بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : دوشنبه 25 آبان 1394      10:33

ضرورت ارزیابی منصفانه از تحولات بورس

نویسنده :
علی سرزعیم

اقتصاد ایرانی: تردیدی وجود ندارد که بیشتر بخش های اقتصاد ایران در رکود به سر می برد و این امر نارضایتی زیادی را در همه اقشار جامعه کمابیش ایجاد کرده است اما نکته جالب توجه این است که دیده می شود صدای اعتراض و گلایه فعالین حوزه بازار سرمایه بلندتر از بقیه اقشار جامعه است. برای این امر چند دلیل می توان بر شمرد. یکی از آنها این است که افول شاخص به صورت روزانه و به شکل کمّی و عددی دیده می شود در حالیکه افت عملکرد برخی بخشها تا پایان سال مشخص نمی شود و کارمندان و کارکنان یک حوزه مثل فولاد یا بانکداری یا خودرو اطلاع کاملی از افت بخش مورد فعالیت خود ندارند. نکته دیگر آنست که فعالین این حوزه دسترسی بهتری به رسانه ها دارند و بهتر از دیگر بخش ها می توانند صدای خود را به گوش سیاستمداران برسانند. تعدد رسانه ها و استفاده بیشتر فعالین این بخش از شبکه های اجتماعی موجب شده تا صدای این بخش با سهم آن از اقتصاد متناسب نباشد. شاهد این مدعا آنست که در نامه چهار وزیر به رئیس جمهور بیشتر به افت بازار بورس اشاره شده بود و گزارشی از بخش های دیگر وجود نداشت.

یک توجیه رایج این است که بازار بورس دماسنج اقتصاد است و به سبب وجود صنایع متنوع و متعدد به خوبی وضعیت اقتصاد و چشم انداز سرمایه گذاران نسبت به آینده را منعکس می کند. این در حالی است که این ادعا اساساً صحیح نیست. بورس تهران آیینه اقتصاد نیست و صنایع موجود در آن نماینده کل اقتصاد نیستند و تحولات بورس نمی تواند تحولات بخش واقعی اقتصاد را به خوبی منعکس کند. بیش از ۵۰ درصد اقتصاد ایران را خدمات و حدود ۱۲ درصد را صنعت و ۱۵ درصد را کشاورزی تشکیل می دهد ولی صنایع در بورس در اکثریت هستند. تحولات بورس نیز گاه برخلاف وضعیت واقعی اقتصاد حرکت کرده اند. به عنوان مثال در سال ۱۳۹۲ که اقتصاد در وضعیت وخیمی قرار داشت، بورس شکوفایی بی مانندی را تجربه می کرد و بازدهی بالای ۲۰۰ درصد را نشان می داد.

باید یادآور شد که بازار بورس نیز یکی از بازارهایی است که در آن «دارایی» مبادله می شود  و بازار دارایی می تواند رفتاری ناهمخوان با روند واقعی اقتصاد داشته باشد. بازار مسکن، بازار ارز، بازار طلا از دیگر بازارهایی هستند که مردم ما برای سرمایه گذاری از آن استفاده می کنند. نکته ای که تذکر آن ضروری است این است که تنها سهامداران نیستند که با افت بازار سهام بخشی از ثروت خود را از دست داده اند، بلکه بخشی از مردم کشور ما که ثروت خود را به شکل خانه و زمین نیز حفظ کرده بودند با افت ثروت مواجه شده اند. همین امر در مورد طلا و ارز صادق است. خوب است مقایسه ای میان بازار مسکن و بازار سهام داشته باشیم. بازار مسکن نیز در سال ۹۱ که اقتصاد در قعر رکود بود دچار جهش بی مانندی شد و همانند بازار سهام رفتاری کاملاً بی ارتباط با بخش واقعی اقتصاد نشان داد.  از پایان سال ۹۱ تا کنون این بخش نیز در رکود شدیدی به سر می برد و کسانی که در زمین و مسکن سرمایه گذاری کرده اند با افت ثروت قابل توجهی مواجه شده اند. حال به نظر شما کدام یک از این دو بخش افت بازار خود را بهتر به جامعه اطلاع رسانی کرده اند؟ روشن است که گلایه نسبت به افت بازار سهام بیشتر شنیده می شود و حتی برخی از کاهش قیمت زمین و مسکن ابراز خشنودی می کنند.

متاسفانه صدای بلندتر فعالین بازار سرمایه گاه موجب می شود تا خواسته های غیرمنطقی نیز از سوی کسانی که سرمایه گذاری زیادی در این بخش کرده اند مطرح شود. به عنوان مثال برخی اظهار می کنند که دولت باید منابع بیت المال را در جهت حفظ شاخص و یا صعودی کردن آن هزینه کند. این حرف از جهات مختلف اشکال دارد. اولاً فرض کنید که شاخص بورس دماسنج اقتصاد باشد (که نیست). در این صورت آیا بالابردن مصنوعی این شاخص موجب می شود که وضع اقتصادی بهبود یابد؟ یا موجب می شود وضع اقتصادی کسانی که در بورس سرمایه گذاری کرده اند بهبود یابد؟ به نظرم دومی درست است و رابطه شاخص با وضع اقتصاد در بهترین حالت رابطه معلول و علت است و بهبود شاخص نمی تواند موجب بهبود بخش واقعی اقتصاد شود بلکه این بهبود بخش واقعی اقتصاد است که بهبود شاخص را به دنبال دارد.

نکته دیگر آنست که همه محاسبات نشان می دهد که بازدهی بازار بورس تهران در بلندمدت بیش از دیگر بازارهاست. به همین دلیل کسب بازده از این بازار نیازمند صبوری است و اگر کسی صبوری لازم را نداشته باشد و با هر افت شاخص در هر روز فشار عصبی را متحمل می شود نباید اساساً به بازار بورس بیاید یا نباید در کوتاه مدت تحولات آن را دنبال کند. ماهیت بازار بورس به این شکل است که در برخی سالها سودهای خیلی غیرعادی داده و طبیعی است که در سالهای بعد باید افتی رخ دهد تا بازدهی این بازار به روند بلندمدت خود میل کند. به نظر شما آیا صادقانه و منصفانه است که در یک سال فعالین یک بخش بازدهی بالای 200 درصد کسب کنند و همین که در سالهای بعد این بازار افول کرد ندای اعتراض بر آورند و دولت را تحت فشار قرار دهند تا دولت برای بهبود شاخص دست به کاری زند؟

از مسئولین کشور و خصوصاً وزیر اقتصاد انتظار می رفت هشیاری بیشتری در قبال این فشارها و تبلیغاتی که صورت می گیرد نشان دهد و به این آسانی تحت تاثیر قرار نگیرد. بازار مبادلات واقعی اقتصاد بیش از بازار دارایی اهمیت دارد و اگر بخش واقعی اقتصاد رونق گیرد رونق به سراغ بازار دارایی نیز خواهد آمد اما عکس آن لزوماً برقرار نیست. به همین دلیل ایجاد رونق در بخش واقعی اقتصاد باید دغدغه و اولویت مسئولین باشد نه بازار دارایی!

منتشر شده در روزنامه جهان صنعت


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

کلمات کلیدی : افت بازار - تحولات بورس
نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir