بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : سه شنبه 18 اسفند 1394      9:50

برنده و بازنده نفت ارزان کیست؟

کاهش قیمت نفت محدودیت های منابع را که این کشورهای دوست و متحد با آن روبرو هستند، کاهش خواهد داد و آنها را قادر می سازد تا سهم بیشتری در مقابله با تهدیدات امنیتی که از سوی ایران، روسیه، و داعش در عراق و سوریه ایجاد می شود، داشته باشند.

اقتصاد ایرانی: طی اواسط سال ۲۰۱۴ تا اوایل سال ۲۰۱۶ میلادی قیمت نفت از ۱۱۰ دلار در هر بشکه به کمتر از ۳۰ تا ۳۵ دلار کاهش یافته، افت ۷۰ درصدی. این تغییر نشانگر یک تغییر بزرگ در درآمد کشورهای صادر کننده نفت نسبت به کشورهای وارد کننده نفت است: ۱.۶ تریلیون دلار در سال، کمی بیش از ۲ درصد تولید ناخالص داخلی ۷۸ تریلیون دلاری جهان. این باید موجب ارتقای امنیت ملی آمریکا شود چرا که ذینفع اصلی در این تغییر است و بسیاری از کشورهای وارد کننده نفت از متحدان و شرکای آمریکا هستند و اکثر صادر کنندگان نفت نیز دشمنان و مشکل سازان اصلی برای آمریکا هستند.

ذینفعان اصلی شامل ناتو، کشورهای اتحادیه اروپا، ژاپن، کره، استرالیا، اسرائیل، اوکراین، و هند هستند. کاهش قیمت نفت محدودیت های منابع را که این کشورهای دوست و متحد با آن روبرو هستند، کاهش خواهد داد و آنها را قادر می سازد تا سهم بیشتری در مقابله با تهدیدات امنیتی که از سوی ایران، روسیه، و داعش در عراق و سوریه ایجاد می شود، داشته باشند. کاهش قیمت نفت از سوی دیگر موجب کاهش منابع مالی این دشمنان خواهد شد و در نتیجه تهدیدات این کشورها را کاهش داده و این مساله به نفع آمریکا خواهد بود.

دسته بندی برندگان و بازندگان ظاهرا ساده به نظر می رسد: روسیه به عنوان مثال، به عنوان یک صادر کننده بزرگ نفت در بین کشورهای بازنده قرار می گیرد. ولی کاربرد این دسته بندی در خصوص سایر کشورها نیاز به شفافیت دارد.

داعش یک بازنده بزرگ از این تغییر درآمد است چرا که پرداخت حقوق فرماندهان و سربازان داعش همه و همه تا حد زیادی به فروش نفت در بازار سیاه وابسته است و داعش از طریق فروش نفت چاه های شمال عراق و شرق سوریه بخش مهمی از درآمد مورد نیازش را تامین می کند.

منابع مالی مورد نیاز داعش توسط ثروتمندان سعودی تامین می شود که داعش را گروه نظامی برای مقابله با نفوذ شبه نظامیان شیعه می دانند که از سوی ایران حمایت می شوند. کاهش قیمت نفت در بازارهای آزاد به معنای کاهش درآمد داعش در بازار سیاه است. این مساله داعش را مجبور خواهد کرد تا برای فروش نفت خود در بازار سیاه قیمت را کاهش دهد و این مساله بیش از پیش موجب کاهش درامدهای داعش خواهد شد.

ایران نیز یکی از بازندگان بزرگ احتمالی است. گرچه شرایط خاص ممکن است این پیش بینی را تغییر دهد. کاهش قیمت نفت شاید بودجه ایران را با چالش های بیشتری روبرو کند و این مساله فشار زیادی را بر سپاه پاسداران و نیروی قدس وارد می کند، این مساله چالش بزرگی برای تاسیسات نظامی، برنامه هسته ای و کمک های مالی خارجی به گروه هایی مثل حزب الله لبنان خواهد بود. چالش های بودجه داخلی در ایران موجب تقویت امنیت ملی آمریکا خواهد شد چرا که تهدیدات با منشا ایران تضعیف می شود. البته شاید کاهش درآمدهای نفتی ایران در کوتاه مدت با لغو تحریم های بین المللی و آزاد شدن ۱۰۰ میلیارد دلار از دارایی های بلوکه شده ایران، جبران شود. تحریمهای ایران بر اساس توافق هسته ای تهران و شش قدرت جهانی لغو می شود.

کانادا نیز یک استثنای دیگر است. این کشور عضو ناتو و متحد آمریکا به شدت از افت قیمت نفت متضرر شده است چرا که صادرات نفت یکی از مهمترین منابع درآمدی به شمار می رود. این صادرات از ۱۲۹ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۴ میلادی به شدت کاهش یافته است، بنابر این مشارکت کانادا در برنامه های نظامی مشترک با ناتو و آمریکا احتمالا کاهش یابد و این به ضرر امنیت آمریکا است.

عربستان سعودی یک مورد خاص دیگر است. ضرر و زیان عربستان از کاهش قیمت نفت بسیار سنگین است. عربستان بزرگترین صادر کننده نفت جهان است و هر روز ۷.۴ میلیون بشکه صادرات دارد. عربستان متحد آمریکا و یکی از اعضای ائتلاف است بنابر این زیان و ضرر این کشور به امنیت آمریکا لطمه می زند.

با این وجود، انگیزه عربستان برای حفظ صادرات نفت همچنان زیاد است. تهدید دوگانه ناشی از ایران و داعش انگیزه های عربستان را مضاعف می کند.

چین چهارمین استثنای مهم در این دسته بندی است. واردات نفت چین در سال ۲۰۱۴ به ۱۳ میلیون بشکه در روز رسیده بزرگترین واردات در جهان، بنابر این چین از کاهش قیمت نفت کاملا منتفع می شود.گرچه چین دشمن آمریکا است ولی منافع مشترکی نیز با واشنگتن دارد. دو اقتصاد بزرگ جهان هر دو خواستار یک بازار جهانی باثبات و قابل پیش بینی هستند. این منافع در نوسانات شدید بازارهای مالی به دنبال کاهش رشد اقتصادی چین به خوبی نمایان شده است. آمریکا و چین منافع سیاسی مشترکی نیز دارند به خصوص در زمینه تحولات سیاسی تایوان. این مساله منطقی است که بیان کنیم در حالی که چین مطمئنا از کاهش قیمت نفت منتفع می شود ولی این منافع به معنای آن نیست که امنیت ملی آمریکا کاهش پیدا می کند.

ولی کاهش قیمت نفت و انتقال درآمد از کشورهای صادر کننده به وارد کننده، چگونه می تواند بر اقتصاد آمریکا تاثیر بگذارد؟ این مساله مزایا و مضراتی خواهد داشت. آمریکا اکنون وارد کننده نفت سنگین است حدود ۹ میلیون بشکه در روز و صادر کننده نفت سبک است حدود ۴ میلیون بشکه در روز. بنابر این آمریکا نفع برنده خالص از کاهش قیمت نفت است. نفت یک کالای اصلی برای بسیاری از کالاها و خدمات نهایی مثل برق، حمل و نقل، گرمایش و محصولات کشاورزی است. کاهش قیمت نفت هزینه های تولید را کاهش می دهد و قیمت این کالاها را کاهش خواهد داد و به نفع مصرف کنندگان و سرمایه گذاران خواهد شد و اشتغال در این بخش ها را ارتقا می دهد.

از سوی دیگر، این منافع شاید به خاطر کاهش شدید سود شیل نفت و همین طور تولید کنندگان متعارف نفت مثل اگزون موبیل ، شورون و بی پی و بانکها و صندوق های سرمایه گذاری که در این شرکتها سرمایه گذاری کرده اند، از بین برود. در نتیجه اشتغال این بخش ها احتمالا کاهش خواهد یافت و شاخص های سهام در نتیجه کاهش قیمت نفت، با افت روبر می شود.

۲ سئوال مهم باقی می ماند: چشم انداز قیمت نفت چیست؟ و چگونه می توانیم تعادل بین تاثیرات مثبت بر امنیت ملی و تاثیرات منفی بر اقتصاد ملی را ارزیابی کنیم؟

در کوتاه مدت و میان مدت عوامل عرضه و تقاضا به احتمال زیاد بر قیمت نفت تاثیر گذار خواهد بود و قیمت هر بشکه نفت احتمالا به ۳۰ تا ۳۵ دلار خواهد رسید. عربستان و ایران دلایل خاص خود را برای حفظ یا افزایش تولید و صادرات نفت خواهند داشت. روسیه نیز دلایل خود را برای حفظ صادرات نفت دارد. روسیه به دنبال دستیابی به بلندپروازی های خود در سوریه و اوکراین است. صادرات شیل نفت آمریکا نیز حفظ خواهد شد یا افزایش خواهد یافت. اکثر هزینه های سرمایه گذاری برای تولید شیل نفت پیش از این انجام شده است. تقاضای نفت شاید در نتیجه کاهش رشد اقتصادی جهان با کاهش روبرو شود. به عنوان مثال رشد اقتصادی چین به ۵ تا ۶ درصد کاهش خواهد یافت. این مساله موجب کاهش تقاضای نفت خواهد شد . با این وجود، چین احتمالا عرضه داخلی نفت را افزایش می دهد شاید با استفاده از فناوری استخراج برای ذخایر شیل نفت و افزودن عرضه نفت خارجی در نتیجه برنامه های کمک به آفریقا و آمریکای لاتین که در دهه گذشته دنبال کرده است. چگونه این تعادل بین منافع امنیت ملی و فشار بر اقتصاد ملی قابل ارزیابی است؟ جواب کیفی قابل تصور است ولی دشوار و غیر قطعی است. تلاش برای دستیابی به یک پاسخ کیفی می تواند پیچیده و شاید بحث برانگیز باشد.

منبع: اندیشکده رند


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir