بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : چهارشنبه 21 آبان 1393      13:41

دشواری دسترسی به شغل، علت بالا بودن نرخ بیکاری

در باشگاه کشورهای ثروتمند، حدود ۴۵ میلیون نفر بیکار هستند؛ بسیاری این معضل را ناشی از مهارت ناکافی یا رفاه طلبی بیش از حد عنوان می کنند؛ اما آیا جغرافیا در این بین نقشی ایفا می کند؟

اقتصاد ایرانی: در سازمان همکاری اقتصادی و توسعه یا باشگاه کشورهای ثروتمند، حدود ۴۵ میلیون نفر بیکار هستند؛ از این میزان ۱۶ میلیون نفر بیش از یکسال است که در جستجوی کار هستند. بسیاری این معضل را ناشی از مهارت ناکافی یا رفاه طلبی بیش از حد عنوان می کنند؛ اما آیا جغرافیا در این بین نقشی ایفا می کند؟

در مقاله ای که سال ۱۹۶۵ منتشر شد، «جان کاین» اقتصاددان دانشگاه هاروارد فرضیه عدم تناسب مکانی (spatial mismatch) را مطرح کرد. وی متوجه شده بود، درحالی که نرخ بیکاری در آمریکا بعنوان یک کل کمتر از ۵ درصد بود، این میزان در بین جوامع سیاه پوستان و ساکنان شهرستان ها حدود ۴۰ درصد بود. «کاین» عنوان کرد که میزان بیکاری بالا و مداوم شهری ناشی از دور شدن مشاغل از شهرستان ها است که به تبع آن افرادی که در این مناطق زندگی می کنند، بسمت مناطق دارای شغل مهاجرت می کنند. کارفرمایان نیز ممکن است در برابر این  محلات «بد» رفتار تبعیض آمیز نشان دهند؛ درنتیجه یافتن شغل برای بسیاری از ساکنان این مناطق دشوار می شود، بخصوص اگر سیستم حمل و نقل عمومی ضعیف بوده یا این افراد فاقد خودروی شخصی باشند.

در ۵۰ سال گذشته، اقتصاددانان شهری به فرضیه مطرح شده توسط «کاین» استدلال کردند؛ برخی مانند «ویلیام ویلسون» از دانشگاه شیکاگو با اشاره به کاهش تولید شهرستان ها، علت فقر در محلات سیاه پوست نشین شهرستان ها بین سال های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ را توضیح می دهد. برخی دیگر مانند «ادوارد گلزر» اقتصاددان دانشگاه هاروارد عنوان می کند که یک همبستگی بین مکانی که مردم در آن زندگی می کنند و شانس یافتن شغل وجود دارد؛ اما این ارتباط بیان کننده علت نیست: افراد ممکن است بدلیل طرد شدن از سوی کارفرمایان – ناشی از مهارت ناکافی یا تبعیض نژادی – در مناطق بد سکونت داشته باشند.

تا همین اواخر، اقتصاددانان اطلاعات کافی برای پشتیبانی از نظرات خود نداشتند؛ در مطالعات انجام شده، از اطلاعات مقطعی – تصویری از یک اقتصاد در یک نقطه منفرد در زمان – استفاده می شد که تشخیص علت و معلول را دشوار می کرد؛ فردی در یک منطقه بد سکونت دارد، چراکه نتوانسته شغلی پیدا کند یا اینکه فردی نتوانسته شغلی پیدا کند، زیرا در یک منطقه بد سکونت دارد؟ محققان می توانند فاصله بین خانه ها و فرصت های شغلی را محاسبه کنند، اما در محاسبه زمان مورد نیاز برای رسیدن بوسیله خودروی شخصی یا حمل و نقل عمومی ناکام می مانند.

در مقاله جدیدی که توسط اداره ملی تحقیقات اقتصادی منتشر شد، جستجوی شغل حدود ۲۵۰ هزار شهروند آمریکایی فقیر ساکن در ۹ شهر در غرب میانه مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات در این مطالعه، طولی – نه برش مقطعی – هستند: محققان مشاهدات خود را در طول چند سال تکرار کردند که امکان جداسازی علت و معلول را فراهم کرد. در این مطالعه تنها کارگرانی که شغل خود را در زمان اوج اخراج – اخراج دست کم ۳۰ درصد نیروی کار یک شرکت – از دست داده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند؛ این بدان معناست که احتمال کمی وجود دارد که نمونه ها شامل افرادی باشد که در یک منطقه خاص زندگی کرده و بدنبال کار هستند.

برای هر کارگر یک شاخص دسترسی تهیه شد که میزان دور بودن کارجو از شغل های موجود را اندازه گیری کرده و تعداد کارجویان رقیب برای یافتن شغل را تعیین می کرد؛ از ساعات پر رفت و آمد برای برآورد رسیدن کارجو به یک کار خاص استفاده شد.

اگر عدم تناسب مکانی وجود داشته باشد، دسترسی باید بر مدت زمان یافتن یک شغل تأثیر بگذارد و این همان چیزی است که نویسندگان مقاله در جستجوی آن بودند: مشاغل اغلب در مکان هایی قرار دارند که افراد فقیر قادر به سکونت در آنجا نیستند. همچنین افرادی که مسیر طولانی را برای رسیدن به شغل قبلی طی کرده بودند، سریعتر از دیگران شغل جدید پیدا می کنند، چراکه این کار را قبلا تجربه کرده بودند.

نابودی فضا با زمان

مطالعه صورت گرفته توسط موسسه بروکینز نشان می دهد، فقر در آمریکا در طول دهه گذشته بیشتر متمرکز شده است؛ در طول دهه ۲۰۰۰ میلادی تعداد محلات با نرخ فقر ۴۰ درصد و بیشتر، به سه چهارم افزایش یافت. برخلاف دوره «کاین»، فقر در حومه شهر – و نه شهرستان ها–  بسرعت در حال رشد است.

عدم تناسب مکانی تنها مشکل آمریکا نیست. مقاله ای که توسط «لوران گوبیل» از موسسه ملی فرانسه برای مطالعات آماری و «هریس سلود» از دانشکده اقتصاد پاریس منتشر شد، نشان می دهد تفکیک محلات مانعی بر سر راه شهروندان پاریسی بیکار برای یافتن شغل است. مطالعه دیگر در انگلیس نشان می دهد، افرادی که دور از مشاغل زندگی می کنند، زمان کمتری برای جستجوی کار اختصاص می دهند، چراکه امید کمی به یافتن شغل دارند.

برخی معتقدند که دولت ها باید شرکت ها را به راه اندازی فروشگاه در مناطق دارای نرخ بیکاری بالا تشویق کنند، اما شرکت هایی که اقدام به استخدام نیروهای غیرماهر می کنند، اغلب به نزدیک بودن به مشتری یا تأمین کنندگان نیاز دارند. رویکرد بهتر این است که به کارگران برای رفتن به مکان هایی با فرصت های شغلی بیشتر کمک شود یا دست کم به آنجا رفت و آمد داشته باشند که این مسئله با تأمین مسکن ارزان تر و افزایش ظرفیت حمل و نقل عمومی قابل انجام است. در این شرایط ساکنان شهرستان های آمریکا می توانند با استفاده از حمل و نقل عمومی، به ۳۰ درصد از مشاغل موجود در شهر خود در مدت ۹۰ دقیقه برسند.

* منبع: اکونومیست


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir