بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : چهارشنبه 10 دى 1393      15:28
ملکی در گفت و گو با اقتصاد ایرانی:

نفت چشم اسنفدیار اقتصاد ایران است

دکتر ملکی کارشناس مسائل اقتصادی معتقد است به دلیل وابستگی شدید اقتصاد ایران به نفت دولت و مجلس در زمینه تصویب بودجه تاکنون خطاهای بسیاری داشته اند.

اقتصاد ایرانی: دکتر بهنام ملکی مدرس دانشگاه و کارشناس و پژوهشگر مسائل اقتصادی معتقد است دولت و مجلس در تنظیم و تصویب بهاء نفت در بودجه، با توجه به سابقه تاریخی نوسانات قیمت نفت دچار خطای بزرگی شده اند. این استاد دانشگاه راه حل برون رفت از بحران کسر بودجه کنونی را، حاکم نمودن فضای کارشناسانه و غیر سیاسی بر فرآیند تنظیم بودجه، کاهش و یا حذف بودجه برنامه های غیرتوسعه ای و در مقابل تخصیص بودجه به برنامه های اقتصادی توسعه ای بالاخص فعالیتهای دانش بنیان، انجام خصوصی سازی واقعی، ساماندهی بخش مالیات در قالب مالیات شفاف سازی و قطع فوری یارانه سه دهک بالایی جامعه می داند.

 

اقتصاد ایرانی: جناب آقای دکتر ملکی، این روزها شاهد آنیم که قیمت جهانی نفت با شیب تندی در حال سقوط می باشد. به نظر حضرت عالی این کاهش ناگهانی برای سیاستگذاران ایرانی قابل پیش بینی بود یا خیر؟

بنده چون در جایگاه سیاست گذاری نیستم، نمی توانم به صراحت در این مورد اظهارنظر نمایم؛ ولی جای تاسف دارد که نفت در بودجه [سال گذشته] صد دلاری دیده شده است. واقعیت آنست که انتخاب رقم صد دلار برای نفت در بودجه بسیار سیاست خامی بوده است. به هر حال روش درست این بود که به رغم آنکه در زمان تنظیم بودجه قیمت نفت بالا بود ولی حداکثر این رقم باید مثلاً هفتاد دلاری دیده می شد و یا پنجاه دلاری؛ در آن صورت مبلغ مازاد به صندوق توسعه ملی می رفت و اتفاق خاصی هم نمی افتاد. در آنجا امکانش پیش می آمد که این مبلغ بهتر سرمایه گذاری گردد و بهینه استفاده شود. اما متاسفانه وقتی که شما می آئید بودجه را واهی می بندید، به تصور اینکه نفت همیشه صد دلاری است، چاله ای می کنید برای فعالیت دولت که این خود اختلالات بسیاری ایجاد می کند و مسائلی و مشکلاتی پدید می آورد که هم اکنون شاهدش هستیم.

اقتصاد ایرانی: این سئوال را از این باب پرسیدیم که از چندین سال پیش با شروع روند مذاکرات هسته ای برخی از کشورهای بارها به غرب پیشنهاد داده بودند که برای تحت فشار قرار دادن ایران در روند مذاکرات از اهرم قیمت نفت سود جوید. نظر شما در این خصوص چیست؟

متاسفانه چشم اسنفندیار اقتصاد ایران همین بحث نفت است. با توجه به وابستگی که اقتصاد ایران به نفت پیدا کرده، به نظر من دولت و مجلس بسیار در این خصوص ره به خطا رفته اند و حتما مسئولین ذی ربط باید امروز پاسخگو باشند. واقعاً جای سئوال است که چرا ما تا این حد غیر هوشمندانه عمل کرده ایم؟ از سویی تاسف بیشتر اینجاست که جهت گیری های بودجه نیز عمدتاً مصرفی و غیر توسعه ای می باشد. یعنی اگر جهت گیری های بودجه توسعه ای بود این شرایط مشکلات حادی را برای دولت بوجود نمی آورد. لذا سخن بنده آنست که در چنین فضایی و با توجه به فشارهایی که بر روی اقتصاد ایران هست و همچنین با توجه به ملاحظات سیاسی کشورمان در روابط بین الملل، نباید نفت صد دلاری دیده می شد. البته به نظر بنده این اتفاق گرچه اقتصاد را تحت فشار قرار می دهد ولی الان تهدید بزرگی به شمار نمی رود و باید این اتفاق را یک فرصت تلقی کرده و برای آینده برنامه ریزی نمائیم.

اقتصاد ایرانی: به نظر شما آیا کاهش ناگهانی این روزهای قیمت نفت ناشی از یک برنامه از قبل طراحی شده برای مقابله با ایران و کشورهای هم پیمان منطقه ای می باشد و یا ناشی از فرآیند کنش ها و واکنش های اقتصاد جهانی؟

بنده فکر می کنم هر دو مورد تاثیرگذار بودند. وقتی قیمت نفت بالا رفت بسیاری از مناطقی که پیش از این استخراج نفت شان توجیه اقتصادی نداشت، سرمایه گذاری و استخراج در این حوزه ها توجیه پذیر گردید. این رویداد باعث شد تا این مناطق به جرگه صادرکنندگان نفت بپیوندند. لذا این قضیه منجر به آن شد تا که عرضه از تقاضا مقداری پیشی بگیرد. اما عنصر مهمتر در این بین، عنصر متغییرهای سیاسی بوده است. کشورهایی نظیر عربستان و تا حدودی جریاناتی در آمریکا و همینطور در پشت صحنه لابی صهیونیسم، تصورشان بر این می باشد که کشورهایی همچون روسیه و ایران را می توانند از طریق کاهش درآمد نفتی آسیب پذیرتر نمایند. به طور کل بنده این تغییر قیمت را ناشی از هر دو متغییر سیاسی و اقتصادی می دانم.

اقتصاد ایرانی: به نظر شما اقتصاد ایران در این شرایط تا چه حد آسیب پذیر می باشد؟

اقتصاد ایران متاسفانه به شکل مستقیم و غیر مستقیم وابستگی اش به نفت بالا می باشد. البته جای تاسف است که در این خصوص آمار و ارقام ارائه شده به هیچ وجه قابل اتکاء نمی باشد و ارائه یک آمار صحیح از این وابستگی نیز نیازمند مطالعه ای مجزا می باشد.

اقتصاد ایرانی: درصد خاصی می شود برای این وابستگی اعلام کرد؟

تصور من اینست که وابستگی اقتصادی ما به درآمدهای نفتی تقریباً  بالای ۶۵ درصد می باشد. حتی درآمدهای مالیاتی ما و سایر درآمدهایی که در بودجه در کنار درآمد نفتی داریم، اینها هم به نوعی غیر مستقیم تابعی از درآمد نفتی هستند و به نظر من نگرانی بزرگ همین جاست. لذا این ضرورت وجود دارد که اگر می خواهیم در دراز مدت روی پای خود بایستیم و به عنوان یک کشور مستقل خودمان را به جامعه جهانی بشناسانیم هر چه سریع تر می بایست سیاست های اقتصاد منهای نفت را در سیاست کلان کشوری اعمال نمائیم.

اقتصاد ایرانی: بی تردید ما در این وضعیت باید یک سری راهکارهای کوتاه مدت را اعمال کرده تا از این بحران عبور نمائیم. به نظر شما این راهکارهای کوتاه مدت چه راهکارهایی می تواند باشد؟ و همچنین برای کاهش این آسیب پذیری در بلند مدت چه می توان کرد؟

در کوتاه مدت، فوری ترین کاری که باید صورت پذیرد آنست که بیائیم هزینه های غیرتوسعه ای را از برنامه های اقتصادی حذف نمائیم و دیگر آنکه اقدام به خصوصی سازی واقعی نمائیم. گفته می شود که ۸۰ درصد خصوصی سازی های انجام گرفته در یک دهه اخیر، خصوصی سازی واقعی نبوده و عمدتاً رشد ناموزون بخش شبه دولتی بوده است. در حالیکه اگر ما انحصارات مخرب بخش دولت از قبیل رانت خوری ها را جلویش را می گرفتیم و از گسترش بخش های شبه دولتی جلوگیری می کردیم و بخش خصوصی مولد و توسعه گرا را گسترش می دادیم امروز با سقوط قیمت نفت دچار تشویش و نگرانی نمی گشتیم.

یکی از راهکارهای کوتاه مدت موثر دیگر نیز دریافت مالیات است. در اولویت کار باید مالیات شفاف سازی دریافت گردد یعنی باید روی تمامی نقل و انتقالاتی که در اقتصاد صورت می پذیرد حداقل یک درصد مالیات به عنوان مالیات شفاف سازی دریافت گردد. حدود ۶۰ درصد از اقتصاد ما اقتصاد قاچاق و اقتصاد سیاه و نهان است اگر این ایده پیاده شود؛ از فرار مالیاتی این بخش به شدت کاسته می گردد.

همچنین یکی دیگر از راهکارهای کوتاه مدت قطع فوری یارانه سه دهک بالایی جامعه است. همانطور که می دانیم منابع کشور محدود است و دولت از طریق کسر بودجه و یا فروش نفت ریالهای یارانه ای را کسب می نماید و خود این عمل نیز تورم زاست که درآمدها را خنثی می نماید. بنابراین با توجه به وضعیت فعلی قیمت نفت تا آثار مخرب این سیاست بیشتر نشده است؛ سریعاً یارانه این سه دهک باید قطع شود و در مقابل نیز دولت  باید دهک های پائین جامعه را تحت پوشش بیشتری قرار دهد. از سویی بنده به عنوان یک کارشناس اقتصادی و به دور از حب و بغض های سیاسی معتقدم اینکه دولت می گوید نمی خواهم به حساب های مردم سرکشی نمایم درست نیست. من این رویکرد دولت را نمی پسندم و معتقدم دولت برای شناسایی افراد بی نیاز از یارانه باید به بررسی و سرکشی به حساب های افراد بپردازد.

یکی دیگر از کارهایی که دولت باید انجام دهد شفاف سازی در حوزه اقتصاد است. شفاف سازی در این حوزه می تواند درآمدهایی خوبی را عاید کشور نماید که با این در آمدها دولت می تواند از این مرحله با موفقیت عبور کند. فرضاً افرادی که معوقات بانکی کلان دارند را در نظر بگیرید. دولت باید به غیر از بدهکارانی که در بخش تولید نقش دارند (گفته می شود این رقم حداکثر ۲۰ درصد است) اسامی بقیه بدهکاران را منتشر نماید. بنده فکر می کنم که به هر حال اگر قانون ضد رانت و ضد انحصارات مخرب در مجلس تصویب شود و اسامی مفسدان اقتصادی منتشر شود (که البته این نیاز به اصلاحاتی در قانون دارد و در اجرا هم دولتمردان باید عزمشان راسخ تر باشد) این شفافیت حاصل می گردد.

اقتصاد ایرانی: برخی وجود ذخایر نفت در کشور و نقش اساسی آن در اقتصاد کشور را باعث کندی روند توسعه ای ایران می دانند. نظر شما چیست؟

دقیقاً مثال نقض این ادعا کشور نروژ است. در نروژ می گویند این پول نفت پولی نیست که ما برای آن کار کرده ایم. لذا این پول را مستقیم می برند در صندوق نفتی. مبالغ این صندوق را نیز به روشهایی بهینه سرمایه گذاری می کنند، مثلاً اقدام به خرید سهام خارجی می نمایند که در اقتصاد کشورشان نیز تورم اینجا نکند. الان موجودی صندوق نفتی نروژ از نهصد میلیارد دلار هم گذشته است. خوب این یک صندوق اطمینان بخشی است برای اقتصادشان. در ایران نیز در زمان آقای سید محمد خاتمی ماده شصت برنامه سوم تصویب گردید که این قانون یک قانون بسیار مترقی بود. اما متاسفانه یک هفته پس از تصویب این قانون قیمت نفت باز شروع به افزایش یافت و دولت و مجلس به این قانون وفادار نماندند.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir