بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : دوشنبه 4 اسفند 1393      13:17

نهادسازی در اروپا؛ الگو و عبرت برای کشورهای آسیای شرقی

سیستم نهادهایی که تا دوره پس از جنگ سرد پابرجا مانده اند از انعطاف پذیری خیلی بالایی برخوردار است. شاید بتوان ASEAN و APEC را به خاطر ناتوانی در محدود کردن رفتار اعضایشان در هر زمینه ای سرزنش کرد، اما هر دوی اینها حداقل به عنوان واسطه هایی برای دیپلماسی دوجانبه و چندجانبه عمل کرده اند.

اقتصاد ایرانی: آسیای شرقی به خاطر نهادهای ضعیف حاکمیت چندجانبه (و گاها عدم وجود این نهادها) معروف است. در اروپا ملاحظات اقتصادی، اجتماعی و امنیتی بیشتر دولت ها در یک بستر نهادی ایفای نقش می کنند، بویژه در سازمان هایی که بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم بوجود آمدند. اما در آسیا موفقیت نهادهای چندجانبه پراکنده بوده است، و آن دسته از سازمان هایی که دوام آورده اند، عموما نتوانسته اند تاثیر عمیقی بر حاکمیت ملی اعمال نمایند.

اما آیا جنبه مثبتی هم وجود دارد؟ نهادهای بین المللی بیشتر از عوامل علّی بوجود آورنده خود دوام می آورند، بدین معنی که آنها می توانند به واقعیت ژئوپولتیکی شکل داده و خود را با تغییرات آن وفق دهند. اما همانطور که ممکن است در اروپا شاهد باشیم، قدرت نهادی می تواند خطرناک باشد؛ تلاش برای حفظ نهادهایی که فراتر از حد مفید بودن خود پابرجا بوده اند، می تواند مخرب باشد.

توازن ژئوپولتیکی پس از جنگ در آسیای شرقی شناورتر از آن بوده است که بتوان مدعی وجود رژیم های موفق بین المللی شد. تردید و عدم قطعیت بر این محیط حاکم بوده است؛ قدرت چین و نگرش آن نسبت به همسایگانش چندین بار تغییر کرده است، تمایل آمریکا و شوروی به متعهد ساختن خود به منطقه در نوسان بوده است، و اعاده اعتبار بلندمدت ژاپن مساله ای حل نشده باقی مانده است.

قدرت های بزرگ قبلا برای نهادینه سازی سیاست های آسیای شرقی تلاش کرده اند. توافق های منعقد شده در کنفرانس دریایی واشنگتن (معاهدات چهار قدرت، پنج قدرت و نه قدرت) سعی داشتند با کنترل روابط قدرت و منافع سیاسی بازیگران مهم، سیاست را در آسیا-اقیانوسیه مدیریت نمایند. تسلیحات و تاسیسات نظامی منحصر ، تغییرات ارضی محدود شده، و مجموعه خاصی از روابط اقتصادی و سیاسی با چین حاکم گردیده بود.

این سیستم خیلی منعطف نبود؛ تغییرات قدرت و منافع طرفین عمده، این سیستم را در سال ۱۹۳۶ (درست ۱۴ سال پس از کنفرانس) به بحران کشاند، و نهادها فروپاشیدند.

در مقابل، سیستم نهادهایی که تا دوره پس از جنگ سرد پابرجا مانده اند از انعطاف پذیری خیلی بالایی برخوردار است. شاید بتوان ASEAN و APEC را به خاطر ناتوانی در محدود کردن رفتار اعضایشان در هر زمینه ای سرزنش کرد، اما هر دوی اینها حداقل به عنوان واسطه هایی برای دیپلماسی دوجانبه و چندجانبه عمل کرده اند. رژیم های دارای ساختار غیرمنعطف ممکن بود زیر فشار تغییرات ژئوپولیتیک در هم بشکنند.

ما هنوز عدم قطعیت ژئوپولیتیکی را پشت سر نگذاشته ایم. حتی اگر اجتناب ناپذیری ظهور نظامی و اقتصادی چین را بپذیریم، رویکردهای روسیه، ژاپن، هند و آمریکا نسبت به منطقه اهمیت زیادی در تعیین ساختار نهادی منطقه دارد.

تردیدی وجود ندارد که منطقه به درجه ای از نهادی سازی نیازمند است. بحران مالی آسیا، سونامی سال ۲۰۰۴، و بحران جاری بر سر دریاهای چین شرقی و جنوبی، همگی باعث مشکلاتی شده اند که از مرزها فراتر می روند. راه حل ها بیش از آنکه حاصل اقدام موثر سازمان های چندجانبه باشند، محصول مداخلات عاجل طرفین فرامنطقه ای بوده است. اما ایجاد یک ساختار نهادی منعطف و کارآمد کاری بسیار پیچیده است. و بیش از پیش آشکار می شود که اروپا، به همان اندازه که به مثابه الگویی برای نهادی سازی عمل می کند، یک داستان عبرت آموز در این زمینه هم به شمار می رود.

منبع: دیپلمات


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir