بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : يکشنبه 30 آذر 1393      18:47

بورس تهران؛ ملاحظات نهادی یا نهاد سازی

یک پژوهشگر بازار سرمایه در مصاحبه با ماهنامه بورس به طرح مسائل نهادی اقتصاد و رابطه آن با شرایط امروز بازار سرمایه پرداخته و مفهوم تلاقی نهاد و بازار سرمایه و ارتباط آن با وضعیت بورس تهران را مورد بررسی قرار داده است.

اقتصاد ایرانی: سید مهدی سدیدی پژوهشگر بازار سرمایه در مصاحبه با ماهنامه بورس به طرح مسائل نهادی اقتصاد و رابطه آن با شرایط امروز بازار سرمایه پرداخته و مفهوم تلاقی نهاد و بازار سرمایه و ارتباط آن با وضعیت بورس تهران را مورد بررسی قرار داده است.

 

  • وضعیت بورس تهران در ایجاد و توسعه نهادهای عملیاتی را چگونه می بینید؟ تحلیل شما از عملکرد فرآیند نهادسازی در سالهای اخیر چگونه است؟

برای ورود به بحث ناچارم به عنوان پیش فرض، بازار سرمایه را متولی پراثر فرآیند سرمایه گذاری و تامین نیازهای مالی تولید در کشور بدانم. این فرض می گوید فرآیند ایجاد، مبادله و معامله سرمایه گذاری و مالکیت و نیز تامین مالی تولید در کشور در بازار یکپارچه سرمایه صورت می گیرد، پس مجموعه بازار سرمایه کشور از شورای عالی بورس تا سازمان ها، نهادها و شرکتهای دخیل در این فرآیند، همگی باید متولیان اصلی توسعه سرمایه گذاری و تامین مالی تولید در کشور باشند. آنچه مشاهده می شود اینست که قانونگذار نام نهادهای مالی را برای این ارکان انتخاب کرده است و تمهیدات قانونی برای تاسیس، توسعه و نظارت آنها مهیا نموده است. من می خواهم سوال شما را در مسیری متفاوت پاسخ دهم. برای این منظور وارد طرح مسائل نهادی اقتصاد و رابطه آن با شرایط امروز بازار سرمایه نمایم. ما تردیدی نداریم که بازار سرمایه قطعه ای از پازل فعالیتهای اقتصادی کشور است اگر چه این بازار یک بازار مالی است و عمده فعالین آن در صنعت مالی طبقه بندی می شوند اما تمام این مجموعه، عملیاتی در اقتصاد ملی است. مقصودم چیست؟ نکته ی ظریف اینست که وزنه حرفه ای رهبران این بازار بیشتر بر تخصص مالی استوار است تا اقتصاد و نقطه افتراق بحث نهادی از همینجا آغاز می شود. بازار سرمایه مجموعه ای حرفه ایست و در تشکلهای حرفه ای منابع انسانی تصمیم ساز و تصمیم گیر حرف اول جریان سازی و خط مشی گذاری را ایفا می کنند. بررسی دوره 23 ساله احیاء مجدد بورس مؤید سایه سنگین متخصصان حرفه مالی بر این بازار دارد. بر این اساس شاهدیم که در حوزه توسعه نهادی مفهوم گسترش سازمانی بیشتر به چشم می خورد تا تمهیدات و تعاملات نهادی.

  • شما این مسئله را به عنوان نقطه ضعف بازار سرمایه کشور می دانید؟

به فرض اینکه این مسئله را نقطه ضعف هم ندانیم، این آگاهی نشان می دهد که نگاه یکسویه و یک جهته به مفهوم سرمایه گذاری قطعا ناقص تر از برخورد چند وجهی با این پدیده است. دخالت دادن مفاهیم نهادی و توسعه ای به موفقیت شما کمک چشمگیری می نماید که نگاه صرفا مالی راه این کمک را می بندد. مالی اداره شدن بازار سرمایه کشور ترکیب خلاقیتها و قوانین را به گونه ای ایجاد و تکامل داده است که حتی من در همین مصاحبه مجبورم با مقدمه ای طولانی مفهوم "تلاقی نهاد و بازار سرمایه" را مورد بحث قرار دهم چه برسد به فضای اجرا و سیاست نویسی. در نگاه اقتصادی پرداختن به مفهوم نهاد، ساختار نهادی، کارائی نهادها و توسعه نهادها به طور کامل با آنچه در اهداف واسناد بالادستی بازار سرمایه فعلی موجود است متفاوت است. در نگاه کلان اقتصادی تمام مجموعه فیزیکی بازار سرمایه خود یک نهاد است. یک نهاد رسمی و قانونی. در این تعریف جنس کارکرد و توسعه نیز با آنچه در ادبیات رایج بورس تهران در جریان است کاملا متفاوت است.

  • یعنی قصد شما تحلیل نهادی بازار سرمایه و بهره گیری از مفاهیم اقتصادی برای طرح این موضوع است؟

به نظرمن تنزل دادن نهادهای سرمایه گذاری کشور به آنچه در قوانین، دستورالعملها و آئین نامه ها درج شده است به گونه ای جفا به این مفهوم تأثیر گذار اقتصادی است. اینکه تمام جریان نهادی بازار سرمایه را ذیل یک معاونت و دو مدیریت در سازمان بورس خلاصه کنیم ناشی از همان نگاه منبعث از صنعت مالی به این موضوع است اگر تمام تعریف و رفتار نهادی را بخواهیم از زاویه مالی و ترتیبات دستورالعملی بررسی کنیم از قسمت مهمی از موضوع غفلت کرده ایم و با نتایج مطلوب فاصله بسسیاری خواهیم داشت. اینگونه نگرشها موجب حذف بخش های بزرگ و مهمی از واقعیتها می شود. باید مسئله را چند وجهی دید که وجه غالب اقتصادی آن نباید فراموش شود.

اجازه دهید به سوال اول شما بازگردم، در این نقطه می توان در خصوص عملکرد بازار سرمایه بعد از قانون 1384 به طور کوتاه صحبت کرد. در یک نگاه برآمده از گرایش مالی، مجریان بازار سرمایه به طور چشمگیری نسبت به دوره های قبلی در ایجاد سازمانها و نهادهای مرتبط فعالانه عمل کرده اند. تشکیل بورس های جدید، شرکتهای تأمین سرمایه، مشاورسرمایه گذاری، سبد گردانی، کانونها، موسسات رتبه بندی، ابزارهای متنوع، صندوق های سرمایه گذاری، صندوق زمین و مسکن، صندوق پروژه و دیگر موارد اینچنینی همگی دال بر کارائی و فعالیت رهبری بازار، برای توسعه خود بوده است اما آیا این اقدامات همه آنچه باید در حوزه نهادی به دست می آمد بوده است؟ آیا منطبق بر مسیر توسعه کشور بوده است؟ آیا اثربخش بوده است؟

  • به این ترتیب شما با قبول فعالیتهای مفید انجام شده، در زمینه اثربخشی اقدامات تردید دارید. چگونه این ممیزی را انجام می دهید و رأی به مؤثر یا غیر مؤثر بودن اقدامات می دهید؟ چه اقداماتی باید انجام می شد؟ آیا پیش زمینه هائی رعایت نشده است؟

بله، من نسبت به مهندسی های صورت گرفته تردیدی ندارم به هر حال قابل انکار نیست چون ما شاهد آن هستیم. اما در مبانی تئوریک نهادی این اقدامات در سطوح پائین اهمیت یک جریان نهادی وجود دارد. این اقدامات جزء اقدامات سخت افزاری ست و در جرگه سازمانهای نهادهای رسمی طبقه بندی می شود. آنچه به عنوان تئوریک در اینجا مطرح می کنم برآمده و استنباط شده از نظریات مکتب نهادی ست، بر این اساس ضرورت دارد که بدانیم ماهیت نهادی به چه چیزی پافشاری دارد و چه می گوید. در مکتب نهادی شما اقتصاد را به صورت یک مجموعه واحد که تمام مؤلفه های آن با هم مرتبط هستند می بینید در این نگاه شما نمی توانید به طور مثال بورس تهران را وصله ای جدا فرض کرده و بر اساس آموزه های خود برای آن سند توسعه بنویسید. در مکتب نهادی شما نهاد را یک الگوی برآمده از رفتار جمعی می دانید و بر این اساس است که نگرشها، تفکرها و آداب و رسوم را نهاد غیر رسمی دانسته و رعایت این مؤلفه ها را در برنامه ریزیهای خود ضروری می دانید. در نگاه نهادی شما عنصر زمان و مکان را به شدت مورد توجه و اهمیت قرار می دهید. در این نگاه محیطها و زمانهای مختلف راه حلهای متفاوتی برای یک مسئله مشترک را ایجاب می نماید. با این نگاه در منطق بازار سرمایه باید نسبت به "واردات نهادها" جواب قانع کننده ای داشته باشید. ابزارهای اقتصادهای توسعه یافته و راهکارهای کشورهای باثبات چگونه می تواند مسئله کشور ما را حل نماید؟ در تفکر نهادی شما باور دارید که مسئله ایران منحصر به عوامل رسمی و غیر رسمی خود ایران است. در این نگاه شما ایران قبل و بعد تحریم را متفاوت می بینید و برای حل این مسئله اقدامی می کنید. نگاه منطقی و غیر متعصبانه، موانع نهادی و تاریخی توسعه در ایران را به وضوح تأیید می کند این نگاه به شما گوشزد می کند که در ایران امروز نمی توان سازمان حکومت و دولت را نادیده گرفت و اگر قرار است اصلاحی صورت بگیرد اصلاح نهادی دولت بسیار مثمر ثمر است. با این نگاه نقش کارایی نهاد دولت در کاراتر شدن جامعه ثابت می شود یعنی در حوزه بازار سرمایه کارا شدن شورای عالی، با ضریب فزاینده ای جریان بازار سرمایه را کارا می کند. شکل اصلاح بومی اقتصاد ایران کماکان در این وضعیت است و اتکاء بیش از حد به متدهای وارداتی نتیجه معکوس به همراه دارد مانند آنچه در فرآیند خصوصی سازی شاهد بودیم، خصوصی سازی خوب در غرب، در ایران تبدیل به خصوصی سازی خسته کننده و یا توزیع رانت شده است. چرا؟ چون به تمهیدات نهادی آن دقت نکردیم و بدون آنکه نهادهای لازم این فرآیند توسعه پیدا کرده باشد یک محصول وارداتی را به چرخه اقتصاد وارد کردیم.

بنابراین مجریان ضروریست بدانند تمام داستان بازار سرمایه ایجاد چند تشکل و سازمان و کانون نیست. من در اینجا به گلایه های دوستان مجری در بازار سرمایه استناد می کنم که به وفور از کندی پذیرش نوآوریها و محصولات ابداعی یا وارداتی خود در بدنه سرمایه گذاری کشور گلایه می کنند. من علت اصلی این کندروی و عدم اقبال را در واقعیت نهادی کشور می دانم و توصیه می کنم مجریان به فکر تأثیرگذاری در طبقات دیگر نهادی اقتصاد باشند.

  • با این تعریف فرآیند سرمایه گذاری چگونه در تعامل با نهادها در اقتصاد قرار دارد؟

نهادها را می توان در قالب یک طیف تعریف کرد. طیفی شروع شونده با نهادهای غیر رسمی مانند آداب و رسوم، سنتها، روشها، نگرشها، فرهنگها، قواعد اخلاقی، هنجارهای ارزشی و مواردی از این دست؛ و در سوی دیگر طیف نهادهای رسمی مانند چارچوبهای حقوقی، حقوق مالکیت، قوانین مصوب، قوانین تجارت و انواع قراردادها.

مفهوم سرمایه گذاری در تمام این طیف آمیخته است. در نگاه نهادی به دنبال این هستیم که هزینه مبادله را کاهش دهیم. نهاد سرمایه گذاری کشور آیا در این مهم کمکی کرده است؟ در فرآیند سرمایه گذاری شما با تمام این نهادها درگیر هستید و اگر بازار سرمایه بخواهد یک متولی هوشمند برای فرآیند سرمایه گذاری باشد باید برای تک تک نهادهای غیر رسمی و رسمی ذکر شده تعریف و برنامه داشته باشد. رفتار مالی مردم، درک سرمایه گذاری، اندازه سرمایه اجتماعی، اعتماد به دولتها، اقبال و ادبار به نظام اقتصادی، فهم نهاد قانونگذار از مفهوم سرمایه گذاری و بسیار مطالب دیگر همگی مؤلفه هائی جدیست که بازار سرمایه برای توفیق خود نیازمند اهمیت دادن به آن است. به عنوان مثال نگرش غالب به بورس تهران برای عموم مردم، محلی برای شکار فرصتهای سودآور نامتعارف است، بازده های چند درصدی در زمان کوتاه، نگرش مردم کشور یک نهاد غیر رسمی است تا بازار سرمایه این نهاد را تغییر ندهد با حرکتهای موجی و سوداگرانه مواجه خواهد بود و نمی تواند این معضل را حل کند. بازار سرمایه باید با حوصله و اعتقاد به نقش نهادهای متعدد موجود در بستر اقتصاد کشور نسبت به طراحی گامهای اجرائی خود اقدام نماید. نکته ظریفی که نباید از آن غافل شد اینست که نهاد بازار سرمایه به دلیل نزدیکی فراوان به مفاهیم  نئوکلاسیکی تمایل بسیار بالایی به تعادلهای لحظه ای دارد در این وضعیت در صورت نبود نهادهای نظم دهنده ما شاهد سلطه تعادلهای لحظه ای خواهیم بود و تدبیر و نگاه بلندمدتی که لازمه سرمایه گذاری بلندمدت و تامین مالی پایدار برای بنگاه خواهد بود فراموش می شود و در واقع بازار سرمایه در تله لحظه گرفتار می شود. از جهت دیگر و با ملاحظات نهادی اینکه در شرایط فعلی توسعه ای کشور نظام تأمین مالی تولید باید بانک محور یا بورس محور باشد نیازمند تأمل جدی است و حقیقتا باید با مطالعه و تمرکز جدی نسبت به اندازه و سطح دخالت این دو نهاد در فرآیند تامین مالی تولید نظر داد چون میزان حضور این دو نهاد در فرآیند تامین مالی به میزان زیادی به شرایط سایر نهادهای محیط ملی اعم از رسمی و غیر رسمی، حتی سیاسی و ایدئولوژیک وابستگی دارد بر این اساس است که بعضی از نهادها و ابزارهای مالی وارداتی به بازار سرمایه کشور ناکارامد و حتی در بعضی مواقع آسیب رسان خواهند شد. باید قبول کنیم مسئله اولویت بندی نهادی در بازار سرمایه نکته مهمی است. بازار نهاد را چگونه تعریف می کند؟ تمهیدات و چارچوبهای نهادی را چگونه می فهمد و بر اساس چه درک و اولویتی می خواهد روابط نهادی خود را ایجاد و تنظیم کند.

  • بازار سرمایه به مثابه یک نهاد باید چه موفقیتهائی را داشته باشد؟

باید برای بیماریهای ساختاری سرمایه گذاری ایران نگاه درون گرا داشته باشد و از یک الگوی توسعه کاربردی و ملی استفاده کند. مجددا تاکید می کنم که نقش دولت، و در بازار سرمایه نقش شورای عالی را در بهبود کارایی خود جدی بگیرد. از رویکرد صرفا مالی خود فاصله گرفته و به دنبال خرد جمعی برای حل مسئله سرمایه گذاری در کشور باشد. تفکیک سازمان و نهاد نکته ای اساسی در آموزه های نهادی است اگر چه این تفکیک بسیار سخت است اما ضروری ست. در یک تعریف ساده، قواعد بازی را نهاد می نامیم و بازیگران را سازمان. نکته اینست که بازار سرمایه هم سازمان است و هم نهاد یعنی هم قاعده بازی را تعیین می کند و هم خود بازیگر اصلی ست و در بسیاری از موارد قاعده گذار خود بازیگر است که از منظر ملاحظات نظارتی جای تأمل دارد و البته اینکه بورس باید در هر دوی این اشکال نقش موثر ایفا کند. بورس باید به فکر امنیت سرمایه گذاری در کشور باشد و برای بهبود فضای سرمایه گذاری و سپس فضای کسب و کار اقدام اساسی نماید. بورس باید داعیه دار احیاء حقوق مالکیت باشد و از این طریق توسعه سرمایه گذاری را فراهم کند. در نگاه نهادی، نهادها هدایت کننده فعالان اقتصادی هستند، بازار سرمایه باید از طریق کانال سازی منابع محدود سرمایه گذاری را به سمت نقاط محرک توسعه هدایت کند در قالب نهاد باید برنامه مدونی داشته باشد تا بتواند پس اندازهای کوچک مردم را به سمت گزینه های مطلوب اقتصاد راهنمائی کند اثربخش بودن بازار سرمایه زمانی محقق می شود که در تامین مالی نهاد تولید بتواند موفق عمل کند حیات اقتصاد کشور به تولید وابسته است و حیات تولید به یک تامین مالی شایسته وابسته است. بورس باید به تغییر فرهنگ و عادت اقتصادی اقدام کند، در اقلیمی که برای سرمایه گذاری در دارائی ثابتی مانند زمین ضرب المثلهای فراوان وجود دارد نمی توان به راحتی ابزارهای معاملاتی سلف را کانالیزه و اجرائی کرد. بازار سرمایه باید اجرای چارچوب نهادی را تضمین کند. بدون ضمانت اجرائی هیچکدام از نهادهای ذکر شده اعم از رسمی و غیر رسمی قابلیت عملیاتی شدن ندارند. تأثیر نهادها در شکل دهی رفتار و عملکرد اقتصادی قابل بررسی و اهمیت است بازار سرمایه به مثابه یک نهاد باید خود را ممیزی کند که چگونه توانسته است و یا میخواهد رفتار و عملکرد اقتصادی را تغییر دهد.

در واقع باید گفت بازار سرمایه در رفتار نهادی بیش از آنکه نیاز به اقدامات پائین دستی مانند ایجاد ابزارها و کانونها داشته باشد نیازمند توسعه نهادهای بالادستی خود است. بازار سرمایه نیازمند ارتقاء سیستم نرم افزاری حل مسأله خود است. نهادی نگاه کردن ایجاب می کند که بازار سرمایه بیش از گذشته نقش خودرا در تمام اجزاء اقتصاد ملی تعریف صحیح نماید و رابطه خود را با تمامی نهادهابازتعریف کند. من این مصاحبه را به عنوان یک طرح موضوع و چالش قلمداد می کنم که جان کلامش استوار بر بازتعریف مفهوم نهاد و تعاملات نهادی برای بازار سرمایه است. بی شک باید این مسئله مورد حلاجی، نقد و بازبحث واقع گردد.

 

منبع: ماهنامه بورس؛ شماره 117، آبان 1393


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

کلمات کلیدی : بورس تهران
نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir