بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : چهارشنبه 4 شهريور 1394      11:39

با چمدان نمی‌توانیم پول وارد کنیم

اقتصاد ایرانی: بانک ها دوباره به چشم می آیند این بار در پساتحریم. باز هم نگاه ها به نظام بانکی دوخته می شود و این بار با رفع تحریم ها در دوران پساتحریم، همگان بر این انتظارند که بانک ها نقش خود را به عنوان سوپراستار اصلی اقتصاد ایران به بهترین نحو ممکن بازی کنند. دیگر خطا نکنند و خطای خود را هم به گردنِ دیگران نیندازند. نزدیک به نیمی از منابع نظام بانکی کشور قفل شده؛ معوقات تلنبار شده ١٠٠ هزار میلیاردی و بدهی ٨٤ هزار میلیاردی آنچنان بر دوش بانک ها سنگینی می کند که دیگر توان پرداخت تسهیلات به تولید را هم ندارند. بخش تولید و تولیدگران همواره از نظام بانکی در ناله هستند، از بهره های بالای بانکی می نالند و از اختصاص نیافتن وجوه به بخش تولید هم گلایه مند هستند. دراین میان بانک ها همواره مدعی هستند هرچه در توان داشتند و هرچه در اختیار، در طبق اخلاص برای تولید این مملکت گذاشتند اما رکودی که گریبان اقتصاد ایران را گرفت، بخش تولید را در پیش چشمان بانکداران ایرانی، رو سیه کرده و حالا بانک های ایرانی شکل گیری معوقات شان را از چشم بخش تولید می بینند اما بخش تولید چندان این ادعا را قبول ندارد و نارسایی ها و ضعف های موجود نظام بانکی را عامل انباشت معوقات می داند و در یک کلام معتقدند که هر آنچه به سر بانک و بانکی ها می آید، تقصیر خودشان است. در حساب و کتاب ها فقط به سود خود فکر می کنند و دیگر به مابقی ماجرا کاری ندارند؛ نه بر پروژه هایی که تسهیلات میلیاردی به آن اختصاص می دهند، نظارت دارند و نه اعتبارات فردی را که تسهیلات میلیاردی برایش باز می کنند، به سنجش درمی آورند؛ پس تقصیرات متوجه نظام بانکی است که دلی برای حساب و کتاب خود نمی سوزاند و همه چیز را حواله سود و وثایق می کند.

به گزارش شرق، مسعود دانشمند رئیس اتاق بازرگانی ایران و امارات است که دلِ خوشی از نحوه عملکرد نظام بانکی ندارد؛ اما حالا پیشنهاداتی برای نظام بانکی آن هم در دوران پسا تحریم دارد.

آقای دانشمند، به عقیده شما وظیفه بانک ها بعد از رفع تحریم ها چیست؟

بانک ها به عنوان محور اصلی بازار پول و تأمین سرمایه برای واحدهای تولیدی، خدماتی و بازرگانی نقش بسیار اساسی و تأثیرگذار در دوران پساتحریم دارند. بخش صنعتی ما به دو بخش صنایع بزرگ و صنایع کوچک و متوسط تبدیل می شود که این صنایع به شدت نیازمند حمایت نظام بانکی هستند. هم اینک سرمایه واحدهای تولیدی با ٣٠ درصد نرخ بهره تامین می شود؛ معلوم است که واحدهای تولیدی با ٣٠ درصد نرخ بهره نمی توانند تولید رقابتی داشته باشند. در نتیجه با این سرمایه در گردش و نرخ بهره بالا، کیفیت کالا پایین می آید و صنایع و واحدهای تولیدی بازارها را از دست می دهند. در دوران پساتحریم، صنایع و واحدهای تولیدی ما باید هم برای بازار داخلی تولید داشته باشند و هم برای بازار جهانی. برای اینکه قیمت کالاها را رقابت پذیر کنیم، به ناچار باید قیمت تأمین مالی رقابت پذیر باشد. برای این منظور هم باید نرخ بهره بانکی کاهش پیدا کند.

اما موضوع نرخ بهره بانکی همیشه از موضوعات جدال برانگیز بین واحدهای تولیدی و بانک هاست.

بانک ها هم اکنون ٢٢ درصد سود به صاحبان سپرده پرداخت می کنند، البته من شنیدم که بعضا برخی دیگر از بانک ها تا ٢٥,٥ درصد هم سود به صاحبان سپرده می دهند. حالا اگر هزینه های بانک ها را هم لحاظ کنیم، تسهیلاتی که به متقاضیان خواهند داد تا ٣٠ درصد خواهد بود و همین سلسله شرایط است که بازار غیررسمی پولی را هم توسعه می دهد.

پیشنهاد مشخص شما برای نظام بانکی در دوران پساتحریم آن هم در جهت حمایت از بخش تولید چیست؟

آنچه می تواند برای بانک ها در تأمین مواد اولیه و قطعات واحدهای تولیدی نقش اساسی داشته باشد، استفاده از تسهیلات بانکداری بین المللی است. به محض اینکه بانک مرکزی، نظام بانکی و سوییفت از تحریم ها خارج شدند، جذب سرمایه به صورت مدت دار و ١٨٠ روزه از بازار جهانی صورت گیرد که نرخ بهره آن شش درصد در سال است. به این صورت که برای اعتبار، اسنادی مدت دار بین ١٠ تا ١٥ درصد پیش پرداخت بدهند و وقتی کالا حمل شد و به ایران رسید، با پرداخت ١٠ تا ١٥ درصد دیگر آن را از گمرک خارج کنند. به این صورت با پرداخت حداکثر ٣٠ درصد این امور انجام می شود و آن وقت واحد تولیدی می تواند تولید کند، بفروشد و پول بانک را بدهد. پس بانک ایرانی به بانک خارجی طرف خود تعهد می دهد در سررسید ١٨٠ روزه پول کالا را بپردازد. به دلیل آنکه پشتوانه این تضمین، بانک مرکزی ایران است، فروشنده و طرف خارجی نیز به این اعتبار پاسخ می دهند. خریدار ایرانی هم در ١٨٠ روز دیگر این پرداخت را انجام می دهد و شرایط تولید با حداکثر ظرفیت فراهم می شود. در اینجا اگر واحدهای تولید با حداکثر ظرفیت کار کنند، نرخ بهره پایین می آید و نرخ رشد اشتغال در کشور نیز افزایش پیدا می کند و یکی از معضلات دولت نیز حل وفصل می شود. هم اکنون ٧٥ هزار واحد تولیدی ناتمام داریم که برای این واحدهای تولیدی هزینه کردیم اما متأسفانه اینها به تولید نرسیده اند؛ این نظام بانکی کشور است که باید کمک کند تا برای این واحدهای تولیدی تأمین مالی انجام شود. البته همان طور که گفتم، این تأمین مالی هم می تواند از خارج از کشور انجام شود.

چرا این قدر باید به بانک ها برای تأمین مالی متکی باشیم؟

چون چاره دیگری نیست، سرمایه فقط از طریق نظام بانکی قابلیت ورود به کشور را دارد، با چمدان که نمی توانیم پول وارد کنیم. یکی از نقش های اصلی نظام بانکی در دوران پساتحریم هم جذب سرمایه خارجی است.

مقداری پول بلوکه شده هم داریم که بناست آزاد شود و به کشور برگردد که شاید بتوانیم از محل سپرده گذاری آنها سرمایه جذب کنیم.

ما با پول های بلوکه شده کاری نداریم؛ حرف ما این است که در شرایط فعلی باید از خارج کشور سرمایه ها را جذب و به واحدهای تولیدی تزریق کنیم. اما همه اینها به این شرط است که نظام بانکی ما بتواند به خوبی نقش خود را بازی کند. بانک ها در قالب همین بانکداری اسلامی هم نمی توانند به درستی نقش خود را ایفا کنند. در عقد مضاربه، مشارکت، فروش اقساطی باید به درستی عمل کنند و عاملین تخصصی را به کار بگیرند درحالی که این طور نیست. بانک ها باید در پروژه شریک باشند. اگر بانک با شخصی در قالب عقود بانکداری اسلامی قراردادی بست، باید در سود و زیان شریک باشد، درحالی که هم اکنون بانک ها تنها در سود شریک اند. این نوع تفکر بانکداران باید تغییر پیدا کند. اگر پروژه به زیان خورد، بانک باید به اندازه سهم خود زیان را پذیرا باشد، درحالی که بانک ها می گویند ما اصلا کاری به سود و زیان شما نداریم، باید درصد سود بانک را در سررسید بپردازید.

منصفانه نیست؟

بی انصافی است. بانکی که با شخصی قرارداد مشارکت مدنی منعقد می کند، شریک است؛ به این معنا که در سود و زیان شریک است. بانک ها باید چشم خود را باز کنند و فرد متخصص برای پروژه تعیین و در انتها سود و زیان خود را محاسبه کنند. بانکداری اسلامی با این نحوه اجرا از عقود اسلامی، سر پا نمی ایستد مگر اینکه بانک ها هم در سود و هم در زیان شریک باشند. هم اکنون بانک ها کاری به پروژه ها ندارند، درحالی که نوع رفتار بانک بر حسب سود تعیین شده و مشارکت باید متفاوت باشد.

پس بانک ها در دوران پساتحریم باید دستی به سر و روی تفکر و رویه های غلط خود بکشند؟

بله، اگر بانک ها تغییر رویه بدهند و در پروژه ها شریک باشند، نگاه ها متفاوت خواهد شد. الان تکلیف ما معلوم نیست؛ اگر بر مبنای بانکداری غربی عمل می کنیم؛ که فرد تسهیلات می گیرد و خودش می داند که با این پول چه می کند اما اگر روال ما بر مبنای بانکداری غیرربوی است که دیگر باید از چهره بهره ثابت بیرون بیاییم و در سود و زیان شریک باشیم.

این وسط، حرفِ حساب بانکی ها چیست؟

بانک ها می گویند ما متخصص نداریم که وارد پروژه شود و سود و زیان و پیشرفت پروژه ها را محاسبه کند اما اینکه سود را هم در پیش قرارداد بدون احتساب زیان پروژه برای خود محاسبه کنند، خلاف مفهوم اصلی بانکداری غیرربوی بوده و نوعی پارادوکس است.

یعنی می خواهید بگویید سودی که بانکی ها در قالب قراردادهای مشارکت می گیرند، چندان حلال نیست؟

من نمی خواهم فتوا دهم اما معنای بانکداری اسلامی هم این نیست. قاعدتا اگر فرد در عملیات بیشتر سود کرد، سود اضافه محاسبه و به بانک پرداخت می شود اما اگر در جریان پروژه زیان کرد، منطق حکم می کند بانک هم در این زیان شریک باشد نه اینکه بانک خودش را از زیان کنار بکشد و فقط سود خود را مطالبه کند. یک پیشنهاد برای بانک ها این است بانک ها تسهیلاتی را که به مشتریان خود می دهند، بیمه کنند. در این صورت اگر شرایط بازار به هر نحوی تغییر کند، بانک ها خیالشان راحت است چون ریسک خود را در مقابل تسهیلات و مشارکت ها بیمه کرده اند.

از بانک ها انتظار می رود بنگاه های اقتصادی باهوشی باشند. چرا تاکنون تسهیلات و عقود مشارکتی خود را به پوشش بیمه ای متصل نکرده اند که حالا این همه معوقه هم نداشته باشند؟

بانک ها ریسک خود را بیمه نمی کنند، چون بانک براساس قرارداد به طور ثابت سود خود را می گیرد یا که وثایق را تملک می کند. ضمن اینکه در چنین حالتی بانک ریسکی ندارد که بیمه کند. در شرایط فعلی، بانک ها باید نقش خودشان را با مدیریت بانک مرکزی به عنوان نهاد ناظر بر عملیات آنها به خوبی بازی کنند تا بتوانیم ارزش پول را حفظ و نقدینگی را کاهش دهیم و آثار نقدینگی را هم در اقتصاد کلان به حد قابل قبول برسانیم. علاوه بر اینها، می توانیم از ابزارهای بازار پول و اوراق مشارکت نیز استفاده کنیم.

یعنی شما فکر می کنید انتشار اوراق مشارکت به تشدید رکود اقتصادی منجر نخواهد شد؟

اوراق مشارکت رکود را تشدید نمی کند، بلکه اتفاقا رکود را از اقتصاد خارج هم می کند. علاوه بر اینها، اوراق مشارکت نقدینگی خرد در دست مردم را جمع می کند که می توانیم با استفاده از این نقدینگی ها، به تکمیل پروژه های نیمه تمام و انجام سرمایه گذاری ها بپردازیم.

هم اکنون صد هزار میلیارد تومان معوقه بانکی روی دست بانک ها مانده و در کنار بدهی های کلان و برداشت های بسیار از بانک مرکزی طبق گفته های مسئولان مربوطه، ٤٠ درصد منابع نظام بانکی قفل شده است. بانک ها عنوان می کنند بخش عمده تسهیلات آنها که حالا به معوقه تبدیل شده، به بخش های تولیدی اختصاص پیدا کرده است. نظر شما در این باره چیست؟

اگر بانک ها در سود و زیان شریک بودند و نظارت درستی بر تسهیلات اعطایی و نحوه مصرف آنها اعمال کرده بودند، الان این مقدار معوقات هم حادث نمی شد. پس ایجاد معوقات صد هزار میلیاردی تقصیر خود نظام بانکی است. نظارت می کردند تا این معوقات به وجود نیاید. بانک ها حتی روی نحوه مصرف تسهیلاتی که می دهند، نظارت ندارند، در حالی که بانک باید مرحله به مرحله در هزینه کرد تسهیلات اعطایی نظارت داشته باشد تا معوقه حادث نشود. اگر روی تسهیلات اعطایی نظارت داشت، آن وقت عده ای پول های بانک را در جاهای دیگر هزینه نمی کردند. پس در شکل گیری عمده معوقات، این خود نظام بانکی است که مقصر است. بانک ها خودشان را متکی به سود و وثایق کردند و همین نوع رفتار به معوقه منجر شد. درست است شرایط اقتصادی مملکت موجب شد تا واحدهای تولید نتوانند تولیدات خود را بفروشند و تسهیلات و پول بانک را پرداخت کنند، اما بین تسهیلاتی که به این روز افتادند با تسهیلاتی که در محل های دیگری هزینه شدند، باید تفاوت قائل شویم. معوقه ناشی از شرایط اقتصادی با معوقه ناشی از نظارت نکردن بر نحوه هزینه کرد تسهیلات فرق دارد.

البته به گفته حسابرسان، بانک ها بخش عمده ای از تسهیلات خود را به صاحب نفوذان و متشخصانی اعطا کردند که حتی نمی توانند در صورت های مالی خود به افشای این گونه اطلاعات بپردازند.

پس تقصیرات متوجه خودشان است چون نظارت نکردند. من می توانم بگویم متأسفانه بانک ها هیچ نوع نظارتی روی تسهیلات اعطایی ندارند و این مشکل عمده بانک هاست. بانکداری در کشور ما آنچنان در چرخه معیوب گرفتار شده که حتی تسهیلات پرداخت شده به مشتریان نیز به سیستم بانکی بازنمی گردد. در دنیا آنچه به معوقه تبدیل می شود، بسیار کم است. معوقه بانک ها در خارج از ایران زیر پنج درصد است، اما در ایران معوقات بانک ها بالای ٤٠ درصد است، چون بانک های دنیا مشتریان را زیر ذره بین دارند.

فکر می کنید در صورت ورود بانک های خارجی به ایران، بانک های ایرانی بتوانند در رقابت با آنها به اصلاح رویه های رفتاری خود بپردازند؟

امیدواریم.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir