بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : چهارشنبه 12 خرداد 1395      12:21

بازارآزاد در تله سیاست

انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی شریف هفته جاری با برگزاری یک ‌میزگرد موضوع «سوسیالیسم، بازار و سوداگری در ایران» را به بحث گذاشت که البته با وجود اختلاف‌نظرات عمیق میان سخنرانان این همایش، درنهایت به چالشی جدی تبدیل شد.

اقتصاد ایرانی: «اساسا جریان مدرنیته و نوگرایی در ایران با گرایش چپ وارد ایران شد و هنوز سایه اندیشه چپ در همه فرآیندهای روشنفکری، دولت مدرن، فرآیند تصمیم گیری و تصمیم سازی وجود دارد؛ با اینکه حدود ۱۰۰ سال از مشروطه می گذرد.» این سخنان عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی است که همچنان به دفاع تمام قد خود از اقتصاد بازار آزاد می پردازد و البته از آن به عنوان «ایران شهر» یاد می کنند که تنها راه نجات اقتصاد ایران است. انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی شریف روز دوشنبه هفته جاری با برگزاری یک میزگرد موضوع «سوسیالیسم، بازار و سوداگری در ایران» را به بحث گذاشت که البته با وجود اختلاف نظرات عمیق میان سخنرانان این همایش، درنهایت به چالشی جدی تبدیل شد. در این نشست عباس آخوندی، سعید لیلاز و علی مدنی زاده سه اقتصاددان وابسته به جریان اندیشه اقتصاد بازار آزاد سخنرانی کردند و در آن طرف ماجرا هم حسین راغفر اقتصاددان نهادگرا قرار گرفته بود که البته در این همایش باتوجه به بحث های در گرفته بیشتر نقش یک اقتصاددان مدافع اندیشههای سوسیالیستی را به خود گرفت و مشخصا هم از پس این کار برنیامد و بیشتر با خرج احساسات فراوان به گلایه گویی از وضع موجود پرداخت. در حالی که آخوندی معتقد بود، سیطره اندیشه چپ در اقتصاد ایران جایی برای شکل گیری بازار آزاد در ایران به میان نگذاشته، راغفر گفت: «شما بگویید در کدام کشور بازار آزاد شکل گرفته که دومی آن ایران باشد.» سعید لیلاز نیز با یک کاسه کردن کل تاریخ اقتصادی ایران بدون درنظرگرفتن ماهیت و کیستی دولتمردان، از اهمیت مطالعه پیشینه ساختار معیوب اقتصادی ایران سخن گفت و اظهار کرد: « اگر قیمت هر بشکه نفت ۲۰۰ دلار شود و روزی ۳ میلیون بشکه نفت صادر کنیم، به روحانی نیازی نیست و کسان دیگری روی کار می آیند».

سیطره گفتمان چپ بر سر اقتصاد ایران

عباس آخوندی بحث خود را با بیان ۴ گزاره اصلی برای تفسیر سوسیالیسم بازار و سوداگری در ایران آغاز کرد. نخستین گزاره مورد اشاره وی، سیطره اندیشه چپ بر جریان نوگرایی ایران بود و توضیح داد: اساسا جریان مدرنیته در ایران با گرایش سوسیالیستی و چپ وارد ایران شد، هنوز هم سایه اندیشه چپ را در تمام فرآیندهای روشنفکری، دولت مدرن و فرآیندهای تصمیم گیری به انحا مختلف در لایه های متفاوت می بینیم. تقریبا ۱۰۰ سال است که ما با این مفهوم به صورت گسترده یی مواجه هستیم. گزاره دوم پاسخ به این سوال است که آیا ما هیچ وقت در ایران بازار به مفهوم «بازار آزاد» داشتیم یا آنچه ما در ایران داشتیم و از آن به عنوان نظام بازار تعبیر می شود، نظام سوداگری مرکانتالیستی است؟ هرگز در ایران بازار آزاد به مفهوم نظام اقتصادی شکل نگرفت.
وزیر راه وشهرسازی ادامه داد: موضوع دیگری که قصد دارم در این جلسه از آن صحبت کنم، این است که متخصصان اقتصادی سیاسی معتقدند، معمولا اصلاحات ساختاری در تله سیاست می افتد و از آنجا که کسانی که اصلاح ساختاری را پیشنهاد می دهند، کمتر توجه می کنند به محیط اقتصاد سیاسی، آنچه اتفاق می افتد نهایتا بخش عمده سیاست های اصلاح ساختاری لغو ماهیت پیدا می کند و به صورت وارونه اجرا می شود. برای ارزیابی آن هم به تله های سیاست رجوع نمی شود بلکه موضوع سیاست های اصلاحی را بررسی می کنند، درصورتی که آنچه اجرایی شده اساسا هیچ ربطی به سیاست های پیشنهادشده اولیه نداشته است. بنابراین موضوع ارزیابی تله سیاست در مقوله اصلاح ساختاری بسیار مهم است. گزاره چهارم هم این است که اصولا «ایسم ها» مساله یی را برای ما حل نمی کند؛ نه سوسیالیسم و نه کاپیتالیسم. ما باید دنبال مفهمومی باشیم که در ایران آن را بتوان مورد بازخوانی قرار داد، با وجود تمامی تئوری ها امکان اینکه ما مفهومی فرازمانی و فرامکانی داشته باشیم، وجود ندارد. خود من بیشتر دنبال مفهومی به نام «ایران شهر» هستم.
آخوندی برای ورود به بحث اصلی خود، ابتدا تاکید کرد که در این جلسه نه به عنوان وزیر بلکه به عنوان یک معلم به اظهارنظر می پردازد و البته با لحن شوخی هم گفت که همین جا شهادتین می آورم که در تمامی این بحث ها بیش از هرچیز به دنبال حفظ نظام و توسعه کشور هستم و نمی خواهم با حاشیه ها گرفتاری برای خودم ایجاد کنم. او سخنان خود را با نقبی به عصر مشروطه ادامه داد و گفت: در دوره قاجار با یک استراتژی تجار با دربار اشتراک منافع داشتند و همکاری میکردند، البته بدون شفافیت و خالی از هرگونه رقابت و فقط به صورت مبادله امتیاز. این تعریف تیپیکال و استاندارد بازار سوداگرانه بود. اما بعد از مشروطه تجار خارجی وارد میدان تجاری ایران شدند و به تدریج جای تجار داخلی را گرفتند و منافعی تحت امتیازات مختلف مانند امتیاز تنباکو به تجار خارجی داده شد. در ابتدای کار همکاری بین دربار، تجار خارجی و تجار داخلی بود اما بعد از ریشه دواندن خارجی ها در بازار، تجار داخلی شروع کردند به رقابت با آنها و اوجش هم سیستم امتیاز تنباکو بود که تجار خارجی کنار گذاشته شدند. تمامی این ورقهای تاریخ به ما نشان می دهد، با شکل گیری اجتماعیون عامیون (همان سوسیال دموکراتها) جریان چپ گرایی در ایران ایجاد می شود و به محض استقرار پهلوی اول این جریان به دولت ورود پیدا می کند و دولت مقتدری که جریان آزادی را نمی توانست تحمل کند، اقتدار مربوط به این جریان را تحت عنوان حمایت از مردم می پذیرد. ۱۳۰۸ قانون اعسار تصویب می شود، ۱۳۰۹ قانون تفتیش اعسار و ۱۳۱۰ تمام این اندیشه های سوسیالیستی رسما در سیستم حکوت پهلوی اول مستقر می شود.
طبق گفته های آخوندی، گسترش و نفوذ اندیشه چپ بر ایران، گفتمان غالب تاریخ اقتصادسیاسی صدساله اخیر بوده است. او معتقد است، بخش اصلی و زیربنایی انقلاب سفید شاه و مردم در دهه۴۰، از اصلاحات ارضی گرفته تا سهیم کردن کارگران در سود کارخانجات و اصل ۱۴ و مبارزه با تورم و گرانفروشی و حمایت از مصرف کنندگان همگی آبشخور اندیشه های سوسیالیستی بوده است.
این اقتصاددان با تاکید بر اینکه جریان نوگرایی در ایران با بستر اندیشه های چپ بوده، اظهار کرد: روبنای اقتصاد ایران در تمام این مدت سیستم سوداگری در بازار بوده است، این موضوع تا انقلاب ۵۷ ادامه داشت و بعد از آن هم مالکیت ابزار تولید اصلی ترین آموزه سوسیالیسم به شکل دیگری خود را در لایه های سیاستی تزریق کرد و ما همچنان فاقد نظام ضد انحصار و نظام کنترل رقابت بودیم تا به مفهوم و سیاست های ابلاغی اصل ۴۴ که تحول بزرگی در گشایش اقتصادی ایران مطرح می کرد، رسیدیم. براساس سیاست های ابلاغی اصل ۴۴، به همه عناوین بخش خصوصی اجازه ورود به اقتصاد و بهره مندی از آن داده شد که تحول بزرگی به شمار می آید و کوچک نیست. آخوندی با بیان اینکه مهم این است که تله سیاست را در این اصل پیدا کنیم، گفت: بر اساس آمار، خصوصی سازی در ایران به معنای واقعی خصوصی سازی اتفاق نیفتاد بلکه تغییر واگذاری ها به دیگر نهادهای دولتی و عمومی، خصوصی سازی تلقی شد و اصل ۴۴ در تله سیاست افتاد. تله سیاست بعدی در خصوصی سازی این بود که اگرچه قرار بود با خصوصی سازی منطق تخصیص بهینه بازار حاکم شود اما آن منطق اجرا نشد. بدین معنا که نه قانون خودانحصاری ایجاد شد، نه سیستم رقابتی، نه تجاری سازی خدمات و نه بساط نظام قیمت گذاری برچیده شد. به همین دلیل، وقتی در این سیاست نه سیستم رقابت، نه قانون ضد انحصار و نه سیستم رفع قیمت گذاری را داریم، اتفاقی که رخ می دهد این است که مثلا راه آهن تحت اختیار وزارت راه و شهرسازی به یک ارگان دولتی دیگر محول می شود، در حالی که هدف از خصوصی سازی به واقع این نبود.
او اضافه کرد: تله سیاست بعدی این است که پس از این اتفاقات این گمان پیش می آید که مقررات ایراد دارد و به همین دلیل نیز به کسی که هیچکدام از قواعد رقابت را رعایت نمی کند، امتیاز بیشتری می دهیم. تله سیاست دیگر، به امکان صرفه جویی در مصرف انرژی مربوط است. بارها درباره قیمت حامل انرژی بحث شد و اینکه تا آزاد نشود امکان صرفه جویی انرژی وجود نخواهد داشت. کل داستان بهینه سازی مصرف انرژی چه سرنوشتی در ایران پیدا کرد؟ نخست اینکه گفته شد به هیچ وجه افزایش قیمت نداریم و ۱۰ درصد رشد نیز نخواهیم داشت. بنابراین در یک لحظه ایست کرد و همه منابعش تبدیل به یارانه هایی شد که میان مردم به صورت نقدی توزیع شدند. یعنی هر مرتبه کل داستان هدفمندی یارانه ها و اصلاح قیمت ابزار توزیع یارانه، به عنوان یک هدف کاملا سیاسی به کارگرفته شد، تله سیاست سوم هم بحث مسکن مهر است.
آخوندی با تاکید بر اینکه اگر به مفاهیم سوسیالیسم، بازار آزاد، مرکانتالیسیم (سوداگری) دقت نکنیم در اصلاحات بعدی بار دیگر در تله سیاست می افتیم، بیان کرد: در جریان تله سیاست مفهوم چپ در ایران قلب ماهیت پیدا کرد. بدین معنا، اندیشه چپ هیچگاه در ایران منجر به دولت رفاه نشد و کسی نیست که ادعا کند سیستم جامع رفاه داریم. با وجود آنکه به شکل گسترده یی هزینه های رفاهی در بخش های مختلف داریم.

رقابت با وجود حداقل برابری، معنا پیدا می کند

در ادامه این نشست، حسین راغفر اقتصاددان به عنوان منتقد اقتصاد رقابتی و بازار رقابت آزاد پشت تریبون تالار جابر دانشکده شیمی قرار گرفت و ضمن ابراز ارادت شدید به عباس آخوندی، سخنان تند وتیز و البته احساسی خود را آغاز کرد. او با بیان اینکه چیزی به نام دولت با مفهوم مدرن در ایران وجود ندارد، گفت: همه حرف های عباس آخوندی را قبول دارم اما باید بگویم ایشان سوسیالیسم را به مصداق های کوچک محدود کرده، درصورتی که نباید هر چیزی را به اسم سوسیالیسم معرفی کرد.
راغفر خطاب به آخوندی که در سخنانش چندبار به اقتصاد و بازار آزاد اشاره کرده و گفته بود: «در ایران هرگز بازار اقتصاد ایجاد نشده است»، اظهار کرد: آقای دکتر بازار آزاد در هیچ سرزمینی پدیدار نشده است. شما بگویید در کدام کشور بازار آزاد شکل گرفته که دومی آن ایران باشد. دست نامرئی آدام اسمیت از همان ابتدا آرتروز داشته و هیچ کاری ازش برنمی آمده است. در همه تاریخ این قدرت بوده که تعیین کننده بازار بوده است و بازار محصول روابط قدرت حاکمیت و دولت است.
راغفر با صدایی بلند و کمی عصبی گفت: «به اسم بازار آزاد مردم را چپاول کردند و ما آزادی چپاول در ایران داشته ایم.» این جمله راغفر با تشویق جمع دانشجویان همراه شد و همین ابراز رضایت دانشجویان، راغفر را در اظهارنظرات خود شجاع تر کرد و او با صراحت بیشتری به انتقادات خود از سیستم اقتصاد بازار آزاد و البته ضربه آن به رفاه عمومی پرداخت. او ادامه داد: الگوی اقتصاد ایران سرمایه داری رفاقتی است و در الگوی اقتصاد رفاقتی دسترسی سهل و آسان به منابع بانکی برای رفقا و دوستان ممکن است. وقتی دولت نهم اداره اقتصاد را برعهده گرفت رقم بدهی های بانکی ۱۲ هزارمیلیارد تومان بود که با ۱۶۰ هزارمیلیارد تومان تحویل دولت بعدی شد. این رخداد برپایه قانون نبود بلکه به دلیل این اتفاق افتاد که از قدرت استفاده شد. درچنین اقتصادی است که مافیای نفت، مافیای چادر مشکی، مافیای خودرو و سلطان شکر زاده و رشد می کنند. در این اقتصاد است که گروهی که خود سردمداران و در بدنه دولت هستند، اجازه می دهند واردات موبایل صورت گیرد و پس از آن نرخ تعرفه را چند برابر می کنند.
راغفر صحبت های خود را اینگونه ادامه داد که: «در چنین شرایطی در اوج شرایط تحریم ۸ میلیارد دلار از منابع ارزی به مسافرت خارج از کشور اختصاص می یابد و با دلارهای نفتی و ارز کمیاب به شهرهایی مثل آنتالیا سفر می کنند.» این سخن راغفر مانند بمبی در سالن جابر منفجر شد و خنده حضار را به دنبال داشت.
استاد دانشگاه الزهرا اظهار کرد: وقتی از بازار رقابتی حرف می زنیم یادمان باشد که در این سرزمین جوانانی هستند که برای نان بخورونمیر سطل های زباله را جست وجو می کنند و جوانانی هم هستند که با پول پدرشان برای دیدن مسابقه فوتبال به اسپانیا می روند و در آنجا برای برنده شدن تیم مورد علاقه شان مهمانی هم می دهند. به اعتقاد حسین راغفر سه دسته افراد در جهان سوار پورشه هستند؛ بازیگران، بوکسورها و فوتبالیست ها و قاچاقچیان. این اقتصاددان ابراز کرد کسی که برای ثروت خود زحمت کشیده اصلا به دنبال چنین مصرف گرایی های مفرطی نیست و حالا ما در ایران پورشه ها و حتی هواپیماهای شخصی را در دست آقازاده ها و فرزندان مقامات دولتی می بینیم.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: نمی توان بین جوانی که پورشه سوار می شود و جوانی که در سخت ترین جاها و در بدترین شرایط مادی است و توانایی راه رفتن معمولی را به دلیل فقر ندارد، مسابقه رقابتی گذاشت. رقابت وقتی ممکن است که حداقلی از برابری وجود داشته باشد. راغفر این را هم گفت که با عرض پوزش بسیار تعداد بسیاری از افراد در جامعه ما می خواهند خود و فرزندانشان وزیر و معاون وزیر شوند و کارمرد دولت در ایران توزیع همین منزلت اجتماعی بوده است.
حسین راغفر در پایان سخنانش مجددا ارادت خود را به عباس آخوندی اعلام کرد و با لحنی طنزگونه گفت: امیدوارم من را از اینجا به جای دیگری که نمی دانم کجاست، نبرند.

اصلاح ساختاری، انتخاب بین مرگ و زندگی

سخنران بعدی این نشست سعید لیلاز بود که بیشتر سعی در علمی گویی برای بحث سوسیالیسم و بازار داشت و البته معتقد بود اینگونه بحث ها جایش در مطبوعات و میان دانشجویان نیست و به همین خاطر هم از حضور خود در این همایش ابراز پشیمانی کرد. این تحلیلگر مسائل ایران و دبیر کمیته اقتصادی حزب کارگزاران سازندگی سخنان خود را اینگونه آغاز کرد: بررسی رفتار رهبران دولت های ایران در تاریخ معاصر نشان می دهد آنها هرگاه قیمت نفت در بازار های جهانی افزایش یافته و درآمد دولت شان افزایش یافته است، دریافت مالیات از مردم را رها کرده اند، واردات برای رفاه را افزایش داده و با پول حاصل از درآمد نفت محبوبیت خریده اند. از این منظر بین دولت عباسعلی هویدا در اوایل دهه ۱۳۵۰ با رفتار دولت محمود احمدی نژاد در نیمه دوم دهه ۱۳۸۰ تفاوتی نیست و آنها عین هم عمل کرده اند. او با اشاره به اینکه دانشجویان برای سخنان حسین راغفر به دلیل حرفهای انقلابی و اینکه دولت باید بزرگ شود، کف زدند، گفت: با شعار دادن مسائل ایران حل نمی شود و باید مسائل را واکاوی علمی کرد. لیلاز در پاسخ به راغفر که می گفت سرمایه داران تجاری در ایران بر سرمایه داران صنعتی غلبه کرده و صنعت را به محاق برده اند، گفت: ما سرمایه دار بد یا سرمایه دار خوب نداریم و در هر جایی و در هر تاریخی از تاریخ جوامع انسانی سرمایه داران دنبال حداکثرکردن سود هستند. وی درباره اینکه حتما باید صنعت بر بخش خدمات غلبه کند و تجربه صنعتی کردن با روش های مختلف باید پیش رود، به تجربه خونین صنعتی کردن دوره استالین در شوروی اشاره کرد که به مرگ ۱۳ میلیون کشاورز روسیه منجر شد و گفت: این راهی نیست که بتوان از آن دفاع کرد.
او تاکید کرد: اگر می خواهیم فساد از بین برود، باید اقتصاد را آزاد کنیم و در غیر این صورت همیشه دنبال فاسدها می گردیم، تا آنها را محاکمه کنیم.

دست نامرئی اسمیت بسیار هم پرقدرت عمل کرده

سیدعلی مدنی زاده استاد اقتصاد دانشگاه شریف که خود ریاست این میزگرد را برعهده داشت، به عنوان آخرین سخنران به ایراد نظر پرداخت. او با پخش یک مستند ویدیویی کوتاه از میلتون فریدمن در تشریح قیاس تطبیقی صنعتی شدن کشورهای هند و ژاپن سخنرانی کوتاه خود را اغاز کرد و گفت: اینکه سخنرانان پرشماری در ایران و در همین نشست از «اصلاحات ساختاری» برای عبور اقتصاد ایران از توسعه نایافتگی می گویند، موجب شده است که به یک دور بیهوده بیفتیم و اقتصاد به کلاف سردرگم تبدیل شود. نمی توان منتظر ماند و تماشاگر این بود تا معمای مرغ و تخم مرغ حل شود و مدام گفت که باید اصلاحات ساختاری انجام شود تا اقتصاد ایران درست شود. بالاخره باید از جایی شروع کرد و به اصلاحات ساختاری رسید.
این اقتصاددان که دکترای اقتصاد خود را از دانشگاه امریکایی شیکاگو گرفته، اظهار کرد: ما دست روی دست گذاشتیم و شاهد پیشرفت کشور همسایه مان ترکیه شدیم که امروز متاسفانه آرزوی شماری از ایرانیان است که شبیه ترکیه شویم. در ترکیه روزی همه به این اجماع رسیدند که باید از دانش اقتصاد برای عبور از بحران تورم های سه رقمی استفاده کنند و این کار انجام شد. آنها ۱۹ قانون برای اصلاحات اقتصادی نوشتند و آنها را اجرا کردند و در مدت ۴ سال اقتصادشان را از بن بست بیرون آوردند. وی تاکید کرد: تجربه جهانی نشان می دهد که ترکیه و شمار قابل اعتنایی از کشورها برای توسعه اقتصادی خود بازار آزاد رقابتی را به عنوان استراتژی انتخاب کرده و پیشرفت کردند و وظیفه دولت ها این است که بستر رقابت آزاد را فراهم کنند.
مدنی زاده یادآور شد که برخلاف نظر آقای راغفر که معتقد است دست نامریی آدام اسمیت آرتروز دارد و ناتوان است، این دست نامریی بسیار هم پرقدرت عمل کرده است و بسیار هم خوب کار می کند و در هر کشوری که اجازه پیدا کرده است عمل کند موجب پیشرفت شده است. وی تاکید کرد: اقتصاددانان بارها گفته اند اگر یک دولت متمرکز بخواهد با اراده سیاسی منابع مازاد نفتی را با اهداف خاص توزیع کند کشور به بیماری هلندی دچار می شود و این اتفاق در ایران هم رخ داد و نرخ تورم شتابان شد. تفاوت این است که شماری از کشورها از بیماری هلندی درس گرفته و منابع درآمدی حاصل از صادرات نفت را مدیریت کردند اما بستر این کار در ایران فراهم نشد.
مدنی زاده در پایان تصریح کرد: به جای اینکه دولت ها را بزرگ کنیم و شرایط رانت جویانه را گسترش دهیم و انحصار ایجاد کنیم، بهتر است زمین بازی را عوض کنیم و شرایط را برای رقابت سالم و آزاد و تحت نظارت آماده سازیم. اگر زمین بازی عوض می شد و اراده سیاسی جایش را به کارشناسی می داد، ناکارآمدی منجر به فساد در توزیع منابع بانکی پدیدار نمی شد.

* منتشر شده در روزنامه تعادل


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
محمد حسن جنیدی
شنبه 15 خرداد 1395      1:34

بهتر بود در این جلسه یک اقتصاد دان چپ حضور می داشت. محمد حسن جنیدی
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir