بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : شنبه 7 آذر 1394      9:43

کارآفرینی زنان، امید اقتصاد بی‌جان امروز

اقتصاد ایرانی: تحقیقات نشان می دهد که طی یک دهه گذشته به ویژه از سال ۲۰۰۰ تاکنون دو تحول عمده در تجارت و اقتصاد بین المللی در حال وقوع است. تحول نخست رشد چشمگیر و انفجارگونه زنان کارآفرین و تحول دوم رشد حجم تجارت بین المللی است. این دو تحول در کنار هم باعث ارتقای سطح اقتصادی زنان و در مجموع رشد چشمگیر اقتصادی بسیاری از کشورهای بزرگ شده است. ابعاد این دگرگونی تا حدی وسیع است که صاحب نظران آن را آغاز عصر جدید تجاری در جهان می دانند.
به گزارش تعادل، مطالعات انجام شده در خصوص تاثیر اشتغال بر زنان حاکی از آن است که پذیرش مسوولیت در خارج از خانه روحیه و کارآیی زنان را تقویت می کند و درجه هوشیاری و خلاقیت آنان در تصمیم گیری درباره مسائل خانوادگی افزایش می یابد.
به عبارت دیگر، اشتغال از یک سو موجب بالندگی توان مندی های زنان می شود واز سوی دیگر حس همکاری و مشارکت در زندگی زناشویی را در آنان قوت می بخشد. یکی از دلایل اهمیت پرداختن به مساله کارآفرینی زنان گذشته از تاثیر چشمگیر اقتصادی آن، این است که این مساله چه در جامعه و چه در علوم اجتماعی مغفول واقع شده است. نه تنها زنان مشارکت و سهم کمتری در بحث کارآفرینی دارند بلکه حوزه های فعالیت آنها نیز اغلب به نظر نقش کم اهمیت تری در توسعه و رشد اقتصادی ایفا می کنند. از این گذشته، برنامه ها و سیاست های حاکم بر کارآفرینی بیشتر مردمحور بوده و اغلب نیازهای خاص زنان کارآفرین را در نظر نمی گیرد. از دیگر سو، فرصت برابر میان مردان و زنان در زمینه کارآفرینی هنوز به یک واقعیت تبدیل نشده است.

تامین مالی معضل اصلی کارآفرینی زنان

بنابراین در سیاست های توسعه یی و کسب وکارهای کوچک باید نیازها و مطالبات خاص زنان از جمله نیازهای آنان در زمینه تامین مالی و خدمات حمایتی را مد نظر قرار داد. نباید فراموش کرد که زنان بر خلاف مردان با موانعی ازجمله مسوولیت های خانوادگی مواجهند که برای بهره گیری برابر از فرصت ها، باید بر آنها فائق آیند. حتی در برخی جوامع، زنان از لحاظ عقد قرارداد و و داشتن مالکیت با موانعی مواجهند. به علاوه این مساله مستلزم ارزیابی تاثیر این اقدامات بر موفقیت کسب وکارهای زنان و مبادله الگوها و رویه های مناسب از طریق همکاری با سازمان های بین المللی از جمله اتحادیه اروپا و سازمان جهانی کار است. در واقع برای ایجاد شناختی درست از کارآفرینی زنان، به آمارها و داده هایی بهتر چه از لحاظ کمی و کیفی است که این مساله متعاقبا به ایجاد درکی بهتر از نقش و تاثیر کارآفرینان زن در اقتصاد کمک خواهد کرد. در بسیاری موارد، شبکه های کارآفرینی زنان منبع و مرجع اصلی کسب اگاهی در خصوص کارآفرینی زنان بوده و ابزاری ارزشمند برای توسعه و ارتقای کارآفرینی زنان محسوب می شوند. مساله کارآفرینی زنان نه تنها از لحاظ جنبه اقتصادی آن بلکه از نظر تاثیر آن بر جایگاه زنان در جامعه حائز اهمیت است. به عبارتی، ورود هرچه بیشتر زنان به بازار کار، پیش نیاز ارتقای موقعیت زنان در جامعه محسوب می شود.
توانمندسازی زنان برای مشارکت و حضور در بازار کار از طریق تامین خدماتی مقرون به صرفه از جمله مراقبت از کودکان و رفتار عادلانه در محیط کار، از جمله اقداماتی است که می تواند در این راستا صورت گیرد. ایجاد دفاتر دولتی برای کسب وکارهای زنان یک راه برای شنیدن مطالبات و خواسته های کارآفرینان زن است. این دفاتر می توانند در زمینه هایی چون برگزاری سمینارها و نشست ها و ایجاد پایگاه های اطلاعاتی تحت وب برای اطلاع رسانی در خصوص راه اندازی کسب وکار فعالیت داشته باشند. همچنین گسترش شبکه های کارآفرینی زنان به منبعی اصلی برای کسب آگاهی درباره کارآفرینی زنان محسوب شوند، از جمله راهکارها در سطحی کلان تر همکاری و همیاری میان شبکه های ملی و بین المللی می تواند تسهیل گر تلاش های زنان در حوزه کارآفرینی باشند. با این حال، برخی چارچوب های فرهنگی و تاریخی مانع از دسترسی عادلانه به فرصت ها می شود زیرا مردان به واسطه جایگاه مسلط خود در روابط اجتماعی و اقتصادی و همچنین برخی امتیازات، شانس بیشتری در بهره گیری از این موقعیت ها دارند. این در حالی است که خوداشتغالی یکی از فرصت های کاری مهم برای زنان علی الخصوص در اقتصادهای در حال توسعه محسوب می شود.

اشتغالزایی 9 میلیون نفری زنان کارآفرین در امریکا

یافته ها حاکی از آن است که زنان کارآفرین نقش مهمی در اقتصاد کارآفرینی چه از لحاظ ایجاد اشتغال برای خود و دیگران ایفا می کنند. در اروپا برآورد می شود که بیش از 10 میلیون زن خودکارفرما وجود داشته باشد. در ایالات متحده نیز 4.6 میلیون زن کارآفرین که اداره 1.9 میلیون کسب وکار را در اختیار درند، توانسته اند برای 9.2 میلیون نفر اشتغال ایجاد کنند. ارزش کالاها و خدماتی که این 1.9میلیون کسب وکار را تولید می کنند، در سال ۲۰۰۵، 4هزارمیلیارد دلار بوده است. طبق گزارش مرکز تحقیقات تجاری زنان در امریکا از هر ۱۸ زن در سن کار، یک زن در نتیجه تشکیل کسب وکار و کارآفرینی از لحاظ مالی استقلال می یابد. تحقیقات نشان می دهد روند کارآفرینی مردان رشد ثابت دارند زیرا پتانسیل اقتصاد هر کشوری برای کارآفرینی مردان ثابت است و مورد استفاده قرار گرفته است اما در مورد زنان وضعیت کاملا فرق دارد.
در سال 1948، فاصله میان سهم زنان و مردان در بازار نیروی کار ایالات متحده، 54 درصد بود و تنها یک سوم زنان امریکایی به صورت رسمی جزو نیروی کار محسوب می شدند. حدود هفت دهه بعد، با ورود گسترده زنان به بازار کار، این فاصله به شکل چشمگیری کاهش یافته است. در آگوست 2014، حدود 57 درصد از زنان جزو نیروی کار محسوب می شدند و فاصله میان سهم مردان و زنان از نیروی کار به 13 درصد کاهش یافته است. در طی این سال ها زنان از مردان در زمینه تحصیلات دانشگاهی پیشی گرفته به صورتی که میزان دریافت مدرک کارشناسی ارشد توسط زنان در حال حاضر 50 درصد بیشتر از مردان است. همچنین در میان نیروی کار جوان یعنی 18 تا 22 سال، فراوانی زنان دارای مدرک کارشناسی به مراتب بیشتر از مردان است. ورود گسترده زنان به بازار کار و موفقیت های تحصیلی علی الخصوص در میان زنان، به بهبود اوضاع اقتصادی در طول قرن بیستم کمک شایانی کرد. تاثیر این مساله تا به حدی بوده است که هرگونه افول و کندی در این گرایش ها امروز می تواند مخاطره یی جدی برای آینده رشد اقتصادی محسوب شود.

زنان، 57 درصد نیروی کار

رابرت گوردون، اقتصاددان، این رشد در افزایش حضور زنان در نیروی کار را رخدادی تکرارناپذیر می داند که یک بار برای همیشه به وقوع پیوسته است. حتی با این که، زنان در حال حاضر تنها 57درصد از نیروی کار را تشکیل می دهند، با این حال جای چندانی برای رشد وجود نداشته و این گرایش رو به کندی گذاشته است. با این حال هنوز یک حوزه اقتصادی مهم وجود دارد که زنان همچنان در آن به جایگاه اصلی خود دست نیافته اند: حوزه کارآفرینی.
در کل، کسب وکارهای زنان حدود یک سوم تمام انواع کسب وکارهای موجود در ایالات متحده را تشکیل می دهد. در میان شرکت های تجاری، بنگاه های تجاری که در مالکیت زنانند، تنها 16 درصد کل این بنگاه های تجاری را تشکیل می دهند و این میزان برای شرکت های دارای رشد بالا، کمتر از 10 درصد است. در واقع مساله این است که نیمی از جمعیت ایالات متحده و بیش از نیمی از نیروی تحصیلکرده مشارکت کاملی در این حوزه که با رشد و ابتکار عجین است را نداشته باشند.
اما باید دید که چه عواملی مشارکت زنان در شرکت های معظم و دارای رشد بالا را پایین نگه داشته است. برخی پ‍ژوهشگران این میزان کم مشارکت زنان در کسب وکارهای پرمنفعت را به تفاوت ها و تمایزات جنسیتی در دسترسی به سرمایه مالی، انسانی و اجتماعی می داند. بنابراین دسترسی به سرمایه می تواند یکی از عوامل انگیزشی برای رشد شرکت های تحت اداره و مالکیت زنان باشد. اگر زنان در دستیابی به سرمایه خارجی ناموفق باشند، افق آنها برای رشد تیره و تار خواهد بود. مطالعات اخیر نشان می دهد که زنان کارآفرین در حوزه هایی که قبلا در اختیار و سلطه مردان بوده، دستاوردهایی داشته اند اما هنوز در حوزه هایی مانند فناوری اطلاعات، تولید، عمران و حمل و نقل اختلاف میان مشارکت زنان و مردان قابل توجه است. پژوهشی که از 350 بنگاه تجاری زنان در ایالات متحده صورت گرفته نشان می دهد که بیشترین میزان پراکندگی این بنگاه ها در حوزه هایی چون خرده فروشی، تجارت الکترونیک، سلامت و دارویی و کمترین میزان پراکندگی در حوزه های مالی، پرداخت و حمل و نقل بوده است.

دسترسی مردان به منابع مالی 3 برابر زنان

حجم بالای کار و زمان صرف شده، فقدان سرمایه مالی و نبود مشاوره را می توان از جمله مشکلات اصلی در این حوزه عنوان کرد که عواملی چون حفاظت از سرمایه علمی شرکت، بیمه درمانی، فقدان تجربه در اداره یک بنگاه تجاری، فقدان دانش صنعتی و فشارهای مالی را نیز می توان مزید بر علت دانست. به علاوه، این پژوهش شیوه های تامین مالی متفاوت مردان و زنان در زمینه راه اندازی کسب وکارهای شان را نشان می دهد. به عنوان مثال، یافته ها حاکی از آن است که مردان سه برابر بیشتر از زنان به منابع مالی و سرمایه یی دسترسی دارند. همچنین این تحقیق نشان می دهد که سرمایه مردان برای راه اندازی کسب وکار خود دو برابر زنان بوده است.
اما در ایران مساله کارآفرینی زنان اندکی پیچیده تر است. گذشته از اینکه تعریف دقیق و مدونی از کارآفرینی وجود ندارد و اغلب صاحبان کسب وکار با کارآفرین یکی گرفته می شوند، آمار دقیق و تعریف مشخصی از کارآفرینان زن نیز در دست نیست. گذشته از موانع عامی که زنان در سراسر جهان در بحث کارآفرینی با آن مواجهند، در ایران در نتیجه وجود ساختارهای سنتی و مردسالارانه، زنان با موانعی فرهنگی و اجتماعی نیز مواجهند. در واقع در نتیجه تقسیم کار ناعادلانه اجتماعی، زنان کارآفرین علاوه بر اداره و مدیریت کسب وکارها، همچنان باید وظایف خانه داری و مادری را بطور تمام و کمال به انجام رسانند. در واقع، در حالی که حوزه کار رفته رفته پذیرای هر دو جنس می شود، حوزه خصوصی همچنان عرصه یی زنانه قلمداد می شود که در آن هر گونه تقسیم کاری منتفی است. علاوه بر این، در نتیجه وجود نگاه جنسیتی در جامعه، کمتر به کارآفرینان زن از سوی بنگاه ها و نهادهای مالی اعتماد می شود.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir