بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : شنبه 28 فروردين 1395      11:9

نمی‌توانیم صبر کنیم تا فساد تعطیل شود

اقتصاد ایرانی: ایران در هر شرایطی باید به تولید نفت خود ادامه دهد، حتی اگر قیمت نفت تا حداقل ها افت کند. این تکیه کلام محمود قنادان، استاد دانشگاه تهران و محقق حوزه نفت است که در نشستی با عنوان رسالت اقتصاد ایران در بازارهای جهانی انرژی (نفت و گاز) از آن گفت به ویژه آنجا که اشاره کرد: «نمی شود گفت حالا که فساد نمی گذارد حتی در صورت کسب درآمدهای سرشار هم اتفاقی در اقتصاد بیفتد، پس بهتر آنکه بگذاریم نفت در اعماق زمین بماند. نمی توانیم صبر کنیم تا فساد تعطیل شود و آن وقت بیاییم نفت تولید کنیم. ما باید تولید نفت را افزایش دهیم حتی اگر قیمت ها پایین باشد».

به گزارش شرق، تفصیل این سخنرانی را در ادامه بخوانید.

ایران یکی از کشورهایی است که دارای بخش بزرگی از ذخایر انرژی فسیلی جهان است. برای اینکه دریابیم در بازار انرژی باید چه کنیم، بهتر است ابتدا پاسخ این سؤال را پیدا کنیم که در ١٠ سال اخیر چه اتفاقی افتاد که نفت خام بعد از آنکه بالاترین قیمت ها را تجربه کرد، سراشیبی افت قیمت را در پیش گرفت.
حقیقت این است که برای آمریکا، رسیدن به نوعی از استقلال، یعنی کاهش وابستگی، مهم بود. زمانی کشورهای خاورمیانه در اقتصاد آمریکا نقش بسیار زیادی داشتند؛ اگر انرژی این کشورها به بازار آمریکا نمی رسید، بسیاری از شهروندان آمریکایی شغل خود را از دست می دانند و این، بی شک برای اقتصاد آمریکا یک فاجعه محسوب می شد. امروز مشخص می شود که آمریکایی ها از دهه های قبل برای چاره اندیشی این مسئله، به دنبال به دست آوردن انرژی های نوینی بوده اند که در مرحله اول، وابستگی آنها را به نفت خاورمیانه، به ویژه عربستان و ایران و در مرحله دوم به نفت دیگر کشورهای جهان کم کند. روزانه در اقتصاد آمریکا معادل ٢٧ تا ٢٨ میلیون بشکه نفت خام، انرژی تولید می شود. در گذشته بخش اعظم این انرژی از عربستان، ایران و دیگر کشورها تأمین می شد اما از سال ٢٠٠٠ به این سو، در سرمایه گذاری ها به دنبال این بوده اند که تولید نفت را از شکل سنتی آن، یعنی حفر چاه و استخراج، خارج کرده و تولید نوین نفت را توسعه دهند. طبق آمارهای سال ٢٠١٥ اداره اطلاعات انرژی آمریکا (EIA) از کل نفت مصرفی این کشور، ٥١ درصد از نفت آمریکا و ٤٩ درصد از نفت سنتی تأمین شده؛ یعنی وابستگی این کشور به نفت تقریبا به نصف رسیده است. از دیگر سو، فقط کشورهای آمریکا و کانادا در این سیستم هستند چراکه سرمایه گذاری بالایی نیاز داشت و سهم کاست آن ٧٠ دلار بود. از زمانی که قیمت جهانی نفت روند صعودی در پیش گرفت و به رقم های حدود صد دلار رسید، سرمایه گذاری های جدید روی این سیستم توسعه پیدا کرد و به سود دهی رسید؛ به گونه ای که امروز آن کاست ٧٠ دلاری به حدود ٣٥ دلار رسیده است و چنانچه قیمت نفت حدود ٤٠ دلار باشد، تولیدکنندگان این نفت نیز قدری سود خواهند کرد. حتی پیش بینی می شود به مرور سودآوری آنها افزایش نیز پیدا کند. در طرف دیگر ماجرا، سیاست آمریکا در حوزه انرژی الکتریسیته این بود که به هیچ نحو از سوخت فسیلی استفاده نکند. بر همین اساس از ژانویه سال ٢٠١٣ تمامی انرژی الکتریسیته آمریکا از روش های غیرفسیلی و با استفاده از توربین های عظیم بادی و تبدیل کننده های خورشیدی تولید شده است. خودشان نام انقلاب سقفی را بر این پروژه گذاشته بودند و برای به دست آوردن انرژی از سقف خانه ها هم استفاده کردند. بخشی از انرژی الکتریسیته با استفاده از انرژی اتمی تولید می شد که با توجه به اتفاقاتی که برای نیروگاه های چرنوبیل و ژاپن افتاده بود، سهم آن کاهش پیدا کرد.
ایران بالاترین مخازن انرژی جهان را دارد و در حوزه نفت و گاز، در همه برآوردها جزء کشورهای ردیف اول است. اگر مجموعه ذخایر انرژی ایران، اعم از نفت، گاز و زغال سنگ را معادل یابی کنیم، ایران از نظر ذخایر انرژی، در ردیف شش تا هفت جهان قرار می گیرد اما به محض اینکه به تولید نگاه کنیم، می بینیم اوضاع خوبی ندارد. چطور می شود کشوری که یک درصد جمعیت جهان، ١,١ درصد از مساحت و بیشترین ذخایر انرژی جهان را دارد، از نظر اقتصادی وضع خوبی نداشته باشد؟
حقیقت این است که ما برای فروش همان میزان نفتی که تولید می کنیم نیز مشکل داریم؛ همین حالا هم برای فروش ذخایر و اضافه تولید نفت خود به دنبال مشتری هستیم. در حوزه گاز نیز به شدت با مشکل مواجهیم؛ قطر از یک سو سعی می کند بازارهای غربی را تصاحب کند و از دیگر سو کشورهایی مانند آذربایجان در تلاش برای حضور در بازارهای شرق هستند و ما حتی در قراردادهای قبلی خود نیز به دلیل شرایط احتمالا سختی که گذاشته ایم، شاهد ازدست رفتن مشتریان هستیم.
در پنج، شش سال گذشته بازار جهانی را ترک کردیم و دیگران سریعا جای ما را گرفتند. این تصور که می گفت باید صبر کرد و نفت و گاز باید در زمین بماند اشتباه بود. فرصت های زیادی با همین غیبت در بازار و کاهش تولید نفت از دست کشور می رود؛ حتی اگر نفت در زمین بماند و چندین سال بعد بتواند درآمدهایی که در گذشته نصیب کشور نکرده است را نصیب کشور کند، باید گفت تکلیف فرصت های ازدست رفته چه می شود؟ حتی اگر آب رفته به جوی باز آید، به حال ماهی مرده فرقی نمی کند.
ما باید دانش را توسعه می دادیم. در آمریکا تعداد زیادی دانشگاه وجود دارد. دانشگاه روی زمینی ساخته می شود که از آن نفت استخراج می کنند و با این شیوه، دانش به کمک تولید می آید. در ایران هم دانشگاه ها می توانستند از چاه های نفت رویالیتی بگیرند و به تولید دانش بپردازند تا به تولید کمک شود اما این اتفاق نیفتاد.
از دیگر سو، ولخرجی اقتصاد ایران در حوزه انرژی در مقایسه با دیگر کشورها، حتی کشورهای بزرگ صادرکننده نفت خاورمیانه، زیاد است. از اتومبیل های پرخرج و پرمصرفی استفاده می کنیم و ابدا توجهی به هدررفت انرژی و بهره وری و... نداریم. همان سناریویی که در بازار پول، نرخ بهره، حبس سرمایه گذاری در ساختمان و مانند آن وجود دارد، شامل حال حوزه انرژی کشور نیز می شود. گویا در آینده هم قرار نیست این وضعیت را تغییر دهیم. مثلا در شرایطی که دنیا به دنبال تولید خودروهای کم مصرف و خودروهای هیبریدی است، ما هنوز خودروهایی تولید می کنیم که دو برابر میانگین جهانی و گاهی تا ١٥ لیتر بنزین مصرف می کنند و اگر تعرفه واردات حذف شود، کسی آنها را نمی خرد. برای آینده نیز به خودروسازان فرانسوی اجازه داده ایم برایمان خودروهای پرمصرف بسازند؛ بزرگ ترین بازار خودروی جهان، بازار آمریکاست. چرا در این بازار که آزاد است و چین و ژاپن و کره جنوبی از آسیا هم در آن حضور دارند، یک خودروی فرانسوی وجود ندارد؟ این خودروسازی ها در حوزه مصرف سوخت کم کاری کرده اند و به دنبال این هستند که از طریق ایران، بازارهای منطقه که انرژی ارزانی دارد را تصاحب کنند. ژاپن با بمب افکن نتوانست آمریکا را تصرف کند اما امروز می بینیم با اتومبیل آمریکا را گرفته است.
ما نیازمند استفاده از انرژی های نو هستیم، لااقل باید مصرف انرژی فسیلی خود را به معیار جهانی نزدیک کنیم تا هزینه ای که بر دوش تولید نفت کشور است برداشته شود. ما در گذشته جزء بزرگ ترین تولیدکنندگان نفت جهان بودیم و پتانسیل بازگشت به آن جایگاه را داریم اما اگر قرار باشد روال اسراف و هدردهی انرژی در داخل به همین شکل ادامه پیدا کند، بخش اعظم توسعه تولید باید صرف نیاز داخل شود.
برای تعیین استراتژی برای تولید نفت، پیش بینی جهانی نفت تا سال ٢٠٤٠ مسئله مهمی است که باید مدنظر قرار گیرد؛ گرچه دورنمای این بازار براساس سناریو های مختلفی پیش بینی می شود اما براساس آنچه اداره اطلاعات انرژی آمریکا (EIA) پیش بینی کرده، قیمت نفت تا سال ٢٠٤٠ بین ٥٠ و صد دلار حرکت خواهد کرد. با توجه به اینکه چاه های نفت، کاست و استهلاک بالایی دارند و تولید در قیمت های پایین، توأم با ضرر خواهد بود، این قیمت ها فرصت خوبی است تا از هم اکنون دانش را به کمک تولید نفت بفرستیم و سرمایه گذاری های خارجی را نیز وارد این حوزه کنیم.
اگر به تاریخ قیمت های بازار نفت نگاه کنیم، تا سال ١٩٧٠، به مدت ١١٠ سال قیمت نفت حدود دو تا سه دلار بود و در فاصله جنگ های جهانی اول و دوم به حدود سه تا چهار دلار رسید. از سال١٩٧٠ روند قیمتی بازار تغییر کرد و این مسئله باعث شد بلافاصله آمریکایی ها برای جلوگیری از آسیب تنش های قیمتی این بازار، به دنبال افزایش ذخیره سازی نفت و انرژی بروند. این استراتژی دقیقا همان چیزی است که در قدیم حاکمان برای ذخیره غلات، مورداستفاده قرار می دادند تا اقتصاد و جامعه را از آسیب حوادث غیرمترقبه و طبیعی حفظ کنند. در این بازار، هرکسی استراتژی مخصوص خود را دارد. به هرحال ما در این بازار نقش فروشنده نفت را داریم و به نظر می رسد بهترین استراتژی این است که تولید خود را همراه با بازار در قیمت های پایین و بالا ادامه دهیم. نه اینکه در قیمت های پایین بخواهیم تولید خود را کم کنیم و اجازه دهیم رقبا بازار ما را بگیرند. این یک حقیقت است که قیمت را بازار تعیین می کند؛ پس به هر قیمتی که می خرد، ما نیز باید بفروشیم، نه اینکه برای آینده بگذاریم چراکه رقیب ما در بازار انرژی، باد و خورشید هستند. در ١٠ سال گذشته، تعریف جهان از انرژی تغییر کرده است؛ رقبایی پا به میدان گذاشته اند که نواقص سوخت های فسیلی را ندارند. در آینده اگر کالایی به نام انرژی از نور خورشید و باد تولید شود که زیانی برای محیط زیست ندارد، سرسخت ترین رقیب ما خواهد بود. با درنظرگرفتن اینکه در صورت دستیابی گسترده دنیا به این انرژی بی پایان و پاک، دیگر نمی توان جلوی آن را گرفت، کاهش تولید نفت و موکول کردن آن به آینده کار درستی نخواهد بود.
در روزگار شکوفایی بازار نفت، ما ٧٥٠ میلیارد دلار درآمد کسب کردیم اما بخش عمده آن را به فنا دادیم. نمی توان گفت ایراد از درآمدهای نفتی بود؛ ایراد کار جای دیگری است. این پول اگر از محل دیگری نیز کسب می شد، با وجود فساد، باز هم به فنا می رفت. نمی شود گفت حالا که فساد نمی گذارد حتی در صورت کسب درآمدهای سرشار هم اتفاقی در اقتصاد بیفتد، پس بهتر آنکه بگذاریم نفت در اعماق زمین بماند. نمی توانیم صبر کنیم تا فساد تعطیل شود و آن وقت بیاییم نفت تولید کنیم. ما باید تولید نفت را افزایش دهیم حتی اگر قیمت ها پایین باشد اما هم زمان باید در همه حوزه ها رفع فساد کنیم. مثلا نظام پولی، ام المصائب اقتصاد ایران است؛ در هر خیابان چندین بانک ایجاد شده و اصلا معلوم نیست کدام بخش اقتصاد کساد ایران به سرویس دهی این همه بانک نیاز دارد. به عبارت دیگر، اقتصاد باید به سمت توسعه بخش مولد و دانش بنیان حرکت و تولید نفت نیز باید با قوت ادامه پیدا کند.
از یک طرف ما شانس آورده ایم و بدون اینکه زحمتی بکشیم، صاحب بخش عظیمی از منابع انرژی فسیلی جهان شده ایم. از طرف دیگر، اقتصاد کشورمان از زمان روی آوردن به تولید نفت، همیشه بوی نفت داده است. حالا لزومی ندارد به تولید نفت پشت کنیم بلکه این وابستگی به درآمدهای نفتی است که باید کاهش یابد. محاسبات گوناگونی در زمینه تخمین میزان ذخایر انرژی ایران انجام شده است. براساس محاسبات اداره اطلاعات انرژی آمریکا (EIA) با فرض ثابت ماندن مصرف نفت دنیا، ایران تا ١٤٤ سال دیگر می تواند به تولید نفت ادامه دهد. در برخی محاسبات هم گفته می شود ایران با همین شرایط تولیدی تا ٤٠ سال دیگر توان تولید نفت دارد. به نظر من، اگر هر کدام از این محاسبات را ملاک قرار دهیم، باید به استخراج نفت ادامه دهیم چراکه اگر قرار بر تمام شدن نفت باشد، حتما نفت دیگران زودتر از ما تمام خواهد شد؛ اما اگر نیاز دنیا به نفت کاهش یابد، دیگر این ذخایر دردی از اقتصاد ایران دوا نخواهد کرد.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir