بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : چهارشنبه 16 ارديبهشت 1394      10:47

سرنوشت روسیه پس از تحریم

جهانگیر کرمی، کارشناس مسایل اوراسیا در کافه خبر درباره دورنمای همکاری‌های تجاری و اقتصادی ایران و روسیه توضیح داد.

اقتصاد ایرانی: روسیه و اتحادیه اروپا و البته ایالات متحده امریکا حدود ۱۵ ماه است که وارد فضایی مملو از چالش و تنش شده اند؛ تا جایی که تحریم روسیه از جانب اتحادیه اروپا به عنوان یکی از اتفاق های مهم نظام اقتصادی و سیاسی جهان در سال ۲۰۱۴ شناخته شد.

بحران اوکراین در رویارویی فزاینده غرب و روسیه نقش داشته است. این تقابل همچنان ادامه دارد و رییس جمهور آمریکا نیز گفته است که «تحریم ها را علیه روسیه ادامه می دهیم.» در حال حاضر کشورهای غربی تحریم های اقتصادی و تجاری زیادی را علیه روسیه اعمال کرده اند و مسکو نیز به تلافی این تحریم ها، واردات محصولات کشاورزی و مواد غذایی را از غرب تحریم کرده است.

به گزارش خبرآنلاین، با این وجود، هم اکنون مجموعه ای از عوامل مختلف مانند تحریم های گسترده غرب، کاهش ارزش برابری روبل در برابر، فرار سرمایه ها و سقوط بهای نفت، اقتصاد روسیه را با چالش مواجه کرده است. جهانگیر کرمی، استاد دانشگاه تهران و کارشناس مسایل اوراسیا با حضور در کافه خبر در این باره توضیح داد که «فرار سرمایه گذاری خارجی، بزرگ ترین لطمه به اقتصاد روسیه بوده است.» به گفته وی، «بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار فرار سرمایه از روسیه بوده و در پی آن، عدم سرمایه گذاری از طرف شرکت های بزرگ بین المللی در روسیه نیز اتفاق افتاده است.» کرمی متذکر شد «فضای بحران اوکراین و تحریم ها، دولت روسیه را متوجه ایران کرده و بازارهای روسیه را تا حدودی برای تعاملات اقتصادی با ایران آماده کرده است؛ به ویژه بازار مواد خوراکی، محصولات کشاورزی و... .» وی تاکید دارد که «با رفت وآمدهایی که در این مدت صورت گرفته و همین طور اراده سیاسی که بین دو طرف ایران و روسیه وجود دارد، افزایش سطح تعاملات اقتصادی دو کشور ادامه دارد.» آنچه در ادامه می خوانید، مشروح گفت وگوی با جهانگیر کرمی، کارشناس مسایل اوراسیا است.

* حدود دو سال است که روسیه در تحریم قرار دارد و به همین دلیل، رشد اقتصادی و وضعیت شاخص های اقتصادی روسیه نیز مطلوب نیست. با توجه به این شرایط، فکر می کنید تحریم ها چقدر روی اقتصاد روسیه اثر گذاشته است؟

در حال حاضر تحریم علیه یک سری مقامات و افراد بلندپایه روسیه و نیز برخی از شرکت های خاص و بانک های روسیه صورت گرفته است. در واقع کسانی که به نوعی درگیر با موضوع اوکراین بودند و همین طور شرکت ها و بانک هایی که ارتباط با قضیه اوکراین داشتند، در تحریم قرار گرفتند.

تحریم ها با هدف فشار بر روسیه برای عقب نشینی در موضوع اوکراین صورت گرفته است و تاکنون که تقریبا یک سال و نیم از تحریم ها می گذرد، از ابعاد مختلف تاثیر زیادی روی اقتصاد روسیه داشته است. برای مثال، رشد اقتصادی روسیه که قرار بود در سال های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ به بیش از یک درصد برسد، این اتفاق نیفتاده و آمارهای جهانی نشان می دهند که رشد اقتصادی روسیه کمتر از یک درصد مانده است.

از سوی دیگر، فرار سرمایه گذاری خارجی، بزرگ ترین لطمه به اقتصاد روسیه بوده است. می توان گفت بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار فرار سرمایه از روسیه بوده و در پی آن، عدم سرمایه گذاری از طرف شرکت های بزرگ بین المللی در روسیه نیز اتفاق افتاده است. این موضوع، آسیب های زیادی به اقتصاد روسیه زده است.

ارزش روبل نیز حدود ۵۰ درصد سقوط کرده است. همین طور افت ارزش بازار سهام، رکود اقتصادی، کاهش درآمدهای ناشی از صنعت توریسم و فشار بر زندگی عمومی مردم، عواقب مشخص و روشنی بوده که تحریم ها در اقتصاد روسیه داشته است.

شاید مهم ترین آن، بحث عدم سرمایه گذاری و فرار سرمایه و سپس افت ارزش روبل باشد. این ها، آثاری از تحریم ها است که به شکل کوتاه مدت و حتی میان مدت در اقتصاد روسیه مشاهده می شود. اگرچه دولت سعی می کند حجم و گستره تحریم ها را کم نشان دهد و یا حتی اخیرا ادعا کرده وضعیت رو به بهبود است و داریم از فشارهای تحریم خارج می شویم.

* یعنی خلاف این شاخص ها را نشان می دهد.

خیر، قبول دارند که تحریم ها اثر داشته و به زندگی مردم فشار آورده، اما معتقدند با طرح ضد بحرانی که از سوی دولت شان در طول یک سال گذشته ارائه و اجرا شده، از زیر بار فشار اصلی تحریم ها خارج شده و آثار آن را دارند کم می کنند. نمی گویند که آثار تحریم را کلا می خواهیم از بین ببریم، چون اصلا چنین چیزی امکان پذیر نیست.

جالب است که بدانید فقط تحریم ها روی اقتصاد روسیه اثرگذار نبوده، بلکه روی اقتصاد متحدان روسیه نیز اثر داشته است؛ مثل بلاروس، قزاقستان و حتی کشورهایی که جزو سازمان اتحادیه اقتصادی اوراسیایی هم نیستند. این کشورها نیز آسیب هایی دیده اند، چون اقتصاد روسیه نسبت به آنها اقتصاد بزرگی است و به طور طبیعی هر تحولی در اقتصاد روسیه صورت بگیرد، در اقتصاد کشورهایی که به شدت وابسته به اقتصاد روسیه هستند نیز قابل مشاهده است. این چیزی است که بسیاری از تحلیلگران و مقامات دولتی کشورها نیز اذعان دارند.

در این میان، دولت ادعا می کند که دارد کم کم آثار تحریم ها را کاهش می دهد، ولی واقعیت این است که این همه داستان نیست. آنچه که اتفاق می افتد، بیشتر آثار و عواقب بلندمدت تحریم ها بر روسیه است.

* با این شرایطی که از اقتصاد روسیه می گویید و با توجه به این که قیمت نفت طی ماه های گذشته در بازار جهانی به شدت کاهش یافته است، می توانیم این فرض را داشته باشیم که اقتصاد روسیه به سمت بحران حرکت می کند؟

بله، این نکته خوبی است که شما اشاره کردید. در حال حاضر ۷۰ درصد صادرات روسیه وابسته به صادرات انرژی است و بیش از ۵۰ درصد بودجه دولت نیز به طور مستقیم به درآمدهای انرژی وابستگی دارد. بر این اساس، همزمانی کاهش درآمدهای نفتی با تحریم ها شرایط را بدتر کرد. یعنی فقط آثار تحریم روی اقتصاد روسیه اثرگذار نبوده است. همان طور که اشاره کردم، قبلا رشد اقتصادی روسیه حدود یک درصد بود. این در حالی است که روسیه طی سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۸ رشد اقتصادی تا ۷ و ۸ درصدی را تجربه کرده بود. اما خب رشد اقتصادی روسیه کاهش پیدا کرد و در عین حال، کاهش درآمدهای نفتی لطمه بسیاری به اقتصاد روسیه زد و تحریم ها نیز اثر داشت.

* در بخشی از صحبت های خود، به فرار سرمایه و عدم سرمایه گذاری در اقتصاد روسیه به دنبال تحریم ها اشاره کردید. به نظر شما تحریم ها چقدر در تعاملات اقتصادی و تجاری روسیه با دنیا اثر گذاشته است؟

ببینید، روسیه به صورت نسبی ۵۰۰ میلیارد دلار صادرات و ۳۵۰ میلیارد دلار واردات دارد. شریک اول صادرات روسیه کشورهای اروپایی هستند و بیشترین صادرات روسیه نیز انرژی بوده است. بعد از اروپایی ها، چین، ترکیه، هند و... قرار دارند. شریک اول وارداتی روسیه نیز اتحادیه اروپا، چین، آمریکا و... هستند. پس اتحادیه اروپا و غرب هم در واردات و هم در صادرات روسیه جایگاه مهمی دارند.

یکی از مسایلی که در حال حاضر مطرح می شود، این است که تحریم ها بر اقتصاد اروپا نیز تاثیر منفی داشته است؛ به ویژه کشور آلمان که مبادلات تجاری با روسیه را داشته و بعد هم هلند و ایتالیا. تحریم ها باعث شده که جهت گیری اقتصادی روسیه به سمت شرق و سایر نقاط دنیا تغییر پیدا کند. توجه به چین، ایران، هند و سایر کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین افزایش پیدا کرده است. اما این اتفاق یک شبه رخ نمی دهد. برای نمونه، در موضوع انرژی برخی از پروژه ها مثل انتقال انرژی به بلغارستان و مجارستان تعلیق و حتی تعطیل شده است، ولی انتقال انرژی به اروپا به سادگی قابل جایگزینی نیست.

قرارداد ۴۰۰ میلیارد دلاری هم که سال گذشته با چین داشتند، ظرف ۱۰ سال تحقق پیدا می کند و برای این که این اتفاق بیفتد، حداقل ۳، ۴ سال طول می کشد تا خطوط انتقال انرژی ساخته شوند. پس تاثیر تحریم ها بر روابط اقتصاد روسیه با سایر نقاط جهان، این است که جهت گیری ها را به تدریج دارد تغییر می دهد و دوم این که خیلی جدی دنبال این هستند که برای مثال، اقلام غذایی که قبلا از اروپا تامین می شد، از جاهای دیگر تامین کنند.

در کل جهت گیری های بلندمدت در بحث های تکنولوژیک دیده می شود. غرب چند قرن است که منشا اصلی ابداعات و اختراعات تکنولوژی است و در این داستان، دولت روسیه از قرن هجدهم تا به امروز یکی از کشورهایی بوده که به طور مرتب از تکنولوژی های غربی برای قدرتمندی خود استفاده کرده است؛ چه در دوران پتر کبیر، چه در دوران نیکولای اول و چه بعد از آن، در دوره استالین، همیشه روسیه سعی کرده که ساختارهای صنعتی خود را مدرنیزه کند. خب این امواج انتقال تکنولوژی در روسیه هیچ گاه نتوانست به یک پایه جدی تبدیل شود که روسیه بتواند در عرصه های تکنولوژیک رقابت جدی داشته باشد. البته روسیه در حوزه های نظامی و صنعتی ابداعات و اختراعاتی داشته است، ولی در ایجاد یک صنعتی که بتواند بازارهای جهانی را تصرف کند و قدرت رقابت با صنعت و اقتصاد غرب را داشته باشد، ضعیف عمل کرده است. بنابراین تحریم ها بیشتر تضعیف زیرساخت های صنعتی و تکنولوژیکی روسیه را در بلندمدت نشانه گرفته است و به زعم غربی ها، با محروم کردن روسیه از انتقال تکنولوژی، دسترسی به بازارهای موثر جهانی و جلوگیری از انتقال دانش فنی و فناوری های نوین به روسیه می توانند فشاری روی این کشور بیاورند که در دوره شوروی نیز این فشارها را آوردند و یکی از عوامل موثر بر روند فروپاشی شوروی بود. الان هم معتقدند که این موضوع می تواند روسیه را یا وادار به تغییر رفتار کند و یا این که در بلندمدت یک فروپاشی دیگری را در داخل فدراسیون روسیه ایجاد کند.

* در این شرایط، مساله ای که مطرح می شود، افزایش سطح روابط اقتصادی ایران و روسیه است. با توجه به این که هم ایران در تحریم است و هم روسیه در تحریم است، به اعتقاد شما این دو کشور چطور می توانند به هم کمک کنند؟

ما امیدواریم تحریم ها از اقتصاد ایران برداشته شود و بیانیه لوزان بتواند به یک توافقی منجر شود که تحریم ها برداشته شود، ولی در وضعیت موجود یک فضایی برای همکاری ایران و روسیه در موضوعات مختلف به ویژه در حوزه اقتصاد ایجاد شده است.

جالب است بدانید که روابط اقتصادی ایران و روسیه از سال ۲۰۰۹ به بعد به شدت آسیب دیده بود. یعنی تا سال ۲۰۰۸ مبادلات اقتصادی ما با روسیه حدود ۴میلیارد دلار بود و بعد این روابط به تدریج کاهش پیدا کرد و در سال ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ به یک میلیارد دلار رسید. البته از سال ۲۰۱۴ شاهد یک جهش کوچکی بودیم و سطح مبادلات دو کشور به حدود ۱.۵ میلیارد دلار رسید. انتظارات این است که با بهبودی که در روابط دو کشور ایجاد شده، سطح روابط اقتصادی در سال ۲۰۱۵ به بیش از ۲ میلیارد دلار برسد و حتی افزایش پیدا کند. البته توافقی که بین ایران و روسیه صورت گرفته، این است که سطح مبادلات به بیش از ۱۰ میلیارد دلار هم برسد.

به هرحال فضای بحران اوکراین و تحریم ها، دولت روسیه را متوجه ایران کرده و بازارهای روسیه را تا حدودی برای تعاملات اقتصادی با ایران آماده کرده است؛ به ویژه بازار مواد خوراکی، محصولات کشاورزی و... . با رفت وآمدهایی که در این مدت صورت گرفته و همین طور اراده سیاسی که بین دو طرف ایران و روسیه وجود دارد، این روند ادامه دارد. البته دولت روسیه یک طرحی تحت عنوان تهاتر نفت و کالا پیشنهاد داده بود که نفت ایران را روس ها بفروشند و در مقابل، کالاهایی که به ایران صادر می شود و با مبادلاتی که صورت می گیرد، دیگر ایران به طور مستقیم ارزی را به روسیه نپردازد. این یک طرحی بود که در عمل نتوانست پیش برود و مشکلاتی داشت. تحریم ها هم باعث شد که دولت روسیه با محدودیت هایی در این زمینه مواجه شود.

از سوی دیگر، بهبود فضای روانی روابط بین المللی ایران و دیپلماسی دولت جدید شرایطی را فراهم کرد که شاید خیلی ضرورتی به یک ریسک بزرگ در روابط با روسیه وجود نداشت، بلکه ما بهتر بود به جای تهاتر نفت و کالا، بیاییم همان روابط موجود را گسترش دهیم؛ به این امید که اولا محدودیت ها بر سر فروش نفت برداشته شود و در عین حال، موضوع تحریم ها که کنار رود، بتوانیم روابط را گسترش دهیم.

نکته بعدی این است که تحریم ها یک ساختار اجماعی بین قدرت های بزرگ و یک ساختار حقوقی و فنی و تشکیلاتی دارد. خوشبختانه امروز آن ساختار اجماعی شکسته است و نه روسیه و نه چین، نگاه گذشته را ندارند. حتی سایر قدرت های غربی هم دیدگاه های گذشته خود را کم و بیش کنار گذاشته اند، اما آن ساختار حقوقی و تشکیلاتی هنوز پابرجاست. برای مثال، بانک مرکزی هنوز در تحریم قرار دارد و کشوری که با بانک مرکزی ایران کار کند، با فشارهایی مواجه می شود. متاسفانه ساختار تشکیلاتی و حقوقی تحریم ها به گونه ای تعبیه شده که طرف غربی می تواند فعلا آن را نگه دارد. به طور طبیعی روسیه هم مجبور است این موضوع را رعایت کند. اما دو کشور تلاش کردند که در دو سال اخیر تمهیداتی بیاندیشند تا آثار حقوقی و فنی تحریم ها کاهش پیدا کند. اما نکته دیگر این است که اساسا روابط اقتصادی ایران و روسیه در درون و ذات خود یک سری محدودیت ها دارد که این محدودیت ها به سادگی برداشته نمی شوند و واقعا زمان می خواهد. یکی از این محدودیت ها، آموزشی و نگرشی است.

تحصیل کرده ها و فارغ التحصیلان مراکز آموزشی در ایران اساسا با زبان انگلیسی و ساختارهای فنی اروپایی و آمریکایی و نیز ذهنیت و نگرش های توسعه محور آشنایی دارد. خب این نگرش یک مقدار نسبت به روسیه تفاوت دارد؛ چراکه ساختارهای اداری، نهادی و حقوقی روسیه ساختارهای سخت و از جهتی، فاسد است. از سوی دیگر، شما بررسی کنید و ببینید بیشترین اقلام تجاری ما با کشورهای پیرامونی چیست. اما ایران نفت صادر می کند که روسیه به آن نیازی ندارد. از آن طرف، ما کالاهای ساخته شده مصرفی روزمره وارد می کنیم. این کالاها بیشتر از چین وارد می شود. در واقع ایران کالایی را صادر می کند که روسیه خیلی نیاز به آن ندارد و روسیه نیز کالایی را صادر می کند که ایران خیلی به آن نیازی ندارد. دو کشور مکمل اقتصادی یکدیگر نیستند و همین موضوع باعث شده که ظرفیت های اقتصادی ایران و روسیه خیلی گسترده نباشد. برای مثال، ترکیه و روسیه نزدیک به ۴۰ میلیارد دلار مبادلات تجاری دارند، چون ترکیه واردکننده انرژی از روسیه است. از سوی دیگر، ترکیه صادرکننده اقلام فنی و صنعتی است که روسیه واردکننده این اقلام است.

با همه این ها، این موضوع به معنای آن نیست که روابط اقتصادی ایران و روسیه باید یک میلیارد دلار باشد. به نظر من حتی ۴ میلیارد دلار هم کم است. به صورت طبیعی باید یک تعادلی در روابط بین المللی ما ایجاد شود و در روابط با روسیه نیز عناصر سیاسی و ذهنیتی کنار بروند.

اساسا یکی از مشکلات سیاست خارجی روسیه این است که نمی تواند خیلی روابط خارجی پایداری با سایر کشورها ایجاد کند و به ویژه با ایران همیشه این مشکل را داشته  است. به هرحال مساله غرب، مساله سیاست خارجی روسیه است و از آن طرف، غرب می خواهد ایران در فشار باشد، بنابراین به طور طبیعی وزن غرب برای روسیه خیلی مهم تر از ایران است؛ مگر شرایط استثنایی پیش بیاید که خود غرب، روسیه را پس بزند. بر این اساس، ظرفیت های واقعی روابط اقتصادی ایران و روسیه حداقل ۱۰ میلیارد دلار باید باشد، اما این ذهنیت ها، رفتارها و محدودیت ها موجب شده که شاهد این باشیم که این روابط اقتصادی به شدت کاهش پیدا می کند و به کمتر از یک میلیارد دلار برسد.

نکته این جاست که باید از طرف روسی این سوال را کرد که چرا تحریم ها باعث می شود که روابط اقتصادی ایران و روسیه به حدود یک میلیارد دلار برسد، ولی تحریم ها باعث می شود که روابط اقتصادی ایران و چین سه برابر شود؟ یا حتی روابط اقتصادی ایران و امارات و ایران و ترکیه تغییر خاصی نداشته باشد. در واقع مجموعه ای از این عناصر است که باعث می شود روابط محدود شود.

* در حال حاضر میزان صادرات گاز روسیه به اروپا کاهش پیدا کرده است. به نظر شما ایران در این شرایط می تواند چه نقشی را بازی کند؟ می تواند بازاری را که روسیه از دست داده، تصاحب کند یا این که با روسیه تعامل داشته باشد؟

به اعتقاد من، گام اول در این موضوع این است که ظرفیت های صادرات گاز را در ایران افزایش دهیم. ما بعضی مواقع در تامین داخلی گاز با مشکل مواجه می شویم. بنابراین باید سرمایه گذاری در صنعت گاز صورت گیرد. همه این ها مستلزم یک سیاست خارجی معتدل و سازنده ای است که بتواند فضای بین المللی را تسهیل کند.

شما فکر می کنید چرا خط لوله صلح با این که هم طرف هندی و هم طرف پاکستانی نیاز دارد و هم این که ما قول داده ایم که تخفیفات لازم را بدهیم و همه تلاشمان را هم به کار گرفته ایم، اجرایی نشده است؟ برای این که بخش عمده ای از اقتصاد و تجارت بین المللی سیاسی است. به عبارتی، برای این که بتوانیم گاز صادر کنیم، باید در مسایل سیاست خارجی به یک تعاملی برسیم.

من نمی خواهم بگویم که باید از یک رفتار یا شعار خاصی دست بکشیم، ولی باید به یک نقطه تعادلی برسیم که بتواند بین ضرورت های اقتصادی، ضرورت های امنیتی و الزامات ایدئولوژیک یک تعادلی ایجاد شود. نتیجه این تعادل به طور طبیعی این است که کشوری که می خواهد گاز بخرد و در صنایع گازی سرمایه گذاری کند و خط انتقال انرژی را بسازد، تنبیه و جریمه نشود و سایر روابط شان لطمه جدی نبیند.

اگر در حوزه سیاست خارجی یک تعادلی ایجاد شود، آن زمان سرمایه گذاری صورت خواهد گرفت. در مورد اروپا هم همین طور است. یعنی ابتدا باید این اتفاق بیفتد و بعد بگوییم وارد رقابت با روسیه می شویم. ما شعار این موضوع را مطرح می کنیم، اما عملا ته این شعار چیزی نیست، یعنی هیچ اتفاقی روی زمین نیفتاده است، حتی اتفاقی روی کاغذ هم نیفتاده است.

به نظر من اگر سیاست خارجی ما بتواند این فضا را فراهم کند، نه تنها باید وارد بازارهای اروپایی شویم، بلکه باید به هر بازار ممکنی که به لحاظ اقتصادی برای ما صرفه داشته باشد، ورود کنیم. این اصلا الزام و نیاز کشور ماست، ولی تا زمانی که این اتفاق نیفتاده، چه کار می توانیم بکنیم؟! ما اصلا گازی برای صادرات نداریم.

* اگر اقتصاد ایران و روسیه با یکدیگر جوینت شوند، چقدر در رشد اقتصادی دو کشور موثر است؟

ما می توانیم سه حالت را تصور کنیم. تا امروز که مبادلات اقتصادی دو کشور کاهش پیدا کرده، به زیان هر دو کشور بوده است، چون دو کشور هر چه در هم تنیدگی اقتصادی بیشتری با یکدیگر داشته باشند، به طور طبیعی امنیت مشترک و متقابل هم افزایش پیدا خواهد کرد و وزن و جایگاه هر دو کشور نیز در مبادلات بین المللی بهتر خواهد شد.

یک حالت این است که این فضا را از دو طرف بگیریم. یک حالت دیگر این است که به گذشته برگردیم و ۴ میلیارد دلار مبادلات اقتصادی داشته باشیم. این برای ما یک فرصت است، چون برخی از اقلام فنی و صنعتی که از روسیه تهیه می شود، اقلام مهمی هستند. مثلا می شود بحث فناوری های نظامی را مثال زد. به هرحال فناوری های نظامی لازمه امنیت همه کشورها است. به نظر ما صنایعی که در کشور ما به نوعی با روسیه ارتباط دارند، کدام هستند؟ صنایع نیروگاهی، ذوب آهن، خطوط نورد و فولاد و... . برخی از اقلامی که از روسیه وارد ایران می شوند، مواد اولیه هستند و در صنایع کشور ما استفاده می شوند. ما از روسیه پفک، سنگ قبر، جانماز و... وارد نکردیم؛ کاری که چین کرد.

حالت سوم این است که مبادلات اقتصادی افزایش پیدا کند و به ۱۰ میلیارد دلار برسد. فراتر از مسایل اقتصادی، ما با روسیه چند مساله مهم داریم. یکی، مسایل منطقه ای است. بین ایران و روسیه در مورد افغانستان، کشورهای آسیای مرکزی، حوزه دریای خزر، قفقاز جنوبی و در مسایل مربوط به خاورمیانه منافع مشترک وجود دارد. این منافع مشترک علیه هیچ طرف سومی نیست؛ منافعی است که در جهت ثبات این کشورها حرکت می کند. از آن طرف، ما و روسیه یک نقطه نظرات و دیدگاه های مشترکی در مورد یک نظام بین المللی چند قطبی و چند جانبه، دوری از وضعیت یک جانبه گرایی آمریکا، مداخله در امور داخلی کشور و تاکید بر حفظ حاکمیت ملی کشورها از طرف دو کشور داریم. بنابراین موضوع این است که گسترش روابط اقتصادی به تقویت همکاری های سیاسی و امنیتی کمک می کند؛ ضمن این که حتما باید به این موضوع توجه داشته باشیم که ما باید سیاست خارجی مان متعامل، سازنده، توسعه محور، متوازن و متعادل باشد. یعنی ما نباید تصور کنیم که با روسیه همکاری اقتصادی داشته باشیم تا با طرف سومی به هم بزنیم. البته در یک شرایط اقتصادی کشورها می توانند چنین کاری را کنند، ولی باید دید آیا واقعا این کار عملا امکان پذیر است؟ در دوره اوج شعارهای سیاست خارجی شرق گرای دولت قبلی، روابط ایران و روسیه به یک چهارم کاهش پیدا کرد و روابط ایران و چین سه برابر شد و تبدیل به واردکننده کالاهای چینی شدیم.

ببینید، سیاست شرق گرایی سیاست بی معنایی است. اگر منظور نگاه به شرق باشد، طوری نیست، اما ما نمی توانیم بگوییم که می خواهیم نگاه به شرق داشته باشیم تا نگاه مان در مقابل نگاه به غرب باشد. ما یک سیاست خارجی متوازنی نیاز داریم که بتواند از محیط بین المللی در خدمت توسعه و قدرتمندی کشور و امنیت ملی بهره بگیرد. روابط با روسیه نباید مخل این اصول سیاست خارجی باشد.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
خخ
شنبه 24 مهر 1395      15:4

خخخخخخخخخخ
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir