهایی که قرار است از همه ارزان تر بگیرند با کلی منت گذاشتن چنین پولی دریافت می کنند. نکته دوم هم آنکه اگر در بقیه نقاط دنیا فوتبالیست ها بیشتر پول می گیرند، این پول از منبع خصوصی تامین می شود و در اثر قواعد اقتصادی موجود، اصل و فرع پول به سرمایه گذار برمی گردد، در حالی که در ایران چنین ارقامی عمدتا از کیسه دولت یا منابع مجهول تامین می شود و بازگشت سرمایه ای هم در کار نیست!

سقفی که شکست

اخیرا شنیده می شود برای بهبود اوضاع و حل مشکل فیش های حقوقی، قرار شده برای مدیران دولتی «سقف دستمزد» در نظر گرفته شود. این شبیه همان طرح «سقف قرارداد» است که چند سال پیش برای مهار قیمت بازیکنان تعیین شد، اما هرگز به جایی نرسید. در مقطعی قرار شد هیچ فوتبالیستی در ایران بیشتر از ۳۵۰ میلیون تومان برای یک فصل دریافتی نداشته باشد. این موضوع چالش های فراوانی را به همراه آورد. مثلا پرسیده شد اگر بازیکنی در زمره سوپراستارها به شمار بیاید و نقش حیاتی برای تیم داشته باشد، چرا باید به اندازه بقیه پول بگیرد؟ گذشته از این کشمکش های نظری، در حوزه عمل هم زیاد طول نکشید تا ناکارآمدی چنین طرحی به اثبات برسد. اولا که باشگاه های خصوصی (مثلا در آن زمان استیل آذین) خیلی راحت این قانون را نقض می کردند و ایده کلی شان هم این بود که چون از جیب خودشان پول می دهند، نیازی به تبعیت از چنین قواعد محدودکننده ای نمی بینند. دوم آنکه باشگاه های دولتی به تدریج راه دور زدن این قانون را یاد گرفتند و با پرداخت های زیرمیزی، به کوشش برای جذب بازیکنان ادامه دادند.

در نهایت هم سقف قرارداد تبدیل به کف قرارداد شد تا نه تنها خدمتی به فوتبال ایران نکرده باشد، بلکه آسیبی جدی به آن وارد کند و البته بعد از اثبات ناکارآمدی اش، به کلی از مقررات این رشته ورزشی حذف شود. حالا هم مشخص نیست بحث سقف دستمزد برای مدیران، جواب می دهد یا به همان سرنوشت سقف قرارداد در فوتبال مبتلا می شود؟ معلوم نیست شرکت های دولتی در رقابت با خصوصی ها قادر خواهند بود به این سقف دستمزدها وفادار بمانند یا داستان دیگری پیش می آید. هرچه هست اما، یک نکته کاملا روشن به نظر می رسد؛ چه در فوتبال و چه در بیرون از آن، تا زمانی که رو به خصوصی سازی واقعی نرویم و سایه سنگین اقتصاد دولتی برقرار باشد، نمی توان انتظار شفاف سازی اطلاعات و نیز حسابگری در پرداخت ها را داشت. اگر سازوکار فوتبال به معنای واقعی کلمه «خصوصی» باشد و مدیر باشگاه به بازگشت سرمایه اش فکر کند، طبعا به هر بازیکنی چشم بسته ارقام میلیاردی نخواهد پرداخت. این موضوع در مورد موسسات اقتصادی مثل بانک ها و بیمه ها و نظایر آن هم صادق است.

محبوبیت باعث مصونیت است؟

در شرایطی که بحث فیش های حقوقی برخی مدیران دولتی حسابی سروصدا کرده، کسی کاری به دریافتی نجومی فوتبالیست ها ندارد. این بی تفاوتی از کجا ناشی می شود؟ سعید فائقی، معاون پیشین سازمان تربیت بدنی در این مورد به «دنیای اقتصاد» می گوید: «مردم می گویند مشکلات اقتصادی ما به خاطر دریافت های فلان مدیر دولتی است، اما به قراردادهای میلیاردی فوتبالیست ها زیاد ورود نمی کنند، چرا که فوتبالیست ها محبوب مردم هستند و دوست ندارند آنها اذیت شوند. از طرفی باید پذیرفت که یک بازیکن فوتبال دوره فعالیت معینی دارد و همه عمر را باید با درآمدهای همین دوره سپری کند. فوتبالیست مثل مدیرهای دولتی حقوق بازنشستگی ندارد و باید در مدت بازیگری، پشتوانه مالی خوبی برای خود ایجاد کند. به علاوه پرداخت های فوتبالیست ها در ایران هیچ وقت دقیق و کامل نبوده است.»


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir