بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : چهارشنبه 18 شهريور 1394      14:17

چین راه اشتباه ژاپن را می‌رود

اقتصاد ایرانی: درحالی که جدیدترین آمارهای اقتصادی چین نشان می دهد صادرات و واردات این کشور کاهش یافته، برخی تحلیلگران با اشاره به تاثیر تحولات اقتصادی چین بر اقتصاد جهان از تکرار اشتباه ژاپنی ها توسط رهبران حزب کمونیست چین و تکیه بر صادرات و سرمایه گذاری تجاری خبر می دهند.

به گزارش تعادل به نقل از فایننشال تایمز، براساس آمار منتشرشده در ماه آگوست (ماه گذشته میلادی) هم واردات و هم صادرات چین سیر نزولی پیدا کرده است. براساس این آمار، میزان صادرات چین در ماه آگوست ۶.۱ درصد کاهش یافته است. واردات چین نیز در این ماه ۱۴.۳ درصد کاهش یافت که بسیار بیشتر از حد انتظار است. کاهش واردات چین نشان دهنده سیر نزولی تقاضای داخلی در این کشور است و اینکه مردم تمایل کمتری برای خرید کالاها پیدا کرده اند. این شاخص ها برای اقتصاد چین اصلا خوب نیست. دولتمردان چین نگران تاثیرات بد این مساله بر اقتصاد این کشور هستند. چین اصلاحات اقتصادی را شروع کرده اما نتیجه بخشی این اصلاحات زمان بر است. بنا بر این گزارش، وقتی شاخص های اقتصادی کشوری سیر نزولی پیدا می کند به اجرا درآوردن این اصلاحات اقتصادی کاری بسیار دشوار می شود.

قبلا صادرات بالای چین، موتور محرک اقتصاد این کشور به شمار می رفت اما کاهش صادرات، گویای این مطلب است که چین برای رشد اقتصادی خود دیگر نمی تواند به بخش صادرات تکیه کند. واشنگتن پست در این باره نوشته است، اکنون این پرسش پیش روی چین قرار دارد که آیا می تواند ثبات داخلیش را حفظ کند و نقش حیاتی خود در اقتصاد جهان را هم ایفا کند. همچون بسیاری از غول های اقتصادی سابق- که مهم ترین مثالش ژاپن است - چین غیرقابل توقف به نظر می رسید. اقتصاد آن با سرعت باورنکردنی سالانه نزدیک به ۱۰ درصد درحال رشد بود. به نظر هیچ مانع غیرقابل عبوری برای این کشور وجود نداشت. پس از بحران مالی ۲۰۰۸-۲۰۰۹، این کشور بسته محرک بزرگی تدارک دید که معادل ۱۳ درصد تولید ناخالص داخلیش بود. این کشور دوباره در مسیر رشد افتاد و رهبران آن به خاطر برخوردشان با بحران مورد ستایش قرار گرفتند.


تکرار اشتباه ژاپن 

واشنگتن پست نوشته است، حال مشخص شده که چینی ها نیز همچون ژاپنی ها از اشتباه مبرا نیستند. با درنظر داشتن شرایط تاریخی، باز هم به نظر می رسد که چینی ها اشتباهاتی همانند ژاپنی ها مرتکب شده اند. ژاپن بر صادرات و سرمایه گذاری تجاری متکی بود تا اینکه در اواسط دهه ۸۰ میلادی، افزایش نرخ برابری ارز این کشور باعث کاهش رقابت پذیری محصولات صادراتی اش شد. این کشور سپس یک سیاست پولی باز را انتخاب کرد که منجر به ایجاد حباب در بخش مسکن و سهام شد. همچون ژاپن، چین هم بر رشد صادرات محور متکی بود و وقتی که بحران مالی به کاهش تجارت بین المللی انجامید، رویه خود را عوض کرده و سراغ گسترش شدید اعتبار برای فاینانس پروژه های زیرساختی و سرمایه گذاری بیشتر در صنایع سنگین رفت. مشکل ژاپنی ها و حالا چینی ها این بود که این شکوفایی هایی که محرکشان اعتبار بوده است، موقتی بودند. حباب ژاپن ترکید (میزان شاخص بورس این کشور همچنان پایین تر از میزان اوج آن در سال ۱۹۸۹ است.

حباب چین، ظرفیت مازاد تولید در صنایع سنگین و تولید مسکن برجای گذاشته است، به طوری که بسیاری از مجتمع های مسکونی درحال حاضر خالی هستند. رهبران چین ظاهرا نیاز به ایجاد یک مدل اقتصادی تازه را درک کرده اند. مدلی که بر هزینه کرد مصرف کننده ها به عنوان موتور اصلی رشد، اتکا دارد. اما تغییر در تئوری با تغییر عملی یکسان نیست. اقتصاد چین مشخصا درحال ضعیف شدن است و رشد آن احتمالا زیر هفت درصد هدفگزاری شده توسط دولت است. در ماه آگوست، شاخص تولید چین به کمترین میزان خود در سال گذشته سقوط کرد. همچنین چیز دیگری که مایه نگرانی است تضعیف تولید برق و حمل ونقل ریلی است. اما در گزارشی که دونا کواگ و تائو وانگ، برای بانک «یو.بی.اس» تهیه کرده اند، این موارد اغراق شده قلمداد شده اند.

در این گزارش آمده که ۷۰ درصد مصرف برق مربوط به بخش صنعت است؛ موردی که گزارش های نگران کننده نادیده گرفته می شود. همچنین در رابطه با حمل ونقل ریلی، بخش عمده یی از باری که حمل می شود به زغالی که برای نیروگاه های برق فرستاده می شوند، برمی گردد و با کاهش مصرف برق، طبیعتا میزان حمل ونقل ریلی زغال هم کاهش می یابد. کواگ و وانگ معتقدند که اقتصاد چین در آستانه سقوط نیست، هرچند که وجود مشکلات جدی در آن را قبول دارند. بزرگ ترین مشکل، سرمایه گذاری بیش از حد در بخش مسکن است که باعث کاهش ساخت وساز و تقاضا برای مصالح ساختمانی (نظیر آهن و سیمان) شده است. سقوط بازار سهام نیز طعم تلخی از خود به جای گذاشته است. اما آنها معتقدند که خبرهای خوب، در لابه لای خبرهای بد گم شده اند. در جولای، فروش کالاهای خرده فروشی ۱۰.۳ درصد به نسبت سال قبل رشد داشته است. فروش گوشی های هوشمند ۳۲ درصد افزایش داشته است. از طرف دیگر بازار ایجاد شغل همچنان قدرتمند است.

نیکلاس لاردی، اقتصاددان از موسسه اقتصاد بین الملل و کارشناس اقتصاد چین، با این امر موافق است. او می گوید: «دستمزدها و درآمدهای قابل تصرف همچنان درحال بالا رفتن هستند. میزان مصرف هم درحال بالارفتن است.» اما در بالارفتن ها بیشتر در بخش خدمات است که تقریبا نیمی از تولید ناخالص ملی چین را تشکیل می دهد و مربوط به کالاهای صنعتی که تقریبا یک سوم این شاخص را به خود اختصاص می دهد، نمی شود. لاردی می گوید: «خرج زیادی صرف بخش سلامت، آموزش، گردشگری و سرگرمی شده است.» او یک سینمای زنجیره یی را مثال می زند که میزان درآمدش ۴۰ درصد در نیمه اول سال ۲۰۱۵ افزایش داشته است. فارغ از این، کند شدن رشد چین پیامدهای جهانی در پی خود داشته است. اشتهای سیری ناپذیر این کشور برای مواد خام (نفت، غلات، مواد معدنی) در این بازارها حبابی پدید آورده بود که حالا ترکیده است. قیمت ها شاهد جهش بودند و حالا دچار سقوط شدید شده اند. حالا در استخراج بسیاری از فلزات مازاد ظرفیت وجود دارد. تولیدکنندگان این نوع کالاها از استرالیا گرفته تا برزیل و عربستان سعودی، ضربه سختی خورده اند. آنها (و تقریبا همه) بیش از حد روی چشم انداز رشد درازمدت چین حساب باز کرده بودند. اشتباه محاسباتی آنها نمایانگر ضربه بزرگی است که اقتصاد جهان خورده است.


رابطه اقتصاد و سیاست 

مساله پیچیده تر، رابطه میان اقتصاد و سیاست است. آیا اکثریت چینی ها با رشد کندتر (البته رشدی که با استانداردهای غربی همچنان سریع محسوب می شود) کنار خواهند آمد؟ یا اینکه رشد ضعیف تر به بی اعتباری حزب کمونیست خواهد انجامید؟ آیا چین در سیاست خارجی به دنبال رفتارهای ملی گرایانه تر و جاه طلبانه تر خواهد رفت تا افکار عمومی را از وضعیت ناامیدکننده داخلی منحرف کند؟ لاردی تصور می کند که رهبران رژیم چین تا زمانی که میزان تولید شغل همچنان قوی باشد که هست، احساس امنیت خواهند کرد. در نیمه اول سال ۲۰۱۵ شمار مشاغل غیرکشاورزی تولید شده به رقم چشمگیر ۷.۲ میلیون شغل رسیده است. ضمن اینکه بخش خدمات دوبرابرِ بخش صنعت توانسته شغل ایجاد کند. با این وجود، تجربه آزاردهنده ژاپنی ها همچنان سر جای خود هست. پس از سقوط مدل اقتصادی صادرات محور ژاپن، این کشور هرگز نتوانست جایگزین مناسبی برای این مدل پیدا کند. «اصلاحات» پشت اصلاحات روی اقتصاد این کشور پیاده می شود، بدون اینکه نتیجه ملموسی در پس داشته باشد. سال هاست که رشد اقتصادی این کشور به طور میانگین زیر یک درصد بوده است. اگر چین هم درحال از سر گذراندن تجربه یی مشابه باشد- حتی با وجود اینکه رشد اقتصادیش بسیار بالاتر از یک درصد است- بعید است که رهبرانش همچون رهبران ژاپن منفعلانه با موضوع برخورد کنند.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir