بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : چهارشنبه 23 دى 1394      11:5

چین و هند کپی‌کاران نفتی

اقتصاد ایرانی: با اینکه زمان زیادی تا رفع کامل تحریم ها باقی نمانده اما نگرانی از بابت سرمایه گذاری برترین های جهان در حوزه نفت و گاز و پتروشیمی هنوز وجود دارد.

به گزارش شرق، نرسی قربان، کارشناس حوزه اقتصاد انرژی معتقد است: «حوزه های نفت و گاز ما در دنیا از بهترین ها هستند و به همین دلیل هم بهترین تکنولوژی ها را باید در آنها به کار بگیریم. بنابراین باید شرکت های برجسته دنیا را تشویق کنیم که در این بخش ها حضور پیدا کنند». اما او درعین حال تأکید می کند: «چینی ها، هندی ها و تا حدودی ژاپنی ها هیچ وقت تولیدکننده اصلی نفت و گاز نبوده اند و اغلب مصرف کننده بوده اند و از آمریکا، انگلیس و فرانسه کپی کرده اند. شرکت های اصلی که در آمریکا و اروپا هستند به نظرم باید در اولویت باشند».

رونمایی از مدل جدید قراردادهای نفتی واکنش های متفاوتی را در پی داشت. اکنون برخی موافق و برخی مخالف آن هستند. از دیدگاه شما نقاط ضعف و قوت این نوع از قراردادها در چیست؟

به طور کلی هر قرارداد، الگویی است که طبق آن افراد با هم گفت وگو کرده تا به نتیجه برد- برد برای تعامل اقتصادی با هم برسند. این ظاهر و باطن قراردادهاست. اینکه می گویند چرا جزئیات این قرارداد اعلام نشده، درست نیست، جزئیات وقتی باید اعلام شود که یک شرکت نفتی در یک حوزه معین، مذاکره کند و به نتیجه برسد. پیش تر درباره این الگو صحبت شده و موردی برای پنهان کردن وجود ندارد.

این الگو با دیگر الگوها چه تفاوتی دارد؟

قراردادهای متفاوت و متنوعی در دنیا برای صنعت نفت وجود دارد که در قالب سه نوع کلی قراردادهای امتیازی یا انحصاری، قرارداد های مشارکت در تولید و قراردادهای خدماتی از آن یاد می شود. قراردادهای انحصاری در قانون اساسی ما رد شده است. بعضی از کارشناسان معتقد هستند قراردادهای مشارکت در تولید هم شامل این ممنوعیت می شود. اما برداشت بسیاری از صاحب نظران این است که منعی برای این نوع قرارداد نیست به شرط آنکه برای شرکت خارجی حقی در ذخایر ایجاد نشود. به طورکلی، اغلب قراردادهای نفتی در جهان انحصاری است که حتی در کشورهای پیشرفته ای مانند انگلستان، نروژ، آمریکا، کانادا و استرالیا معمول است. قراردادهای مشارکت یا خدماتی بسیار محدود هستند و به دلیل ملاحظات سیاسی و مسائلی که در تاریخچه نفتی ما بوده، ایران در حوزه قراردادهای خدماتی مذاکره می کند. اکنون ساختار قراردادهای نفتی ایران خدماتی است. پیش تر هم قراردادی خدماتی به نام بیع متقابل داشتیم که برخی شرکت های خارجی در ایران با این نوع قرارداد مشغول به کار شدند. درعمل تقریبا همه آنها اظهار بی علاقگی به آن قراردادها کردند و حاضر نبودند برای بار دیگر در چنین قراردادهایی وارد شوند.

اگر بیع متقابل مورد پذیرش شرکت های خارجی نبود، چرا برخی از آنها درنهایت با این نوع قرارداد وارد ایران شدند؟

آن زمان به دلیل شرایط ویژه ایران بعد از جنگ بود که آنها با وجود بی علاقگی به این قراردادها و فقط به خاطر اینکه پایشان به ایران باز شود، وقتی حوزه های جذاب نفت و گاز در ایران به مناقصه گذاشته شد، قرارداد را امضا کردند که درعمل هم متضرر شدند. باید بدانیم دیگر با چنین شرایطی، کسی به ایران نخواهد آمد. این توهم مربوط به سال های پیش است که فکر کنیم شرکت های نفتی کشورهای غرب در سیاست کشورها و در همه کارها دخالت می کنند. حدود ٥٠ سال پیش هفت شرکت بزرگ نفتی حدود ٩٠ درصد تولید نفت دنیا خارج از آمریکا، ٦٠ درصد پالایش و ٤٠ درصد حمل ونقل را در دنیا در اختیار داشتند، درنتیجه «الیگاپلی» کاملی برقرار بود. آن شرایط تغییر کرده و شرکت ها برای منافع سهام دارانشان که از همه جای دنیا هستند، کار می کنند. شرکت «بی پی» در انگلستان از سهام دار چینی تا آمریکایی دارد و همین طور شل و بقیه. آن ساختار قبلی دیگر وجود ندارد که این شرکت ها با کمک کشورهای متبوع خود در سیاست نقاطی که در آن سرمایه گذاری می کنند، دخالت کنند و حکومت ها را به نفع خود تغییر دهند. ترس ما از آن ساختار منجر به پذیرش این نوع قراردادها شد، درصورتی که اگر کشور قوی و سیستم مالیاتی درستی داشته باشد، و بتواند چرخه مالی را کنترل کند، مشکلی وجود نخواهد داشت همان طوری که انگلستان، نروژ، استرالیا و کانادا با قراردادهای انحصاری به خوبی کار می کنند و شرکت ها هم راضی هستند با شرایط آنها فعالیت داشته باشند. من معتقد هستم مدیران و متخصصان صنعت نفت ایران نیز به اندازه کافی مطلع و قوی هستند که بتوانند با هر نوع قراردادی منافع ایران را حفظ کنند.

حتی اگر قرارداد انحصاری باشد؟

حتی قرارداد انحصاری را هم می توانیم کنترل کرده و در عین حال منافع خوبی داشته باشیم. درواقع شرکت های بین المللی کارهایشان را انجام دهند و ما بهره مالکانه و مالیات بر درآمد آنها را اخذ کنیم. شما فکر می کنید شرکت های نفتی سر نروژ را کلاه گذاشته اند؟ یا انگلیس، آمریکا و استرالیا با انعقاد قراردادهای انحصاری، مغبون شده اند؟ و آنها به اندازه ما عقل نداشتند ساختار جدیدی ابداع کنند؟ ساختار قرارداد فقط مکانیسمی است که زیر لوای آن، کشورها و شرکت های نفتی با هم تعامل می کنند. با در نظرگرفتن تمام بخش هایی که در قراردادهای قبلی در قالب بیع متقابل برای ما و شرکت ها مشکل زا بود، در قراردادهای جدید نفتی سعی شده آن نقاط ضعف پوشانده شده و قرارداد انعطاف پذیرتری از سوی وزارت نفت ارائه شود.

قراردادهای بیع متقابل چه نقاط ضعفی داشت؟

زمان قرارداد بسیار مهم است. در قراردادهای قبلی شرکت خارجی باید در مدت هفت تا هشت سال سرمایه خود را با منافعی دریافت کند و حوزه را در اختیار ما بگذارد. آیا وقتی شرکتی را برای توسعه می آورید، آن شرکت بهترین تکنولوژی و افراد و نحوه کارش را به کار خواهد گرفت، وقتی بداند هفت سال دیگر نیست؟ در آن قراردادها مشخص نبود وقتی به دلیل اشتباهات طرف قرارداد، بعد از خروج پیمانکار به مشکل برمی خوردیم، چه کسی مسئول بود و چه پروسه قانونی طولانی ای باید شکل می گرفت تا ما ثابت کنیم مشکل از عملیات ما نبوده و از اول کوتاهی شده است. از طرفی به شرکت ها اعلام می کردیم هزینه های توسعه را پیش از آغاز کار به ما اعلام کنند و برمبنای آن همه تصمیم ها گرفته می شد که چقدر هزینه داشته باشند و چقدر بهره بدهند، درصورتی که حوزه های نفت و گاز، دینامیک است و هیچ گاه نمی توانید برمبنای اطلاعاتی که اکنون دارید، برای ادامه فعالیت برنامه ریزی کنید. مثل یک کارخانه نیست که تولیدش ادامه داشته باشد. این یک حوزه است که با طبیعت عجین و ممکن است سرمایه گذاری هایی که نیاز دارید کمتر یا زیادتر شود. درنتیجه سرمایه گذاری ها را نمی توان از ابتدا اعلام کرد. در قرارداد های جدید این موضوع رفع شده است، یعنی سرمایه گذاری ها با نظر دو طرف و برمبنای تحولاتی که در حوزه نفت و گاز اتفاق می افتد، انجام خواهد شد.

گفته می شود قرارداد های جدید شبیه قرارداد عراق است. این اظهارنظر را تأیید می کنید؟

قرارداد عراق، قراردادی خدماتی برمبنای اضافه تولید هر بشکه است. به این معنا که اگر اضافه تولیدی انجام گیرد، پول آن نصیب شرکت خارجی می شود. در اینکه قرارداد جدید نفتی ایران بهتر است، شکی نیست، زیرا عراقی ها تا قرارداد ایران به بازار آمد، قراردادهای نفتی خود را با آن تعدیل کردند. ما قراردادمان را با مطالعه آن قرارداد و قراردادهای مشابه تنظیم کردیم و خیلی واضح است که آن مشکلات را تکرار نخواهیم کرد.

می توان گفت قرارداد ایران، کپی برابر روتوش قرارداد عراق است؟

به نظرم کپی نبود. اگر شما بخواهید با این نگاه قضاوت کنید، همه قراردادهای خدماتی، انحصاری و مشارکت هم کپی هستند. می توانید بگویید ٩٠ درصد قراردادهای خدماتی کم وبیش شبیه به هم هستند.

آقای جهانگیری در اظهارنظری اعلام کردند باید برای ورود شرکت های خارجی برنامه ریزی کنیم و کسانی که در تحریم به ما کمک نکردند را مورد توجه قرار ندهیم. این رفتار نوعی ممیزی در قراردادها نیست؟

به نظرم منظورشان این نبود باید شرکت ها را جدا کنیم. منظورشان این بود که باید هوشیار و مراقب باشیم با کسانی که قبلا آمدند و کار را شروع کردند و بعد رفتند، این بار قرارداد محکم تری ببندیم که شامل نکاتی باشد تا اگر به قرارداد پایبند نبودند، جرائمی در نظر گرفته شود. البته معمولا در همه قراردادها، بندهایی گنجانده می شود که شامل مسائل زلزله، جنگ و... است. در این بندها، فشار دولت ها هم ذکر می شود. مثلا شرکت های فرانسوی و انگلیسی مایل بودند با ایران کار کنند، اما دولت هایشان آنها را مجبور کردند به این همکاری ادامه ندهند. مثلا قرار بود اولین قرارداد «بای بک» با ایران را با شرکت کاناکوی آمریکا منعقد کنیم، اما دولت و سنای آمریکا تحریم هایی را وضع کرد و به آنها فشار آورد که با ایران قرارداد نبندند و درنهایت قرارداد با «توتال» به امضا رسید. اما نفت آن قدر با مسائل سیاسی آمیخته است که باید طبق گفته ایشان، هوشیار باشیم. ژاپنی ها هم در آن زمان آمدند و بعد از یک سری از تحریم ها رفتند و به قراردادهایی که بسته بودند، پایبند نماندند. حتی چینی ها و روس ها هم چنین کردند. لوکوک اویل، ایمپکس و سینوپک قراردادهایشان را به دلیل تحریم انجام ندادند.

مگر پایبندی به قرارداد و جریمه در صورت عدم تعهد در قراردادها ذکر نشده بود؟

پایبندی به قرارداد وجود دارد. اما قراردادی داریم که شروع نشده و قراردادی است که تازه قرار است شروع شود. طرفین، منافع خودشان را در نظر می گیرند. شرکتی که درحال حاضر بیشترین منافعش را از آمریکا به دست می آورد و اگر قرار باشد با ایران همکاری کند منافعش را از دست می دهد، مسلما این کار را نمی کند یا اگر وسط کار باشد مثل چینی ها، یا ژاپنی ها که در مقابل تهدیدات شدیدی قرار گرفتند، کار را طبق بند فورس ماژور قرارداد، واگذار می کند.

محدودیت هایی که برای ویزای مسافران به ایران طبق مصوبه آمریکا ایجاد می شود، تا چه اندازه بر قراردادها تأثیر خواهد داشت؟

درحال حاضر این محدودیت به تصویب رسیده و ممکن است بر قراردادها تأثیرگذار باشد. اما باید در نظر داشت ویزا گرفتن از آمریکا برای یک مدیر شرکت «بی پی» یا «شل» کار خیلی مشکلی نیست. کاری ندارد می توانند در سایت این کار را انجام دهند. فقط باید اعلام کنند ایران بوده اند اما همین عمل نیز ممکن است مورد علاقه شان نباشد. درنتیجه یک سری از اشخاص مهم شرکت ها ممکن است نخواهند به ایران بیایند. در این صورت ممکن است در این قراردادها، با بخش خصوصی ایرانی شریک شوند. حتی این نیامدن ها ممکن است کمی به تقویت بخش ایرانی کمک کند و شرکت های خارجی مجبور شوند یک تیم بسیار قوی ایرانی را کنار خودشان داشته باشند.

گفته می شود سفر رؤسای شرکت های خارجی به ایران نوعی شو است که برای کشورهای دیگر نمایش داده می شود و این رفت وآمدها نوعی قدرت نمایی در منطقه است. این نگاه را قبول دارید؟

فکر نمی کنم هدف ایران قدرت نمایی باشد و رؤسای شرکت های بین المللی هم بازیگر تئاتر باشند که بخواهند در این شو که شما می فرمایید، بازی کنند. هدف ایران به عنوان کشوری که یکی از بزرگ ترین ذخایر نفت و گاز دنیا را دارد، تعامل با شرکت هایی که بهترین تکنولوژی را دارند و جذب سرمایه گذارانی که می خواهند در این حوزه وارد شوند، است. ممکن است در کنار هدف ایران، این اتفاق ها به عنوان قدرت نمایی برآورد شود. اگر مسئله سیاسی و تحریم کنار گذاشته شود، سرمایه گذاران خارجی برای منافع خود به ایران خواهند آمد که همین امر به عنوان قدرت برای ایران محسوب خواهد شد. این طور نیست تصور کنید ایران برای قدرت نمایی از یک سری شرکت ها دعوت کرده است.

درباره کاهش قیمت نفت گفته می شود احتمال دارد تا حدود ٢٠ دلار هم کاهش قیمت داشته باشیم. به نظرتان تا این اندازه ریزش قیمت خواهیم داشت و این موضوع برای ایران فرصت است یا تهدید؟

قیمت نفت را تقریبا کسی نمی تواند پیش بینی کند. مسائل مختلفی در این امر دخیل است از جمله مسائل سیاسی و اقتصادی. درحقیقت پیش بینی قیمت نفت بسیار مشکل است و هرکسی بتواند درست پیش بینی کند، می تواند منفعت زیادی ببرد. من اگر می توانستم درست پیش بینی کنم قیمت نفت کجا می رود، مطمئنا وضع مالی بهتری داشتم. عرضه و تقاضا بخش مهمی از مسئله قیمت نفت است. تقاضا برای نفت به دلیل رکود بین المللی و مسائل مختلف پایین آمده. در عین حال، عرضه نفت به دلیل سرمایه گذاری در «شیل گس» آمریکا و افزایش تولید عربستان به دلیل مسائل سیاسی، بالا رفته است. علاوه بر آن، طبق روان شناسی بازار، تقاضا احتمالا به سرعت بهتر نخواهد شد و احتمالا ایران هم با آمدنش به بازار نفت بیشتری عرضه می کند و از نظر روان شناسی، قیمت نفت را پایین می آورد. همه این اتفاقات ممکن است عوض شود. به این صورت که طبق پیش بینی کارشناسان که درست هم است، وقتی قیمت نفت پایین می آید هزینه تولید خیلی از چاه های نفت از هزینه عملیاتی آنها بیشتر می شود، درنتیجه دیگر ارزش تولید ندارند. شیل گس و خیلی از تولیدهای نفتی در دریای شمال، برزیل و... اقتصاد تولیدشان به هم می ریزد و کاهش پیدا می کند. این کاهش، تقریبا مسلم است، اما نمی دانیم میزانش چقدر است. مثلا پیش از این مؤسسه معتبر مالی «گلدمن ساکس» اعلام کرده بود هزار میلیارد دلار از طرح های انرژی جهان یا به تعلیق افتاده یا حذف شده اند. اینها تحولات عمده ای است که اتفاق می افتد. به طورکلی، در سال آینده عرضه نفت کم می شود چون نفت های پرهزینه نمی توانند تولید شوند. از طرف دیگر بازاری داریم که زمانی نفت صد دلاری را خریداری و سعی می کرده با صرفه جویی کمتر خرید کند، حالا نفت ٣٠ دلار شده است، تقاضا برای نفت ٣٠دلاری به مراتب بیشتر از نفت صددلاری است که این امر اثر خود را در بازار خواهد گذاشت، اما زمانش برای ما مشخص نیست. هر دو این اتفاقات، عرضه کم و تقاضای زیاد، باعث بالارفتن قیمت نفت خواهد شد. دراین میان آنهایی که ظرفیت تولید بالا دارند و می توانند بازار را اشباع کنند، باقی می مانند که مهم ترینشان عربستان است. البته این دو کشور هم تا حدی می توانند این کار را انجام دهند. پس اگر در میان مدت نگاه کنیم احتمال اینکه قیمت نفت از این میزان کمتر شود، کمتر از آن است که بیشتر شود.

این اتفاق ها برای ما به منزله فرصت خواهد بود؟

کم شدن تولیدات نفت های گران فرصت است چون تولید نفت ما ارزان تر است و فرصتی برایمان ایجاد می شود که شرکت های بین المللی ای که در ایران سرمایه گذاری می کنند، دسترسی به نفتی با تولید ارزان تر را داشته باشند.

ایران برای تولید هر بشکه نفت چقدر هزینه می کند؟

کسی نمی داند. ارقامی گفته می شود اما واقعا مشخص نیست. به هرحال از ٣٠ دلار کمتر است. البته هزینه تولید عربستان و عراق هم کم است و عراق شاید کمترین هزینه تولید را داشته باشد، اما کشورهای زیادی هم هستند که تولیدشان هزینه بر است. مثلا هزینه تولید نفت دریای شمال بالای ٤٠ دلار است. تولید نفت در بسیاری از جاهای آمریکا واقعا هزینه بر است. هزینه تولید شیل هم بین ٤٠ تا ٦٠ دلار پیش بینی می شود. در این صورت خیلی از تولیدها متوقف خواهد شد و ممکن است برای ما فرصت باشد، به شرط اینکه در قراردادها انعطاف پذیر باشیم و سرمایه را جذب کنیم که وقتی قیمت بالا رفت، استفاده کنیم. باید برای سرمایه گذاران جذابیت ایجاد کنیم که آنها در شرایط فعلی، میلیاردها دلار در حوزه های نفت و گاز ما سرمایه گذاری کنند.

از آنجا که بودجه بسیاری از کشورهای عضو اوپک با نفت بسته می شود و کشورهای غیراوپک نیز به قیمت نفت تا حدود بالایی وابسته اند، نیاز به همکاری بیشتری است که میزان عرضه در بازار مصرف، کنترل شده باشد. آیا این همکاری رخ خواهد داد؟
به نظر من خیر. چون مسائل سیاسی بسیار پررنگ تر از توجه به مسائل اقتصادی در این کشورهاست. اختلاف عربستان سعودی با ایران، بر سر یکی، دو دلار قیمت نفت نیست و خیلی عمیق تر است. عربستان با روسیه هم بازار رقابت دارد و تعامل برای اینکه قیمت نفت را بالا ببرند که ممکن است به سود عربستان نباشد. درواقع امکان تعامل در اوپک در شرایط فعلی خیلی کم است. اوپک سقف تولید ٣٠ میلیون بشکه داشته و ظاهرا تغییر نکرده است. اگر سقف ٣٠ میلیون بشکه ای را دوباره در نظر بگیرند و کشورها روال قبلی را رعایت کنند، یک میلیون و ٧٠٠ هزار بشکه در روز از عرصه خارج می شود که حتما قیمت ها را به ٦٠ دلار در بشکه برمی گرداند. البته باز هم مسائل سیاسی جلو این اتفاق را تاکنون گرفته است. به نظر من این همکاری حتی در داخل اوپک هم اتفاق نخواهد افتاد.

نظر شما درباره این دیدگاه چیست که گفته می شود حتی اگر افت قیمت نفت ادامه دار باشد و به ٢٠ دلار هم برسد، ایران نباید بازار را ترک کند؟

کاملا با آن موافقم که نباید بازارمان را به خاطر یکی، دو دلار به دست دیگران بسپاریم. باید این بازار درازمدت را داشته باشیم. به خاطر تحریم، بازار را موقتی از دست داده ایم و نباید اجازه دهیم این اتفاق دائمی شود. فراموش نکنید مسئله فقط صادرات نفت نیست، مسئله این است وقتی حجم صادراتی نفت ما یک هشتم عربستان و یک سوم عراق است، وضعیت اقتصادی کشور تحت تأثیر قرار می گیرد و ارزهای حاصل از فروش نفت عاید آنها شده و نصیب ما نمی شود. این اتفاق می تواند منجر به خرید اسلحه در این کشورها شود و موقعیت استراتژیک ایران را به خطر بیندازد. موقعیت استراتژیک ما بستگی به قدرت مان در مؤلفه های مختلف از جمله گاز، نفت، جغرافیا، نیروی انسانی و... دارد. نباید این قدرت را به راحتی از دست بدهیم.

به نظرتان قیمت نفت ٣٥ تا ٤٠دلاری در بودجه، رقمی متناسب با واقعیت است؟

این امر مسئله ای کاملا سیاسی- اقتصادی در دولت است. از ارقام خبر ندارم و پیش بینی اینکه بودجه روی چه قیمتی بسته شود بهتر خواهد بود، در حد گمانه زنی است.

به نظرتان بهتر است با کدام یک از شرکت های خارجی همکاری داشته باشیم؟

ما به تکنولوژی و سرمایه نیاز داریم. درحال حاضر تکنولوژی در خیلی از شرکت های کوچک هم هست و می توانند به ما کمک کند، اما ممکن است این شرکت های کوچک، سرمایه نداشته باشند. علاوه بر این، مدیریت حوزه های نفتی و تصمیم گرفتن درباره بهترین راهکار برای توسعه این حوزه ها، کار شرکت های محدودی در دنیاست. حوزه های نفت و گاز ما در دنیا از بهترین ها هستند و به همین دلیل هم بهترین تکنولوژی ها را باید در آنها به کار بگیریم. بنابراین باید شرکت های برجسته دنیا را تشویق کنیم که در این بخش ها حضور پیدا کنند. چینی ها، هندی ها و تا حدودی ژاپنی ها، هیچ وقت تولیدکننده اصلی نفت و گاز نبوده اند و اغلب مصرف کننده بوده اند و از آمریکا، انگلیس و فرانسه کپی کرده اند. شرکت های اصلی ای که در آمریکا و اروپا هستند، به نظرم باید در اولویت باشند. ممکن است این شرکت ها با چین و هند هم در تعامل باشند، ما باید بدون مسائل سیاسی، بهترین ها را برای حوزه های نفتی مان در نظر بگیریم. ما می خواهیم حوزه هایی را توسعه دهیم تا به اهدافی که در سند چشم انداز برای ایران در نظر گرفته ایم، برسیم. بنابراین باید بهترین روش را انتخاب کنیم. اگر این موارد را در نظر بگیریم، نمی توانیم از هرکسی استفاده کنیم. اگر می خواهیم بهترین روند را به سمت چشم انداز داشته باشیم، باید بهترین های دنیا را به کار بگیریم.

اشاره کردید برخی از شرکت های تخصصی در حوزه نفت و گاز در آمریکا هستند و برای حضور در ایران دعوت شده اند. اما با مشکلاتی در این راه مواجه هستند. اگر قرار باشد این کشورها غیرمستقیم به ایران وارد شوند، از طریق کدام شرکت ها اقدام می کنند؟

این مورد را باید خودشان تصمیم بگیرند، اما خیلی وقت ها با شرکت های چینی و ژاپنی تعاملاتی داشته اند و قبلا در جاهای مختلف سرمایه گذاری کرده اند. ممکن است از طریق این شرکت ها یا با شرکت های اروپایی وارد شوند. مسائل پشت پرده ای در شرکت ها وجود دارد که واقعا از آنها مطلع نیستیم.

به نظرتان حضور شرکت های خارجی در کدام یک از صنایع نفت و گاز و پتروشیمی بیشتر خواهد بود؟

بدون شک اروپایی ها تمایل بیشتری نشان می دهند و آمریکایی ها به دلیل اجازه ندادن دولتشان نمی توانند بیایند. در یک ماه آینده متوجه می شویم مکانیسمی برای ورود این شرکت ها وجود دارد یا نه و در صورت وجود مکانیسم، چند شرکت تمایل به سرمایه گذاری در ایران را دارند. اما به اندازه کافی شرکت های بزرگ با تکنولوژی پیشرفته وجود دارند که با ایران کار کنند.

به نظرتان پتروشیمی جذابیت بیشتری برایشان دارد؟

پتروشیمی هم چالش های خود را دارد چون قیمت نفت و گاز در فرمول درازمدت باید ارائه شود. وقتی قیمت گاز مشخص نیست، پتروشیمی اصلا معنی ندارد چون برای آغاز کار در حوزه پتروشیمی، سه تا چهار سال زمان نیاز است تا یک واحد احداث شود و مشخص نیست بعد از پنج سال قیمت گاز چطور خواهد بود. باید قیمت های آتی طبق فرمولی ارائه شود که بدانند در ١٠ سال آینده برای سرمایه گذاری چه وضعیتی خواهند داشت. درواقع ما باید سرمایه گذاری را تسهیل کنیم، اما هنوز در حوزه صنایع گاز چنین نکرده ایم و هر روز مسئولان حرف جدیدی می زنند.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir