بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : يکشنبه 6 اسفند 1391      13:42
در نمایشگاه های عرضه مستقیم کالا چه می گذرد؟

رونق بازار منجمدها

غرفه داران چندان از میزان استقبال مشتریان راضی نیستند، متقاضیان هم قیمت ها را مناسب نمی دانند.

 

محمد عدلی- بنر بزرگ قرمز رنگ که با بدسلیقگی طراحی شده و بر روی داربست فلزی موقت نصب شده، نام کالاهای اساسی خوراکی را در خود جای داده است تا به اهالی خیابان بهشتی، محل عرضه مستقیم برنج، مرغ، روغن و... را نشان دهد.

حوالی تپه های عباس آباد در کنار مصلی بزرگ تهران یکی از پر رفت و آمدترین نمایشگاه های عرضه کالاهای خوراکی و مواد شوینده برپاشده است. خیابان های شهید بهشتی، شهید مطهری و شهید مفتح هرچند خود را برای ترافیک سنگین خودروها آماده کرده بودند اما عصر یکی از روزهای میانی هفته و در حالی که چند روز از آغاز این نمایشگاه 10 روزه گذشته است، وضعیت تردد خودروها در این خیابان های همیشه شلوغ، به مانند گذشته است و ترافیک ویژه ای پدید نیامده است. در حاشیه این خیابان ها بنرها و پلاکاردهای چروک خورده که از رنگ، اندازه و شکل واحدی هم برخوردار نیستند، بر روی پایه های موقت و تیرهای چراغ، نصب شده تا کار اطلاع رسانی را برای عرضه مستقیم کالاهای خوراکی که به گفته مسوولان از مدت ها قبل ذخیره سازی شده اند را انجام داده باشند. محل برپایی سالن های موقت نمایشگاه امسال به فضای باز بزرگی در قسمت جنوبی خیابان بهشتی منتقل شده است به همین دلیل مراجعه کنندگان بعد از کمی سردرگمی و پس از مراجعه به محل اصلی مصلی می توانند این محل را پیدا کنند. سربازی که مقابل یکی از ورودی های مصلی در محل پست خود ایستاده، این روزها کار دشواری برای هدایت خریداران به سمت محل نمایشگاه دارد. او می گوید:« زمین هایی که در قسمت جنوبی مصلی قرار دارد، سال گذشته در اختیار ارتش بود اما امسال سپاه آن را در اختیار گرفته است. برای نمایشگاه کتاب از آن به عنوان پارکینگ استفاده می شد. حالا هم بخشی از آن پارکینگ است و قسمت بالایی آن را هم نمایشگاه زده اند. مردم که از این انتقال اطلاع ندارند به مصلی می آیند در حالی که اینجا نمایشگاه رسانه های دیجیتال است.»

داخل یکی از فرعی های خیابان مفتح درِ بزرگ فلزی و آبی رنگ، چهارطاق باز است و ماموری که کاور فسفری بر تن دارد و مثل ماموران پمپ بنزین یک دسته پول در دست گرفته با قبض های یک هزار تومانی ایستاده تا خودروها را به داخل نمایشگاه هدایت کند. فاصله درب ورودی تا محل پارک و استقرار غرفه ها، خود به اندازه چند خیابان است. محوطه  بزرگ که تماما از خاک و سنگ پوشیده شده بیشتر شبیه بیابان های خارج از شهر است تا منطقه ای در شمال تهران. در میان این محوطه چند مامور که ماسک روی صورت دارند برای نشان دادن مسیر به رانندگان ایستاده اند. حرکت خودروها در مسیر پر دست انداز غبار زیادی را ایجاد کرده است. قسمت شمالی این محوطه خودروهای در چند ردیف پارک شده اند و بالاتر از آن یک محوطه نمایشگاهی با ساخت غرفه های موقت و چند سالن چادری ایجاد شده است. در این نمایشگاه خلوت اما بیشترین تراکم نه در میان غرفه ها و سالن ها که به دور کامیون های یخچال دار ایجاد شده است. در همان ابتدای محوطه سه کامیون و کامیونت ایستاده اند و درب های عقب را کامل باز کرده اند. کارتون های مقوایی تکه تکه شده هم در کنار این خودروهای بزرگ روی هم  تلنبار شده تا آشفتگی بیشتری به فضا داده باشد. دو نفر با یک ترازوی دیجیتال داخل کامیون قرار گرفته اند و دو صف زنانه و مردانه به موازات هم از انتهای کامیون تا چند متر آن طرف تر تشکیل شده است. بسته های مرغ و گوشت یخ زده که از کشورهای ترکیه، برزیل و استرالیا به کشور آمده اند، از سردخانه ها خارج شده اند تا این کشورها هم در تنظیم بازار شب عید، دولت را همراهی کرده باشند. پلاکاردهایی با خط درشت بالای کامیون ها نصب شده که روی آن نوشته شده "غرفه تنظیم بازار زیر نظر سازمان محترم صنعت، معدن و تجارت". گوشت قرمز منجمد استرالیایی به کیلویی 15 هزار و 750 تومان مشتریان زیادی را جذب کرده است. اختلاف 10 هزار تومانی قیمت با گوشت گرم موجب شده تا اکثر متقاضیان پروتئین این نوع گوشت را برای خرید انتخاب کنند. در مقابل مرغ های یخ زده برزیلی و ترکیه ای اما به اندازه گوشت قرمز مورد اقبال قرار نگرفته اند. مرغ های یخ زده که کیلویی 5 هزار و 100 تومان فروخته می شود با انوع تازه آن فقط 500 تومان اختلاف قیمت دارد. با این وجود بازار کانتینرهای مرغ یخ زده داغ تر از غرفه فروش مرغ تازه است. در میان سه نوع مرغ منجمد، انواع ایرانی بیشتر مشتری دارد. این نوع مرغ ها اندازه بزرگی دارند و هر کدام حدودا 2 کیلو و 500 گرم وزن دارند. ترکیه ای ها مرغ های کوچک تری تولید و صادر کرده اند به طوری که هر کدام از یک کیلو و 500 گرم تجاوز نمی کند. انواع برزیلی مرغ منجمد اما آنقدر کوچک است که داخل یک دست جا می شود. این مرغ های یک کیلویی چندان مشتری ندارد اما فروشنده آن می گوید در طول روز تعداد قابل توجهی از آن را می فروشد.

بعد از کامیون های منجمد فروش در همان فضای باز غرفه هایی با نام غرفه های تنظیم بازار با حمایت دولت تشکیل شده اند تا اقلام ذخیره سازی شده را عرضه کنند. این غرفه ها نه تنها اجاره نمی پردازند بلکه از حمایت دولتی هم بهره مند می شوند.

در کنار انواع گوشت های منجمد، ماهی های یخی هم غرفه ای بزرگ را به خود اختصاص داده اند. شیلات انواع ماهی و میگو را از کیلویی 5 هزار تومان تا 25 هزار تومان برای مشتریان لیست کرده اند و به عنوان قیمت های مصوب زیر نظر طرح تنظیم بازار در اطراف غرفه چسبانده اند. در گوشه ای از غرفه دستگاهی تعبیه شده که به مانند اره های صنعتی نجاری ها عمل می کند. تنها راه تکه تکه شدن ماهی ها گذر از زیر تیغ برقی است. مرد بلند قد که روپوش سفیدش تقریبا هیچ نقطه پاکیزه ای ندارد، مسوول قطعه قطعه کردن ماهی های فروخته شده برای مشتریان است. تکه های ریز از پوست و پولک ماهی ها مانند تراشکاران کارگاه های صنعتی به لباسش چسبیده تا رنگ آن بیشتر به خاکستری گراییده باشد تا سفید. بعد از مدتی سرش خلوت شده و سعی می کند اسکناس های مچاله شده که به عنوان انعام دریافت کرده را روی هم قرار دهد تا نظمی به آن دهد. در میان اسکناس های 100 تومانی و 200 تومانی به زحمت می توان یک اسکناس 500 تومانی پیدا کرد. این درشت ترین پولی است که نصیبش شده. زیر لب می گوید همه چیز چند برابر گران شده فقط انعام ماست که در این چند سال توی سرش خورده. دسته پول را که اندک ضخامت خود را از کهنگی اسکناس ها وام گرفته در جیب سمت راستی همان روپوش خاکستری شده می گذارد و چند سکه هم از روی میز کارش بر می دارد و در جیب دیگرش قرار می دهد. خانم جوانی که دو ماهی خریداری کرده از مرد جوان می پرسد هزینه خرد کردن چقدر می شود؟ که در پاسخ به او می گوید: 500 تومان. خانم قبل از آن که ماهی را برای خرد کردن به متصدی دستگاه اره برقی بدهد دو بار می پرسد : دانه ای 500؟ مرد جوان به او می گوید نه هر دو. تازه همین هم اختیاری است. کمتر هم دادی اشکال ندارد. با رونق فروش ماهی یخ زده، ازدحامی مقابل دستگاه برقی ایجاد شده است اما فروشنده تاکید می کند خریداران بدون مراجعه به این بخش غرفه را ترک نکنند چراکه امکان برش این ماهی ها در منزل با کارد دستی وجود ندارد!

کمی آنطرف تر از غرفه های فروش یخ زده ها، غرفه فروش گوشت گرم هم قرار گرفته است. شقه های گوسفند به دار آویخته شده اما چندان مشتری ندارد. فروشنده این غرفه با نا امیدی وضعیت فروش خود را افتضاح برآورد می کند: « وضعیت فروش ما با سال های قبل قابل مقایسه نیست. اصلا مشتری نداریم. تقصیر هم ندارد. گرانی کار را به اینجا کشانده که دیگر گوشت قرمز تازه از سبد خرید خارج شده و بیشتر مرغ می خرند البته گوشت یخ زده وارداتی هم مشتری دارد.» قیمت گوشت تازه گوسفندی روی اتیکت های پلمب شده کیلویی 25 هزار تومان درج شده که به گفته فروشنده، از قصابی های سطح شهر کیلویی 5 هزار تومان ارزان تر است. فروشنده جوان که از کسادی بازارش می نالد تحلیل جالبی از اوضاع نمایشگاه دارد:« این ها که این جا راه می روند. تماشاچی اند نه خریدار. امسال مردم فقط سوال می پرسند و می روند. خرید نمی کنند. حتی ماه رمضان امسال که در نمایشگاه بودیم هم فروش نسبتا مناسبی داشتیم اما این روزها اوضاع کار خراب است.»

در کنار این قصابی های سنتی، غرفه ای هم فرو ش گوشت قرمز تازه بسته بندی شده عرضه می کند که فروشنده آن وقت خود را با حل جدول می گذراند. یک صندلی مقابل غرفه اش قرار داده و روی آن نشسته تا بدون مشتری ماندن محصولات پروتئینی شیک بیشتر خود را نشان دهد.

جذابترین  بخش غرفه های تنظیم بازار را یک پلاکارد، یک میز فلزی و یک صندلی تشکیل می دهد که البته متصدی غرفه هم روی صندلی و پشت میز فلزی بزرگ نشسته و پا روی پا انداخته است. بَنِر سبز رنگ بزرگ که سر در غرفه نصب شده بیشترین جلوه را به محیط اطراف داده است. روی آن با خط درشت که از چند ده متری هم قابل خواندن است، نوشته شده: «پسته فندوقی کیلیویی 30 هزار تومان» داخل غرفه اما هیچ چیزی وجود ندارد. سه خانم مسن با تعجب به پارچه نوشته نگاه می کنند و از مرد جوان سراغ پسته سی هزار تومانی را می گیرند. او هم با بی حوصلگی تمام پاسخ می دهد که فردا قرار است پسته ها بیاید. خانم ها هنوز از مقابل غرفه دور نشده اند که یکی از رهگذران به آن ها می گوید:« این مرد دیروز هم همین جمله را می گفت! انگار شغلش همین است.» این پلاکارد تنها نشانه آجیل و خشکبار در بخش غرفه های تنظیم بازار است.

در بخش غرفه های آزاد که داخل سالن ها به عرضه کنندگان کالا اجاره شده و اتفاقا مبلغ قابل توجهی بابت اجاره از غرفه داران دریافت شده است، اما آجیل فروشان زیادی برای فروش خشکبار بساط خود را پهن کرده اند. هرچند که هیچ کدام از این غرفه ها پسته برای فروش ندارند. اکثر غرفه ها روی کیسه های پسته خود را پوشانده اند و از فروش آن خودداری می کنند هرچند که آجیل مخلوط چهارمغز با 25 درصد پسته با قیمتی حدود 43 هزار تومان در هر کیلو به فروش می رسد. یکی از آجیل فروشان که کیسه پسته ای در پشت سایر خشکبار قرار داده و روی آن اتیکت قیمت قرارنداده در پاسخ به سوال یکی از خریداران می گوید:« پسته قیمت ندارد. یعنی فروش نداریم.» جوان اصفهانی که از نصف جهان خود را به نمایشگاه تهران رسانده تا شاید آجیل را با قیمت بهتری به تهرانی ها بفروشد دلیل خودداری از فروش پسته را اینطور توضیح می دهد:« مجوز فروش پسته بالاتر از قیمت 30 هزار تومان را در نمایشگاه نمی دهند در حالی که ما کیلویی 45 هزار تومان خرید خودمان است و کمتر از 52 هزار تومان نمی توانیم بفروشیم.»

این فروشنده معتقد است به دور از هیاهوی پسته، باقی انواع آجیل فروش مناسبی در نمایشگاه دارد:« بادام هم بالای 50 هزار تومان قیمت گذاری شده اما حساسیتی روی آن وجود ندارد. فقط پسته این سر و صدا را به پا کرده. با این وجود انواع دیگر خشکبار همچنان مشتری دارد. البته فروش ما به لطف افزایش قیمت ها به حدود سال های قبل رسیده است وگرنه از نظر میزان فروش اوضاع خراب تر از پارسال است. مثلا ما سال گذشته به اندازه دو ماشین بار آوردیم اما امسال با یک ماشین بار به تهران آمده ایم.»

جمعیت زیادی در سالن های چادری حضور ندارند اما همان میزان متقاضی هم بیشتر از آن که مقابل غرفه ها تجمع کرده باشند در راهروها تردد می کنند به طوری که عرضه کنندگان برخی کالاها مجبورند برای جذب مشتری به مانند فروشندگان عطر از رهگذران برای تست محصول خوراکی خود دعوت کنند. برخی از غرفه ها یکی از فروشندگان خود را برای جذب مشتری به میان راهرو فرستاده اند تا با نشان دادن دست مشتری را به سمت غرفه خود هدایت کند. این فروشنده می به شدت از وضعیت نمایشگاه گلایه دارد:« من 4 سال است که در نمایشگاه کار فروشندگی می کنم تا بحال چنین اوضاعی ندیده ام. در نمایشگاه بهاره که نباید برای فروش کالا اینقدر حرف بزنیم و پرزنت کنیم. در نمایشگاه باید روی هوا کالا بدهیم و پول بگیریم اما امسال بیشتر مراجعه کنندگان فقط برای تست آمده اند. می آیند و تکه ای از خوراکی را که برای تست گذاشته ایم می خورد و می رود.»

غرفه دیگری که زعفران می فروشد هم نماینده ای را به میان راهرو فرستاده تا مشتری جذب کند. متصدی غرفه چندان از شرایط ناراضی نیست:« ما سال گذشته هم همین میزان فروش داشتیم. اوضاع بد نیست. البته دو روز اول که تخفیف کمتری می دادیم مشتری کم داشتیم. روزی 500 تومان از قیمت 26 هزارتومانی هر مثقال کم کردیم تا توانستیم در قیمت 24 هزار تومان فروش خوبی داشته باشیم. جالب اینجاست همان 500 تومان آخر کلی در فروش ما تاثیر داشت یعنی مشتری سر همان هم چانه می زد و در تصمیمش مردد می شد.» این غرفه کالایی را با نام پودر زعفران تبلیغ می کند و مشتریان می خواهد آن را بو کنند:« پودر زعفران به دلیل اینکه قدری ناخالصی دارد و ساقه و سرگل هم با آن پودر شده قیمت ارزان تری دارد. امسال بیشتر فروش ما این نوع زعفران بود. خلوص آن پایین تر است اما از نظر مشتری صرفه اقتصادی بیشتری دارد به همین دلیل امسال بیشترین مشتری را در این بخش داشتیم.»

مگس پرانی فروشندگان کالاهای غیرضرور

فروشنده دیگری که غرفه عرضه حبوبات برپا کرده هم از میزان فروش و استقبال خریداران راضی است:« ما که راضی هستیم. فروش خوب است. البته مثل سال های گذشته نمی شود. وضعیت اقتصادی و گرانی های اخیر باعث شده یک عده از این طرف بام بیفتند یک عده از طرف دیگر. بعضی ها می آیند و خرید کارتنی از ما می کنند یعنی از هر نوع حبوبات چند بسته خریداری می کنند چراکه نگرانند در آینده نزدیک قیمت آن افزایش یابد به همین دلیل ترجیح می دهد به اندازه مصرف چند وقت خود خرید کند. اما بیشتر مشتری های ما در نمایشگاه کسانی هستند که با وسواس خرید می کنند. یعنی قیمت هر نوع حبوبات رابه طور دقیق چک می کنند و برای آن محاسبه انجام می دهند در نهایت هم از لابلای انواع حبوبات فقط از چند نوع پرمصرف آن هم به میزان اندک خرید می کنند.» این فروشنده جوان می گوید قیمت انواع حبوبات را حدود 15 درصد ارزان تر از فروشگاه های سطح شهر می فروشد:« با این که تخفیف قائل شدیم اما آن میزان هزینه ای که برای خرید حبوبات کنار گذاشته اند کاهش یافته است. بالاخره قدرت خرید مردم کم شده است. تورم بیشتر از درآمدها رشد کرده گرانی ها باعث شده مردم اولویت بندی کنند. کالاهای غیر ضروری را کمتر می خرند مثلا نسبت به سال گذشته آجیل فروشی ها و شکلات فروشی ها خیلی خلوت شده اند. مردم ضروری ها را به زحمت می خرند چه برسد به کالاهای لوکس. مثلا امسال برنج فروشان سرشان شلوغ تر از همه است. در بازار شایعه شده که برنج کم می شود یا گران می شود به همین دلیل مردم برای خرید بیشتر هجوم آورده اند. مشکل فقط گرانی نیست. اگر بگویند فلان کالا گران شده ولی تا چند ماه قیمتش همین است، این نگرانی ها به وجود نمی آید اما الان قیمت ها به اصلاح ما ساعت می زند.»

این فروشنده حبوبات که سابقه چند ساله در نمایشگاه ها دارد می گوید:« مجموعا مشتری های عمده ای ما کم شده است. اگر مشتری سال گذشته می آمد و چند بسته خرید می کرد امسال دانه دانه جدا می کند. بالاخره رشد قیمت ها تاثرگذار بوده است. مثلا ما بسته عدس را پارسال 2 هزار تومان می فروختیم امسال 4 هزار و 500 تومان. لوبیا که 4 هزار تومان بوده با تخفیف 6 هزار و 500 قیمت گذاشته ایم. برخی از انواع حبوبات، وارداتی هستند که قیمتشان به خاطر وضعیت دلار بالا رفته است اما کشاورزان هم انواع داخلی را به نسبت وارداتی ها گران کرده اند شاید علتش این است که آن ها هم به دلیل افزایش هزینه های زندگی به دنبال درآمد بیشتر هستند.»


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir