بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : سه شنبه 30 دى 1393      11:22

اقتصاد ایران نامتعادل شده است؟

بدیهی است که عملیاتی شدن یک ایده، نیازمند نقدینگی (پول) است که تامین این نقدینگی در ایران حداقل از دو مسیر (اخذ وام از بانک و انتشار سهام عادی) صورت می‌گیرد.

اقتصاد ایرانی: اگر بخواهیم شکل گیری یک شرکت مرور شود، درمی یابیم که نقطه تولد یک شرکت، ظهور یک ایده نو در فکر و ذهن موسسان آن است، ایده ای که انتظار می رود در بازار، تقاضا داشته باشد.

بدیهی است که عملیاتی شدن یک ایده، نیازمند نقدینگی (پول) است که تامین این نقدینگی در ایران حداقل از دو مسیر (اخذ وام از بانک و انتشار سهام عادی) صورت می گیرد.

به گزارش خبرآنلاین، وام دهندگان به شرکت، توجهی به ریسک شرکت ندارند، تحت هر شرایطی (خواه شرکت سود کند، خواه زیان) مدعی دریافت اصل و بهره پول خود هستند، اما سهامدارانی که با در اختیار قرار دادن پول خود سهام شرکت را می خرند و همانطوری که اشاره شد، صاحب ته مانده خزانه می شوند و اگر چیزی به آنها نرسید، حتی اعتراض آنچنانی ندارند.

در اینجا است که سهامداران متحمل ریسک می شوند. بدیهی است که آنها انتظار بازدهی بیشتری نسبت به وام دهندگان داشته باشند. به عنوان مثال اگر وام دهندگان انتظار بازدهی ۱۷درصدی دارند، سهامداران انتظارات بازدهی بیش از ۱۷درصد، مثلا ۲۰درصد را به دلیل تحمل ریسک بیشتر طلب می کنند.

همان طور که می دانیم؛ اصلی ترین هدف شرکت ها و موسسات انتفاعی، کسب سود در کوتاه مدت و افزایش ثروت اقتصادی سهامداران در بلندمدت است. دستیابی به این هدف باید با تصمیم سازی و تصمیم گیری صحیح در مسائل مالی به وقوع بپیوندد.

تصمیم گیری صحیح نیز، مستلزم ارزیابی عملکرد است که خود نیازمند به کارگیری معیارها و شاخص های مناسب می باشد. در این میان، معیارهای سنجش عملکرد مالی به دلیل کمی بودن، عملی بودن، عینی بودن و ملموس بودن آن نسبت به معیارهای دیگر کارآتر هستند.

یکی از مهم ترین معیارهای مالی، بازده سهام است و سرمایه گذاران همواره به دنبال راهی بودند که بتوانند این معیار را پیش بینی نمایند. ارزش افزوده اقتصادی(Economic Value Added)  نیز به عنوان یک شاخص مالی نسبتا جدید و از مهم ترین معیارهای ارزیابی عملکرد سهام در دنیا به شمار می رود. ما با استفاده از روش تحقیق از نوع همبستگی به این نتیجه دست یافتیم که ارزش افزوده اقتصادی، رابطه بیشتری نسبت به سود خالص با بازده سهام دارد و به عبارت دیگر معیار بهتری برای سنجش بازده سهام شرکت ها می باشد.

 

کاربرد     EVA

سهامداران و سرمایه گذاران نیازمند شناسایی متغیرهای عمده ای هستند که بازده سهام را تبیین نماید؛ اعتبار دهندگان نیازمند مدلی هستند که آنها را در ارزیابی توانایی پرداخت اصل و بهره وام ها و تسهیلات اعطایی به مشتریان یاری رساند؛ سرمایه گذاران اعم از سهامداران حقیقی و حقوقی نیازمند مدلی می باشند که بتوانند به وسیله آن عملکرد شرکت ها را ارزیابی و بازده مورد انتظار خود را در آن شرکت ها تعیین نمایند؛ ایشان نیاز دارند که با تعیین یک معیار سنجش عملکرد مناسب برای سیستم پاداش دهی به مدیران، باعث تهییج رفتار انگیزشی ایشان شده و ارزش پایدار را در شرکت ایجاد نماید و... . اینها دغدغه های اصلی دست اندرکاران کسب و کار است که رفع آنها هدف این پژوهش است. بر خلاف کشورهای توسعه یافته، معیار عملکرد مالی در اغلب شرکت های ایرانی، سود خالص است؛ اما تئوری مالی نوین به جای حداکثرسازی سود به دنبال حداکثر نمودن ارزش است. عدم وجود فرهنگ استفاده از معیارهای عملکرد مالی مبتنی بر ارزش، باعث شده است که مفاهیم مهم و غیر قابل انکاری همچون هزینه های سرمایه و هزینه فرصت های از دست رفته، نادیده گرفته شوند. ولی در ارزش افزوده اقتصادی (EVA) هزینه فرصت های صاحبان سهام منظور شده است. با توجه به تحقیقات بسیار دانشمندان مالی دنیا، ارزش افزوده اقتصادی می تواند به عنوان مبنایی برای تعیین هدف و ارزش، سرمایه گذاری در پروژه ها و طرح ها، ارزیابی عملکرد، تعیین سرمایه فکری شرکت، تعیین میزان پاداش و ... مورد استفاده قرار گیرد.

 

تعریف ارزش افزوده اقتصادی

 ارزش افزوده اقتصادی در واقع برآورد سود اقتصادی واقعی یک شرکت در یک سال می باشد و بیانگر باقیمانده سود پس از کسر هزینه سرمایه است. EVA با کم کردن هزینه فرصت حقوق صاحبان سهام از سود خالص به دست می آید، بنابراین معیاری است که هزینه فرصت همه منابع به کار گرفته شده در شرکت را مدنظر قرار می دهد. ارزش افزوده اقتصادی معیاری برای اندازه گیری توانایی مدیریت جهت افزایش عملکرد و ارزش افزوده است.

فرمول محاسبه EVA به صورت زیر است:

EVA=(r-c)*capital 

هزینه سرمایه = c     بازدهی سرمایه = r   سرمایه = capital = سرمایه دفتری+تعدیلات حسابداری

 باید توجه داشت که EVA می تواند هم برای کل شرکت و هم در بخش های مختلف یک شرکت به کار رود؛ بنابراین مبنایی را برای تعیین عملکرد مدیریت در تمامی سطوح ارائه می دهد. ماهیت اصلی ارزش افزوده اقتصادی توسط ژول استرن و بنت استوارت در دهه ۱۹۷۰ پایه ریزی شد و در کتاب «جست وجو برای ارزش» به نام ایشان ثبت گردید. امروزه برنامه های تشویقی و پرداخت پاداش در شرکت های بزرگ دنیا مانند کوکاکولا، جورجیاپاسیفیک، پولاروید،AT & T و ... بر مبنای توانایی مدیران در ایجاد EVA مثبت، بنا نهاده شده است. پرداخت بر مبنای EVA با در نظر گرفتن همه هزینه های سرمایه (هزینه بدهی و هزینه حقوق صاحبان سهام) صورت می گیرد، تا مدیران شرکت ها در اتخاذ تصمیمات مالی به عنوان یک سهامدار عمل کنند. EVA همچنین در جامعه سرمایه گذاران نیز متداول شده است. کنفرانس های متعددی که در این زمینه در سال های اخیر برگزار شده است (از ۱۹۹۶ به بعد) شاهد و گواه این مدعا است. هر چقدر EVA شرکت بیشتر باشد، وضعیت شرکت مطلوب تر است. به عبارت دیگر، ارزش افزوده اقتصادی مثبت نشان دهنده تخصیص بهینه منابع، ایجاد ارزش در شرکت و افزایش ثروت سهامداران است. از طرفی ارزش افزوده اقتصادی منفی بیانگر اتلاف منابع و تخصیص غیر بهینه و ناکارآمد منابع شرکت و به تبع آن کاهش ثروت سهامداران است. اگر ارزش افزوده اقتصادی یک شرکت مثبت باشد، شرکت برای سهامداران سودآور است و این سود نشان دهنده توانمندی های مجموعه مدیران آن شرکت است؛ از این رو EVA»سود مدیریت» نامیده می شود.

به طورکلی تئوری EVA بر مبنای دو اصل موکد زیر بنا نهاده شده است:
۱.  شرکت به طور واقعی سودآور نیست، مگر اینکه درآمدهایش بیش از هزینه فرصت از دست رفته آن شرکت باشد.

۲.  ثروت برای سهامداران زمانی ایجاد می شود که مدیران شرکت، تصمیمات سرمایه گذاری را طوری اتخاذ کنند که خالص ارزش فعلی (NPV) آنها مثبت باشد.

امروزه مدیریت واحدهای تجاری با تصمیمها و شرایط متفاوت و پیچیده تری نسبت به گذشته مواجه است. با این حال، بیشینه کردن ارزش سهامداران همواره به مثابه هدف اصلی یک واحد تجاری مورد توجه قرار دارد. سهامداران به عنوان مالکان نهایی واحد تجاری مایل به ارزیابی عملکرد شرکت و تصمیمهای گرفته شده توسط مدیریت شرکت هستند. از این رو انتخاب معیاری مناسب در راستای تصمیم گیری های سرمایه گذاری و سنجش ارزش ایجاد شده از سوی واحد های تجاری، اولین گام در راه هدایت یک واحد تجاری است علاوه بر این با توجه به تمایل افراد به کسب سود بیشتر گرایش به سرمایه گذاری در بنگاه های اقتصادی بیشتر می شود که در نتیجه ی سرمایه گذاری در بورس و افزایش تقاضا٬ نقدینگی افزایش یافته و باعث افزایش تورم می شود . بنابراین جهت افزایش ارزش اقتصادی تعادلی باید تعادلی بین نقدینگی و تورم ایجاد شود .


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir