بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : چهارشنبه 15 آذر 1391      12:54
یادداشتی از استاد دانشگاه ام.آی.تی. و کارشناس سابق صندوق بین المللی پول

همه عاملان جنگ ارزی

بسیاری چین را مسبب اصلی جنگ ارزی در اقتصاد جهان می‏دانند اما نباید در این میان نقش آمریکا و صندوق بین المللی پول را نیز نادیده گرفت.

 

جهان در شرف یک مواجهه زننده در مورد نرخ مبادلات ارزی قرار دارد که همین حالا هم تاثیرات خود را بر تجارت جهان گذاشته است. توجه آمریکا به سیاست های حمایت گرایانه جلب شده است. محدودیت های جدیدی برای جریان سرمایه در برزیل، تایلند و کره جنوبی ایجاد شده و احساسات بیگانه ستیزی تقریبا در همه جا دیده می‏شود. اگر این وضعیت از کنترل خارج شود چه کسی مسوول خواهد بود و بعد از آن چه اتفاقی خواهد افتاد؟

ماجرا معمولا اینگونه بیان می‏شود: برخی از کشورها با دستکاری در واحد پول کشورشان، نرخ آن را پایین تر از سطح واقعی قرار می‏دهند و از این طریق صادرات خود را افزایش می‏دهند و واردات را محدود می‏کنند. طبق چنین نگرشی مقصر اصلی چین قلمداد می‏شود. اما در واقع  صندوق بین المللی پول هم تا حد زیادی مقصر است واگر وسیع تر بنگریم یکی از عوامل اصلی وضعیت بغرنج امروز، امتناع اروپا از ایجاد اصلاحات در مدیریت اقتصاد جهان است که آمیخته شد با سال ها مدیریت نادرست و همراه با خودشیفتگی آمریکا. وقت آنست که سه مسبب اصلی نابسامانی کنونی معرفی شوند.

چین: به طور حتم سهمی از مسوولیت به دوش چین است که بخشی از آن عمدی و بخشی از آن ناخواسته است. حدود یک دهه قبل چین به خاطر مازاد تجاری و دخالت در بازار ارز از طریق خرید دلار، خود را در حال انباشتن مبالغ هنگفتی از ارزهای خارجی یافت. در بیشتر کشورها چنین دخالت هایی به ایجاد تورم منجر خواهد شد چرا که بانک مرکزی برای خرید دلار، اقدام به انتشار پول می‏کند اما از آنجایی که نظام مالی چین به شدت تحت کنترل است و انتخاب های سرمایه گذاران هم بسیار محدود، تورمی که انتظارش می‏رفت به وجود نیامد. همین موضوع به چین به عنوان یک کشور با مبادلات تجاری زیاد این توانایی را داد تا ارزهای خارجی را ذخیره کند. اکنون ذخیره دلار چین نزدیک به 3 هزار میلیارد دلار است. قبل از بحران مالی سال 2008، منابع دلاری چین به 11 درصد تولید ناخالص این کشور می‏رسید. در حال حاضر صادرکنندگان سخت مشغول لابی کردن هستند تا مانع اقدام دولت برای افزایش ارزش یوآن چین شوند.

صندوق بین المللی پول: در اصل، این صندوق بین المللی پول است که به کشورهایی که ارزش پول خود را به طور مصنوعی پایین نگه می‏دارند فشار می‏آورد تا اجازه دهند ارزش پولشان رشد کند. هرچند لفاظی های صندوق بین المللی پول تمامی ندارد، به خصوص در نشست اخیر روسای بانک های مرکزی و وزرای اقتصاد کشورها در واشنگتن، اما حقیقت اینست که صندوق بین المللی پول توان اینکه چین را متقاعد کند تا اجازه دهد ارزش یوآن افزایش یابد، ندارد.

متاسفانه مسبب گستاخی امروز خیلی از کشورها، صندوق بین المللی پول است. این نهاد در مورد بحران مالی سال های 1997 تا 1998 در آسیا به شدت آزاردهنده رفتار کرد و باعث شد که همچنان بسیاری از کشورهای در حال توسعه معتقد باشند که صندوق بین المللی پول از صمیم قلب به منافع آن ها علاقه ای ندارد. اینجاست که نقش کشورهای اروپای غربی به چشم می‏آید. چرا که بیشتر اعضای رده بالای صندوق بین المللی پول را آن ها تشکیل می‏دهند و علیرغم تمامی درخواست ها به راحتی از اعطای هرگونه نقش بیشتر و مهم تر به اقتصادهای نوظهور سرباز زدند.

در نتیجه اقتصادهای نوظهور تلاش می‏کنند تا از هرگونه وابستگی به حمایت های مالی صندوق بین المللی پول اجتناب کنند. به همین دلیل بیشتر کشورها قدم در راه چین می‏گذارند و این به معنی تلاش پرشور برای جلوگیری از بالا رفتن نرخ پول کشورشان است.

ایالات متحده آمریکا: اما سهم بیشتر در مخاطرات امروز اقتصاد جهان به آمریکا تعلق می‏گیرد. اول اینکه بیشتر اقتصادهای نوظهور احساس می‏کنند با افزایش ورود سرمایه به کشورشان تحت فشار قرار گرفته اند تا ارزش پولشان را افزایش دهند. سرمایه گذاران در برزیل 11 درصد سود کسب می‏کنند در حالیکه در آمریکا تنها 2 تا 3 درصد. برای خیلی از سرمایه گذاران دیگر شکی باقی نمی‏ماند که پولشان را کجا ببرند. به خصوص به این دلیل که به نظر می‏رسد که نرخ سود در آمریکا همچنان پایین باقی بماند. این باعث نگرانی اقتصادهای نوظهور خواهد شد و آنان را به اقدام متقابل وادار خواهد کرد.

دوم اینکه آمریکا طی یک دهه گذشته به خاطر میل شدید به مصرف در این کشور دچار کسری موازنه تجاری زیادی شده است. این کسری در کشورهای دیگر خود را به صورت مازاد نشان داده است و به همین دلیل بیشتر اقتصادهای نوظهور دارای مازاد موازنه تجاری هستند. در واقع مازاد تجاری آن ها که اکنون به مشکلی برای اقتصاد آمریکا تبدیل شده است هدیه ای بوده که ایالات متحده، خود به آن ها تقدیم کرده است.

جنگ های ارزی به تنهایی کشمکشی جزیی محسوب می‏شوند. مشکل اساسی و نگران کننده اینست که هسته مرکزی اقتصاد جهان بی ثبات شده است و اقدامات پر مخاطره  و بی ملاحظه ممکن است به سرانجام ناخوشایندی بیانجامد.

 نویسنده: سایمون جانسون (استاد دانشگاه ام.آی.تی. و کارشناس سابق صندوق بین المللی پول)


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

کلمات کلیدی : جنگ ارزی
نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir