بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : دوشنبه 20 بهمن 1393      11:10

قطع یارانه نقدی، راه نجات اقتصاد ایران

اقتصاد ایرانی: دولت یازدهم در لایحه بودجه سال ۹۴ در خصوص پرداخت یارانه ها تغییری نداده است و برابر با سال جاری رقم ۴۲ هزار میلیارد را برای این مهم در نظر گرفت . از طرفی از آنجا که یارانه یکی از دغدغه های قوای مجریه و مقننه است، نمایندگان مجلس در کمیسیون تلفیق در بررسی بودجه ۹۴ به دولت پیشنهاد دادند که یارانه افراد با درآمد ۲/۵ میلیون تومان را حذف کند و با این حساب نزدیک به یارانه ۹ میلیون نفر قطع می شود تا ۵ هزار میلیارد تومان هزینه مورد نیاز برای این میزان یارانه در بخش های دیگر هزینه شود. البته دولت باید این اقدام را سال گذشته صورت می داد که با اجتناب از آن در نهایت مجلس به موضوع ورود پیدا کرد و با نظر مثبت محمدباقر نوبخت، حذف پردرآمدها در کمیسیون تلفیق تصویب شد تا سال دیگر شاهد خداحافظی این قشر با یارانه نقدی باشیم. اتفاقی که فرشاد مومنی با آن مخالف است و می گوید راه درست برای به سرمنزل مقصود رساندن اقتصاد قطع کامل یارانه نقدی و بازگرداندن اقتصاد به مسیر رشد و توسعه است. به باور وی دولت در حال حاضر اقدام درخور توجهی برای جبران خسارت های وارد شده در دولت های نهم و دهم صورت نداده است و تنها کاری که انجام شده جلوگیری از بیشتر شدن آسیب هاست.

به گزارش آرمان، گفت وگوی ما با فرشاد مومنی، استاد دانشگاه و اقتصاددان را در ادامه بخوانید:

کمیسیون تلفیق پیشنهادی مبنی بر حذف یارانه سرپرستان خانوار با درآمد ۲/۵ میلیون را داد تا دولت با تاخیر یکساله در انجام این کار ریسک آن را متوجه مجلس کند. سوال اینجاست که چرا دولت تا قبل از قانونی شدن این مهم در مجلس دست به چنین کاری نزد؟

آنچه خیلی با قاطعیت می توان گفت اینکه این یک رویه کاملا انفعالی و بی برنامه یا یک مساله بسیار پیچیده و حیاتی است. به خصوص در شرایطی که بین دولت و مجلس هم هماهنگی وجود نداشته باشد این می تواند در اجرا با چالش ها و دشواری های بیشتری هم روبه رو شود. من بسیار متاسفم که ناگزیر هستم به این واقعیت اذعان کنم که دولت محترم تاکنون حتی توانایی این را از خود بروز نداده که حداقل یک مطالعه آسیب شناختی جدی در این زمینه صورت دهد تا مشخص شود مساله شوک درمانی فقط این نبود که به وعده هایی که برای آن مطرح می شد، دست پیدا نکرد. بلکه مساله اساسی این بود که کشور را با طیف بسیار وسیعی از فاجعه های انسانی، اجتماعی و زیست محیطی روبه رو کرده و اگر دولت محترم اهتمام جدی برای تهیه چنین گزارش کارشناسی از خود نشان داده بود حداقل می توانست با در دست داشتن آن خیلی با منطق تر با قوه مقننه صحبت کند. واقعیت این است که با وجود اینکه هم دولت و هم مجلس به این مسئله در  شکل سطحی نگاه می کنند (یعنی کل ماجرا را فقط از نظر وجه مالی آن مورد توجه قرار می دهند) درعین حال هر دو طرف حسن نیت دارند اما فاقد بنیه کارشناسی کافی هستند. باتوجه به اینکه توان بالقوه کارشناسی در اختیار دولت چند ده برابر میزان مشابه در مجلس است اصولی وبدیهی است که دولت محترم باید به این مساله به عنوان یک امر ملی نگاه کند و بیاید یک هزینه فایده ساده کند.

هزینه فایده هم هزینه بر است و اگر این اتفاق هم صورت بگیرد چه تاثیری می تواند بر عملکرد دولت داشته باشد؟ آیا می خواهید با این پیشنهاد به نفی حذف یارانه نقدی برسید؟

شما اگر کمی دقت کنید با هزینه فایده کردن و با کمی دقت می بینیم از دی ماه ۱۳۸۹ تا امروز منابعی که تحت این عنوان هزینه شده تقریبا معادل بودجه عمرانی کشور طی ده سال گذشته بوده است، وقتی چنین منبعی را آنقدر راحت هزینه کردند و به هیچ کدام از اهدافی که اعلام شده بود هم نرسیدند و به جای آن دهها هزینه کوچک و بزرگ کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت را به کشور تحمیل کردند و به خاطر این اشتباهی که صورت گرفته عقل سلیم ایجاب می کند که هم دولت و هم مجلس از سیاست ها و راه حل های موضعی و غیربرنامه ای اجتناب کنند و با یکدیگر هم قسم شوندکه در کادر برنامه ششم توسعه ابتدا یک مطالعه آسیب شناسی عمیق صورت گیرد و سپس یک راه حل مبتنی بر برنامه و در راستای اهداف توسعه ملی انتخاب شود. من صمیمانه و خاضعانه عرض می کنم که در غیر این صورت این راه حل های دم دستی هم اعتبار مجلس را مخدوش می کند و هم اعتبار دولت را و به هیچ وجه به مصلحت کشور نیست که راجع به مساله های بسیار سرنوشت ساز بدون پشتوانه و کار کارشناسی تصمیم گیری شود.

به نظر شما دولت توان این کار را دارد؟

اگر دولت را به معنای دستگاه های اجرایی بگیریم حداقل تا امروز نه توانایی و نه انگیزه جدی مشاهده نشده است.

آیا یکی از نگرانی های دولت در حذف یارانه پردرآمدها می تواند کاهش محبوبیت نزد این افراد باشد؟

اگر واقعا چنین چیزی باشد من به حال این دولت و بنیه کارشناسی و میزان دورنگری اش باید تاسف بخورم.

  چرا؟ 

به خاطر اینکه اختلال هایی که این سیاست نادرست در فرایند بهبود اوضاع و احوال اقتصادی کشور ایجاد کرده و می کند و درصورت تداوم این طرز برخوردها  در آینده هم خواهد کرد واقعا باید تاسف خورد و به آنها گوشزد کرد که اگر به جای این دلمشغولی ها راهی برای بازگرداندن اعتماد تولیدکنندگان پیدا کنند و برای بیرون آوردن مردم فقیر که کشور را با بحران تقاضای موثر روبه رو کرده اند و این مساله در چارچوب عنوان کلی اولویت شغل بر یارانه در سراسر دنیا صورت بندی مفهومی شده می توانند کشور را نجات دهند وگرنه اگر قرار باشد در روی همین پاشنه ای که تا کنون چرخیده، بچرخد همانطور که اشاره شد همه ضرر خواهند کرد.

  اگر دولت بخواهد یارانه نقدی پردرآمدها را قطع کند باید سازوکاری برای این مهم داشته باشد از نظر شما بهترین راه برای رسیدن به این افراد در اقتصاد ایران چیست؟

اگر انگیزه و توانایی این کار در درون دستگاه اجرایی کشور وجود ندارد، می توانند یک کنسرسیومی از دانشگاه هایی که موسسات تحقیقات اقتصادی دارند، فراهم کنند و یا حتی به دانشکده های اقتصادی که اعتبار قطب علمی در حوزه تخصصی اقتصاد دارند اعتماد کنند. من با اطمینان می گویم که پیداکردن راه های برون رفت از این چالش در توان و صلاحیت کارشناسی موجود در دانشگاه های کشور وجود دارد . بنابراین به همان مساله ای که در ابتدای صحبت هایم عرض کردم می رسیم و آن هم چیزی نیست جز آسیب شناسی موضوع و داشتن برنامه خردمندانه برای مواجه با آن.

  بار گذشته که دولت سعی در ترغیب مردم به انصراف از دریافت یارانه نقدی داشت تقریبا با شکست مواجه شد. با این تفاسیر آیا سیاست های تشویقی می تواند راه حل باشد؟

در این مورد بحث بنده این است که موضوع اساسی حذف یارانه پردرآمدها و چگونگی انجام آن نیست بلکه مساله اساسی این است که این ماجرا در سطح نظری کاملا تکلیف روشنی دارد. دولت یا باید بیاید امنیت حقوق مالکیت را تضمین کند و از ثبات زدایی در سطح کلان اجتناب بورزد و راه حل کسب درآمد را به سمت رونق بخشی به تولید و گرفتن مالیات حقه خود قرار دهد و یا اینکه از طریق بی ثبات سازی فضای کلان اقتصاد،از طریق دست کاری قیمت کالاها و خدماتی که در اختیار دارد و همینطور ناامن کردن حقوق مالکیت، از طریق اعمال سیاست های تورم زا و رکودآفرین به کسب درآمد بپردازد. آنچه جای دریغ و تاسف دارد اینکه به ویژه از فصل چهارم سال ۱۳۸۹ تا امروز این گزینه دوم انتخاب شده و با وجود اینکه این همه هزینه های طاقت فرسا به امروز و فردای ایران تزریق کرده متاسفانه هنوز دولت درمورد آثار تخریبی این به جمع بندی نرسیده و به شرحی که مکرر در سخنان مسئولان اقتصادی کشور مطرح شده اینها فقط به همین اندازه بسنده کرده اند که تخریب ها را در مقایسه با دولت قبلی کاهش بدهند. پس دولت باید به جای اینگونه برنامه ها به فکر تغییر سیاست اقتصادی و بازگرداندن اقتصاد به ریل توسعه و پیشرفت باشد.

  در چنین شرایطی که برخی از بهارستان نشینان کمر به مخالفت با دولت بسته اند و اتفاقا صدای آنها که در اقلیت هم هستند بلندتر از صدای اکثریت مجلس است، آیا شما شانسی برای این تحول بزرگ در اقتصاد قائل هستید؟

بله. جواب بنده مثبت است چون من فکر می کنم که این یک بزنگاه فکری است و باید در حدی فراتر از قوه مجریه و قوه مقننه و از طریق یک هم اندیشی ملی درباره آن چاره جویی گردد، والا این برخورد های روزمره و انفعالی و موضعی و بدون برنامه هیچ کدام به نیت اینکه گوشه ای از کار را درست کند در دستور کار قرار می گیرد و آن گوشه را که درست نمی کند هیچ بلکه چندین مشکل جدید هم به مشکلات پیشین اضافه می کند و باید امیدوار بود که کل ارکان نظام ملی هرچه سریع تر در این زمینه به جمع بندی برسند و این دفع الوقتی که فقط هزینه ها بیشتر می کند متوقف کنند.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir