بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : شنبه 15 شهريور 1393      12:12

تکرار تجربه طرح مارشال در سوریه

مجله فارن افرز سرمایه گذاری در سوریه را با طرح وام مارشال که پس از جنگ جهانی دوم از سوی آمریکا به اروپا اعطا شد، مقایسه کرده است.

اقتصاد ایرانی: اغلب مردمی که به سوریه می نگرند در آن چیزی جزء تراژدی نمی بینند - صدها هزار نفر کشته و میلیاردها دلار خسارت در مناطقی همچون شهر قدیمی حمص و حلب. اما عده ای دیگر نیز رویکرد متفاوتی به سوریه دارند: یک فرصت سرمایه گذاری. اگرچه ممکن است غیر منطقی به نظر برسد ولی چندان بدون دلیل هم نیست. اقتصاد سوریه سال های سختی را پشت سر گذرانده و به همین دلیل به سرمایه گذاران پیشقراول شانس استفاده از مزایای فراوانی را در دراز مدت می دهد.

اقتصاد سوریه در تنگنای وحشتناکی گرفتار شده است. اکثر میادین نفتی این کشور تحت کنترل گروه افراطی داعش قرار داشته و دولت سوریه روزانه حدود ۲ میلیون دلار از عایدات نفتی خود محروم است. در همین حال، بانک جهانی تخمین زده است که هزینه بازسازی آنچه تاکنون در سوریه تخریب شده بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار خواهد بود. گزارش ۲۰۱۴ «انجام کسب و کار» سوریه را آخرین کشور در بخش «اجازه ساخت و ساز» - که موانع اداری و مالی ساخت و ساز اولیه را می سنجد - رتبه بندی می کند. به دیگر سخن، به نظر می رسد دستیابی به سود فوری، آخرین چیزی است که به ذهن ناظرین اوضاع سوریه خطور می کند.

اما انگیزه سرمایه گذاران خارجی در سوریه - که عمدتا دولت ها و شرکت هایی هستند که کشورشان متحد بشار اسد به حساب می آیند - در درجه اول سیاسی است. به نظر می رسد آن ها اینگونه ارزیابی کرده اند که سرمایه گذاری فعلی در سوریه به آن ها قدرت نفوذ بیشتر در اداره امورات این کشور در آینده می دهد حتی اگر این سرمایه گذاری در قالب های مالی با بازدهی کوتاه مدت نگنجد. بدین ترتیب طرح های آن ها شکل ناکاملی از طرح وام مارشال[1] است که از سوی ایالات متحده و پس از جنگ جهانی دوم به اروپا ارائه شد.

یک نمونه جدیدتر این استراتژی، سرمایه گذاری ایران در لبنان پس از جنگ اسرائیل و حزب الله در سال ۲۰۰۶ است. روزنامه الشرق الاوسط گزارش داد یک روز پس آتش بس، حزب الله سازمانی را برای نظارت بر فرآیند خروج آهن و سیمان از آوارها ایجاد کرد تا مجددا آنها را ذوب کرده و استفاده کند. شرکت های تحت نظارت ایران این فرآیند را در دست گرفته و موفق شدند تا حجم انبوهی آهن قراضه به ارزش میلیون ها دلار استخراج کنند. برای تاکید بر نقش محوری تهران در بازسازی مناطق تحت کنترل حزب الله، همین بس که بدانیم پارکی به نام «پارک ایران» در مارون الراس، روستایی در جنوب لبنان در مجاورت مرز اسرائیل ساخته شد. در بعد سیاسی، این سرمایه گذاری ها نتایج فراوانی را برای جمهوری اسلامی در بر داشته است.

به نظر می رسد اسد به نوبه خود دریافته که پیوند های اقتصادی فعلی کشورش، نقش مهمی در تعیین آینده سیاسی آن ایفا خواهد کرد. اوائل سال جاری اسد به یک هیئت اردنی که از دمشق بازدید می کردند گفت به سرمایه گذاران و شرکت های غربی و عربی حومه خلیج فارس اجازه نخواهد داد تا نقشی در احیای اقتصاد کشورش داشته باشند (دست کم آن بخش از کشور که تحت کنترل اوست). در عوض وی به چین، ایران، کره شمالی و روسیه اجازه داده تا این خلاء را پر کنند.

در دسامبر سال ۲۰۱۳،  شرکت روسی نفت و گاز سویوزنفتگاز[2] قرارداد ۹۰ میلیون دلاری با وزارت نفت سوریه در حوزه اکتشاف و تولید در آب های مدیترانه امضا کرد. مقامات نفتی سوریه اطمینان داده اند که آب های این منطقه ذخایر نفت و گاز قابل توجه دارد. اما شرکت های روسی صرفا برای دستیابی به منافع آن در سوریه سرمایه گذاری نمی کنند (روسیه تا پیش از بحران، نهمین شریک تجاری سوریه بود که تنها ۳ درصد تجارت این کشور را در بر می گرفت)؛ بلکه اگر این کار را نکنند، خیلی چیزها را از دست خواهند داد. تنها پایگاه رسمی نیروی دریایی روسیه در دریای مدیترانه در شهر بندری طرطوس واقع است. ارزش قراردادهای سوریه با صنعت دفاعی روسیه بالغ بر ۴ میلیارد دلار است. برای کرملین، این ۴ میلیارد تنها منفعتی نیست که به دنبالش هست بلکه حفظ پایگاه دریایی و اقتصادی خود در منطقه مدیترانه، آن چیزی است که روسیه را ترغیب می کند از دولت سوریه حمایت نماید.

البته سرمایه گذاری های کرملین در سوریه به مناطق ساحلی در این کشور محدود نشده است. در منطقه عین دیوار که در نزدیکی مناطق تحت کنترل یگان های مدافع خلق کرد و گروه داعش قرار دارد، شرکت روسی استرویترانگاز[3] در ماه ژوئن قراردادی را با سازمان کمیسیون عمومی منابع آبی سوریه به ارزش ۲۶۳ میلیون دلار امضا کرد تا فاز اول پروژه آبیاری منطقه را اجرا کند. در همین زمان هم یک هیئت کره شمالی با وائل حلقی نخست وزیر سوریه دیدار کرده و درباره فرآیند بازسازی گفتگو کردند. پیونگ یانگ به سوریه به عنوان جبهه اول در جنگ علیه ایالات متحده و متحدانش می نگرد. مدت کوتاهی بعد از بازدید هیئت کره شمالی، وانگ کیجان سفیر چین در سوریه حمایت خود از مشارکت در بخش انرژی را اعلام کرد. چینی ها در منطقه اگرچه از نظر سیاسی کناره گیر هستند ولی از لحاظ اقتصادی فعال بوده و به دنبال حفظ بازار خاورمیانه برای صادرات محصولاتشان می باشند. جدا از اینکه تا سال ۲۰۱۱ چین شریک تجاری شماره یک سوریه به شمار می آمد، شرکت ملی نفت چین تا سال ۲۰۱۲ در دو شرکت بزرگ نفتی سوریه سهام داشته و قراردادهای چند میلیارد دلاری با آنها امضاء کرده بود. در همین اثنا، ایران نیز احتمالا خود را آماده می کند تا در صنعت سیمان سوریه دست بالا را داشته باشد – بخشی که اهمیتی اساسی در زمان بازسازی زیرساخت های سوریه خواهد داشت (ایران هم اکنون چهارمین تولید کننده سیمان در جهان است).

سرمایه گذاری در سوریه در بحبوحه جنگ داخلی در آن عمدتا یک تمحید سیاسی قلمداد می شود ولی قطعا انگیزه های اقتصادی نیز وجود دارد. سال گذشته سوریه بدترین برداشت محصولات کشاورزی را در دهه های اخیر تجربه کرد. دولت سوریه برای دور زدن تحریم ها شرکت هایی را تاسیس نمود که از کشورهای روسیه، اوکراین، ترکیه و لبنان مواد غذایی وارد کردند. این تجارت برای شرکت های خارجی و تولید کنندگان محصولات غذایی در دریای سیاه سود فراوانی در پی داشت. در دراز مدت، یکی از روش هایی که شرکت های خارجی می توانند روی بحران سوریه سرمایه گذاری کنند، بخش ساخت و ساز است – از اواسط سال گذشته میلادی بیش از نیم میلیون خانه آسیب دیده که بیش از نیمی از آنها کاملا ویران شده اند.

مخالفان دولت سوریه هم در حد و اندازه های بسیار کوچکتر تلاش کرده اند تا سرمایه گذاری برای توسعه بخش های تحت کنترل خود را جذب نمایند. انجمن کسب و کار سوریه که در کشور ترکیه قرار دارد یک سازمان مستقل است که به تجار سوری داخل و خارج کشورشان کمک می کند تا با یکدیگر در ارتباط باشند. این سازمان در شهر درعا برای زنانی که در طول جنگ بیوه شده اند کلاس های آموزش خیاطی دائر کرده، یک نانوایی در ادلب ساخته و کلاس های تئاتر و نمایش را در اردوگاه آوارگان در شهر میدیات ترکیه برپا کرده است. اما با همه این تفاسیر، اندازه این پروژه ها در مقایسه با میزان سرمایه گذاری از طرف حامیان دولت سوریه ناچیز است. بر طبق گزارش روزنامه های منطقه، شرکت های واقع در کشورهای حاشیه خلیج فارس که حامی مخالفان دولت سوریه هستند، گروه هایی را به لبنان اعزام کرده اند تا درباره چگونگی ایفای نقش در بازسازی اقتصاد سوریه تحقیق نمایند. اما همه این تلاش ها در مراحل مقدماتی خود است. باز مهندسی سوریه در حالی که این کشور درگیر جنگ خانمان سوز است کمی جسورانه به نظر می رسد و شرکت های غربی هم با عنایت به تحریم های اعمال شده، برای شرکت در این بازسازی مردد هستند. اما اسد و متحدان وی در تلاشند تا شرکت های عربی حوزه خلیج فارس و متحدان غربی آنها در بازسازی مناطق تخریب شده در سوریه نقشی بر عهده نگیرند. قضیه ای که ممکن است منجر به کاهش نفوذ نیروی مخالف دولت سوریه خصوصا میانه روها که از هم اکنون در موضع ضعف قرار گرفته اند شود.

در حال حاضر، دمشق دست بالا را در بازسازی اقتصاد سوریه دارد. دولت سوریه به کمک سیاسی و اقتصادی نیاز دارد و منافع ایران، روسیه، چین، کره شمالی و دیگر متحدان این کشور ایجاب می کند تا به سوریه کمک نمایند. متحدان اسد با سرمایه گذاری در این کشور جنگ زده هر گونه ابهام درباره آینده پس از جنگ سوریه را از بین برده و در جهت تحکیم مواضع دولت سوریه قدم برداشته اند. سوریه به خطی جداکننده بین قدرت های رقیب تبدیل گشته – یک نوع پرده آهنین در قرن بیست و یکم – و تا اینجا کسانی که در طرف اسد قرار دارند به صورت قاطع از قدرت اقتصادی در جهت شکل دادن به آینده سوریه استفاده کرده اند.

منبع: فارن افرز


[1] Marshall Plan

[2] Soyuzneftegaz

[3] Stroytransgaz


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir